رابطه رهبری تحول آفرین وفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان ابتدایی زن آموزش وپرورش ناحیه3شیراز |
2-1- مبانی نظری. 17
2-1-1- مدیریت دانش.. 17
2-1-1-1- انواع دانش موردنیازسازمان. 21
2-1-1-2- مدلهای مدیریت دانش.. 23
2-1-1-3- بررسی چندمدل مدیریت دانش.. 24
2-1-1-3-1- مدل نوناکا و تاکوچی. 24
2-1-1-3-2- مدل بک من. 26
2-1-1-3-3- مدل بکووتیزوویلیامز. 27
2-1-1-3-4- مدل هیسیگ.. 28
2-1-1-3-5- مدل مارک م.مک الروی. 29
2-1-1-3-6- مدل پایههای ساختمان دانش.. 30
2-1-1-3-7- مدل هفت سی. 32
2-1-1-4- اندازهگیری دانش.. 32
2-1-1-5- پیادهسازی مدیریت دانش.. 34
2-1-1-5-1- گامهای اصلی اجرای مدیریت دانش.. 34
2-1-2- فرهنگ سازمانی. 38
2-1-2-1- دیدگاههای فرهنگ سازمانی. 40
2-1-2-2- مدلهای فرهنگ سازمانی. 43
2-1-2-2-1-مدل براون. 43
2-1-2-2-2-مدل کوئین وگارث. 44
2-1-2-2-3- مدل دیل وکندی. 45
2-1-2-2-4- مدل هافستد 48
2-1-2-2-5- مدل دشپند 50
2-1-2-2-6-مدل شاین. 51
2-1-2-2-7- مدل ساکسبی. 52
2-1-2-2-8- مدل کتزدووریس ومیلر. 54
2-1-2-2-9- مدل هندی. 55
2-1-2-2-10- الگوی رابینز. 56
2-1-2-2-11-مدل فرهنگ سازمانی دنیسون. 57
2-1-3- رهبری تحولآفرین. 65
2-1-3-1- سیرتکاملی نظریههای رهبری. 65
2-1-3-2- پیشینه رهبری تحولآفرین. 68
2-1-3-3- ویژگیهای رهبری تحولآفرین. 71
2-1-3-4- عوامل یاابعادرهبری تحولآفرین. 72
2-1-3-5- عناصررهبری تحولساز. 76
2-1-3-6- چشماندازجادویی رهبری. 79
2-2- پیشینه پژوهش.. 82
2-2-1- پیشینه پژوهش درجهان. 82
2-2-2- پیشینه پژوهش درایران. 89
2-3- جمعبندی. 98
فصل سوم:روششناسی پژوهش
3-1- روش پژوهش.. 101
3-2- جامعه آماری ،حجم نمونه وروش نمونهگیری. 101
3-3- ویژگیهای جمعیت شناختی. 101
3-4- روشهای گردآوری اطلاعات. 103
3-5- ابزارپژوهش.. 103
3-5-1- پرسشنامه مدیریت دانش.. 103
3-5-2- پرسشنامه فرهنگ سازمانی. 105
3-5-3- پرسشنامه رهبری تحولآفرین. 106
3-6- روش اجرا 107
3-7- روشهای تجزیه وتحلیل دادهها 107
3-8- ملاحظات اخلاقی. 107
فصل چهارم:یافتههای پژوهش
4-1- یافتههای پژوهش.. 109
4-1-1- یافتههای آمارتوصیفی. 109
4-1-2- یافتههای آماراستنباطی. 111
فصل پنجم:بحث ونتیجهگیری
5-1- خلاصه پژوهش.. 116
5-2- بحث ونتیجهگیری. 117
5-3- محدودیتهای پژوهش.. 123
5-4- پیشنهادهای پژوهش.. 123
5-4-1- پیشنهادهای کاربردی. 123
5-4-2- پیشنهادهای پژوهشی. 124
فهرست منابع ومأخذفارسی. 125
فهرست منابع ومأخذانگلیسی. 131
ضمائم وپیوستها 137
چکیده انگلیسی.…………………………………………………………………150
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول2-1:انواع مختلف دانش موردنیازدرسازمان.. 22
جدول2-2: انواع فرهنگ سازمانی ازدیدگاه براون.. 42
جدول 2-3: مشخصات فرهنگ سازمانی براساس مدل کوئین.. 43
جدول 2-4: مدل فرهنگ سازمانی دیل وکندی.. 45
جدول2-5: مدل دشپند. 48
جدول2-6: مدل ساکسبی.. 50
جدول2-7: انواع شخصیت سازمان ازدیدکتزدووریس ومیلر. 51
جدول2-8:تفاوت مدل وپیمایش فرهنگ سازمانی دنیسون باسایرمدلهاوپیمایشهای فرهنگ سازمانی.. 57
جدول 3-1: توزیع حجم نمونه آماری براساس مدرک تحصیلی.. 97
جدول 3-2 : توزیع حجم نمونه آماری بر اساس سابقه کار. 97
جدول3-3: ابعادوشماره گویههادرپرسشنامه مدیریت دانش… 99
جدول 3-4 :بررسی پایایی پرسشنامه مدیریت دانش وابعادآن.. 100
