1-6-2- سوالات فرعی.. 10

1-7- فرضیه‏های تحقیق: 10

1-8- روش شناسی تحقیق: 10

1-8-1- روش پژوهش: 10

1-8-2-  متغیرهای تحقیق: 11

1-8-3-  ابزار گردآوری داده‏ها : 11

1-8-4-  جامعه آماری،و حجم نمونه. 11

1-8-5-  روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها: 11

فصل دوم : ادبیات تحقیق… 12

2-1- تعریف واژه‏ها و اصطلاحات فنی و تخصصی.. 13

2-2- روابط بین الملل.. 15

2-3- الگوهای مطالعه روابط بین‌الملل.. 16

2-4- رویکرد های اصلی در روابط بین الملل.. 18

2-5- لیبرالیسم: 19

2-6- تئوری‌های مهم روابط بین‌الملل.. 21

2-6-1- وابستگی متقابل.. 21

2-6-2- نظریه بازی‌ها 21

2-6-3- هم‌گرایی.. 22

2-6-4- نظریه ارتباطات دویچ.. 22

2-6-5- وابستگی.. 22

2-7- رهیافت های اصلی در ارتباطات بین الملل: 22

2-8- نقد رهیافتهای ارتباط بین المللی: 23

2-9- ارتباط سیاسی بین المللی: 23

2-10- تاثیرات رسانه های جهانی بر روابط بین الملل.. 25

2-11- ارتباطات بین الملل.. 26

2-12- نیازهای اطلاعاتی وارتباطی جامعه. 27

2-13- رابطه ارتباطات بین المللی و روابط بین المللی.. 42

2-14- نقش رسانه‌های جهانی در نظام بین‌المللی.. 49

2-15- سیر تکوینی ارتباطات بینالملل.. 56

2-16- چگونگی شکلگیری ارتباطات بینالملل.. 56

2-17- نظم نوین رسانهای : 57

2-18- ابعاد مختلف تحول رسانهای.. 57

2-19- پارادوکسهای (تضاد) ظهور انقلاب در تکنولوژیهای اطلاعاتی و رسانهای.. 58

2-20- نظامهای رسانهای.. 58

2-20- 1- نظامهای حکومتی از نظر سقراط : 58

2-20-2- نظامهای رسانهای : 59

2-20-3- نظریه جریان آزاد اطلاعات : 64

2-21- کارکردهای جهانی امپریالیسم خبری : 65

2-22-مدلهای حرکت یا جریان اخبار : 66

2-23- نقش یونسکو در ارتباطات… 72

2-24- بخشی از فعالیت های یونسکو برای گسترش ارتباطات در نقاط مختلف جهان.. 74

2-24-1- آفریقا 74

2-24-2- تیمور شرقی.. 75

2-24-3- یوگوسلاوی سابق.. 75

2-24-4- اجلاس جهانی سران.. 76

2-25- نتایج اجلاس جهانی سران در خصوص جامعه اطلاعاتی.. 77

2-25- مدل مفهومی.. 80

2-26- پیشینه تحقیق.. 83

2-27- ماهیت ارتباطات بین‌الملل.. 91

فصل سوم: روش شناسی تحقیق… 97

3-1-  روش تحقیق.. 98

3-2-   متغیرهای تحقیق.. 98

3-3-   ابزار تحقیق.. 99

3-4-  جامعه آماری، حجم نمونه وروش نمونه‏گیری.. 99

3-5-  روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها: 100

فصل چهارم: تحلیل یافته ها

پایان نامه

 101

4-1- مقدمه. 102

4-2- ارتباط و همبستگی بین الملل مختلف در قرن بیستم.. 105

4-3- موقعیت اطلاعات… 107

4-4- جایگاه ارتباطات بین المللی در مطالعات ارتباطی.. 108

4-5- استیلای فضای سایبر؛ مجازی سازی.. 110

انحصار رسان های: اضمحلال ارتباط دوسویه. 111

4-6- مدیریت انتقال تکنولوژی در ایران.. 112

فصل پنجم: بحث،نتیجه و پیشنهادهای راهبردی.. 129

