مقایسه ی نگرش به ازدواج و طلاق دانش آموزان متوسطه دختر و پسر |
نظریه صافی.. 35
نظریه دلبستگی.. 38
نظریه یادگیری اجتماعی.. 40
آمادگی ازدواج.. 41
طلاق.. 46
آمار طلاق.. 47
اثرات طلاق بر نوجوانان.. 50
موضوعات عاطفی.. 50
موضوعات فرزندپروری.. 51
اثرات طلاق بر فرزندان و بزرگسالان.. 52
نگرش.. 54
تعریف مفهوم نگرش.. 55
ویژگی های نگرش.. 56
عناصر نگرشی به عنوان مبنای نگرش ها.. 57
نگرش های مبتنی بر شناخت.. 58
نگرش های مبتنی بر عواطف.. 58
نگرش های مبتنی بر رفتار.. 60
چگونگی شکل گیری نگرش ها.. 60
نگرش های ازدواج.. 62
عوامل موثر بر نگرش به ازدواج.. 74
عامل خانواده و والدین.. 74
عامل جنسیت.. 76
عامل رسانه.. 77
عوامل تاثیر گذار بر نگرش ها نسبت به طلاق.. 78
پیشینه تجربی نگرش به ازدواج و طلاق.. 79
فصل سوم: روش پژوهش
روش پژوهش.. 84
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری.. 84
ویژگی های جمعیت شناختی گروههای نمونه.. 84
ابزارهای پژوهش.. 85
روش اجرای پژوهش.. 86
روش های تجزیه و تحلیل داده ها .. 86
فصل چهارم: یافتههای پژوهش
یافته های توصیفی.. 89
یافتههای مربوط به فرضیه های پژوهش.. 90
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجه گیری.. 92
محدودیتهای پژوهش.. 94
پیشنهادهای پژوهش.. 94
پیشنهادهای کاربردی.. 95
منابع.. 98
پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………..110
چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………….113
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرش به ازدواج و طلاق در دانش آموزان پسر و دختر مدارس متوسطه شهر پلدختر در سال تحصیلی 94-93 میباشد. جامعهی آماری این کلیه دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسطه شهر پلدختر است. از این جامعهی آماری، نمونهای به تعداد 167 نفر (81 دانش آموز پسر و 86 دانش آموز دختر) به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامهی نگرش به ازدواج براتن و روزن (MAS) و پرسشنامهی نگرش به طلاق کینایرد و جرارد (ADS)، استفاده شد. نتایج پژوهش تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) نشان داد که پسران نگرش مثبت تری نسبت به طلاق و دختران نگرش مثبت تری نسبت به ازدواج دارند.
واژه های کلیدی: نگرش نسبت به ازدواج، نگرش نسبت به طلاق
فصل یکم
مقدمه پژوهش
مقدمه
برای همهی انسانها خانواده اولین تجربهی زندگی اجتماعی را تشکیل میدهد و برای بسیاری بادوامترین و پایدارترین گروه اجتماعی است. امروزه با وجود تغییرات گسترده در جوامع و فرهنگهای مختلف در مورد نقش و کارکرد خانواده، هنوز خانواده و روابط درون آن به عنوان مهمترین جنبه زندگی افراد قلمداد میشود. خانواده از ارکان عمده و نهادهای اصلی هرجامعه و یکی از طبیعیترین گروههایی است که میتواند نیازهای مادی، عاطفی، تکاملی و همچنین نیازهای معنوی انسانها را برطرف نماید. این واحد اجتماعی مبدأ بروز عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط و تعاملات بین فردی است. اهمیت خانواده به اندازهای است که سلامت و بالندگی هر جامعهای وابسته به سلامت و رشد خانوادههای آن است و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی فارغ از تأثیر خانواده پدید نیامده است (ساروخانی، 1375).
طلاق به انحلال یک ازدواج رسمی در زمانی که طرفین آن هنوز در قید حیات می باشند و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج کنند، دلالت میکند. به عبارت دیگر، طلاق شیوه ی نهادینه شدهی اختیاری پایان یک ازدواج است (ستوده،1383).
