کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


آخرین مطالب



جستجو


 



متغیرهای پژوهش……………………………. 11

تعاریف متغیرها……………………………. 11

تعریف مفهومی متغیرها………………………. 11

طرحواره ناسازگار اولیه…………………….. 11

تعارضات  زناشویی………………………….. 12

سبک های نگرش به عشق……………………….. 13

فصل دوّم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش………….. 15

مقدّمه……………………………………. 15

تاریخچه سازه طرح واره……………………… 16

تعریف یانگ ازطرح واره……………………… 21

ویژگیهای طرح واره ناسازگار اولیه……………. 23

حوزه های ویژگیهای طرح واره ناسازگار اولیه……. 27

حوزه اول : بریدگی و طرد……………………. 28

حوزه دوم : خود گردانی و عملکرد مختل…………. 30

حوزه سوم: محدودیت های مختل…………………. 32

حوزه چهارم: دیگر جهت مندی………………….. 33

حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری…… 35

طرحواره درمانی……………………………. 37

تدوین طرحواره درمانی………………………. 38

سبک های نگرش به عشق……………………….. 40

پیشینه تحقیق……………………………… 43

فصل سوم : روش پژوهش……………………….. 46

روش تجزیه و تحلیل…………………………. 47

جامعه نمونه و روش نمونه گیری……………….. 47

ابزارهای پژوهش……………………………. 48

پرسشنامه تعارضات زناشویی…………………… 48

پرسشنامه طرحواره یانگ……………………… 49

پرسشنامه سبک نگرش به عشق………………….. 125

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش………………….. 51

توصیف داده‌ها……………………………… 52

استنباط آماری داده‌ها………………………. 54

فرضیه پژوهش………………………………. 54

نتایج:…………………………………… 56

پایان نامه

 

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری…………………. 61

مقدمه……………………………………. 62

تبیین……………………………………. 62

نتیجه گیری……………………………….. 62

پیشنهاد های پژوهش…………………………. 63

منابع فارسی………………………………. 70

منابع لاتین……………………………….. 71

پیوست ها…………………………………. 74

پیوست 1. پرسشنامه طرح واره یانگ…………….. 74

پیوست ۲. مقیاس نگرش نسبت به عشق…………….. 80

پیوست ۳. پرسشنامه تعارضات زناشویی…………… 85

چکیده انگلیسی    88

مقدمه

در تمام طول زندگی “روابط ” نقش اساسی در زندگی انسان بازی می کنند . زیرا ما همواره درحال برقراری ارتباط هستیم. آدمی نمی‌تواند ارتباط برقرار نکند (واتسلاویک، بیون، و جکسون[1] ،1967؛ به نقل گلدنبرگ و گلدنبرگ،2007). روابط خانوادگی فشرده‌ترین موقعیت برای بروز اختلافات و تعارضات بین فردی است. یکی از مشکلات شایع درخانواده، تعارضات زناشویی است. تعارض در روابط صمیمی امری طبیعی است و ازدواج از این قاعده مستثنی نیست زیرا تعاملات مکرر و مختلف زوجین زمینه‌های بی شماری را برای تعارض فراهم می‌کند (لیم هونگ[2]،2000؛ به نقل از ویکس،2001). بنابراین، تعارض بین زوجین امری طبیعی و ناشی از وجود تفاوتهاست و نمی‌توان مانع از تعارض شد. اما این تعارضات را می‌توان از طریق شناسایی  تفاوتهای فردی و کسب آگاهی و بینش طوری اداره کرد که نتایج مثبتی حاصل شود.

لذا ضروری است که متغیرهای روان شناختی تاثیر گذار در شکل گیری نگرش های افراد  مورد بررسی قرار گرفته وبه آنان شناسانده شود . طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان زیر ساخت های شناختی منجر به تشکیل باورهای غیر منطقی میشوند . طرحواره ها دارای مولفه های  شناختی ، عاطفی و رفتاری هستند . هنگامی که طرحواره های ناسازگار اولیه فعال میشوند  سطوحی از هیجان منتشر میشود و مستقیم  یا غیر مستقیم منجر به اشکال مختلفی از آشفتگی های روان شناختی نظیر افسردگی واضطراب و تعارضات بین فردی و مانند آنها می شود . طرحواره های نا سازگار اولیه[3] منجر به اختلال روانی خاص نمی شوند اما آسیب پذیری فرد را برای اختلالات روانی افزایش می دهند . یانگ[4]  (1990، 1999) معتقد است برخی از طرحواره ها به ویژه آن هایی که عمدتا در نتیجه تجارب ناگوار دوران کودکی شکل می گیرند ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت ، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن محور یک قرار بگیرند.

از آنجایی که عشق یکی از مهم ترین عوامل آرامش زوجین است . این آرزوی مشترک بین همه ی زن و شوهرها است که با یکدیگر دوست و برای سراسر عمر یارو یاور هم باشند . بررسی زندگی های زناشویی بادوام و توأم باکامیابی نشان می دهد که تنها مولفه ای که به زوجها کمک می کند روزهای سخت و دشوار را پشت سر بگذارند و از لذت خوب برخوردار شوند دوستی و مودت و عشق بین آنهاست .( کوآن و کیندر 1992، اجمالی1381 ).

عشق و سبکهای عشق ورزی عامل مؤثری بر کیفیت روابط زناشویی است(هایتور و روبرت1996 ، ؛ لوین، کریستینا و هـی 2006). از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی

یک مطلب دیگر :

پایان نامه کیفر خواست دادستان در حقوق ایران با تأکید بر قانون آیین دادرسی کیفری

 رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های نگرش به عشق با تعارضات زناشویی است.

بیان مسئله

مشکلات ارتباطی از رایجترین مشکلاتی است که زوجین بیان می کنند. بیش از 90% زوجهای آشفته این مشکلات را به عنوان مساله اصلی در روابط خود بیان می کنند. مشکلات ارتباطی مساله کلیدی در رویکردهای ارتباطی به خانواده است. این رویکردها تعارض زناشویی را به عنوان رابطه ای ناکارساز تحلیل می کنند. این منازعات اغلب دور باطلی را ایجاد می کنند که یافتن نقطه آغاز در آن بی معناست (رضا زاده،1387: 44).

به نظر کاهن (1992، به نقل از مارکمن، 1993) هرجا عدم توافق، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد تعارض به وجود می‌آید. فاورز و السون (1992) نیز زوجین متعارض را ناراضی از عادات و شخصیت همسر و دارای مشکل ارتباطی در حوزه‌های گوناگون می‌دانند.

در زمینه تأثیرات مخرب تعارض می‌توان به پیامدهای جسمی، روانی و رابطه‌ای آن اشاره نمود: از لحاظ روانی، اکثر افراد ؛ تعارض در روابط را بی‌نهایت تنش‌زا تجربه می‌کنند (هالفورد، 2001). تعارض با خطر فزاینده انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی خصوصاً در زنان، سوء مصرف مواد خصوصاً در مردان، ناکارآمدی جنسی در هر دو جنس و مشکلات رفتاری رو به افزایش در فرزندان خصوصاً اختلالات رفتاری پسران ارتباط دارد (افارل، 1989).

علاوه بر اختلالات روان، تعارض بر سلامتی جسمی نیز تأثیر دارد. رابطه مستندی بین درد و رفتارهای سازگارانه با بیماری‌های مزمن و تقویت غیرعمدی رفتار بیماری در روابط دارای مشکل وجود دارد. به همین ترتیب مشکلات زناشویی تأثیرات مستقیمی بر فرآیندهای فیزیولوژیک بر جای می‌گذارد؛‌ از جمله تعارض در رابطه با کاهش ایمنی بدن، افزایش فشارخون، احتمال تصلب شرائین رابطه دارد (شمالینگ و شر، 1977). تعارض زناشویی با پدیده خشونت نیز مرتبط است. خشونت تقریباً همیشه با آشفتگی رابطه ارتباط دارد. تعارض در روابط زناشویی بر کل رابطه نیز تأثیر دارد. پژوهش نشان می‌دهد زوجین متعارض کمترین میزان رضایت ‌مندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان می‌دهند (فاورز و السون، 1992). تعارضات زناشویی یکی از متغییر هایی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.

در آسیب‌شناسی روانی پژوهش‌های زیادی نقش عوامل مربوط به خانواده را به‌عنوان عامل زمینه‌ساز در آسیب‌پذیری فرد مورد بررسی قرار داده‌اند (هریس و کرتن، 2002). در این میان پیاژه (1954). و بالبی (1969) (به نقل از گانتی، امی ال و بوری، جان ار، 2007). معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدل‌هایی در درون سازمان‌شناختی فرد به نام طرحواره می‌شود. این طرحواره‌ها در زندگی فرد به‌عنوان عدسی‌هایی عمل می‌کنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می‌دهند. اعتقاد بر این است که این تأثیرات سودمند یا مضر، سبب وسعت بخشیدن یا محدود ساختن رشد توانمندی‌های بالقوه در کودکان می‌گردد. گرچه تحقیقات معتدد در هر زمان در چارچوب نظریه‌ای خود به بررسی این اثرها پرداخته‌اند. اما نتایج همواره از صحت این ادعا خبر می‌دهد (هریس و کرتن، 2002).

