فرضیه اصلی پژوهش: 10

فرضیه فرعی پژوهش.. 10

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها 11

تعاریف مفهومی متغیر ها 11

قضاوت اخلاقی : 11

عملکرد تحصیلی: 11

خلاقیت: 11

تعاریف عملیاتی متغیرها 12

رشد قضاوت اخلاقی. 12

خلاقیت.. 12

عملکرد تحصیلی. 12

ادبیات و پیشینه پژوهش.. 13

مبانی نظری تحقیق. 14

تاریخچه عملکرد تحصیلی. 14

تعاریف عملکرد تحصیلی : 14

مفهوم عملکرد تحصیلی : 16

عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی: 17

عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی. 18

شاخص‌هایی كه برای شكست تحصیلی استفاده می‌شوند عبارتند از. 20

عوامل موثر بر عمکرد تحصیلی دانش آموزان: 21

نظریات موجود در زمینه عملکرد تحصیلی. 23

الف- نظریه هنری مور. 23

ب- نظریه مک کلند 23

ج- نظریه اسناد 25

خلاقیت : 26

مفهوم خلاقیت.. 26

تعاریف خلاقیت.. 27

تفکر خلاق. 27

ویژگی های تفکر خلاق. 28

مفاهیم مرتبط با خلاقیت.. 29

خلاقیت وحل مسأله 29

خلاقیت و اختراع. 29

خلاقیت و کارآفرینی. 29

خلاقیت و نوآوری. 29

خلاقیت و انگیزش.. 30

خلاقیت و سن. 31

خلاقیت و خویشتن پنداری. 31

نظریه های خلاقیت.. 32

نظریه های فلسفی خلاقیت.. 32

– نظریه های جهان باستان. 32

– نظریه های جدید فلسفی خلاقیت.. 33

عوامل مؤثر بر خلاقیت.. 34

مؤلفه های خلاقیت.. 34

فرایند خلاقیت.. 35

مراحل خلاقیت از دیدگاه والاس.. 36

موانع خلاقیت.. 36

موانع محیطی خلاقیت.. 36

راهکارهای تقویت خلاقیت.. 38

به کارگیری استراتژی تمرکز و سادگی. 38

آموزش خلاقیت.. 38

محیط مساعد برای ایجاد خلاقیت.. 40

ویژگی های افراد خلاق. 40

رشد قضاوت اخلاقی. 41

تعریف اخلاق. 41

اصول اخلاق حرفه ای. 42

تئوری های مرتبط با اخلاق. 43

تئوری تکاملی شناختی. 43

تئوری نا هماهنگی شناختی. 44

تکامل اخلاقی شناختی. 44

تئوری رفتار برنامه ریزی شده 45

تئوری هانت ویتل. 45

قضاوت و قضاوت اخلاقی. 46

قضاوت چیست؟ 46

قضاوت اخلاقی چیست؟ 46

تصمیم گیری اخلاقی و قضاوت اخلاقی. 47

مدل تصمیم گیری اخلاقی رست.. 47

رشد قضاوت اخلاقی. 48

روان شناسی رشد اخلاقی درنوجوانی و جوانی. 50

رشد احساس اخلاقی در نوجوانی و جوانی. 53

رشد ارزش ها در نوجوانی و جوانی. 56

پیشینه پژوهش.. 66

پژوهش انجام شده در خارج کشور. 66

پژوهش انجام شده در داخل کشور. 68

جمع بندی. 70

روش تحقیق. 73

روش تحقیق. 74

جامعه آماری و نمونه مورد بررسی : 74

روش نمونه گیری و نمونه آماری. 74

ابزار پژوهش و روایی و پایایی آن. 74

ابزار تحقیق. 74

الف) آزمون رشد قضاوت اخلاقی. 74

روایی و پایایی. 75

ب) آزمون خلاقیت تورنس.. 76

ج) پرسشنامه عملکرد تحصیلی. 77

روش تجزیه وتحلیل: 78

ملاحظات اخلاقی : 78

تجزیه و تحلیل داده ها 79

الف) داده های توصیفی: 80

بررسی توصیفی نمرات رشد قضاوت اخلاقی. 80

بررسی توصیفی نمرات خلاقیت.. 80

بررسی توصیفی نمرات عملکرد تحصیلی. 80

ب) یافته های استنباطی: 81

فرضیه اصلی : 81

فرضیه های فرعی: 81

بحث و نتیجه گیری. 84

خلاصه پژوهش.. 85

بحث نتیجه گیری: 85

محدودیت های پژوهشی: 92

پیشنهاد های تحقیق. 92

الف )پیشنهادهای کاربردی: 92

ب) پیشنهادهای پژوهشی. 93

منابع و ماخذ 93

منابع فارسی. 93

منابع غیر فارسی. 105

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                                                     صفحه

جدول 4-1: بررسی میانگین و انحراف استاندارد رشد قضاوت اخلاقی. 76

جدول 4-2: بررسی میانگین و انحراف استاندارد خلاقیت.. 76