در عصر ما و بخصوص سالهای اخیر بیش از دوران دیگر آمار طلاق بالا رفته و به تبع آن آمار وارقام جرم وجنایتهای ناشی از آن نیز زیاد شده است (ویکس[1]، 1992). امروزه در اروپا و امریکا نیمی از ازدواجها به طلاق می انجامد. همچنین در ایران طبق اطلاعات جدید آمار طلاق نسبت به سالهای قبلی رو به افزایش بوده است، به طوری که در سال 1388 نسبت به سال 1387 از رشدی معادل 8/13درصد برخوردار بوده است. هم اکنون ایران از نظر آمار طلاق در رتبه چهارم دنیا قرار دارد (مشکی و همکاران،1390).
به طور کلی رشد شخصیت فرد متأثر از والدین است و فقدان یکی یا هر دوی آنها میتواند آثار سوئی بر رشد شخصیت فرد داشته باشد و زمینهی استعداد فردی را برای بیماریهای روانی یا مشکلات رفتاری بعدی فراهم آورد (استوارت و ساندین[2]، 1987، به نقل از محمودی، 1383). در طول دوره کودکی تجارب خانوادگی نقش حیاتی در
یک مطلب دیگر :
با بیماری قند یا دیابت بیشتر آشنا شویم [بخش دوم]
نگرش ها[3]، اعتقادات[4] و انتظارات[5]بچهها ایفا میکند (گننگ، کولمن و برون[6]، 1981).
تحقیقات نشان داده اند که ارزشها، رفتارها و نگرشهای والدین به طور معنیداری با اعتقادات و نگرشهای نوجوانان به ازدواج و طلاق رابطه دارد (هیتن[7]،2002). راجرز و رز[8](2002) گزارش میدهند که فرزندان از تجربهی طلاق والدین تأثیرات زیانآوری مانند افسردگی[9]، خشم[10]، پرخاشگری[11]و تعارض والد- فرزندی[12]، مانند کاهش سطح تحصیلات آکادمیک و فقدان تعامل مثبت با والدین، میبینند.
گننگ و همکارانش(1981) دریافتند که نگرش نسبت به طلاق[13] در انواع خانوادهها متفاوت است. بر اساس نوع خانواده، دانشآموزان خانوادههای طلاق نسبت به دانشآموزان خانوادههای سالمنگرش مثبتتری نسبت به طلاق داشتند.
نگرشها و آمادگی برای ازدواج دو مفهوم مجزایی هستند که به هم مربوط میباشند. نگرشهای زناشویی به دیدگاه فرد در مورد ازدواج به عنوان یک رسم اشاره میکند. نگرش مثبت این باور را نشان میدهد که ازدواج میتواند موفق و سرشار از شادی باشد، در حالی که نگرش منفی این باور را منعکس می کند که ازدواج تنها یک توافق قانونی (حقوقی) مثل دیگر قراردادها است (براتون و روزن[14]، 1998). در عوض آمادگی برای ازدواج مربوط است به اینکه آیا شخص خودش را برای ازدواج آماده می بیند تا شریکی برای خودش انتخاب کند یا نه. هر دو مفهوم اثرات مهمی بر شخصی که انتخاب میشود، زمان ازدواج و توقعات زناشویی آینده دارند (لارسون وتاینی[15]، 1998).
بیان مسأله
پدیده ازدواج قادر است بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی زن و مرد را در قالب ارتباطات جسمانی و جنسی، روانی- اجتماعی و دیگر قراردادهای عرفی و اجتماعی برآورده سازد. ازدواج در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دامنهای وسیع گسترده دارد و دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی- اجتماعی است (نوابی نژاد، 1380). خانواده از ارکان اصلی هر جامعهای به شمار میرود و کانون اصلی ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است. میتوان گفت عملکرد خانواده تأثیر مستقیم و به سزایی بر عملکرد جامعه دارد. به عبارت دیگر جامعه سالم جامعهای است که از خانوادههای سالم تشکیل شده باشد (عامری، 1381).
همواره در میان دانشمندان علوم اجتماعی و عموم مردم کشش ویژه ای نسبت به ازدواج وجود داشته است با این وجود به دنبال هر ازدواجی احتمال طلاق وجود دارد (پری[16]،2004). آمار طلاق در کشورهای غربی به شیوع بیش از 50 درصد میرسد (دی[17]، 2003؛ به نقل از ممبینی، 1391؛ کرایچلر[18]، 2001). یعنی از هر دو زوجی که برای اولین بار ازدواج می کنند یکی از آنها طلاق میگیرد.