زمانی که نیاز خاصی ارضا نشود، طرحوارۀ ناسازگاری درآن حیطه ایجاد میشود. با ارضا نشدن نیازهای صمیمیت و سرخوردگی از روابط عاطفی اولیه، طرحوارههای ناسازگار مربوط به روابط صمیمانه و دلبستگی ایجاد میشود. این باورها و طرحوارههای مربوط به روابط بین فردی در بزرگسالی در همسرگزینی و در دوران تاهل در روابط زناشویی نمود می یابد و بر آن تاثیر مخرب می گذارد. همچنین طرحوارهها به واسطه ی ارتباط و تاثیری که بر سبگ دلبستگی، اختلالات شخصیت و اختلالات خلق میگذارندمیتوانند تاثیر غیر مستقیم نیز بر روابط زناشویی داشته باشند.

زیربنای نظری در پژوهش حاضر جهت بررسی محتوای‌شناختی افراد در شکل گیری تعارضات زناشویی نظریه‌ی طرحواره‌های ناسازگار اولیه جفری یانگ است (یانگ، 1994).

به باور یانگ (1990). طرحواره های ناسازگار اولیه ساختارهای شناختی عمیق شامل باورهایی درباره خود هستند طرح واره ها سازمانهایی از واقعیت هستند که به صورت نتیجه تجربیات عینی از محیط رشد می یابند. بویژه آنهایی که از اوایل زندگی به وجود آمده اند تاثیر معنادارتری دارند رشد طرحواره ها اغلب به دوران کودکی باز می گردد مطابق نظر یانگ (1999). بعضی از افراد به خاطر تجارب کودکی منفی طرحواره های ناسازگار اولیه را ایجاد می کنند که بر شیوه تفکر احساس و رفتار آنها در روابط صمیمانه بعدی و سایر جنبه های زندگیشان تاثیر می گذارند طرحواره هایی که در سنین اولیه رشد یافته اند اغلب خارج از حوزه آگاهی قرار دارند و زمانی که محرکهای زندگی یک یا چند طرحواره را تحریک می کنند آن وقت فعال می شوند. و اطلاعات شخصی را مطابق با این طرحواره ها به صورت اتوماتیک پردازش می کنند.

وی معتقد است این طرحواره‌ها که وی از آنها به‌عنوان «یک چارچوب مرجع» (یانگ، 1994: 6). یاد می‌کند؛ ساختارهای پایدار و بادوامی هستند که به مثابه‌ی عدسی‌هایی بر ادراک فرد از جهان، خود و دیگران اثر می‌گذارد. این طرحواره‌ها در طی تجارب اوان کودکی شکل گرفته (که اکثراً  در زندگی کودک نقش یک تروما را داشته‌اند) و پاسخ فرد به رخدادهای محیطی را کنترل می‌کند (یانگ، 1998) منشأ این طرحواره‌ها نیازهای هیجانی اصلی است و شامل پنج حیطه:

1) دلبستگی ایمن به دیگران

2) خودمختاری، رقابت و احساس هویت

3) آزادی بیان نیازها و هیجانات

4) بازی و خودانگیخته بودن

5) محدودیت‌های معقول و خودکنترلی

می باشد. تجارب اولیه‌ی زندگی (ناکامی در ارضای نیازهای اولیه، ارضای بیش از حد و همانندسازی با رفتار نادرست والدین) و مزاج هیجانی کودک (مجموعه ویژگی‌های خلقی کودک که ذاتی هستند و متمایزکننده‌ی شخصیت اولیه کودک) است (یانگ، 1994). این طرحواره‌ها در رابطه با پنج تکلیف تحولی اساسی به وجود می‌آیند که اعتقاد بر این است کودک باید در طی تحول خود این تکالیف را در رابطه با والدین و محیط با موفقیت پشت سر گذارد. این پنج گروه عبارتند از:

گروه اول: قطع ارتباط و طرد (عدم ارضای نیازهایی مانند امنیت و همدلی به شیوه‌ای قابل پیش‌بینی)؛ که طرحواره‌های مبتنی بر آن عبارتند از: رهاشدگی / بی‌ثباتی، بی‌اعتمادی / بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص / شرم، انزوای اجتماعی / بیگانگی.

گروه دوم: عملکرد و خودگردانی مختل (در خانواده‌هایی که اعتماد کودک را کاهش داده و  عملکرد مستقل کودک را با شکست مواجه می‌سازند)؛ و طرحواره‌های مرتبط با آن: وابستگی / بی‌کفایتی، آسیب‌پذیری نسبت به بیماری، خود تحول نایافته / گرفتار و شکست است.

گروه سوم: محدودیت‌های مختل (عدم وجود مسئولیت‌پذیری و لذا مشکلاتی در ارتباط با رعایت حقوق دیگران، تعهد و هدف‌گزینی) و طرحواره‌هایی که از آن سرچشمه می‌گیرد استحقاق / بزرگ‌منشی، خودکنترلی ناکافی.

گروه چهارم: دیگر جهت‌مندی (که توجه بیش از حد به دیگران و نادیده گرفتن نیازهای خود است) و طرحواره‌های این حیطه اطاعت، فداکاری و تأییدجویی / توجه‌طلبی.

گروه آخر و پنجم: گوش‌بزنگی بیش از حد و بازداری (که درنتیجه تأکید بیش از حد بر واپس‌زنی احساسات به وجود می‌آید) است و طرحواره‌های آن عبارتند از منفی‌گرایی / بدبینی، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه / بیش‌انتقادی و درنهایت تنبیه‌گرایی (یانگ، 1994؛ هریس و کرتن، 2002)

یانگ معتقد است هرکدام از علائم آسیب‌شناسی روانی با یک یا تعداد بیشتری از طرحواره‌های اولیه مرتبط است (دیلات و همکاران، 2004) در پژوهش‌هایی عنوان شده است، طرحواره‌های ناسازگار اولیه مکانیسم‌های ناکارآمدی هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به پریشانی روان‌شناختی می‌انجامد (مارمون و همکاران، 2004 و تیلور، 2005) .

یکی از اهداف پژوهش حاضر رابطه طرحواره ناسازگار اولیه با تعارضات زناشویی است.

همچنین یکی از مهمترین عوامل تعیین کنندۀ پویایی های روابط زناشویی وجود عـشق و کیفیـت آن است (حفاظی طرقبه، فیروزآبادی و حق شناس، 1385؛ گنزاگـه، کنتـالر، لونـدهال، اسـمه وهمکاران،2006).

عشق و سبکهای عشق ورزی عامل مؤثری بر کیفیت روابط زناشویی است(هایتور و روبرت1996 ، ؛ لوین، کریستینا و هـی 2006).

از مهمتـرین و مـورد توجـهتـرین نظریه هایی که به تبیین انواع عشق میپردازد نظریه شش بعدی «لـی» می باشد.« لی » بر اساس برآوردهای بدست آمده از کشورهای ایالات متحده، کانادا و بریتانیا شش روش عـشق ورزی را بیان می کند (نتو،2001). که عبارتند از:

  • عشق رومانتیک (اروس) :

این نوع عشق تـوأم بـا میل فیزیکی شدید به معشوق است و بر اسـاس زیبـایی، جـذابیت و تناسـب فیزیکـی شـکل می گیرد.

2ـ عشق دوستانه (استورگ):

نوعی از عشق که طـی آن صـمیمیتی لـذتبخـش بـه آهستگی رشد می یابد. در ایـن فرآینـد بـه تـدریج طـرفین زوایـای وجودی خود را بیشتر برای یکدیگر فاش میکننـد. در این شیوه، عشق به عنوان یک تفریح تلقی شده و هیچ تعهـدی در آن نیـست.

3- عـشق بازیگرانـه (لـودوس):

وضـعیتی کـه ماننـد شرکت در یک بازی تلقی می شود و معمولا کوتاه مدت است و به زودی تمام میشود.

