بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی در ویژگیهای هویتی شهدای دفاع مقدس |
اهداف تحقیق 5
الف) هدف اصلی: 5
ب) اهداف فرعی: 5
سؤالات تحقیق 6
سوال اصلی: 6
سوالات فرعی: 6
پیشینه تحقیق 6
فصل دوم. مبانی نظری پژوهش 9
تبیین مفاهیم 10
انقلاب 10
انقلاب اسلامی 11
گفتمان 12
بازنمایی 13
گفتمان و بازنمایی 15
گفتمانهای سنت و تجدد درایران 17
تاریخچه چالشهای هویت در ایران 17
گفتمانهای هویتی در جامعه سیاسی ایران(1320-1357) 20
الف) گفتمان ناسیونال سکولار دولت پهلوی 20
ب) گفتمان چپ(مارکسیست ها) 23
- سازمان چریکهای فدایی خلق: 24
- گروه توفان 25
ج) گفتمان ملی گرایی لیبرال 25
د) اسلام پویا و دارای ایدئولوژی انقلابی 30
گروههای مبارز اسلامی 37
عناصر درون گفتمانی هویت اسلامی- شیعی 39
گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) 40
مولفههای اسلام ناب: 41
1- ولایتمداری 42
برجسته ترین شاخص های ولایتمداری 42
الف. ولایت مداری در عرصه سیاست واجتماع 42
ب. مدیریت ولایت محور 43
- امت گرایی 43
3- نفی تجدد، کفر و استکبار جهانی به عنوان غیر 44
4- دفاع از محرومان و مستضعفان 46
5- ایثار و شهادت 47
- غیبت و انتظار 49
7- مردم محوری 52
8- خود کفایی و استقلال 52
* تبیین نظری اقتصاداسلامی 53
* حفظ اصول وارزشها 53
الف- معنویت 53
ب- حفظ ارزشها و فلسفه انقلاب ملت ایران 54
ج- عدالت اقتصادی 55
9- آزادی 55
انقلاب اسلامی و بسیجی 57
هویت 58
مقدمه 58
برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید
مفهوم هویت 58
ارتباط فرد و اجتماع 60
مفهوم هویت جمعی یا هویت اجتماعی 60
تعریف هویت دینی و ابعاد آن 62
نگرشهای مختلف به هویت 63
هویت، دستآورد گفتمان 66
صاحبنظران و هویت 67
دریدا و هویت 67
ویتگنشتاین و هویت 69
بودریار و هویت 70
استوارت هال و هویت 72
سوژهی تاریخی مارکسیسم 72
روانکاوی و سوژگی 73
فمینیسم و تفاوت 74
زبان و هویت 75
سوژهی فوکویی 76
فوکو و هویت 79
لاکلا و موفه و هویت 83
فصل سوم. روششناسی پژوهش 88
گفتمان 89
لاکلا و موفه و گفتمان 91
مفاهیم نظریه گفتمان لاکلا و موفه 94
الگوی تحلیل 96
مراحل روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه 97
- شناسایی فضای تخاصم 97
- منازعات معنایى و تحولات اجتماعى 97
- معنا و کردارهاى اجتماعى 98
مفصل بندی دالهای گفتمان انقلاب اسلامی 99
جامعه تحقیق 100
نمونه تحقیق 100
فصل چهارم. تجزیه و تحلیل دادهها و تبیین یافتههای پژوهش 102
مقدمه 103
- اسلام ناب 106
- ایثار و شهادت 113
- نفی تجدد، کفر و استکبار جهانی 121
فصل پنجم. نتیجهگیری و پیشنهادها 172
پیشنهادات 180
الف. پیشنهاد پژوهشی 180
ب. پیشنهاد به مسئولین فرهنگی 180
منابع و مآخذ 181
کلیات پژوهش
بیان مسأله
قرن بیستم شاهد پیدایش انواع ایدئولوژیهای هویتساز بوده است. سوسیالیسم کوشید با ایجاد چارچوبهای تازهای برای هویت بخشی به کردارها و زندگی سیاسی- اجتماعی مردمان تحت سیطره خود معنا و شکل ببخشد. ایدئولوژیهای مذهبی نیز کوشیدهاند انسانهای مکتبی خاص خود را بسازند و به همین ترتیب، ایدئولوژیهای ناسیونالیستی نیز در همه جا در پی حذف حواشی و تقویت مرکز برای هویت سازی بودهاند.(بشیریه، 1391)
یک مطلب دیگر :