5-1- مقدمه. 130

منابع.. 137

منابع فارسی.. 137

منابع لاتین  139

چکیده

تکنولوژی به منزله تمامی دانش ها، محصولات، فرآیندها، ابزارها، روشها و سیستم هایی است که در خلق کالاها یا ارائه خدمات مورد استفاده قرار می گیرد.وبررسی وضعیت ارتباطات در جهان امروز و به طوراخص رسانه ها و ارتباط آن با روابط بین الملل است. ارتباطات بین المللی معرف عناصر چندگانة ارتبا ط (منشأ ارتباط، پیام ارتباطی، وس یلة انتقال و انتشارپیام، مخاطبان ارتباط و آثار ارتباط …) است و فراگیری حوزه عمل این فرایند را مشخص می سازد. روابط بین الملل بیانگر مناسبات بازیگران جهانی به مانند دولت ها و سازمان های بین المللی است و دانش مربوط به آن، مطالعه وضعیت رفتاری کشورها با یکدیگر ،آن گونه که هست و نه آنطور که باید باشد. این روابط واقعیت های موجود را بازتاب می دهد و نه حقیقت را. بر خلاف حقوق بین الملل که پایبندی دولت ها به قوانین و مقررات بین المللی را نظارت می کند. روابط بین الملل رفتار کشورها را با یکدیگر بررسی می کند.

اندیشمندان مختلفی در حوزه ارتباطات و اطلاعات، رابطه ارتباطات و اطلاعات با مقوله روابط بین الملل را بررسی کرده اند. در این تحقیق ضمن بررسی مهمترین یافته های توصیفی از منابع کتابخانه ای،از نظریات کارشناسان دردو حیطه تکنولوژی ارتباطات و روابط بین الملل براساس پرسشنامه محقق استفاده شد.که نتیجه یافته ها بیانگر تاثیر گذاری تکنولوژی ارتباطات نوین بر روابط بین الملل است.به بیان دیگر این دو متغیر به شکل همسو تاثیر گذار هستند،یعنی با تحولات و گسترش تکنولوژی ارتباطات به شکل نوین،نوع ارتباطات بین الملل نیزدر اشکال اقتصادی،سیاسی وفرهنگی تغییر نموده و از گسترشی تحت عنوان (جهانی سازی) جهانی شدن برخوردار گردیده است.

واژگان کلیدی: تکنولوژی،ارتباطات، روابط بین الملل،رسانه، جهانی سازی

1-1- مقدمه

طی دوهزار پانصد سال گذشته ، سه نظم سیاسی را پشت سرگذاشته ایم:

  1. کلی گرای بی ساختار که مبنایی معنا گرا داشت ، مانند امپراتوری که جنبه قدسی ورمز آلود داشته است.این نظم مرکزگرا بوده وسلسله مراتبی غیربرابر.
  2. از دوره رنسانس نهضتی جزیی نگر و مرکز گریز. دانشمندان نگرش سایبرنتیک را مبنای ساماندهی جامعهقراردادند.این نظم اصالتاً تمرکزگریز است.
  3. نظم نوین جهانی که درحال شکل گیری است وساختاری شبیه نظام های کنفدرال دارد.

درمطالعات روابط بین الملل صرفاً بخشی مطلوب است که به نحوی بر موازنه قدرت بین بازیگران تاثیرگذار است.

درسیاست بین الملل حوزه مطالعاتی معطوف به قانونمندی رفتار(همان اصول) است.دراصول روابط موضوع بازی قدرت است ( یعنی هست ها ) چه طبق قانون باشد یا نباشد.اولین کرسی روابط بین الملل در 1919 در دانشگاه ویلز بریتانیا تاسیس شد.مهمترین واقعه اثرگذار بر روابط بین الملل درقرن بیستم ، پیدایش سلاح های هسته ای بود.( شلینگ).