4 – عشق شهوانی (مانیا) :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-13] [ 07:52:00 ب.ظ ]




اهداف ویژه 9

سوال‌های پژوهش 9

تعریف متغیرها 9

تعریف مفهومی سبک زندگی 9

تعریف عملیاتی سبک زندگی 10

تعریف مفهومی باورهای شناختی 10

تعریف عملیاتی باورهای شناختی 10

تعریف مفهومی نگرش به مرگ 11

تعریف عملیاتی نگرش به مرگ 11

فصل دوم:  ادبیات  و  پیشینه پژوهش 12

الف) پیشینه نظری……………………………. 13

  1. نگرش به مرگ 13

تعریف مرگ 14

معنای فرهنگی مرگ 16

بازخوردها و نگرش های مشترک انسان به مرگ 17

نگرش به مرگ در رویکردهای روان شناسی 21

نگرش به مرگ و رویکرد روان تحلیل گری فروید 21

نگرش به مرگ در روان کاوی رنک 25

نگرش به مرگ در اندیشه های بکر: 26

نگرش به مرگ در اندیشه‌های لاکان 30

نگرش به مرگ در رویکرد روان شناسی وجودنگر 33

رویکرد درمانی مبتنی بر مرگ آگاهی در درمان وجودی 36

نگرش به مرگ در گستره رشد انسان 37

نگرش کودک به مرگ 38

نگرش نوجوان به مرگ 40

نگرش بزرگسالان به مرگ 41

نگرش ها و واکنش های افراد محتضر به مرگ 42

نگرش و واکنش به مرگ دیگری (داغدیدگی) 44

سطوح واکنش های سوگ 45

مراحل واکنش های سوگ 46

سوگ درگستره عمر 47

واکنش های سوگ درکودکان 47

واکنش های سوگ در نوجوانان 48

واکنش های سوگ در بزرگسالان 48

آموزش مرگ 49

نشانه شناسی بیماری های روانی با موضوع مرگ 50

  1. باورهای شناختی 51

رویکرد رفتار درمانی عقلانی-هیجانی 53

مفاهیم بنیادی نظریه الیس 53

درمان عقلانی- هیجانی الیس 55

مفاهیم پایه ‌ای در درمانگری عقلانی-هیجانی 56

تفکرات غیرمنطقی 58

  1. سبک زندگی 62

تعریف سبک زندگی………………………………. 63

سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت……………………. 64

سبک زندگی در رویکرد روان شناسی فردی آدلر 65

انواع سبک های زندگی از دیدگاه آدلر 68

  1. میانسالی 69

ویژگی های میانسالی در نظریات روان شناختی 70

یونگ ومرحله رشدی میانسالی 70

اریکسون و مرحله رشدی میانسالی 71

وایلنت و مرحله رشدی میانسالی 71

لوینسون و مرحله رشدی میانسالی 72

الف)پیشینه پژوهشی…………………………. 73

پژوهش های داخلی (ایرانی) 73

پژوهش های خارجی 76

فصل سوم:  روش پژوهش 79

روش پژوهش 80

جامعه آماری، روش نمونه گیری وحجم نمونه 80

ابزار سنجش 81

پرسشنامه نیمرخ سبک زندگی ارتقاء بخش سلامتی 81

پرسشنامه نیمرخ تجدید نظر شده نگرش نسبت به مرگ 82

آزمون باورهای غیرمنطقی 83

روش تجزیه وتحلیل اطلاعات 85

فصل چهارم: یافته های پژوهش 86

بخش اول: یافته های توصیفی………………………. 87

اطلاعات جمعیت شناختی……………………………. 87

متغیرهای اصلی پژوهش 88

بخش دوم-  یافته های استنباطی 91

پیش فرض های تحلیل استنباطی 91

پایان نامه و مقاله

 

تحلیل سوالات پژوهش 93

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری 100

بررسی سوالات پژوهش 101

نتیجه گیری…………………………………… 107

محدودیت های پژوهش 107

پیشنهادات پژوهشی 108

پیشنهادات کاربردی…………………………….. 108

منابع…………………………………………. …………………………………………. 109

 

چکیده

 

هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال شهر تهران بود. جامعه پژوهش شامل کلیه افراد میانسال شهر تهران بوده و نمونه پژوهش 210 نفر بودند که به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها، از پرسشنامه نیمرخ سبک زندگی ارتقاء‌بخش ‌‌سلامتی ‌II)‌HPLP، والکر و همکاران، 1987‌(‌، پرسشنامه نیمرخ تجدید نظر شده نگرش نسبت به‌مرگ (II‌DAPR، ونگ و همکاران، 1994) و آزمون باورهای غیر منطقی (IBT، جونز، 1968)، استفاده شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی و دو مولفه نگرش به مرگ، یعنی ترس از مرگ و پذیرش اجتنابی رابطه معناداری وجود دارد (05/ (P. بین باورهای غیر منطقی و ترس از مرگ، اجتناب از مرگ، پذیرش خنثی و پذیرش گرایشی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (Pو بین باورهای غیر منطقی و سبک زندگی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (P. علاوه بر آن، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون آشکار کرد که هر دو متغیر نگرش به مرگ و باورهای شناختی در پیش بینی متغیر ملاک یعنی سبک زندگی نقش معناداری داشتند ‌).

کلید واژگان: نگرش نسبت به مرگ، باورهای شناختی، سبک زندگی، میانسالان.

مقدمه:

از سپیده دم تولد بشر، ذهن او پیوسته به مرگ می اندیشید و سعی می کرد پاسخی برای اسرار آن بیابد، زیرا کلید پاسخ به مرگ، در زندگی را می گشاید (نادری و اسماعیلی، 1387). از آغاز ثبت تاریخ بشری حقیقت مرگ و محدودیت بشر در این زمینه به عنوان یک نگرانی قوی و نیروی تکان دهنده درآمده و بسیاری آن را یکی از ناخوشایند ترین مشخصات بشر و ناتوانی وی در برابر آینده و مرگ می دانند (فیفل[1]، 1990). اگر چه مرگ یک واقعیت بیولوژیکی و روان شناختی بوده و احساسات در مورد فرایند مرگ و مردن ریشه در چگونگی اجتماعی شدن فرد در جامعه دارد (کورته[2]، 1985)، اما اندیشیدن به مرگ ترسناک بوده و اغلب مردم ترجیح می دهند به آن فکر نکنند (گایلیوت، شمیل و بامیستر[3]، 2006) چرا که مرگ آسیب پذیری بشر را علی رغم پیشرفت های تکنولوژی یادآوری می کند (کورته[4]، 1985)، و اضطراب و ترس از مرگ تجربه ناخوشایند و رایج انسان ها می باشد (عبدالخالق[5]، 2002). مرگ با رشد روانی و شکل گیری شخصیت افراد رابطه دارد. به طوری که می توان گفت بسیاری از رفتارهای انسان، پیامد واکنش او در برابر مرگ است (آذر، نوحی و شفیعی کندجانی، 1385). باورهای افراد در رفتار، ناهماهنگی شناختی آنان و تغییر اعمالشان تاثیر دارند (فلدمن[6]، 1998). ارزیابی افراد در موقعیت های رویارویی[7] زندگی از جمله استرس با سیستم شناختی فرد و تناسب آن با رفتارهای منطقی آنان به هم وابسته اند (هولین[8]، 1996) در بسیاری از بیماری های روان شناختی، به خصوص اختلال های خلقی و اضطرابی که نقش عوامل شناختی یعنی وجود نگرش های ناکارآمد در ایجاد و تداوم آن برجسته است، سبک زندگی نیز تغییر می کند و این دو عامل، یعنی عوامل شناختی و رفتاری (سبک زندگی)، با هم در ارتباط هستند و روی هم اثر می گذارند (ملنیک، اسمال، موریسو-بیدی، استراسر، کریپ[9]، 2006). برای ایجاد یک سبک زندگی سالم مهم است که راهبردهایی اجرا شود که باورهای شناختی اشخاص در مورد توانایی هایشان به منظور اتخاذ انتخاب های سالم، و درگیری در رفتارهای سالم، توانمند گردد (کلی، ملنیک و جاکوبسن[10]، 2011).

 

 

 

 

 

 

 

 

یک مطلب دیگر :

پرتال کارآموزی پویا اندیشان سبز

 

 

بیان مسأله: 

مرگ نیروی فوق العاده خلاقی است که عمیق ترین راز زندگی در مفهوم آن نهفته است و بالاترین ارزش های اخلاقی زندگی، از اندیشیدن درباره مرگ و بررسی در مورد آن، سرچشمه می گیرد (نادری و اسماعیلی، 1387).

مرگ به عنوان یکی از پدیده های قطعی و تخلف ناپذیر زندگی، ذهن آدمی را همواره به خود مشغول می نماید، این اشتغال ذهنی در برخی ادوار رشدی انسان و برخی رویدادهای زندگی به درجاتی خودآگاه و عموماً  ناخودآگاه می باشد (کاپلان[11]،1382).

توانائی های عقلانی انسان این قدرت را به او بخشیده که بتواند تشخیص دهد که مرگ غیر قابل گریز است (پزینسکی،گرینبرگ، و سولومون[12]، 1997). آگاهی از مرگ غیر قابل گریز و اضطراب همراه آن به رفتارهای‌گوناگونی منجر می‌شود. مطابق الگوی فرایند دوگانه[13](پزینسکی و دیگران،1999)، مردم در برابر افکار هشیار و ناهشیار مرتبط با مرگ از مکانیسم های دفاعی متفاوتی استفاده می کنند. زمانی که افکار مرتبط با مرگ، هشیار باشد، مردم یا از دفاع های ساده ای که مشتمل بر سرکوبی[14] فعال چنین افکاری است، استفاده می کنند، یا به گونه ای افکار مرتبط با مرگ را تحریف می کنند که گوئی این حادثه در سال های بسیار دور برای آنها اتفاق خواهد افتاد. اما وقتی افکار مرتبط با مرگ ناهشیار هستند مردم معمولا از دفاع‌های پیچیده‌ای استفاده می کنند که آنها را قادر می سازد تا مشارکت ارزشمندی در جهان معنی دار داشته باشند.