همه ایدئولوژیها چون غیریت پردازند، هویتساز نیز هستند. به تعبیر دیگر، ایجاد هر هویتی در عین حال به معنای ایجاد مرز و حصار نیز است. به لحاظ تاریخی چون تجدد مرزها و حصارها را میشکند به یک معنا همگان را بی خانمان میسازد و به این وسیله همگان را دچار نوعی دلتنگی برای گذشته میکند؛ که تنها در یک بعد یا بخش ایدئولوژیک خاص تبلور مییابد؛ و به این معنا خودیابی و بازگشت به خویشتن به معنی تأسیس خود و خویشتن جدید است تا “غیر” و “دشمنی” از آنِ خود بیابد و در تقابل با آن “غیر” به “خود” هویت ببخشد. در عصر جهانی شدن، لیبرالیسم “غیر” و دشمن مشترک برای بسیاری از ایدئولوژیهای هویتپرداز بوده است که البته همه اینها ذیل مدرنیته تعریف میشوند، به جز انقلاب اسلامی که در پی ساختن گفتمانی فراتر از گفتمان تجدد بوده و آن را “غیر” و دشمن اساسی خود میداند و جنس این انقلاب قابل مقایسه با انقلاب فرانسه بوده که تاریخی متفاوت را نوید میدهد و افقی جدید در تاریخ باز میکند.
به سخن دیگر، هویت سازیها و غیرسازیها، محصول ساختارهای قدرت گفتمانیاند که در هر زمان ضلعی از منشور پیچیده هویت را بر میسازند و مثلاً در پی ایجاد انسان ناب، ایران ناب، مسلمان ناب و جز آن هستند؛ که این کار با تصویر شبکه پیچیدهای از خطوط هویت بخش و غیرساز به قالببندی انسانها منجر میشود. به بیان دیگر، هویتها فرآورده دستگاه گفتمانی هویت بخشند و ایدئولوژیهای مختلف به عنوان دستگاههای گفتمانی، از لیبرالیسم گرفته تا سنتگرایی، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، مذهبگرایی و … همواره در پی تأسیس هویتی خالی از تعارض، یکپارچه و ناب و خالص بودهاند.
در ایران قرن بیستم، دو گفتمان مسلط سیاسی، هر یک در دوران خود در پی یکسان سازی هویت عمومی بودهاند. گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی در پی تشدید هویت تک شالودهای ایرانی مدرن برآمد و برعکس آن پس از انقلاب اسلامی شاهد گفتمان سنتگرایی اسلامی بودهایم که در پی بازسازی هویتی اسلامی بوده است. هر دو گفتمان به دلایلی در متن دغدغههای عصر تجدد و یا در واکنش به آنها پدید آمدهاند.
در واقع گفتمان انقلاب اسلامی، جهان مدرن را به عنوان “غیر” و دشمن اصلی خدا قلمداد کرده و هدف اصلی آن در حوزه هویت، گسترش بخشیدن سراسری به هویت اسلامی و تحقیر یا تضعیف هویت ملی (به مفهوم مورد نظر در گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی) بوده است. (بشیریه، همان) از دیگر عناصر این گفتمان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- تأسیس حکومت جمهوری اسلامی در معنای شیعی آن(بر طبق نظریه سیاسی تشیع)؛
- تأکید بر هویت فردی و اجتماعی برای ایجاد مسلمانی مطیع و تابع اقتدار مرجعیت شیعی؛
- وحدت و یگانگی در هویت اسلامی و نفی دیگر هویتهای موجود؛
- اسلامی کردن سراسری جامعه و تشکیل تمدن اسلامی؛
- تهذیب اخلاقی و فرهنگی؛
- سامان دادن به شیوه زندگی عمومی و خصوصی بر حسب ارزشهای ایدئولوژیک خود؛
- تعریف و بازسازی انسان خاص این گفتمان بر اساس ارزشهای سنتی و دینی و به شیوه ضد تجددی؛
- کوشش در راه پوشش اجباری برای زنان (حجاب) و نیز نظارت و کنترل بر مدارس و دانشگاهها (گزینش ایدئولوژیک)؛
- سعی در بسط هویت اسلامی به سایر ملتها.