هرکشوری درعرصه بین الملل درقالب مقدورات ومحذورات عمل می کنند . قدرتهای بزرگ مقدورات بیشتر و ریز قدرت ها محذورات بیشتر.

تحول درماهیت قدرت به پیچیده شدن آن انجامید. قدرت نظامی غالب است اما رایج نیست . قدرت اقتصادی رایج است اما غالب نیست. قدرت فرهنگی نافذ و رایج است اما غالب نیست.

کلمه بین الملل نشان دهنده آن است که نوع مبادله درروابط بین الملل اصالتاً سیاسی است ودراینجا ملی به معنای سیاسی است.

بنظرمارتین وایت به دلیل وابستگی رشته روابط بین الملل به حقوق بین الملل ، رشته روابط بین الملل توسعه پیدا نکرده است .

هانریدرموفقیت سیاست خارجی را در اجماع داخلی وسازگاری بین المللی میداند. البته هانریدر ازدید یک آمریکایی بررسی می کند و آمریکا دارای مقدورات بسیار زیاد درخارج است ومحذورات آن کم است ، تنها مشکل اساسی رسیدن اجماع درداخل است ومفهوم سازگار کردن یا سازگاری برای قدرت های بزرگ مانند آمریکا تفاوتی نمی کند ، اما برای قدرت های کوچک بسیارمتفاوت است. موارد اندکی وجود دارد که کشورجهان سوم بتواند اهداف خود را با چانه زنی سازگار نماید.

دردهه های اخیربا تحولات و پیچیده شدن روابط ، به تدریج دیدگاه جدیدی شکل می گیرد ومانند دیدگاه باستان کلی نگر است و به همه جلوه های زندگی توجه دارد اما دارای ساختار است.

یک مطلب دیگر :

 

بنظرلئواشتراوس: غرب با ماکیاول تصمیم گرفت معیارهای خود را تنزل دهد تا نظم اجتماعی درست را ممکن سازد. ماکیاول پرچمدار تبدیل ارزش های پیشینی به پسینی می باشد.

اصول روابط بین الملل مرهون دست آوردهای ماکیاول وهابز است. اینان به جای تاکید برکمال برتوان تاکید داشتند.

مورگانتا : سیاست بین الملل مانند سایرعرصه های سیاست ، مبارزه ای است برای کسب وحفظ قدرت ، برهمین اساس قدرت های بزرگ خواهان حفظ وضع موجود وقدرت های کوچک خواهان تغییر وضع موجود هستند. سه الگو را می توان طبقه بندی کرد :

  1. کشورهای خواهان حفظ قدرت ، نه ایجاد تغییر
  2. کشورهایی باهدف کسب قدرت بالفعل ازطریق واژگونی وضع موجود ، سیاست امپریالیستی
  3. کشورهای باهدف کسب پرستیژ .

هالستی هم سیاست را عرصه تامین امنیت ازطریق کسب قدرت می داند.

ژاک هونتزینگر : هدف سیاست ملی حفظ وحراست ازکشوراست. حفظ موجودیت وتامین بقا وتضمین تسلط برسرنوشت خویش.

جوزف فرانکل : دولت نهاد تامین کننده ارزش ها ازطریق قدرت است .

ارزش ها را می توان به دو دسته پیشنی وپسینی تقسیم کرد ، برای مسلمانان نوگرا پیشینی اصل است وپسینی ضرورت  نباید پسینی با پیشینی درتضاد باشد.

ازلحاظ مصداقی ، ارزش های مطلوب درسیاست به دوعرصه مصلحت عمومی در داخل ، ومنافع ملی درخارج  تقسیم می شود. درداخل امنیت وآزادی بالاترین هدف است. استقلال جهت حرکت را مشخص می کند و وابستگی متقابل به آن معنا می بخشد . رهایی از وابستگی یکی ازاهداف تاسیس دولت است. برای دستیابی به این اهداف باید استراتژی وتاکتیک داشت.