جدول 4-3: بررسی میانگین و انحراف استاندارد عملکرد تحصیلی. 80

جدول 4-4: ضریب همبستگی بین رشد قضاوت اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی……………………………………………………………. 81

جدول 4-5: ضریب همبستگی بین رشد قضاوت اخلاقی با عملکرد تحصیلی. 77

جدول 4-6: ضریب همبستگی بین رشد قضاوت اخلاقی با خلاقیت.. 78

جدول4-7: جدول مشخصه های آماری رگرسیون بین رشد قضاوت اخلاقی با خلاقیت دانش آموزان به روش همزمان. 78

جدول4-8: جدول مشخصه های آماری رگرسیون بین رشد قضاوت اخلاقی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان به روش همزمان……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….79

 

 

 

 

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده

هدف از این پژوهش توصیف رابطه رشد قضاوت­ اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش­آموزان دوره متوسطه اول شهر ارسنجان بوده است. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر ارسنجان در سال تحصیلی 94-93 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش خوشه‌ای چند مرحله­ای بوده است.. ابزار سنجش در این پژوهش سه پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور(1990)، پرسشنامه خلاقیت تورنس(1979) و پرسشنامه رشد قضاوت اخلاقی سینها و وارما (1998 ) بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در زمینه  آمار توصیفی از روشهای آماری میانگین وانحراف معیار و در زمینه  آمار استنباطی از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه به روش همزمان استفاده شده است. نتایج نشان دهنده آن است که بین رشد قضاوت اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. رشد قضاوت اخلاقی به طور معنی دار قادر به پیش بینی خلاقیت دانش آموزان می باشد.  رشد قضاوت اخلاقی می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان را پیش­بینی نماید.

 

 

واژگان کلیدی:عملکرد تحصیلی،خلاقیت،قضاوت های اخلاقی

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

کلیات پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

قرن حاضر، دوران دانش و اطلاعات، تحولات باورنکردنی، و پیشرفت و توسعه در بسیاری از ابعاد زندگی می باشد. دنیای تغییرات و شگفتی هاست. هر لحظه دری از علم به روی آدمی گشوده می شود. امروزه مدارس نمی توانند تنها به علوم کلاسیک و نوشته های گذشتگان اکتفا کنند، و انتقال و یادگیری آنها را جزو هدف های آموزش و پرورش خود بدانند، بلکه مدارس باید کودکان و نوجوانان جامعه خود را به معلومات و مهارت های زمان خود مجهزکنند(زینلیپور، زارعی وزندی نیا، 1388). عملکرد تحصیلی مناسب را یکی از اهداف مهم آموزشی در سطح دنیا می دانند، و همه بر آن هستند تا عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی را شناسایی و هر یک از عوامل موثر بر آن را

یک مطلب دیگر :

 

یک مطلب دیگر :

دانلود رایگان پایان نامه حقوق درباره پلیس جامعه محور – مجله علمی خبری رهاجو

 طوری تنظیم و هدایت کنند تا دانش آموزان هم به رشد و یادگیری بیشتر دست یابند و هم تعداد زیادی از فراگیران را در برگیرد و اکثریت افراد درکلاس درس مشارکت داشته باشند و به موفقیت بالاتر نائل شوند(کیوان فر، 1374). اینکه چه عواملی بر عملکرد تحصیلی تاثیر دارند، یا سهم و مشارکت هر عامل چه اندازه است.، همواره در حیطه های مورد علاقه پژوهشگران تربیتی و حتی روان شناسان تربیتی بوده است(لواسانی و درانی، 1383).