جدول3-5: ابعادوشماره گویههادرپرسشنامه فرهنگ سازمانی.. 100
جدول 3-6: بررسی پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی وابعادآن.. 101
جدول 3-7: ابعادوشماره گویههادرپرسشنامه رهبری تحولآفرین.. 101
جدول 3-8: بررسی پایایی پرسشنامه رهبری تحولآفرین وابعادآن.. 102
جدول 4-1: بررسی میانگین وانحراف استانداردمدیریت دانش… 104
جدول 4-2: بررسی میانگین وانحراف استانداردنمرات فرهنگ سازمانی وابعادآن.. 105
جدول 4-3: بررسی میانگین وانحراف استاندارد نمرات رهبری تحولآفرین وابعادآن.. 105
جدول 4-4: ضریب همبستگی بین رهبری تحولآفرین و فرهنگ سازمانی بامدیریت دانش… 106
جدول 4-5: ضریب همبستگی بین مدیریت دانش باابعادرهبری تحولآفرین.. 106
جدول 4-6: ضریب همبستگی بین مدیریت دانش باابعادفرهنگ سازمانی.. 107
جدول4-7: جدول مشخصههای آماری رگرسیون بین ابعاد رهبری تحولآفرین با مدیریت دانش به روش همزمان.. 108
جدول4-8: جدول مشخصههای آماری رگرسیون بین ابعادفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش به روش همزمان.. 108
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار2-1: مدل فرهنگ سازمانی. 56
نمودار2-2: سیرتکامل نظریههای رهبری. 59
نمودار2-3: عناصررهبری تحولگرا(تحولساز)………………………………………………………….. 73
نمودار 3-1: توزیع حجم نمونه آماری براساس مدرک تحصیلی. 97
نمودار 3-2: توزیع حجم نمونه آماری براساس سابقه کار. 98
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل 2-1: مدل حلزونی دانش نوناکاوتاکوچی.. 24
شکل 2-2: مدل هفت سی.. 32
شکل2-3: الگوی نظری سالیاس… 37
چکیده
هدف از پژوهش حاضر،تبیین رابطه رهبری تحولآفرین و فرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان زن دوره ابتدایی آموزشوپرورش ناحیه سه شهر شیراز بوده است.روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش،توصیفی و از نوع همبستگی است.جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان زن دوره ابتدایی شاغل درناحیه سه آموزشوپرورش شهرستان شیراز که حداقل دارای مدرک لیسانس و بالاتر که درزمان انجام این پژوهش بالغ بر190نفربودند.حجم نمونه بااستفاده ازجدول کرجسی- مورگان127 نفرتعیین که باروش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب ومورد مطالعه قرارگرفتند.به منظورجمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای رهبری تحولآفرین باس، فرهنگ سازمانی دنیسون ومدیریت دانش سالیاس استفاده شده است.روایی وپایایی ابزار سنجش نیزموردتأیید قرارگرفت.تجزیه و تحلیل دادهها دردو بخش آمارتوصیفی وآماراستنباطی انجام پذیرفت.دربخش آمارتوصیفی بااستفاده ازجدول فراوانی وشاخصهایی نظیرحداقل،حداکثر،میانگین وانحراف استاندارد به توصیف
یک مطلب دیگر :
یک مطلب دیگر :
ویروس ها چگونه توسط نور نابود می شوند؟
دادهها پرداخته شده است.دربخش آمار استنباطی بااستفاده ازضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه به روش همزمان به آزمون فرضیههای پژوهش پرداخته شد.نتایج نشاندهنده آن است که به طور کلی متغیرهای؛رهبری تحولآفرین و فرهنگسازمانی بامدیریت دانش رابطه معنادارومستقیمی دارند.همچنین بعدآرمانی رهبری تحولآفرین و بعدمأموریت فرهنگ سازمانی میتوانندبه طورمعناداری متغیرمدیریت دانش راپیشبینی کنند.