بر طبق این گفتمان، هویت اسلامی در تقابل با “غیر” آن یعنی “غرب” تعیّن خاص خود را پیدا میکند. از این رو تداوم و کشمکش نظری با غرب یا غرب ستیزی لازمه تداوم هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.
گفتمان انقلاب اسلامی در پی تداوم و بسط خود با محدودیتهای اساسی مواجه بوده و میتوان مراحلی را در سیر پیشرفت آن مشخص نمود. مرحله اول که همان مرحله اساسی در تأسیس این گفتمان بوده و بنیانگذار انقلاب نیز حضور داشته است در دهه اول انقلاب و در دوران جنگ تداوم یافت و به نظر میرسد که از اواسط دهه دوم بواسطه محدودیتهای ساختاری از قبیل برخی فرایندهای جهانی، ضرورت بازسازی کشور پس از جنگ و ترمیم وجهه بین المللی ایران، استفاده از مدلهای تجددی، تهاجم فرهنگی و پیدایش هویتهای متکثر و متعارض، این گفتمان کم رنگ شد.
حکومت جمهوری اسلامی به عنوان دولتی مکتبی از آغاز استقرار خود با طرح مفهوم ایدهآل ” انسان متعهد و مکتبی” در پی پرورش انسانی بود که همه هویتهایش در پرتو هویت اسلامی و دینی او محو و بی رنگ شود. این انسان ناب و خالص انقلاب اسلامی “بسیجی” نام گرفت که همان انسان ایدهآل انقلاب اسلامی بود که تجلی و نقش آفرینی او در دوران 8 سال دفاع مقدس بارز بود. بسیجی ویژگیهایی دارد همچون:
- باور به ضرورت دفاع موثر از انقلاب؛
- وحدت عقاید و احساسات؛
- ارتباط عقیدتی و روحی ویژه با امام خمینی(ره)؛
- شهادت باوری یا مرگ آگاهی(طاهایی،1381: 87).
بسیجی نبرد خود را همچون مرگ خود، استمرار مجاهدات مندرج در نهضتهای انبیاء و نیز به همان اندازه نبردی واقع گرایانه و عینی میداند. این تصور در وصایای آنان نیز منعکس است. آنچنان که شهید ابراهیم همت در وصیتنامه خود مینویسد: «شهادت در قاموس اسلام، کاریترین ضربه را بر دشمن ظلم و جور و شرک و الحاد میزند و خواهد زد، تاریخ اسلام این را اثبات کرده است».
به هر حال از آنجا که بسیجی با تجربه مرگ به خوبی آشناست و آن را به یک میزان به تاریخ، وضع حال خود و امیدهایش برای آینده میگسترد (همچنان که شهید اسماعیل بهاری از نوشهر امید به آینده را با تعبیر «از خون سرخ ما تا حکومت سبز مهدی» بیان میکند)، میتوان گفت که بسیجی را از طریق آمادگیاش برای مرگ نیز میتوان شناخت. در برابر مرگ همچون هر انسانی، بسیجی نیز در تمامیتش جلوهگر میشود و همه امکانات و درونیات خود را آشکار میسازد. لحظه مرگ، اساسی ترین امکانات حیات را آشکار میسازد. لحظه مرگ اوج راستی و صداقت، اوج عمق و ژرفانگری و اوج رهایی از شرایط محدودکننده زندگی است (طاهایی، همان: 101).