همچنین یکی از جمله موضوعاتی كه امروزه مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت ، روانشناسان و دست اندركاران آموزش و پرورش قرار گرفته است خلاقیت می باشد . یكی از اهداف اساسی آموزش و پرورش نیز تربیت انسانهای خلّاق است داشتن افراد خلّاق و نوآور یكی از خواسته ها و آرزوهای معقول هر خانواده ای است و برای جامعه نیز ، وجود افراد خلاق امری حیاتی و مهم به نظر می رسد . این موضوع به خصوص امروزه ، بسیار حائز اهمیت است ، زیرا اختراعات بزرگ و توفیقات امیدبخش امروزی مانند سفر به كرات و فضای دیگر و پیشرفت های بدست آمده در علوم مختلف بر اثر خلاقیت امكان پذیر گشته است . بنابراین ، لازم است این موضوع بیش از گذشته مورد توجه معلمان ، والدین و دست اندركاران تعلیم و تربیت قرار گیرد  (فرهنگی، 1385).

یکی از عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان قضاوت های اخلاقی می باشد .  قلمرواخلاق همراه با امکان روز افزون انسان در مهار همه جانبۀ محیط اجتماعی و طبیعی خود گسترش یافته و وسیع می شود ،چیزی که زمانی اساساً شرط طبیعی به حساب می آمد، همین که انسان به کشف وسایل تغییر آن در جهت مقاصد و اهداف خود نائل شد، تبدیل به مسأله اخلاقی گردید. از همین جاست که نیاز به اخلاق بیشتر احساس می شود و رشتۀ اخلاق به عنوان زمینه ای فراگیر بر حوزه های مختلف معرفتی سایه میاندازد.  اخلاق، در شرایطی که فرد در برابر طیفی از گزینه های قابل قبول و اغلب نارضایت بخش  قرار دارد، به­ تعیین درستی تصمیم می پردازد.  اخلاقیات به مجموعه ای از عقاید اشاره دارد که ما برای تمیز حق از باطل به آن مراجعه می کنیم؛ اخلاق فرایند بیان توجیهات عقلانی برای رفتارها و کردارهای ما در موقعی است که ارزش های مورد نظر ما به چالش کشیده می شود. فلسفۀ اخلاق هنگامی پدیدار می شود که همچون سقراط ازمرحله ای که در آن به وسیلۀ قواعد سنتی اداره می شویم و حتی از مرحله ای که قواعد در آن به نحوی درونی شده اند که می توان گفت هدایت شد ه درون هستیم، به سوی مرحله ای گذر کنیم که در آن مستقلاً و با مفاهیم دقیق و کلی بیندیشیم و به عنوان عاملان اخلاقی به نوعی خودمختاری دست یابیم.  به این ترتیب می توان گفت فیلسوفان اخلاق پیرامون شاکله های قضاوت های اخلاقی و میزان تناسب درك ما از اخلاقیات با عقلانیت بحث کرد ه اند. در مقام بیان توجیه منطقی رفتارها و کردارها، اخلاق شناسان قرار دارند که فرد را به ترسیم اصول عمومی و پایداری همچون احترام به کرامت انسانی، بیان حقیقت، شفافیت و التزام به ارزش های جمعی و اجتماعی ترغیب می کنند.  این اصول و برخی از اصول دیگر، کانون اصلی قوانین اخلاق حرفه ای را تشکیل می دهند. اخلاق شناسان فرد را برحسب ماهیت مسأله اخلاقی موجود، به فیلسوفان و نظریه های مختلف ارجاع میدهند ( خانیکی، 1388 ). بنابراین در پژوهش حاضر  رابطه بین رشد قضاوت­های اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش­آموزان مورد بررسی قرار گرفت .