واژگان کلیدی: مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی، رهبری تحولآفرین
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
دانش به یک عامل حیاتی تعیین کننده برای رقابتپذیری در بخش دولتی تبدیل شده است. بازنشسته شدن کارمندان دولت و همچنین انتقال آنها بین بخشهای مختلف ، چالش جدیدی برای بقای دانش در سازمان و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد میکند(محقق). از آنجا که دستیابی به دانش برتر، رمز موفقیت سازمانها به حساب میآید، اهتمام فراوانی در زمینه دانشاندوزی و تجهیز دستاندرکاران سازمانی به بالاترین درجه از مراتب دانش موردنیاز، به کاربسته شد.با ظهور نسل جدیدی از کارگزاران دانشمحور،اقتضائات و فضای جدیدی درعرصه فعالیتهای سازمانی حاکم گردیدوسازمانها دیگرنمیتوانستند با بهرهگیری ازسازوکارهای شدید بوروکراتیک و اقتدار سنتی خود به خوبی وبه صورت اثربخش ازعهده سرپرستی کارکنان دانش محوربرآیند.تبلور یافتن چنین مشکل و معضلی در عرصه فعالیتهای سازمانی موجب شد تا نوع جدیدی از رهبری سازمانی مجال بروزیابد و برآن شود تا ساز و کارهای جدیدی را برای ارتقای عملکردوتوانمندیهای عموم کارگزاران و کارگران دانشمحور به کارگیرد.این نوع جدید از رهبری که از آن به عنوان رهبری تحولآفرین یاد گردیددرتلاش است تا با بهرهگیری ازنظام ارزشی تحریک عواطف و تقویت هویتهای فردی و اجتماعی کارکنان خلأهای ناشی ازکاستی سازوکارهای بوروکراتیک واقتدارسنتی را جبران کندوسازمانهای دانشمحورامروزی رابه سمت رسیدن به کمال مطلوب سوق دهد (سنجقی،1380).
از طرفی تغییرات شگرف در عرصههای مختلف کاری از دوران صنعتی تا عصر دانش سازمانها را ناگزیر ساخته تابه منظوربقا وحفظ توان رقابتی به مدیریت دانش به عنوان مهمترین منبع استراتژیک توجه نمایند.این درحالی است که طی دهههای گذشته مبنای رقابت در اقتصادملی و جهانی مشهودبه منابع نامشهودوخلق داراییهای مبتنی بردانش تغییریافته است(هداوندوصادقیان،1388) .مدیریت دانش در بهبودوکیفیت کار، افزایش کارآیی،داشتن اطلاعات به روز،افزایش اثربخشی،رضایتمندی مشتری وبهبودتصمیمگیری مؤثراست (سوسانا[1]،2004).با همه مشکلات مبتلای سازمانهای امروزی اعم ازرقابت جهانی،پیشرفتهای سریع فنآوری،بازارهای فشرده کاروتغییر،مسئله مهمتراین است که چگونه سازمانها،ذخیرههای عظیم وفزاینده دادههاواطلاعاتی را که مولدآن هستند رامدیریت نمایند؟ مدیریت دانش به عنوان نجاتبخشی است که میتواندموقعیت سازمانهاراتضمیننماید (برومند،1389).