بیش از 60% والدینی که تصمیم به طلاق میگیرند، فرزندانی دارند که هنوز با آنها زندگی میکنند. شکست خانواده سبب آسیبروانی کودکان میشود. بعد از طلاق والدین، آنها بهت زده، خشمگین و غمگین میشوند. نیمی از فرزندان دچار پریشانی و اضطراب شدید میشوند و احساس میکنند زندگیشان در شرف نابودی است. تعداد کمی از فرزندان از تصمیم به طلاق والدینشان احساس آسودگی میکنند. بعد از طلاق، 40% از بچهها روابط با پدرشان و 25% از روابط با مادرشان آسیب میبیند (مککی، راجرز، بلیدزو گوس[19]، ترجمه شادنظر، 1388).
شواهد نشان میدهد که بزرگسالانی که در کودکی خود یک طلاق را تجربه کردهاند بیش از کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند تحت استرس و فشار زیاد میباشند (گلن و کرامر[20]، 1985؛ کولکا و وینگارتن[21]، 1979؛ به نقل از گاتمن، 1998). این بزرگسالان رضایت کمتری از خانواده و دوستان داشته و اضطراب بیشتری را گزارش میکنند و ابراز میدارند که چیزهای بد بیشتری برای آنها اتفاق میافتد و اینکه به طور کلی برایشان مشکلتر است که با فشارهای زندگی کنار بیایند. (فریدمن[22] ، 1995؛ به نقل از گاتمن، 1998). به طور کلی شواهد پژوهشی نشان میدهند که طلاق اثر زیانبار فراوانی از جمله افسردگی، انزوا، شایستگی اجتماعی پایین، مشکلات تندرستی، عملکرد تحصیلی پایین بر کودکان دارد (کومینگز و دیویس[23]، 1994؛ هترینگتن و کلینگپیل[24]، 1992؛ کاتز و گاتمن، 1991؛ به نقل از گاتمن، 1998).
آماتو[25](1995) دریافت که تجربه طلاق والدین شاخص قوی از دارا بودن نگرش منفی نسبت به ازدواج و نگرش مثبت به طلاق می باشد. خواه یا ناخواه جوانانی که تجربه طلاق والدین، عداوت و تعارض بین آنها را داشته باشند، نگرش نسبت به ازدواج آنها تحت تأثیر قرار می گیرد (جونز و نلسون[26]، 1996؛ به نقل از ممبینی، 1391).
آمار رو به رشد طلاق و تعداد روزافزون فرزندان طلاق از سال 1970 تغییرات اجتماعی وسیعی در زمینه فهم و پذیرش طلاق منعکس میکند. نقش ازدواج در هماهنگ کردن زندگی اجتماعی کمرنگ شده و تعداد زیادی از بچهها در چنین موقعیتهایی پرورش پیدا میکنند. طلاق یک رویداد پیچیده است و از هم پاشیدگی بنیان خانواده با تأثیرات کوتاه مدت و بلندمدت مالی، قانونی، فردی و اجتماعی برای بچه ها و بزرگسالان همراه است. این از هم پاشیدگی بر نوع ارتباطات و پذیرش نقش های جدید تأثیرگذار میباشد (الدار- اویدان، حاج- یحییو گرینبام[27]، 2009).
در کشور ما براساس آمارهای موجود میزان طلاق در سال های مختلف بین 11 تا 16 درصد در حال نوسان است که حاکی از افزایش آن میباشد (مرکز آمار ایران، 1380). با توجه به افزایش روبهرشد طلاق در کشور ما و همچنین تأثیری که این پدیده مخرب بر فرزندان طلاق میگذارد در این پژوهش، سعی شده که نگرش نسبت به ازدواج و طلاق دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه شهرستان پلدختر مقایسه شود.
اهمیت و ضرورت پژوهش
طلاق یکی از آسیبهای اجتماعی است که در چند دههی اخیر در اکثر کشورهای جهان رشد روزافزونی داشته است. در ایران نیز طبق آخرین آمار مربوط به سازمان ثبت احوال کشور، کل موارد ثبت شدهی طلاق در مناطق شهری و روستایی ایران در سال 1371 معادل 33983 مورد بود است که این شاخص در سال 1380 به 61013 مورد رسیده است (ژوبرتو گای[28]، بدون تاریخ، ترجمه، قدیری، 1383).