بیان مسئله

از وظایف اصلی آموزش و پرورش در هر كشور انتقال میراث فرهنگی جامعه، پرورش استعداد‌های دانش‌آموختگان و آماده‌كردن آنان برای شركت فعال در جامعه است. آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای­اجتماعی است، که در واقع کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی بستگی به چگونگی عملکرد در این نهاد دارد (ندیمی و بروج، 1385). عملکرد عبارت است از مجموعه ­رفتارهایی که فرد در ارتباط با انجام وظایفش از خود نشان می­دهد (رابینز، 1388) و ماو[1](1997) در تعریف عملکرد تحصیلی[2] می­گوید مجموعه رفتارهای تحصیلی است که در دو بعد پیشرفت تحصیلی و پسرفت تحصیلی در زمینه کسب معلومات نشان داده می­شود. پیشرفت تحصیلی بر مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد از طریق آزمون­های مختلف درسی مانند حساب، ادبیات، تاریخ، … سنجیده می­شود اشاره می­کند (سیف، 1388).

تحصیل از مهمترین دغدغه‌های هر نظام آموزشی در تمامی جوامع است. موفقیت و عملکرد تحصیلی دانش­آموزان هر جامعه نشان‌دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف‌یابی و توجه به رفع نیاز‌های فردی است. بنابراین نظام آموزشی را زمانی می‌توان كار‌آمد و موفق دانست كه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آن در مقاطع مختلف بیشترین و بالاترین رقم را داشته باشد (مرادی‌مقدم، 1383) که دستیابی به این مهم لزوم توجه به عوامل اثرگذار بر موفقیت تحصیلی دانش­آموزان را می­طلبد.

علاوه بر عملکرد تحصیلی، توجه به خلاقیت[3] دانش­آموزان راهی جهت بهبود نظام آموزشی و دستیابی به اهداف آموزشی می­باشد. کاستیگ[4] (2008) نیز در تعریف خلاقیت، خلاقیت را بعنوان توانایی فرد برای تولید تفكرات، بینش ها و اعمال جدید و اثربخش كه كاربرد اجتماعی ، اقتصادی و علمی بالایی داشته باشد، تعریف می كنند. بنتلی[5] (2002) بیان می­دارد، خلاقیت عبارت است از به كارگیری دانش و مهارت ها در راه های جدید برای دستیابی به نتایج ارزشمند. آمابیلی[6] معتقد است كه خلاقیت پدیده ای اجتماعی است و از نیازها، مقتضیات جامعه و شرایط خانوادگی برمی خیزد ( به نقل از هورنگ و لی[7]، 2009). عده ای دیگر نظیر هرینگتون[8](1990؛ به نقل از پیرخائفی، و همکاران،1388) و تورنس[9](1974) معتقدند كه خلاقیت یك اثر شخصی است یعنی به عواملی نظیر انگیزش، هیجان، عواطف، احساسات، تجربه­ها و یادگیری های شخصی وابسته است. عده­ای نیز مانند گیلفورد[10](1950) معتقدند كه خلاقیت بعدی فراشناختی دارد و با فرآیندهای عالی ذهنی نظیر تفكر، هوش، تخیل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد(به نقل از پیرخائفی، 1388). گروهی هم مانند استرنبرگ[11](1993) و مایهالی[12](1996) معتقدند كه خلاقیت پدیده ای چند متغیری است، یعنی عواملی نظیر جامعه، خانواده، شخصیت و توانائی­های شناختی و فراشناختی همزمان بر آن تاثیر می گذارند (نقل از برک[13]، 2008). حل مسأله و خلاقیت در بالاترین سطح فعالیت­های شناختی انسان قرار دارند و از ارزشمندترین غایت­های پرورشی و هدف­های آموزشی به حساب می­آیند. در واقع هدف عمده تمامی نهادهای آموزشی و پرورشی ایجاد توانایی حل مسأله و خلاقیت در دانش­آموزان است. روشن است که برای دست­یابی به این هدف­ها، مسئولیتی سنگین بر دوش مراکز آموزشی، به ویژه آموزش و پرورش قرار می­گیرد (مرادی، 1392). بنابراین توجه به استعدادهای خلاقانه افراد و فراهم کردن زمینه بروز این استعدادها و ایجاد جوی که ابهام، تضاد، تناقض، شکست و عدم کنترل بیرونی را در مدرسه کاهش دهد و به بهبود عملکرد تحصیلی کمک کند، ضروری می­باشد. از جمله متغیرهایی که می­تواند زمینه خلاقیت بالاتر و موفقیت تحصیلی بیشتر دانش­آموزان را فراهم کند، توجه به رشد قضاوت­ اخلاقی[14] دانش­آموزان می­باشد.