رشد و خود فرهیختاری هر فرد بدون آگاهی او از واقعیت مرگ، تحقق نخواهد یافت. آگاهی تعالی بخش از مرگ، آن قدر مهم است که می توان آن را معیاری جهت تمیزشخصیت بهنجار از ناهنجار دانست و از شیوه های نابهنجار مقابله با مرگ سخن راند (نادری و اسماعیلی، 1387). کسانی که به زندگی عشق  می ورزند و از سبک زندگی سالمی برخوردارند در مقایسه با آنان که بطور سطحی زندگی می کنند، از مرگ کمتر می ترسند. کسانی که زندگی عاری از معنا دارند، نمی توانند مفهوم و ارزشی به مرگ بدهند (کاظمی،1381).

مرگ برای بقای گونه انسان ضروری است. ما می‌میریم تا فرزندان، خودمان و دیگران بتوانند زندگی کنند. وقتی که این سرنوشت فرا می رسد، طبیعت با انسان، با تمام توانائی های منحصر به فردش، درست مثل سایر مخلوقات عالم برخورد می کند. پذیرفتن این واقعیت که ما نیز خواهیم مرد، دشوار است، ولی وقتی بدانیم که مرگ بخشی از زندگی جاری است، آرامش می یابیم (برک[15]،1384).

در سیر شناخت مراحل رشد انسان، مرگ به عنوان بخش و یا واقعیتی از زندگی می‌بایست‌ مورد‌ شناخت‌ و‌ بازشناخت‌ قرارگیرد (رایس[16]،1390). شناخت این پدیده بزرگ به پرداختنی جامع به گستره تاثیر گذاری این پدیده در حوزه های مختلف زیستی، روانی و اجتماعی نیازمند است و فقدان این جامعیت در مطالعات و پژوهش های انجام شده در باب این موضوع به روشنی محسوس است.

آرنت، راتلج، کوکس و گولدنبرگ[17] (2005) می‌نویسند: کشمکش انسان با آگاهی از مرگ غیر قابل اجتناب می تواند بطور زیادی بر بهزیستی جسمی و روان شناختی وی تاثیر بگذارد. رفتارهای با اهمیت به وسیله یاد مرگ تحت تاثیر قرار می‌گیرند، حتی وقتی آشکارا با مرگ مرتبط نیستند. فرایند های شناختی به وسیله یاد مرگ فعال می شوند و دفاع های جهان بینی فرهنگی را توسعه می دهند (آرنت،گرینبرگ، شمایل[18]، پیسزونسکی[19] و سولومون، 2002‌). باورهای بنیادین به طور موفقیت آمیزی در نتیجه افزایش مرگ آگاهی به چالش در می‌آیند (فریدمن و رولس[20]، 2007‌).

یکی از حوزه های متعامل و مرتبط با پدیده مرگ، باورهای شناختی انسان است و به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان (الیس[21]، 1999، 2000، 2001؛ درابیز[22] و بک، 1998؛ داتیلیو[23]،2000) شمار زیادی از واکنش های نامطلوب و اختلال ها، ناشی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و غیرعقلانی است و تا زمانی که اینگونه افکار تداوم یابند، مشکلات مربوط به ارتباط، پذیرش و همراهی با دیگران نیز ادامه خواهند یافت. طبق الگوی باورهای شناختی، تفکر تحریف شده یا ناکارآمد، زمینه ساز تمام اختلالات روان شناختی است. به علاوه تفکر ناکارآمد، تاثیر مهمی بر روی خلق و رفتار ما دارد. مفهوم کلیدی الگوی شناختی این است که خود وقایع بر روی رفتار ما تاثیر نمی گذارند، بلکه نحوه درک و برداشت ما از وقایع است که بر رفتار ما اثر می گذارد (لدلی، مارکس، و هیمبرگ، 1390).

از دیگر سو می‌توان تجلی باورهای شناختی افراد را در سبک زندگی آنها جستجو نمود و با ارزیابی سبک زندگی ایشان، می توان به میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان در زندگی دست یافت (کوکرهام[24]، 2005). آنچه زمینه‌ی بروز انحرافات و اختلالات روانی را فراهم می کند، سبک زندگی فرد و ناتوانی وی در مواجهه با مشکلات زندگی است (دادستان، 1379). سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می کند. بر این اساس، سبک زندگی مجموعه عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوس ها، و شیوه های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می کند (فاچینو، میزو، توکیو، فوجینو، و یوشیمورو[25]، 2003). سازمان جهانی بهداشت (1998) سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می کنند. به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم دربردارنده ابعاد جسمانی و روانی است. بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش، و خواب است، و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس، روش های یادگیری و مطالعه، و معنویت است (لعلی، عابدی، و کجباف، 1391).

با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر برآن است که رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی را با سبک زندگی در بین میانسالان، مورد بررسی قرار دهد.

 

ضرورت و اهمیت پژوهش: 

طی قرن بیستم علل مرگ و میر از بیماری های عفونی مثل ذات الریه و سل به سمت بیماری های قلبی و سرطان که با سبک زندگی و رفتارهای ناسالم ارتباط نزدیکی دارند، تغییر کرده است (برانون و فیست[26]، 2007 ) . از همین رو طی دهه گذشته ارتقاء سلامتی و پیشگیری از بیماری ها در کانون توجه قرار گرفته است تا حدی که سازمان بهداشت جهانی بهبود و تداوم سبک زندگی سالم را بخشی از شعار خود در سال 2000 قرار داد (مارتیننز و مک نیل[27]، 2009 )‌.

پیشگیری از بیماری های متأثر از سبک زندگی، و ارتقاء سطح سلامت روانی فردی و جمعی مستلزم آگاهی از این موضوع است که موقعیت های زندگی سلامت افراد را چگونه به خطر می اندازند. امروزه اعتقاد بر این است که بیش از 70 درصد بیماری ها به گونه ای با سبک زندگی فرد ارتباط دارند. به طوری که بسیاری از ناخوشی های آدمی از جمله بیماری های قلبی – عروقی، تنفسی، سیستم حرکتی، عضلانی و غیره به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شیوه زندگی فرد ناشی می شوند، یا حداقل آنکه شیوه زندگی در تشدید یا دوام آن ها نقش دارد (بهدانی، سرگلزایی، و قربانی، 1379).

زندگی نیازمند یک معماری روحی متجانس است، اگر خواستار وحدت این معماری باشیم به دنبال تجمل نرفته ایم. در برابر حفره های عظیمی که در دید انسان از جهانی که منحصراً از طریق عقل          می شناسد وجود دارند، مرگ دهان گشاده ترین آنها است. فکر انسان یعنی زندگی وی که به فکر نیاز دارد، نمی تواند همواره در انتظار و به امید آینده باقی بماند. پس همواره پیش می رود، سبقت می جوید، به هر قیمت با هر وسیله‌ای اطمینان ایجاد می کند، ترکها و حفره‌ها را پر می کند، خود را قانع می سازد، خود را ترغیب می‌کند، امید و خواسته ها را به کمک هوشی واپس رونده می طلبد، به شهامت و جهش های عاطفی یعنی آنجائی که منطق درجا می زند، اعتماد می کند. این روش کاملاً به جاست، چه باید زندگی کرد و وقتی انسان مصالحه ای با مرگ ایجاد نکند، بد زندگی می کند. نظام فلسفی شک، یا نظام امتناع و تردید، هرگز توشه راه را تا پایان زندگی، تا پایان مرگ تامین نخواهد کرد (منصور، 1390).

توانایی های شناختی پیچیده و پیشرفته انسان برای تفکر انتزاعی و نمادین به آگاهی منحصر به فرد بشر از اجتناب ناپذیری مرگ و شکنندگی وجودیش منجر شده است. هنگامی که این آگاهی در کنار میل ذاتی بشر به حفظ و صیانت خود قرار می گیرد به یک وحشت وجودی می انجامد که اگر نگوئیم همه فعالیت های انسان، حداقل بخشی از فعالیت های او را برای دفاع در برابر این وحشت، تجهیز کرده و بر‌می‌انگیزاند (گرینبرگ[28]، پیزینسکی و سولومون[29]، 1999؛ بست[30]، 2007). انسان ها بدون دل مشغولی بیمارگون به تهدید همیشگی نیستی، می توانند آگاهی سالمی را از مرگ پرورش دهند و این به آنها کمک می کند روشی را برای ارزیابی کردن نحوه ای که زندگی می کنند و اینکه چه تغییراتی را دوست دارند در زندگی خود ایجاد کنند، ابداع نمایند. آنهایی که از مرگ می ترسند از زندگی هم هراس دارند. اگر ما زندگی را تایید کنیم و تا حد امکان به طور کامل در زمان حال زندگی کنیم در این صورت دل مشغول پایان زندگی نخواهیم بود (کوری[31]، 1390).