استراتژی بلند دامنه هرکشور این است که به طور مداوم موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد. گاه ممکن است درظاهر تاکتیک با استراتژی همسو نباشد. به ظاهر نباید استناد کرد به هدف باید اندیشید.

دردیدگاه سکولاری هگل “قدرت حق است” در دیدگاه رهبانی دنیا محل گذر است ومحل اعتنا نیست. دید اصول گرای اسلامی خلیفه الهی اصلی دارد وضرورتی ، توان وقدرت ضرورت است اما نه به قیمت ازدست رفتن ارزش اصیل کمال.

رهبانی می گوید باید با نفس مبازره کرد ، اصولگرای دینی نفس را سه قسمت می کند ، اماره (غریزه) که باید با کمک لوامه(عقل) تربیت شود تا زمینه دستیابی به مطمئنه(عشق) شود. سکولار (مانند لئو اشتراوس) می گوید: کل ارزش به معنویت مادی تقلیل می باید.

1-2- بیان مسأله اساسی تحقیق

در پی انقلاب تکنولوژیک که به صورت پیدایش تلفن همراه، ماهواره ها، رسانه ها، کامپیوترهای پیشرفته، اینترنت و علوم و فنون جدید اطلاعاتی نمایان شد. روابط انسانی دستخوش تغییرات بنیادی قرار گرفتبه اعتقاد فرانک وبستر” جهان امروز به لحاظ تجربه کردن اطلاعات بی سابقه است و ما در دوره انتقالی به سر می بریم که در آینده به تغییرات عمیقی در زندگی مان ختم خواهد شد” ( 2001.1webster- ). روند تکاملی کمی و کیفی تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… باعث شده است به عصر اعداد و ارقام کامپیوتری قدم بگذاریم که از عصر صنعت گرایی و سرمایه گذاری دولتمحور متمایز است ( کاستلز 1380: 298: ج2). در این تکامل جهشی که انقلاب اطلاعات نام دارد، شاهد مهندسی خرد و کلان تحولات به وسیله سیستم های الکترونیک و اطلاعات هستیم.

ترکیبی از کامپیوترها، ماهواره ها، تلفن، رادیو، تلویزیون و سایر وسایل الکترونیکی که ابزار ارتباطات و اطلاعات هستند، تکنولوژی اطلاعات را تشکیل می دهند که موجب عمل و عکس العمل مناسب تر و کاراتر امور می شوند. تکنولوژی اطلاعات باعث بروز مشاغل جدید، صنایع نوین و خلاقیت های پی در پی در کشور های توسعه یافته شده و نیز تغییراتی در روش زندگی انسان ها به وجود می آورد(همان).

تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به یکدیگر وابسته اند. بدون تکنولوژی اطلاعات ارتباط در سطح بین المللی و بین افراد غیر ممکن خواهد بود. در سطح جهانی، اطلاعات از طریق رادیو، تلویزیون، روزنامه، ماهواره، کامپیوتر، اینترنت و … قابل مبادله است و با استفاده از این وسایل برقراری اطلاعات آسان تر می شود.

تحول در ارتباطات و رسانه های نوین و افزایش اطلاعات موجب ظهور بازیگران جدیدی در جهان معاصر گردیده است، از طرفی کارکرد ابزارهای ارتباطی که در گذشته ابزاری ساده برای انتقال معانی و پیام بود، پیچیده گردیده و کل حیات انسان را متاثر ساخته است. ارتباطات منشأ تحولات عظیم در عرصه قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی در جهان گردیده اند.

