ادبیات پژوهش

1-2 مقدمه 14

2-2 اختلال وسواسی – جبری 14

1-2-2 ویژگیهای بالینی 15

2-2-2 همه گیر شناسی 16

3-2-2 سیر و پیش آگهی 17

3-2 توصیف وسواس فکری 17

1-3-2 ویژگی های اصلی وسواسها ی فکری 18

2-3-2 تمایز وسواسهای بهنجار و نابهنجار 18

4-2 توصیف اجبار 20

1-4-2 تمایز اجبارهای بهنجار و نابهنجار 20

5-2 سبب شناسی 21

1-5-2 عوامل زیستی 21

2-5-2 عوامل روانی_اجتماعی 22

6-2 زیرگونههای اختلال وسواسی – جبری 26

1-6-2 زیرگونه ی شستشو/آلودگی 27

2-6-2 زیرگونه ی نظم/تقارن 27

3-6-2 زیرگونه ی احتکار 27

4-6-2 زیرگونه ی وسواس فکری 28

7-2 رویکرد ابعادی به آسیب شناسی OCD 28

8-2 رویکردهای ابعادی به OCD  و مطالعات تحلیل عاملی 30

9-2 ارزیابی مدلهای ابعادی 31

10-2 مزیت رویکردهای ابعادی 32

11-2 شخصیت و طبقه بندی مورد توافق در باب آن 33

12-2 پیدایش و توسعه ی مدل پنج عاملی شخصیت 34

13-2 مفهوم پردازی نظری از این پنج عامل بزرگ 37

1-13-2 نوروتیسم 37

2-13-2 برونگرایی 37

3-13-2 باز بودن (گشودگی) به تجارب 38

4-13-2 توافق 39

5-13-2 با وجدان بودن 40

14-2 نظریه پنج عاملی شخصیت 41

پایان نامه

 

15-2 شخصیت و آسیب شناسی روانی 42

16-2 آسیب شناسی روانی از دیدگاه مدل پنج عاملی 44

17-2 آسیب شناسی محور یک و مدل پنج عاملی ((FFM 45

18-2 مدل های ساختاری و صفات شخصیت 46

19-2 دلایل ارتباط با صفات شخصیت 46

1-19-2 خلق و صفات عاطفی: 46

2-19-2 ثبات اختلالات هیجانی 47

3-19-2 روابط ژنتیکی 47

20-2 ابعاد شخصیتی و اختلال وسواسی – جبری 48

فصل سوم

روش پژوهش

1-3 مقدمه 54

2-3 نوع پژوهش 54

3-3 جامعه، نمونه و روش نمونه گیری 54

4-3 ابزارهای پژوهش 54

1-4-3 سیاهه بازنگری شده شخصیت نئو (NEO-PI-R) 54

2-4-3 سیاهه بازنگری شده وسواسی-جبری (OCI-R) 55

5-3 روش جمع آوری داده ها 55

6-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها 56

فصل چهارم

 

یک مطلب دیگر :

 

یافته های پژوهش

1-4 مقدمه 59

2-4 یا فته های توصیفی 59

جدول 1-4 : شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر های پیش بین 59

جدول 2-4 : شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیرهای ملاک 59

3-4 یافته های استنباطی 61

یافته ها 61

مدل اندازه گیری : تحلیل عاملی تاییدی 61

جدول 3-4 : شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری مدل 4 عاملی زیرگونههای اختلال وسواسی-جبری 61

مدل اندازه گیری رویه های شخصیتی 62

جدول 4-4:  شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری رویه های شخصیتی 62

جدول 5-4 : ماتریس همبستگی متغیرهای مکنون رویه های شخصیتی‌‌‌‌ 63

جدول 6-4 : ماتریس همبستگی متغیر های مکنون زیرگونههای اختلال وسواسی-جبری 63

معادلات ساختاری 64

جدول 7-4 : شاخص های برازندگی مدل ساختاری مفروض 64

تحلیل فرضیه 64

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

1-5 مقدمه 69

2-5 بحث و نتیجه گیری 69

3-5 محدودیت های پژوهش: 72

4-5 پیشنهادات پژوهشی 73

منابع و مآخذ 74

منابع 75

پیوست ها و ضمائم 84

مقدمه

رابطه بین شخصیت و آسیب شناسی روانی ازنظر مفهومی پیچیده بوده و مدلهای مختلفی در این راستا بوجود آمده اند تا وسعت روابط ممکن را تحت پوشش قرار دهند، که مدلهای ذیل از جمله ی این مدلها می باشند:

الف) مدل عوارض یا مدل اسکار[1]: مطابق با این مدل، رشد آسیب شناسی روانی، شخصیت پیش مرضی فرد را تغییر می دهد؛ ب) مدل پاتوپلستی[2] یا مدل تشدید : این مدل فرض می کند که ویژگی های شخصیتی ممکن است سیر، شدت، پیش آگهی و ظهور اختلالات محور یک را متاثر کند؛ ج) مدل آسیب پذیری[3]: این مدل فرض می کند که صفات شخصیتی ممکن است فرد را نسبت به شکل خاصی از آسیب شناسی روانی آسیب پذیر کند؛ د) مدل پیوستاری: در این مدل فرض می شود که صفات شخصیتی و ظهور علائم آسیب شناسی روانی در یک پیوستار قرار دارند به عبارت دیگر در این مدل رابطه بین شخصیت و آسیب شناسی روانی، ابعادی است و ه) مدل علی مشترک : هر دو تحت تأثیر یک متغیر دیگر هستند (بینونو  و استین[4] ، 2003؛ کریستنسن  و کسینگ[5] ، 2006). در دهه ی1990 در باب مطالعات مربوط به روابط بین شخصیت و آسیب شناسی روانی تجدیدنظرهایی صورت گرفت و از آن زمان تاکنون تحقیقات دراین حوزه رشد کرده است (واتسون  و کلارک[6]، 1994؛ به نقل از واتسون،a 2005).