مدیریت دانش یکپارچهسازی دانش بین گروههای متفاوت یا بخشهارا تسهیل مینماید.مدیریت دانش به تسهیل جریان دانش درسازمان کمک نموده ومیتواندمنجر به یکپارچهسازی سریعتر و مؤثرتردانش مرتبط با مشتری شود(رتناوتی[2]،2011). اسکیم[3]،2003 بیان کرد که مدیریت دانش عبارت است ازمدیریت نظاممند و آشکار دانش که با فرآیندهای خلق ، جمعآوری،اشاعهو کاربرد دانش پیوند داردکه درآن تبدیل دانش شخصی به دانش جمعی به کارمیرودکه درکاربرددانش دو نکته حائزاهمیت است:سهیمسازی دانش و نوسازی(راوی جیمز[4]،2007).فرهنگ سازمانی به عنوان یک نقشآفرین اصلی درمدیریت دانش وهمچنین به عنوان یک منبع عمده مزیت رقابتی برای دستیابی سازمانهابه اهدافشان میباشد(کبررا[5]،1999).درالگوی سنتی سازمانهاوافراد اغلب تمایلی به انتقال وتبادل دانشی که ازآن برخوردارند،ندارندزیرابه جای اینکه به دانش به عنوان منبع سازمان نگاه کنندبه دانش به منزله
منبع قدرت،اهرم نفوذو ضامن استمرارشغل خود نگاه میکنند و تمایلی ندارند، آن رابادیگران سهیم کنند(عباسی،1386).
فرهنگ سازمانی ضعیف مانع ازتسهیم وانتشاردانش میشود.زیراافراددرتلاشاند تا پایگاه قدرت شخصی وکارآیی خویش راحفظ کنند(جانز[6]،2006).ازطرفی موفقیت اقدام مدیریت دانش به حمایت همیشگی ازجانب مدیران(رهبران)نیازدارندتااطمینان حاصل شودکه ارزش مدیریت دانش درذهن مساعدهکنندگان نهادینه شده است(دی بوسکی[7]،2006).سازمانها برای دستیابی به مزیتهای رقابتی علاوه بر شیوههای مدیریت منابع انسانی برتوسعه رهبری تحولآفرین واجرای مدیریت دانش متمرکز شدهاندهمچنین رهبران تحولآفرین دارای این پتانسیل وقدرت هستند که پرسنل رادر فرآیندهای مدیریت دانش درگیرنموده وشرکت دهندو از مزیتهای آن بهرهمند شوند (بیراسناو[8]،2011).
مطالعات نشان داده است که رهبران تحولآفرین به صورت مطلوبتری قادرند فرآیندهای مدیریت دانش را هدایت نمایند (نوروزی وهمکاران،2013). سازمانهای امروزی اگر قادر به انطباق با تغییرات محیطی نباشند به سرعت از گردونه رقابت خارج و جای خودرابه رقبای خودخواهندداد.بنابراین شناسایی نقاط قوت وضعف درونی سازمان همراه بافرصتهاوتهدیدهای محیطی ضروری به نظر میرسد.درچنین شرایطی سازمانها نیازبه رهبرانی دارند که سازمانهای خصوصی یادولتی رابه سازمانهایی باتوانایی بیشتر برای رشدوترقی وحتی ادامه حیات متحول نمایند(قادری،1388). بنابراین پژوهش حاضربه تبیین رابطه رهبری تحولآفرین وفرهنگ سازمانی با مدیریت دانش معلمان زن دوره ابتدایی آموزشوپرورش ناحیه سه شهرستان شیراز پرداخته است.
1-2- بیان مسأله
گسترش جهانیشدن و فراگیرشدن عرصه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی درتمام جوانب زندگی ازیک سو و فراگیرشدن مفهومها و اصطلاحاتی مانند جامعه اطلاعاتی و اقتصاد دانشی در سازمانها ازطرف دیگر،شرایط حاکم برمحیط کاروسازمانها رابه شدت تحت تأثیرقرارداده است.بنابراین سازمانها برای پاسخگویی به این شرایط و همچنین حفظ مزیت رقابتی خود درجامعههای دانشی ناگزیربه طراحی و اجرای سیستمی درسازمانهامیباشندکه درآن از دانش به عنوان ضربان قلب خود استفاده مینمایند.بنابراین درشرایط رقابتی حاضر اجرای تکنیکهای مدیریت دانش[9]، به عنوان واکنش مناسبی به پدیده اقتصاددانش میباشد(سنتر[10]،2009).