ارتباطات در روابط بین الملل نیز جزء لاینفک می باشد. زمانی ارتباطات بین الملی موثر است که  ارتباطات بین المللی به مذاکرات بین المللی، مذاکرات بین المللی به همکاری بین المللی و همکاری بین المللی به همگرایی بین المللی منجر شود. از آن جا که همگرایی مرحله نهایی فرآیند همکاری است، فرآیند ارتباطی باید ذاتاً متضمن رابطه متقابل یا بازخوران بین واحدهای تشکیل دهنده یک نظام بین المللی باشد[1]. رویکرد ارتباطات با وام گرفتن از ایده های لیبرالیسم و بهره گیری از مفهوم ارتباطات، سه اثر مهم بر روابط بین الملل دارد:  اول آنکه رویکرد ارتباطات دیگر به قدرت به عنوان متغیر اساسی در تبیین پدیده های سیاسی نمی نگرد. بلکه از این منظر، جوهره سیاست به وجود هماهنگی مطمئنی بین تلاش ها و انتظارات انسان ها برای دست یابی به اهداف جامعه می پردازد.

ثانیا روی ماهیت تجربی مفاهیم تأکید زیادی می شود و سعی بر این است تا تمام مفاهیم از طریق سنجش و نگاشت، عملیاتی شوند. نظریه پردازان ارتباطات همه انواع ارتباطات را به طور برابر برجسته می کنند و هر  آنچه را که آمار اجازه اندازه گیری بدهد اندازه می گیرند. در همین زمینه، یکی از مزیت های کار «کارل دویچ» به عنوان نظریه پرداز اصلی رویکرد ارتباطات در روابط بین الملل، شاخص سازی برای همکاری بین المللی است. وی در کتاب «فرانسه، آلمان و اتحاد غرب» (1967) برای تعیین گستره و سطح همکاری به بررسی پنج دسته شواهد می پردازد: مصاحبه های نخبگان، نظرسنجی های عمومی، تحلیل محتوای مطبوعات، بررسی پیشنهادات مربوط به کنترل تسلیحات، و «آمار انبوهه»[2] رفتارهای بالفعل.[3]

دیگر آنکه رویکرد ارتباطات به هیچ یک از سطوح تحلیل محدود نمی شود. به عنوان مثال، «کاب»[4] و «الدر»[5] بر اساس رویکرد ارتباطات، مدلی را برای مطالعه همکاری بین المللی ارائه می کنند. این مدل میان «عوامل زمینه ای»[6] مختلف از یک سو، و ایجاد مناسبت های رفتاری متقابل بین دو ملت (از طریق مبادلات و تعاملات آن ها) و آن گاه سطوح همکاری بین المللی از سوی دیگر پیوند برقرار می کند. این مدل در هر دو بافت جهانی و منطقه ای مورد آزمون تجربی قرار گرفته است.[7]

تلاش‌های نظری بسیاری برای توضیح منظم و قانون مند همکاری در روابط بین‌الملل صورت گرفته است. اما هیچ نظریه عمومی واحدی در زمینه همکاری بین المللی وجود ندارد که مورد پذیرش همه اندیشمندان و سیاست گذاران باشد. هر کسی به فراخور چارچوب نظری، جهان‌بینی، ارزش‌ها، گفتمان و تلقی و تصور متفاوتی که از واقعیت جامعه و روابط بین‌الملل دارد، به این موضوع می نگرد. هر یک از نظریه‌ها بر اساس اصول و مفروضه‌های خاص خود، که نشأت گرفته از هستی شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی متفاوتی است، تصویر متمایزی از همکاری ترسیم می کند.

یکی از مباحث اصلی پست مدرنیسم در روابط بین الملل که با مبحث همکاری ارتباط می یابد، رابطه بین هویت و دیگربودگی است. پست مدرنیسم هویت را امری برساخته می داند که با شکل دادن به مرزهای مصنوعی قوام می یابد. در ورای این مرزها، دیگربودگی سرکوب می شود. پست مدرنیست ها تلاش دارند تا نشان دهند که هویت خودی از طریق اعمال دیگران شکل می گیرد. در رویکرد پست‌مدرن بر نقش زبان در شکل‌گیری هویت تأکید می شود.[8] بازنمایی و آن چه می توان «عرصه سیاست بازنمایی»[9] نامید نیز موردتوجه پست مدرنیست ها در روابط بین الملل است. در جهانی که تعدادی از انسان ها روابط بین الملل را مستقیماً تجربه می کنند و اکثراً از طریق رسانه ها با آن ارتباط برقرار می نمایند، ساخته شدن معنا از طریق دست کاری کلمات و نشانه ها باید مدنظر قرار گیرد. بر همین اساس تلاش پست مدرنیست ها در بررسی نقش نمادها، متون و تصویرسازی ها می تواند در مبحث همکاری مورد استفاده قرار گیرد.[10]