بر خلاف اغلب رویکردهای روان شناختی، در روان شناسی هستی نگر[32] توجه به مرگ به عنوان بارزترین و مسلم ترین حقیقت زندگی بشر، یکی از مفروضه های اصلی به شمارمی رود (یالوم[33]، 1989) و همواره به نقش محوری اجتناب ناپذیر بودن مرگ و راههای کنار آمدن با این واقعیت در تبیین های نظری روان شناختی تاکید شده است. اما از منظر روان شناسی علمی، همواره بزرگترین خلاء در تبیین های روی آورد هستی نگر و دیگر نظریه ها راجع به نقش مرگ در زندگی بشر (مانند فروید[34]، 1938؛ لانگز[35]، 2004)، ارائه یافته های تجربی حمایت کننده این تبیین های نظری بوده است ( محمدی، قربانی، و عبدالهی، 1389).

با وجود تاثیر عظیم درک پدیده مرگ بر رشد روانی انسان، در پژوهش های انجام شده در ایران، در این زمینه تحقیقات اندکی صورت گرفته و بیشتر بطور جنبی با این مساله برخورد شده است. بنابراین به دلیل خلاء موجود در ادبیات پژوهش در زمینه نگرش به مرگ و ارتباط سنجی آن با مولفه های باورهای شناختی و سبک زندگی، هدف از انجام این پژوهش این است که پدیده مرگ و زندگی را که در دو سوی یک پیوستار قرار دارند، بصورت توأم و در کنار هم مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به این سوال پاسخ خواهد داد که آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی ارتباط دارند ؟

تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی می تواند منجر به توسعه دانش در این زمینه شود که مرگ آگاهی را در استخدام بازسازی شناختی افراد، به منظور ایجاد سبک زندگی سالم، قرار دهد.

   
 

هدف های پژوهش (هدف کلی و هدف های ویژه): 

هدف کلی:

تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال.

اهداف ویژه:

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال.

پیش بینی سبک زندگی افراد میانسال بر اساس نگرش به مرگ و باورهای شناختی.

 

 

سوال‌های پژوهش: 

1.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

2.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

3.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

4.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

5.   آیا بین باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

6.   آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی می تواند سبک زندگی افراد میانسال را پیش بینی نماید؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]




 

فصل دوم:پیشینه تحقیق

2-1. مقدمه……………………………………………………………………………………………………………16

2-2- مبانی نظری…………………………………………………………………………………………………..16

2-3. مبانی تجربی…………………………………………………………………………………………………..28

2-4. چکیده تحقیقات انجام شده در خارج از ایران……………………………………………………..33

 

فصل سوم:نکات مرتبط با آموزش دهنده یا مربی      

3-1.مقدمه……………………………………………………………………………………………………………38

3-2. نکات مرتبط با مربی……………………………………………………………………………………….38

3-2-1.تزکیه………………………………………………………………………………………………………..38

3-2-2. توانایی ایجاد انگیزه…………………………………………………………………………………….39

3-2-3. توجه به ظرفیت‌ها و استعدادها………………………………………………………………………40

3-2-4. ایجاد تسهیل در آموزش………………………………………………………………………………40

3-2-5. عدالت……………………………………………………………………………………………………….41

3-2-6.  اعتدال……………………………………………………………………………………………………….42

3-2-7.  تدریج و پرهیز از شتاب‌زدگی……………………………………………………………………….42

3-2-8. . انعطاف‌پذیری و نرمش………………………………………………………………………………..43

3-2-9.حلم و بردباری……………………………………………………………………………………………..44

3-2-10. فضل…………………………………………………………………………………………………………45

3-2-11. صلاحیت و شایستگی علمی…………………………………………………………………………45

3-2-12. ابراز محبت و ملایمت در گفتار و رفتار…………………………………………………………. 46

3-2-13. مغتنم شمردن فرصت‌ها در آموزش………………………………………………………………..47

3-2-14. توانایی عینیت بخشیدن به آموزش…………………………………………………………………48

3-2-15. شجاعت اخلاقی…………………………………………………………………………………………49

3-2-16. آراستن ظاهر…………………………………………………………………………………………….50

3-2-17. تهذیب عملی…………………………………………………………………………………………….50

3-2-18. هماهنگی میان گفتار و عمل…………………………………………………………………………51

3-2-19. تکریم شخصیت متربی………………………………………………………………………………..51

3-2-20. حسن تدبیر یا حزم و احتیاط…………………………………………………………………………52

21-3-21. تواضع و فروتنی در برابر متربی……………………………………………………………………53

3-2-22.افزایش عزت نفس در متربی…………………………………………………………………………53

3-2-23. شناخت مراحل رشد و هدایت نیازهای هر مرحله……………………………………………..54

3-2-24. مسئولیت‌پذیری…………………………………………………………………………………………54

3-2-25. جلب اعتماد و مقبولیت در متربی…………………………………………………………………..55

3-2-26. انتقال نیکو و ایجاد ارتباط…………………………………………………………………………..56

3-2-27 . عدم تعلیم به واسطه‌ی اجر مادی…………………………………………………………………..57

 

فصل چهارم: نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی

4-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….59

4-2. نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی……………………………………………………………….59

4-2-1. آمادگی……………………………………………………………………………………………………..59

4-2-2. انگیزه…………………………………………………………………………………………………………61

4-2-3. قدرشناسی……………………………………………………………………………………………………62

4-2-4. اراده مصمم………………………………………………………………………………………………….63

4-2-5. بلند همتی و جدیت……………………………………………………………………………………….63

4-2-6. عامل بودن به مسائل آموخته شده…………………………………………………………………….64

4-2-7.تهذیب نفس………………………………………………………………………………………………….64

4-2-8. تواضع و احترام در برابر استاد………………………………………………………………………….65

4-2-9. عزت نفس……………………………………………………………………………………………………66

4-2-10. مبارزه با ناکامی های احتمالی در امر یادگیری…………………………………………………..67

4-2-11. یادگیری فعالانه…………………………………………………………………………………………..67

4-2-12. قصد تقرب به خدا و تحصیل یقین………………………………………………………………….68

4-2-13. پرهیز از تقلید کورکورانه………………………………………………………………………………68

4-2-14. شهامت پرسیدن…………………………………………………………………………………………..69

4-2-15. خودسازی معنوی………………………………………………………………………………………..70

4-2-15-1. مشارطه یا عزم…………………………………………………………………………………………70

4-2-15-2. مراقبه……………………………………………………………………………………………………70

4-2-15-3. محاسبه…………………………………………………………………………………………………..71

4-2-15-4. مؤاخذه………………………………………………………………………………………………….71

 

فصل پنجم:محتواهای  آموزشی

5-1.مقدمه………………………………………………………………………………………………………………74

-نکات اساسی در انتخاب محتواهای آموزش ارزش ها…………………………………………………….74

5-2. معیارهای انتخاب محتوا………………………………………………………………………………………74

5-2-1.اهمیت………………………………………………………………………………………………………….74

5-2-2.اعتبار……………………………………………………………………………………………………………75

5-2-3.سودمندی……………………………………………………………………………………………………..76

5-2-4.انطباق با زمان آموزش و موقعیت های زمانی و مکانی……………………………………………76

5-2-5.انعطاف پذیری………………………………………………………………………………………………77

5-2-6.ارتباط محتوا با هدف……………………………………………………………………………………77

5-2-7. جذاب بودن محتوا………………………………………………………………………………………78

5-2-8 .تناسب با پیشینه تجربی فراگیر……………………………………………………………………… 78

5-2-9-پایه ی یادگیری مستمر و آموزش های بعدی…………………………………………………..78

5-2-10.فرصت دادن به انواع فعالیت های یادگیری…………………………………………………….79

5-2-11.تناسب محتوا با مراحل رشد و توان فراگیران…………………………………………………..79

5-2-12.کمک به رشد همه جانبه فرد……………………………………………………………………….79

5-2-13.انتخاب محتوا بر اساس روش آموزش……………………………………………………………80

5-2-14.علاقه آموزش گیرنده………………………………………………………………………………..80

5-3.نحوه ی سازمان دهی محتوا………………………………………………………………………………80

5-3-1.توالی(تقدم و تاخر )……………………………………………………………………………………80

الف-سازمان دهی محتوا از ساده و آسان به شکل پیچیده……………………………………………..81

پایان نامه و مقاله

 