بسیاری از نیروهای انسانی با تجربه غنی شغلی هنگام بازنشستگی و یا ازکار افتادن سرمایه گرانسنگ دانش خود را از سازمان خارج میکنند اما مدیریت دانش درصدد است این مهم را نه فقط سامان دهد، بلکه آن را از دانش نامشهود و ضمنی به دانش مشهودتبدیل کند.از اینرو مدیریت به استقرار نظامهای ماشینی،گردآوری،طبقهبندی،تحلیل و تفسیر دادههای دانش کاری افراد سازمانهاتأکیدکرده وبه تبیین رویکردهای مناسب بالندگی آن دانش همراه باتوسعه بازار ذیربط،هدایت ساز وکارهای مربوط با شناسایی ودفع آسیبهای سرراه ترویج میپردازدوآن رادنبال میکند(الوانی،۱۳۷۳).
مدیریت دانش درآموزشوپرورش شامل آزادسازی قدرت دانش وبهرهگیری خلاقانه اثربخش و کارآمد ازتمامی اطلاعات ودانشهای موجودبه منظوردستیابی به اهداف ورسالت سازمان است.مدیریت دانش آمیزهای ازرهبری خلاق،تعاملات میانفردی است که این عناصر باپیچیدگی خاص باهم درارتباط بوده وهیچ کدام به تنهایی کارآیی ندارند(بات[11] ،1383).از طرف دیگر،درزمانی که سازمانهابه طورفزاینده به وسیله محیط رقابتی به چالش طلبیده میشوند،برحیاتیترین عنصریعنی رهبری متمرکز میشوند.سیستمهامیتوانندبرای ایجادکارآیی عملیاتی طراحی شوند،اما این رهبری است که سازمان را قادربه حفظ موقعیت غالب درصنعت خودمی نماید(شیروانی ومعمارمنتظرین،۱۳۸6).
با مطالعه مقدماتی که توسط پژوهشگر در مدارس ابتدایی صورت گرفت،این گونه به نظرمیرسد که اغلب اطلاعات درواحدهای مختلف ویانزدافراد مختلف بلوکه شده وسایر افرادبه راحتی به آنها دسترسی ندارند.راهکارهاوبرنامههای تدوین شده برای کسب،توزیع وبه اشتراک گذاشتن دانش چندان مؤثرنبوده وعملادانش جدیدزیادی درمدارس ردوبدل نمیشود.رهبری ومدیریت یک سازمان برای انطباق باتغییرات ورشددرمحیطهای جدیدویژگیهای خاصی رامیطلبدکه عموما مدیران برای پاسخ به آنهابا مشکلات بسیاری مواجه می شوند،دراین میان تعامل اجتماعی به شیوهای شایسته وثمربخش برای بیشترمدیران و رهبران به عنوان عنصرکلیدی درمدیریت تغییرهای سازمانی اهمیت فزایندهای دارد.یکی از متغیرهای تأثیرگذار برمدیریت دانش،رهبری تحولآفرین میباشد.بررسیهانشان داده که گوی رقابت آینده رامدیرانی خواهند ربودکه بتوانندبه طوراثربخش ونتیجهبخش بامنابع انسانی خودارتباط برقرارکنند.رهبری تحولآفرین به لحاظ ارتقاء توان سازمانی یک اصل ضروری است دراین میان ظهورو پذیرش واستقبال از چنین سبک رهبری به شدت متأثرازفرهنگ سازمانی است، مطالعات دنیسون (2006) ابعاد۴گانهای رابرای فرهنگ سازمانی ترسیم کرده است وباس(2000)رهبری تحولآفرین رامطرح ساخته است.
فرهنگ سازمانی مجموعهای ازفرضیات اساسی است که افرادسازمان درروبهروشدن بامسائل،انطباق بامحیط ودستیابی به وحدت وانسجام داخلی،ایجاد،کشف وتوسعه دادهاندوثابت شده که سودمندوبا ارزش هستند.فرهنگ سازمانی به منزله شخصیت هرسازمان است.یعنی سازمانها هم مانند انسانهامیتوانندمحافظهکار،خلاق وترسو باشند.این امر ما را به سمتی رهنمون میسازد که بدانیم منبع غایی فرهنگ سازمانی بنیانگذاران آن هستند.مؤسسان یا بنیانگذاران یک سازمان درتثبیت فرهنگ نقش بسیار حیاتی ایفا میکنند.آنهاتبیینکنندگان رسالتی که سازمان برعهده داشته باشدهستندچون مؤسسین باایده خاصی به تشکیل سازمان دست زدهانددر خصوص چگونگی آن تعصب دارند(محمدی،۱۳۸۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 06:25:00 ب.ظ ]
|