اما از چشم انداز دیالکتیک تاریخی، هویتها سیالند و هیچگاه خالص نمیمانند و ناخالص، مرکب، آمیخته و ناتمام دائماً در حال تغییر و بازسازی هستند و به نظر میرسد که امروزه ساختارهای هویتی و خودفهمیها به واسطه عوامل گوناگونی همچون تحولات ساختاری در جامعه و اقتصاد و فرهنگ از جمله گسترش شهرنشینی، مهاجرت، گسترش سرمایه داری تجاری، گسترش آموزش و تحرک طبقاتی و تحولات اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب ارتباطات و اطلاعات و فرایند جهانی شدن و… کم رنگ شدهاند.
این پژوهش در پی آن است که بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی را در ویژگیهای هویتی انسانهای خاص خود یعنی همان بسیجیان دوران دفاع مقدس دنبال نماید و به این سوال پاسخ دهد که آن انسانهای مکتبی و ایدهآل دستگاه گفتمانی انقلاب اسلامی، “خود” را چگونه تعریف میکنند؟ خودفهمی آنها چگونه است؟ و یا به سخن دیگر، تجلی هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی در نزد بسیجیان شهید این انقلاب چگونه بوده است؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
هشت سال دفاع مقدس از مهم ترین اتفاقاتی است که برای انقلاب اسلامی رخ داده است و البته خیلی کمتر از آنچه اهمیت دارد مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است، این در حالی است که فرهنگ جبهه و کلاً دفاع مقدس تأثیرات عمیقی بر جامعه ما گذاشته است و فهم جامعه ما و نسخه پیچیدن برای آن، بدون فهم این دوران و مسایل آن امکانپذیر نمی باشد.
همچنین مسأله اینجاست که انسانی که در هر مرحله از مراحل انقلاب اسلامی در صحنه حاضر و زمینه و زمانه را در کشور، منطقه و حتی جهان از حضورِ تب آلود آکنده کرده و در هر تحول یا واقعه ای در انقلاب اسلامی، موضوع و در عین حال عامل بوده، از تیررس تأمل به دور مانده است. عملکرد این انسان و نتایج عملی باورهای او را پیاپی دیده ایم اما از خودش غافل مانده ایم.
ظهور انسانیتی جدید پس از انقلاب، مختص انقلاب اسلامی نیست، همچنان که پس از انقلاب فرانسه نیز چنین بود و … . اگر بپذیریم که انقلاب آغاز عصر جدید است، پس بنابراین جهان مفهومی و ارزشی جدید میآفریند و برای درک و مفهوم بندی آن، به علم سیاست جدید (توکویل) و حتی فلسفه تاریخ جدیدی (آرنت) نیاز است، لذا ضرورت خلق انسان تازهای مطرح میشود که آن ملاحظات، یعنی نظریه انسانیت جدید را تحقق بخشد. (طاهایی، همان: 157). و این پژوهش در پی فهم بیشتر چنین انسانی است. همچنین با توجه به اینکه گفتمان انقلاب اسلامی و انسان خاصی که بر خاسته از آن می باشد، جدای از هم نیستند بنابراین با فهم انسان انقلاب اسلامی و نوع نگاه وی به عالم و آدم، می توان به درکی عمیقتر و کاملتر از انقلاب و آرمانها و اهداف و ماهیت آن رسید.
ضرورت نظری
- بسط مباحث نظری در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی
- فهم انسان ویژه گفتمان انقلاب اسلامی
- فهم عمیقتر و کاملتر نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی
- فهم بیشتر و عمیق تر نسبت به دوران دفاع مقدس و کمک به شناسایی انسان ایدهآل انقلاب اسلامی
ضرورت عملی
- کمک به سیاستگذاران و متولیان امور فرهنگی در جهت فهم عمیقتر جامعه و ارائه راهکارهای مناسب برای اشاعه ویژگیهای انسان ایدهآل انقلاب اسلامی
- کمک به ارائه الگوی انسانِ گفتمان انقلاب اسلامی برای کسانی که دوران دفاع مقدس را درک نکردهاند.
اهداف تحقیق
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-08-13] [ 07:29:00 ب.ظ ]
|