رشد اخلاقی، شامل قاعده­مندی و تعهد داشتن درباره­ی رفتار منصفانه­تر با مردم است بیابانگرد (1384). ژان پیاژه[15] (1932) و لارنس کلبرگ[16] (1973) از نظریه پردازان شناختی در زمینه رشد اخلاق و قضاوت اخلاقی هستند. پیاژه معتقد است که اخلاق از رشد شناختی تاثیر می­پذیرد و همانند هوش، طی مراحل متوالی رشد می­کند. همچنین به نظر او هرگونه شناخت در کودک، از جمله شناخت ارزشهای اخلاقی از طریق تعامل فعال او با محیط خارج بوجود می­آید. وی از نخستین کسانی است که به مطالعه چگونگی تفکرکودکان درباره موضوعات اخلاقی پرداخت و به­دنبال مشاهدات گسترده، مصاحبه­های بالینی مفصلی با کودکان چهار تا دوازده ساله انجام داد تا بداند که آنها در رابطه با قوانین حاکم بر بازی چگونه فکر می­کنند. وی همچنین در رابطه با دروغگویی، دزدی، تنبیه و عدالت، از آنها آزمونهای ساده­ای به­عمل آوردکه در نهایت پس از بررسی­های زیاد، مراحل رشد اخلاقی خودش را پیشنهاد داد که شامل دو مرحله­ی اخلاق خودپیروی[17] و اخلاق دیگر پیروی[18] بود (کدیور، 1391).

حدود سی سال پس از انتشار آرای پیاژه در زمینه اخلاق، لارنس کلبرگ، تحقیقاتش را در زمینه تحول اخلاقی به شیوه پیاژه دنبال کرد و در این زمینه به گسترش نظریه او پرداخت. کلبرگ تلاش ­کرد که تا رشد قضاوت اخلاقی را درچهارچوب یک نظریه شناختی مورد بررسی قرار دهد. او همچون پیاژه بر این اعتقاد بود که مراحل رشد اخلاقی هر فرد توسط توانایی ذهنی وشناختی او تعیین می­شود. کلبرگ بر این باور بود که انسان هنگام تولد هیچ مفهومی درباره اخلاق، قضاوت اخلاقی، درستی و صداقت ندارد. وی دریافت که محیط خانواده نخستین منبع ارائه دهنده ارزشها و رشد اخلاقی در فرد است. به گمان وی یک فرد عادی، با میزان هوش و توانایی و تعامل معمولی با سایر افرادجامعه، می­تواند الگوهای رفتاراخلاقی را بیاموزد. وی فرآیند کسب و رشد قضاوت اخلاقی در کودکان را در مدت زمان طولانی­تر از مدتی که پیاژه به آن معتقد بود، تصور می­کرد و آن را پدیده تدریجی می­دانست (پارسا، 1389). به نظر پیاژه، استدلال اخلاقی دارای دو مرحله اساسی است: مرحله اخلاق نشأت گرفته از خارج که درفاصله سالهای 4 تا 7 سالگی بروز می کند و کودک در این مرحله فکر می کند که عدالت و قوانین جامعه اموری غیرقابل تغییر و خارج از کنترل انسان است و مرحله اخلاق کنترل شده از درون که از ده سالگی به بعد بروز می کند و فرد می فهمد که قوانین توسط مردم ایجاد شده و قضاوت درباره عمل اشخاص باید هم نیّت و هم نتیجه کارشان را مورد توجه قرار دهد. پیاژه فاصله سنی 7 تا 10 سالگی را دوره انتقال از قضاوت اخلاقی مرحله اول به مرحله دوم می داند (لطف­آبادی، 1390).