ب-سازمان دهی محتوا از کل به جزء ………………………………………………………………………81

ج-استفاده از روش سازمان دهی مطالب…………………………………………………………………….81

چ-سیر حرکت از معلوم به طرف مجهول…………………………………………………………………..82

ح-استفاده از ترتیب عملکرد…………………………………………………………………………………..82

5-3-2.مداومت یا استمرار……………………………………………………………………………………..82

5-3-3.وحدت و یکپارچگی………………………………………………………………………………….82

5-4.محتواهای مناسب جهت استفاده درآموزش ارزش ها…………………………………………….83

5-4-1.قرآن………………………………………………………………………………………………………..83

5-4-2.نهج البلاغه………………………………………………………………………………………………..84

5-4-3.ادعیه و احادیث و روایات………………………………………………………………………….. 85

5-4-4.طبیعت……………………………………………………………………………………………………..86

5-4-5.تاریخ……………………………………………………………………………………………………….87

5-4-6.متون ادبی………………………………………………………………………………………………..88

5-4-6-1.شعر…………………………………………………………………………………………………….89

5-4-6-2.داستان…………………………………………………………………………………………………90

5-4-6-3.ضرب المثل های اصیل…………………………………………………………………………..90

5-4-7.تجربه…………………………………………………………………………………………………………92

5-4-8.خود (انسان)………………………………………………………………………………………………..93

5-4-9.جامعه………………………………………………………………………………………………………..94

5-4-10.اسوه های جامعه و تاریخ……………………………………………………………………………..95

5-4-11.رسانه های صوتی و تصویری……………………………………………………………………….96

 

فصل ششم:روش های آموزشی:

6-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….99

6-2-نکات لازم جهت انتخاب روش های آموزش……………………………………………………….99

6-2-1.برآورد زمان ………………………………………………………………………………………………99

6-2-2.منابع آموزشی مورد نیاز………………………………………………………………………………..99

6-2-3.تکالیف فراگیر…………………………………………………………………………………………….99

6-2-4.تناسب روش ها با هدف……………………………………………………………………………….100

6-2-5.تنوع و جذابیت روش…………………………………………………………………………………..101

6-2-6.تناسب روش با توانائیها و ویژگی های یادگیرنده……………………………………………….101

6-2-7.تناسب با شرایط و امکانات محیطی و مالی………………………………………………………101

6-2-8.کمک به فراگیران در انجام فعالیت و ایجاد تفکر………………………………………………101

6-2-9.تناسب روش با محتوا……………………………………………………………………………………102

6-3.روش پله کانی آموزش ارزش ها……………………………………………………………………….102

6-3-1.مرحله اول:مرحله قبل ازآموزش  یا(مرحله آمادگی وآگاهی)…………………………………….103

الف.تعیین هدف……………………………………………………………………………………………………103

ب .ایجاد عشق و علاقه و انگیزه نسبت به وصول هدف…………………………………………………104

پ .شناخت متربی و تعیین نقطه شروع……………………………………………………………………….105

ت .تزکیه قبل از تعلیم…………………………………………………………………………………………….106

ث.ایجادآگاهی نسبت به اصول اولیه مقوله ارزش ها…………………………………………………….108

-توضیح و تبیین ارزش و ضد ارزش…………………………………………………………………………108

6-3-2.مرحله دوم – مرحله آموزش یا (مرحله پایه گذاری)………………………………………….109

-رو ش های  مناسب جهت آموزش ارزش ها در مرحته آموزش یا پایه گذاری………………..109

6-3-2-1.روش شعر……………………………………………………………………………………………….109

6-3-2-2.روش بازی………………………………………………………………………………………………112

6-3-2-3.روش تقویت نگاه……………………………………………………………………………………..115

یک مطلب دیگر :

 

6-3-2-4.روش داستان‌گویی …………………………………………………………………………………..117

6-3-2-5.روش مقایسه …………………………………………………………………………………………..118

6-3-2-6.روش تصویرسازی …………………………………………………………………………………..120

6-3-2-7.روش مشاهده و تقلید………………………………………………………………………………..121

6-3-2-8 .روش مشاهده و تقابل……………………………………………………………………………….123

6-3-2-9.روش معرفی و تقلید………………………………………………………………………………….123

6-3-2-10.روش معرفی و تقابل………………………………………………………………………………..124

6-3-2-11.رو ش تمثیل…………………………………………………………………………………………..125

6-3-2-12.سئوال تأکیدی وبرانگیزاننده……………………………………………………………………..126

6-3-2-13.روش سقراطی یا دیالکتیک………………………………………………………………………127

6-3-2-14.روش سوال و جواب……………………………………………………………………………….127

6-3-2-15.روش ابطال، تخلیه، جایگزینی…………………………………………………………………. 128

6-3-2-16.روش تحلیل دعا…………………………………………………………………………………….130

6-3-2-17.روش بیان حکمت و برهان……………………………………………………………………….132

6-3-2-18.روش تحلیل آیات قرآن…………………………………………………………………………..135

6-3-2-19.روش رسانه ………………………………………………………………………………………….135

6-3-2-20.روش تحلیل تاریخ و عبرت آموزی……………………………………………………………136

6-3-2-21.روش موعظه و اندرز……………………………………………………………………………….137

6-3-2-22.روش تذکر و یادآوری…………………………………………………………………………….139

6-3-2-23.روش ایفای نقش…………………………………………………………………………………….140

6-3-2-24.روش تحلیل و تصریح ارزش ها…………………………………………………………………142

6-3-2-25.روش مناظره………………………………………………………………………………………….143

6-3-2-26.روش سنتی یا تلقینی………………………………………………………………………………..144

6-3-2-27.روش فراگیر …………………………………………………………………………………………145

6-3-2-28.روش قرار گرفتن در محیط ارزشی…………………………………………………………….147

6-3-2-29.روش همدلی………………………………………………………………………………………….148

6-3-2-30.روش توضیح و تبیین ارزش ها…………………………………………………………………..149

6-3-2-31.روش بیان معیارها……………………………………………………………………………………150

6-3-2-32.روش تحلیل ضد ارزش ها و تبیین خطرات حاکم بر آن ها……………………………..150

6-3-2-33.روش استدلال وقضاوت اخلاقی……………………………………………………………….151

6-3-2-34.روش آموزش تلفیقی با سایر دروس…………………………………………………………..152

6-4.مرحله سوم: مرحله بعد از آموزش یا(مرحله پرورش)………………………………………………153

6-4-1.افزایش دامنه ی توانایی شناختی متربی در حوزه  ی ارزش ها………………………………..156

6-4-1-1.معیار ارزشی…………………………………………………………………………………………….157

6-4-1-2.اقسام ارزش ها………………………………………………………………………………………….158

6-4-1-3.سلسله مراتب ارزشی…………………………………………………………………………………159

6-4-2.ایجاد بصیرت و راهکارهایی جهت دوری از قضاوت های سطحی و عجولانه:………….160

6-4-2-1.معرفی راه های شناخت ارزش ها…………………………………………………………………161

6-4-2-2.شناخت تمهیدات ومکانیسم های شیطان وهوای نفس که مانع از تشخیص ارزش ها وضدارزش هاست…………………………………………………………………………………………………..162

6-4-2-3. رعایت احتیاط………………………………………………………………………………………..169

6-4-2-4 رعایت اعتدال و میانه روی…………………………………………………………………………169

6-4-2-5.بیداری وجدان اخلاقی و ایجاد مسئو لیت اخلاقی…………………………………………..173

6-4-3.تکرار و تمرین …………………………………………………………………………………………….174

 

فصل هفتم:ارزشیابی

7-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….178

7-2. تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی……………………………………………………………………………. 179

7-3-انواع ارزشیابی های مناسب جهت آموزش ارزش ها………………………………………………179

7-3-1.استفاده از روش بالینی…………………………………………………………………………………..180

7-3-2.پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………….180

7-3-2-1.پرسشنامه آلپورت ، فیرنون و لندزی……………………………………………………………..180

7-3-2-2.معیار بررسی انتخاب………………………………………………………………………………….181

7-3-3.قرار گرفتن در میدان عمل……………………………………………………………………………..182

7-3-4.ایجاد موقعیت های معماگونه………………………………………………………………………….183

7-3-5.درخواست تکرار آموخته ها…………………………………………………………………………..184

7-3-6.نمایش تصنعی عمل به ضد ارزش……………………………………………………………………185

7-3-7.قرار دادن متربی در یک موقعیت وسوسه انگیز…………………………………………………..186

7-3-8.تحلیل محتوا……………………………………………………………………………………………….187

7-3-8-1.تحلیل داستان…………………………………………………………………………………………..187

7-3-8-2.تحلیل فیلم……………………………………………………………………………………………..188

7-3-9.کنترل نامحسوس متربی………………………………………………………………………………. 188

7-3-10.مشاهده طبیعی…………………………………………………………………………………………..188

7-3-11.مصاحبه……………………………………………………………………………………………………189

7-3-12.پرسیدن سئوال های خلاق…………………………………………………………………………..189

7-3-13.آزمون های داستانی…………………………………………………………………………………..190

7-3-13-1.انواع داستان ها……………………………………………………………………………………..192

7-3-14.داستان های نیمه تمام…………………………………………………………………………………196

 