بسیاری از تحقیقات در شخصیت و روانشناسی بالینی، فهم روابط بین اختلات روانی و تغییر ابعاد شخصیت بهنجار را هدف خود قرار داده­اند. بسیاری از این بررسی ها مدل پنج عاملی ساختار شخصیت را به کار گرفته­اند و بطور کلی نتایجی همسو با روابط مفهومی بین ابعاد شخصیت واختلالات گوناگون نشان داده­اند (آشتون[7]،a 2008).

2-1 بیان مساله

اختلال وسواسی- جبری[8] یک اختلال اضطرابی ناتوان کننده است که با افکار وسواسی مقاوم (افکار، تکانه­ها یا تصاویر مزاحم) و یا اعمال وسواسی (رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی متمرکز بر کاهش استرس) تعریف شده است و ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی قابل ملاحظه ای را باعث می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا[9]، 2000؛ کران، سینمن، داونپورت[10]، 1996). اگرچه پیشتر اختلال وسواسی- جبری اختلال نسبتاً نادری محسوب می شد ولی تخمین های اخیر دامنه­ی شیوع آن را در طول عمر%3/2 برآورد کرده اند (روسییو، استین، چییو و کسلر[11]، 2010) و برآورد بالینی افکار وسواسی و اعمال وسواسی در دامنه ی13/0 تا 49/0 قرار دارد (فولانا[12] و همکاران، 2009). اختلال وسواسی- جبری معمولاً با اختلال های مهمی همراه است. داده­های حاصل از تکرار مطالعه ملی همبودی[13] اختلال وسواسی- جبری با سایر اختلالات روانی، این اختلال را به عنوان یک اختلال اضطرابی معرفی نموده  است که از نظر آسیب زایی در طبقه بندی “جدی” قرار می گیرد. لازم بذکر می باشد که این نوع طبقه­بندی با بکارگیری شاخص های مختلفی، از جمله سابقه­ی اقدام به خودکشی در طول 12 ماه گذشته، یا ناتوانی کاری قابل توجه و یا اختلال در نقش (کسلر، برگلاند[14]، دملر[15]، مریکانگاس[16] و والترز[17]، 2005) تعیین می شود. همچنین روسییو و همکاران (2010) گزارش نموده اند که مبتلایان  به این اختلال در طول 12 ماه اختلال نقش جدی درمقیاس ناتوانی شیهان نشان دادند (لئون، الفسون، پرترا، فاربر و شیهان[18]، 1997). )، این در حالی است که بیش از 90% افراد جامعه علایم وسواسی- جبری را با همان کیفیت و شکل افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری  تجربه می کنند (راکمان و دسیلوا، 1978؛ پوردون و کلارک، 1993) و همین امر لزوم بررسی و شناخت علایم وسواسی- جبری را دوچندان می نماید، چراکه می تواند به شناسایی دقیق، ارزیابی و درمان این اختلال کمک نماید.

عوامل متعددی همچون سبک تربیتی والدین، عوامل ارثی و ژنتیکی، استرسورهای زندگی، ویژگیهای روانشناختی منحصر به فرد افراد و … در ایجاد و نگهداری این اختلال نقش دارند که یکی از مهمترین این عوامل در شروع و نگهداری اختلال وسواسی- جبری، صفات شخصیتی افراد می باشد. از این رو محققان و متخصصان از دیرباز به مطالعه ی صفات شخصیتی دخیل در ایجاد اختلالات روانی همچون اختلال وسواسی – جبری علاقه مند بوده اند (کلونینجر[19]، 1987؛ آیزنک[20] و آیزنک، 1985؛ ژانت، 1903؛ زاکرمن[21] و همکاران، 1993) و بر همین اساس دیدگاههای مختلفی برای مطالعه ی نقش شخصیت و صفات شخصیتی در اختلال وسواسی- جبری مطرح شده است.

بررسی آسیبهای شخصیت در قالب ارتباط موجود بین اختلال وسواسی- جبری و شاخص های اختلالات محور II توجه زیادی را به خود جلب نموده است. با وجود این،‌ دیدگاه مقوله ای مورد انتقادات بسیاری واقع شده است، چرا که بسیاری از طبقات تشخیصی اختلالات شخصیتی همپوش می­باشند. بنابراین عدم تمییز دقیق مفهوم تشخیصی یک اختلال شخصیتی در مقایسه با اختلال دیگرمی تواند کاربرد بالینی این نوع طبقه بندی را محدود نماید. در واقع استدلال می شود که اختلالات شخصیتی تفاوت های دوگانه­ی مفروض در دیدگاه مقوله ای را دقیقاً منعکس نمی­نمایند. بلکه پیوستاری از عملکرد را منعکس می نماید که در آن مرزهای بین شخصیت های بهنجار و نابهنجار مشخص نمی باشد (سالزمن و پیج[22]،2004).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...