علاوه بر نظریه پردازان شناختی، نظریه پردازان دیگری نیز در زمینه اخلاق وقضاوت اخلاقی دیدگاه­هایی را بیا­ن کرده­اند. روانکاو مشهور فروید، اخلاق را معادل با وجدان یا فراخود[19] می­داند و رشد اخلاق را در کودکان نتیجه فرآیندهای همانند سازی در ایجاد وجدان یا فراخود می­داند. بندورا[20]  نظریه پرداز یادگیری اجتماعی، معتقد است: کودکان عمدتاً از طریق سرمشق­گیری یاد می­گیرند­ که به صورت اخلاقی، رفتار کنند و بعد ازاینکه آنها یک پاسخ اخلاقی را فرا می­گیرند، تقویت­ها به شکل تحسین، همراه با تذکرات بزرگسالان در مورد اصول اخلاقی، فراوانی ­آن را بیشتر می­کند (احدی و جمهری، 1391). پرفسور گانداسینها و وارما[21] سازندگان آزمون قضاوت اخلاقی(MJT)، قضاوت اخلاقی­ را، توانایی ارزیابی موقعیتها و امور اخلاقی بعنوان درست یا غلط، بر مبنای آگاهی از معیارهای اخلاقی توصیف می­کنند (گانداسینها و وارما، 1998، ترجمه کرمی، 1390).

آدمی یگانه موجودی است كه در این دنیا طالب سعادت است و اخلاق یكی از ضروری ترین نیازهای او جهت دستیابی به سعادت محسوب می شود . نظریه پردازان قرن بیستم اخلاق را وسیله ای برای رشد اجتماعی به حساب آورده اند و رشد اخلاقی از مسائل عمده و پر اهمیت تكامل اجتماعی است .خانواده، مدرسه و اجتماع ، قواعد اخلاقی را ، كه بر اساس اصول عدالت و در نظر گرفتن حقوق دیگران قرار دارد، آموزش می دهند . اما این كه افراد چطور میل درونی برای پیروی از قواعد اخلاقی را پیدا می كنند ، در طی مراحل رشد متفاوت است. مدرسه نهادی اجتماعی و نمایانگر فرهنگ جامعه است و به كودك جهان بینی و عادات و رسوم و مهارت ها و باورها و علوم خاصی را منتقل می كند. نفوذی كه مدرسه در اجتماعی كردن افراد دارد ، هم به دلیل وجود معلمان و هم به جهت روش های آموزشی و تربیتی است.اخلاق  و ارزش های اخلاقی و چگونگی شكل گیری آن در كو دكان و نوجوانان از مباحث اساسی روانشناسی هستند . پیاژه معتقد است كه قضاوت اخلاقی بر رشد شناختی مبتنی است . شناخت به فرآیندهای فكری انسان اطلاق می شود و شامل ادراك،حافظه و زبان است . شناخت را عالی ترین سطح پردازش داد ه ها به شمار آورده اند. پیاژه همچنین معتقد است كه اخلاق نیز مانند هوش رشد می كند. از دیدگاه او قضاوت های اخلاقی به معنای درك كودك از قوانین اخلاقی و عرف اجتماعی است.توسعه و رشد اخلاقی افراد،یکی از اساسی ترین اهداف نظام تعلیم و تربیت در اغلب جوامع است و انان سعی دارند از این طریق انسان هایی متعهد ، مسئولیت پذیر ،عدالت خواه ، نیک اندیش، و در کل انسانهایی متعالی و متخلق به اخلاق حسنه تربیت نمایند و با تزکیه و تعلیم نیروی انسانی از عمده ترین مشکلات جامعه بشری مانند جرم و جنایت ، بی عدالتی اجتماعی ، جنگ و خونریزی ، انحطاط اخلاقی ، و فساد اقتصادی جلوگیری و پیشگیری نمایند.  مساله اصلی این پژوهش آن بوده است که آیا بین رشد قضاوت اخلاقی با خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش­آموزان رابطه معناداری وجود دارد؟

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...