فصل هشتم:بحث و نتیجه گیری

8-1. مقدمه………………………………………………………………………………………………………….198

8-2. نتیجه گیری و بحث……………………………………………………………………………………….198

8-3.پیشنهادهای تحقیق………………………………………………………………………………………….207

8-4.توصیه های تحقیق………………………………………………………………………………………….207

8-5.محدودیت ها………………………………………………………………………………………………..210

 

منابع و ماخذ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]




1-5-2- فرضیه­های فرعی 7

1-6- انواع متغیرها از لحاظ نقش آن­ها در پژوهش 8

1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش 8

1-7-1- تعاریف مفهومی 8

1-7-1-1- عملکرد ازدواج و ابعاد آن 8

1-7-1-2- سلامت خانواده اصلی و ابعاد آن 9

1-7-1-3- حمایت اجتماعی و ابعاد آن 9

1-7-1-4- حل مشکل خانواده و ابعاد آن 10

1-7-2- تعاریف عملیاتی 10

1-7-2-1- عملکرد ازدواج 10

1-7-2-2- سلامت خانواده اصلی 10

1-7-2-3- حمایت اجتماعی 10

1-7-2-4- حل مشکل خانواده 11

فصل دوم (پیشینه پژوهش)

2-1- مقدمه………….. 13

2-2- پیشینه نظری 13

2-2-1- ازدواج 13

2-2-1-1- تعاریف ازدواج 13

2-2-1-2- مراحل انتخاب همسر 14

2-2-1-3- ویژگی­های روابط زوجین 14

2-2-1-4- انواع ازدواج 15

2-2- 1-5- سلامت ازدواج 16

2-2-1-6- عوامل مختل­کننده روابط زوجین 17

2-2-1-7- وظایف زوجین 17

2-2-2- سلامت خانواده اصلی 19

2-2-2-1- تأثیر خانواده اصلی بر روابط زوجین 19

2-2-2-1-1- دیدگاه­های روان­تحلیلی 19

2-2-2-1-1-1- نظریه دلبستگی 20

2-2-2-1-1-2- ایماگودرمانی 21

2-2-2-1-1-3- روابط موضوعی 21

2-2-2-1-2- دیدگاه­های سیستمی 22

2-2-2-1-2-1- نظریه میلان 22

2-2-2-1-2-2- نظریه بوئن 22

2-2-2-2- سلامت خانواده اصلی 23

2-2-2-2-1- ابعاد هشت­گانه سلامت خانواده از نظر بارنهیل 23

2-2-2-2-2- کنش­های خانواده از نظر فلک 24

2-2-2-2-3- طرح سه محوری تسنگ و مک درموت 25

2-2-2-2-4- الگوی کارکرد خانواده مک مستر 25

پایان نامه

 

2-2-2-2-5- الگوی منحنی اولسون 27

2-2-2- 2-6- سلامت خانواده از دیدگاه تجربه­گرایان 27

2-2-2-2-7- مدل بیورز 29

2-2-2-2-8- مدل بوئن 31

2-2-2-3-ابعاد سلامت خانواده اصلی 33

2-2-2-3-1- صمیمیت 33

2-2-2-3-2- استقلال و خودمختاری 35

2-2-3- حمایت اجتماعی 35

2-2-3-1- تعاریف مختلف از حمایت اجتماعی 36

2-2-3-2- انواع حمایت اجتماعی 37

2-2-3-3- کارکردهای حمایت اجتماعی 38

2-2-4- حل مشکل خانواده 39

2-2-4-1- مهارت­های حل مشکل 40

2-2-4-2- بررسی رویکردهای مختلف به حل مشکل 41

2-2-4-2-1- دیدگاه رفتاری 41

2-2-4-2-2- دیدگاه فلدمن 42

2-2-4-2-3- دیدگاه راه­حل­محور 42

2-2-4-2-4- دیدگاه روایت درمانی 43

2 -2-4-2-5- رویکرد مشکل­مدار مک مستر 43

2-2-4-2-6- مدل کایرین، ماگویری و هرلبوت 43

2-2-4-2-7- مدل فوکِس 44

2-3- پیشینه پژوهش 46

2-3-1- پژوهش­های انجام شده مرتبط با موضوع در ایران 46

2-3-1-1- عملکرد ازدواج 46

2-3-1- 2- خانواده اصلی 46

2-3-1-3- حمایت اجتماعی 49

2-3-1-4- حل مشکل خانواده 52

2-3-2- پژوهش­های انجام شده مرتبط با موضوع در خارج 54

2-3-2-1- خانواده اصلی 54

یک مطلب دیگر :

 

2-3-2-2- حمایت اجتماعی 55

2-3-2-3- حل مشکل 57

فصل سوم (روش­شناسی پژوهش)

3-1- روش­ پژوهش 60

3-2- جامعه پژوهش، نمونه و روش نمونه گیری 60

3-3- روش گردآوری داده­ها 60

3-4- داده­های مورد نیاز متناسب با سوال­ها و فرضیه­های تحقیق 61

3-5- نحوه توصیف و تحلیل اطلاعات 61

3-6- مشخصات ابزار جمع­آوری اطلاعات 61

3-6-1- مقیاس عملکرد ازدواج 61

3-6-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 62

3-6-3- مقیاس حمایت اجتماعی 63

3-6-4- مقیاس حل مشکل خانواده 64

فصل چهارم (یافته­های پژوهش)

4-1- مقدمه 67

4-2- یافته­های توصیفی 67

4-2-1 توصیف ویژگی­های دموگرافیک زوجین 67

4-2-1-1- توزیع جنسیت 67

4-2-1-2- توزیع سن 67

4-2-1-3- توزیع میزان تحصیلات 68

4-2-2- یافته­های توصیفی متغیرهای پژوهش 69

4-2-2-1- مقیاس عملکرد ازدواج 69

4-2-2-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 69

2-4-2-3- مقیاس حمایت اجتماعی 70

4-2-2-4- مقیاس حل مشکل خانواده 70

4-3- یافته­های استنباطی 71

4-3-1- فرضیه­های اصلی 71

4-3-1-1- فرضیه اول 71

4-3-1-2- فرضیه دوم 71

4-3-1-3- فرضیه سوم 73

4-3-1-4- فرضیه چهارم 73

4-3-1-5- فرضیه پنجم 74

4-3-1-6- فرضیه ششم 74

4-3-1-7- فرضیه هفتم 75

4-3-1-8- فرضیه هشتم 75

4-3-2- فرضیه­های فرعی 76

4-3-2-1- فرضیه اول 76

4-3-2-2- فرضیه دوم 78

4- 3-2- 3- فرضیه سوم . 79

4-3-2-4- فرضیه چهارم 79

4-3-2-5- فرضیه پنجم 80

فصل پنجم (بحث و نتیجه­گیری)

5-1- مقدمه 86

5-2- بحث و نتیجه­گیری 83

5- 2- 1- فرضیه­های اصلی 83

5-2-2- فرضیه­های فرعی 87

5-2- 3- نتیجه­گیری 88

5-3- محدودیت­های پژوهش 89

5-4- پیشنهادات 90

منابع و مآخذ 92

پیوست­ها…………………. 105

 فصل اوّل

طرح پژوهش

1-1- مقدمه

خانواده بعنوان یک نهاد کوچک اجتماعی، یک سیستم طبیعی و یا یک منظومه است که با ازدواج شروع می­شود و ابعاد دیگر خانواده مانند زیرمنظومه زناشویی، زیرمنظومه فرزندان و زیرمنظومه والدین را دربرمی­گیرد. ارتباط با والدین اولین­ ارتباطی است که فرزند با دنیای بیرون برقرار می­کند. لذا والدین نقطه شروع آشنایی کودک با محیط اطراف هستند و می­توانند ذهن کودک را شکل دهند. این شکل­دهی می­تواند بصورت آشنایی با محیط فیزیکی، قوانین، یا چگونگی مواجهه با خطرات بیرونی و موازین اجتماعی باشد. علاوه بر این ساختار ارتباطی پیچیده و اثرگذار والدین و کودک، خود زیرمنظومه زناشویی ابعاد مختلفی دارد. یک زوج که با یکدیگر زندگی مشترک را شروع می­کنند براساس ساختار طبیعی نیازهایی را از یکدیگر مرتفع می­سازند. طی رابطه زناشویی، موازینی بین یک زوج برقرار می­شود. موازین بین یک زوج می­تواند دامنه­های مختلف ارتباطی، نحوه برخورد با تعارض­ها و ارتباط با فرزند را شامل شود که می­تواند ریشه در گذشته فرد داشته باشد که از خانواده الهام گرفته شده است (مینوچین[1] و فیشمن[2]، 1996). در کشور ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضاء، بویژه همسران در چارچوب خانواده از اهمیت بیشتری برخوردار است. علاوه براین، به دلیل اهمیت و نقش خانواده در فرهنگ ایران، وجود مشکلات، تعارض ها و نهایتاً از هم پاشیدگی خانواده می تواند آثار زیانباری بر زوجین، فرزندان و جامعه در مقایسه با ­داشته باشد (نظری و نوابی­نژاد، 1385). عوامل مختلفی هستند که می­توانند زندگی زوجین را تحت تأثیر قرار دهند. تاریخچه زندگی فرد و نحوه تعامل والدین و خانواده­اش در دوران قبل از ازدواج می­تواند از جمله عواملی باشد که بر زندگی زوجین و رفتار آن­ها با یکدیگر تأثیر بگذارد. همچنین حمایت اطرافیان از جمله حمایت دوستان و خانواده و کسب مهارت­های مختلف مانند حل مشکل نیز از موارد دیگری هستند که در زندگی زوجین می­توانند اثر داشته باشند. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه سلامت خانواده اصلی[3]، حمایت اجتماعی[4] و حل مشکل خانواده[5] با عملکرد ازدواج[6] پرداخته شده است.