عمق مسئله زمانی آشکار میشود که نتایج پژوهشهای متعدد داخلی و خارجی در زمینهی تأثیرات عمیق روان شناختی، اجتماعی، اقتصادی و حتی قانونی طلاق بر همهی کسانی که به نحوی با آن درگیر هستند در نظر گرفته شود (ژوبرت و گای، بدون تاریخ، ترجمه قدیری، 1383). داشتن نگرشهای غیر واقع بینانه در مورد ازدواج و طلاق می تواند به احساسات قوی نارضایتی زناشویی منجر شود که نتیجه آن نرخ بالای طلاق در جامعه می باشد(لارسن[29]،1998). والرستین و کیلی[30] (1980؛ به نقل از ممبینی، 1391) اظهار داشته اند که تجربه جدایی والدین می تواند بر نگرش جوانان نسبت به ازدواج اثر داشته باشد.
تحقیقات دامنهداری در مورد تأثیر خانواده گسسته روی کودکان انجام شده است و گزارشها نشان می دهد که زندگی اجتماعی، عاطفی و حتی فکری این کودکان تحت تأثیر بد این نوع خانواده ها قرار میگیرد و نتایج، بیانگر این واقعیت میباشد که فرزندان متعلق به محیطهای گرم و صمیمی در مقایسه به فرزندان متعلق به خانوادههای از هم گسیخته دارای اشکالهای جسمی، عاطفی، اجتماعی و رفتاری کمتری میباشند و به طور کلی سازگارترند (استوارت و ساندین، 1987به نقل از محمودی، 1383).
ما در جوامع مختلف و نیز در جامعه خود، شاهد بسیاری از ناسازگاریها، عدم شناخت و درک صحیح زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقعبینانه از یکدیگر هستیم (احمدی، 1374). بسیاری از طلاقها مربوط به جوانانی است که برحسب احساسات و بدون آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت زندگی مبادرت به ازدواج کردهاند (ایران محبوب و مختاری، 1385). بنابراین ازدواج در صورتی میتواند درست و رضایت بخش باشد، که بر پایه آمادگی کامل، شناخت صحیح و در نظر گرفتن معیارها و ملاکهای منطقی و معقول صورت گرفته باشد.
نکتههای بالا لزوم و اهمیت بررسیهای بیشتر طلاق در جامعه ما را آشکار میسازد، بنابراین پژوهشگر تلاش میکند نگرش نوجوانان را با هم مقایسه کند. طلاق والدین اثرات منفی روی فرزندان میگذارد. لازم و ضروری به نظر میرسد که پژوهشهای اصولی و کاربردی در رابطه با بچههای طلاق صورت گیرد و راهکارهای عملی و مهارتهای لازم به این کودکان آموزش داده شود تا بهتر بتوانند با محیط پیرامون خود سازگار شوند. به علاوه شناخت ویژگیهای فرزندان طلاق به والدین، معلمان، وابستگان نزدیک و همسالان کمک میکند تا با آگاهی بیشتری با این افراد برخورد کنند همچنین سازمانهای مختلف از جمله بهزیستی، آموزش و پرورش و سازمان ملی جوانان و غیره می توانند با شناخت بیشتر خصوصیات و نگرشهای این افراد کلاسهای آموزشی مهارتهای زندگی، مدیریت خشم، مهارتهای ارتباطی و آموزش پیش از ازدواج را برگزار کنند تا این افراد در مواجه با مشکلات زندگی از شیوههای کارآمدتری استفاده کنند.
هدف کلی پژوهش:
هدف کلی این پژوهش، مقایسهی نگرش نسبت به ازدواج و نگرش نسبت به طلاق در دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسطه شهرستان پلدختر است.
اهداف جزئی
1- تعیین تفاوت نگرش به ازدواج دانش آموزان پسر و دختر.
2- تعیین تفاوت نگرش به طلاق دانش آموزان پسر و دختر.
فرضیههای پژوهش
1- پسران و دختران دانش آموز مدارس متوسطه از نظر نگرش نسبت به ازدواج با هم تفاوت دارند.
2- پسران و دختران دانش آموز مدارس متوسطه از نظر نگرش نسبت به طلاق با هم تفاوت دارند.
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-08-13] [ 01:10:00 ب.ظ ]
|