روابط بین الملل آن قدر پیچیده است که نمی توان با اکتفا به یک نظریه و یک مکتب فکری آن را فهمید و برای حل مسائل و چاره اندیشی ها به آن بسنده کرد. دنیای پیچیده نیازمند تفکر پیچیده و جامع نگری است و این به معنای ضرورت بهره گیری از همه نظریه ها برای فهم روابط بین الملل و موضوع همکاری بین المللی است. بنابراین، بهتر است كه ما به جای اتخاذ یك رهیافت واحد برای تفسیر سیاست جهانی، آرایش متفاوتی به ایده‌های رقیب در تفسیر سیاست جهانی بدهیم. رقابت میان نظریه ها، به آشكار شدن نقاط قوت و ضعف آن ها كمك می ‌كند و محركی برای اصلاح و تكامل آن ها خواهد شد. اما باید در انتخاب و تركیب نظریه ها خلاقیت داشته باشیم و از طرد یكی و انتخاب دیگری اجتناب كنیم. هدف و سعی ما باید این باشد كه تنوع تحقیقاتی معاصر را تشویق كنیم و تنوع را مزیت بدانیم نه عیب و نقص.

تاثیر رسانه ها یا و سایل ارتباط جمعی بر کلیه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان ها در سطح جهان مساله ای نیست که بر کسی پوشیده باشد. تاثیر این ابزارها بر ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی جوامع از جمله مسایل مهمی است که همواره مورد توجه اندیشمندان، محققین، دولتمردان و مردم بوده است.

ارتباط نه فقط از طریق رسانه ها، بلکه مبادله و گردش انسان ها، کالا و انواع پیام ها به نوعی سازمان جهانی بدل شده است. غالبا واژه انگلیسی Globalization ( جهانی شدن) برای توصیف این مرحله از بین النللی شدن مبادله ها از رهگذر توسعه ارتباطات، به کار می رود.

عطف به مباحث فوق و اهمیت تکنولوژی های ارتباطی، می توان گفت که عرصه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در نتیجه تحولات فوق دستخوش تحولات بنیادینی شده اند. آنچه در این پژوهش بیشتر از همه مورد تاکید است اثرات تحولات تکنولوژی فوق بر قلمرو روابط بین الملل است. بدیهی است که تاثیر گذاری تکنولوژی های جدید ارتباطی بر قلمرو بین المللی بسیار گسترده می باشد. در علوم ارتباطات، مطالعه و بررسی نقش تکنولوژی های جدید ارتباطات در روابط بین الملل امری حایز اهمیت است. به نظر می رسد در نتیجه تنوع و تعدد تکنولوژی های ارتباطی – اطلاعاتی جدید قلمرو بین المللی دستخوش تغییر شده اند. این تحول در مناسبات مربوط به قدرت و حاکمیت از یک طرف و جامعه و مردم از طرف دیگر تاثیرات شگرف بر عرصه عمومی داشته است. پژوهش حاضر نیز در پاسخ به این سوال شکل خواهد گرفت که چه نسبتی را می توان میان تکنولوژی های نوین ارتباطات  و حوزه روابط بین الملل برقرار نمود؟ تکنولوژی های جدید ارتباطاتیی چه تاثیری بر حوزه روابط بین الملل دارد؟ در این پژوهش، تلاش می شود تا چگونگی و نقش تکنولوژیهای نوین ارتباطات  و همراه سازی از طریق مدیریت فن آوری ارتباطات و رسانه های نوین را در روابط بین الملل با رویکرد پست مدرنیسم مورد بررسی قرار گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...