1-2- بیان مسئله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ب.ظ ]




1-6. تعاریف مفهومی 8

1-7. تعاریف عملیاتی 8

فصل دوم: مبانی نظری پیشینه پژوهش 9

2-1. مقدمه 10

2-2. ارتباط علمی 11

2-3. انواع ارتباطات علمی 13

2-3-1. ارتباطات علمی داخلی و خارجی 13

2-3-2. ارتباطات علمی رسمی 14

2-3-3. ارتباطات علمی غیررسمی 14

2-3-3-1. دانشگاه  نامرئی 16

2-4. فرایند ارتباطات علمی 17

2-5. سطوح ارتباطات علمی 18

2-6.کانال­های ارتباطات علمی 19

2-7. کارکردهای ارتباطات علمی 21

2-8. عوامل شکل­گیری دسترسی آزاد 23

2-9. مجلات دسترسی آزاد 24

2-9-1. هدف مجلات دسترسی آزاد 24

2-9-2. مجلات دسترسی آزاد و کیفیت آن 25

2-9-3. مزایای مجله­های دسترسی آزاد 25

2-10. دسترسی آزاد و نقش آن در ارتباط علمی 26

2-11. استناد 26

2-11-1.تاریخچه استناد 27

2-11-2. تعریف استناد 27

2-11-3. دلایل استناد 28

2-11-4.کاربرد استناد 29

2-12.اعتبار 30

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 

2-13.تاریخچه و مفاهیم اعتبار 32

2-13-1. اعتبار و کیفیت 36

2-13-2. اعتبار و اعتماد 37

2-14. اعتماد 37

2-14-1. ماهیت و مفهوم و تعریف اعتماد 38

2-14-2. ویژگی­های اعتماد 42

2-14-3. ابعاد اعتماد 43

2-15. مرور کلی بر اعتماد در علوم مختلف 44

2-16. پیشینه پژوهش 45

2-16-1. پیشینه پژوهش در داخل کشور 45

2-16-2. پیشینه پژوهش در خارج از ایران 52

2-17.جمع بندی 61

فصل سوم: روش پژوهش 62

3-1. مقدمه 63

3-2.  نوع و روش پژوهش 63

3-۳. جامعه آماری و روش نمونه­گیری و حجم نمونه 63

3-4. ابزار گردآوری داده­ها 64

3-5. روایی ابزار گردآوری داده­ها 65

3-6. پایایی ابزار گردآوری داده­ها 65

3-7. روش تجزیه و تحلیل داده­ها 65

یک مطلب دیگر :

 

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش 66

4-1. مقدمه 67

4-2. شاخص­های توصیفی گویههای پژوهش به تفکیک متغیرها 67

4-2-1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه 67

4-2-2. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد 69

4-2-3. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد 71

4-3. تحلیل استنباطی سؤالات پژوهش 73

فصل پنجم: بحث، نتیجه‌گیری و پیشنهاد‌ها 84

5-1. مقدمه 85

5-2. خلاصه ای از یافته­ها 85

5-3.پاسخ به پرسش­های پژوهش 85

5-3-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 85

5-3-1-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 86

5-3-2. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 87

5-3-2-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 87

5-3-3. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه  دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 88

5-3-3-1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 89

5-3-4.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه مطالعه استفاده می کنند؟ 89

5-3-5.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه استناد استفاده می کنند؟ 90

5-4. بحث و نتیجه گیری 90

5-5. پیشنهادهای حاصل از پژوهش 95

5-6. پیشنهاد برای پژوهشهای آتی 96

منابع 97

الف) منابع فارسی 98

ب) منابع لاتین 102

پیوست‌ها 106

پرسشنامه شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی 107

مقدمه

ارتباطات علمی[1] بخشی از کلیت علم است و نه آن چیزی است که بدان افزوده شده باشد. ارتباطات علمی عامل اصلی توسعه دانش و تسریع­کننده استفاده از علم است. ارتباطات علمی را می­توان مشتمل بر انتقال اطلاعات و نتایج فعالیت­های علمی از طریق شبکه متخصصان و از سوی دیگر نظام بازیابی و ارزیابی این یافته­ها و فعالیت­های پژوهشی پژوهشگران از سوی همکاران علمی دانست. این ارتباط از دو جنبه محتوایی و اجتماعی قابل بررسی است. ارتباط علمی دانش علمی را انتقال می­دهد (جنبه محتوایی) و میان دانشمندان روی می­دهد (جنبه اجتماعی) (زره ساز،1390).

از نیمه اول قرن بیستم ارتباط علمی به عنوان یکی از ساز وکار­های اصلی مؤثر بر نهاد علم در کانون مطالعات جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته و در این میان اهمیت آن در تولید دانش مورد بحث­­ وگفت ­وگو بوده است. در دهه­های اخیر با گسترش جامعه اطلاعاتی، توسعه ارتباطات الکترونیک و از بین رفتن محدودیت­های فضایی و مکانی در روابط مجازی، مقوله ارتباطات علمی با کاربرد مفاهیم تازه یک­ بار دیگر توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است (محمدی،1386). انتشار محتوای مجلات علمی به صورت الکترونیکی و دسترسی آزاد علاوه بر این که باعث دسترسی عموم افراد به آن­ها می­شود احتمال مورد استناد قرارگرفتن آن­ها را توسط نویسندگان دیگر نیز بالا برده و موجب افزایش تأثیر علمی و استناد آن­ها می­گردد(هارناد[2] و همکاران،2004).

هر روزه افراد با اطلاعات زیادی مواجه می­شوند که قابل استفاده هستند، مثل دوستان، دانشگاه­ها، کتاب­ها، اخبار، مقالات، تلویزیون، وب سایت­ها و… به عبارت دیگر افراد اکثراً توسط اطلاعات محاصره شده­ اند اما تشخیص این مسئله که چه منبعی قابل اعتماد است آسان نیست. توانایی ارزیابی اطلاعات معتبر مهارت مهمی است که در مدرسه، کار و زندگی روزمره به کار گرفته می­شود. همه اطلاعات ضرورتاً ارزش یکسانی ندارند. در بیشتر موارد اطلاعات مطمئن­­­تر و موثق­تر نسبت به اطلاعات نامعتبر بهتر نشان داده می­شوند. این چالش که کدام منیع معتبر­تر است باعث شده است که مفهوم اعتبار توجه قابل ملاحظه­ ای را از اواخر دهه 1990 به خود جلب کند.

در اواخر دهه 1990 اینترنت شروع به فراهم آوری اطلاعات در یک محیط تعاملی کرد که به کاربران اجازه می­داد که برای نیازهای اطلاعاتی خود جستجو کنند و با دیگران به روش­هایی که هرگز از قبل ممکن نبود ارتباط برقرار کنند (ریح و هیلگوس[3]، 2008). در نتیجه پژوهشگران و شاغلان در حوزه­های مختلف مثل علوم اطلاعات، تجارت، نظام­­های مدیریت اطلاعات، مطالعات ارتباطی، تعامل انسان-کامپیوتر (HCI) و روانشناسی از جنبه­های مختلف به بررسی تعیین اعتبار پرداختند. در علوم اطلاعات، اعتبار یکی از معیار­های قضاوت ربط درنظرگرفته شده ­است زمانی که تصمیم گرفته می­شود که اطلاعات بازیابی شده پذیرفته شود یا پذیرفته نشود (ریح و دنیلسون[4]، 2007).

پژوهشگران حوزه ارتباطات، اعتبار را همچون یک عامل پژوهشی برای تشخیص دادن اعتبار پیام، اعتبار منبع و اعتبار رسانه بررسی کردند. سلف[5] (1996) اعتبار را به عنوان قابل قبول بودن، اعتماد، قابلیت اطمینان، صحت و درستی، بی­طرفی، عینی بودن و ده­ها مفهوم دیگر بیان می­کند. همان طور که یک شخص به خاطر صداقت، دقت در انتخاب کلمات و بی­میل بودنش برای فریب دادن دیگران قابل اعتماد است اطلاعات زمانی قابل اعتماد است که که آن اطلاعات قابل  اطمینان، بی­­غرض و بی­طرفانه ظاهر شود (ریح و هیلگوس، 2008).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:45:00 ب.ظ ]