۲-۲-۵ درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» یا MBSR

 

درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»[۱۹۸] توسط جان کابات- زین[۱۹۹] ابداع شده است. این درمان هم اکنون در بیش از ۲۴۰ بیمارستان و کلینیک در آمریکا و کشورهای خارجی آموزش داده می شود (آپل و کیم آپل، ۲۰۰۹). رویکرد کابات- زین برای درمان سوء مصرف مواد شامل وارسی بدن (فن آگاهی از بدن)، یکسری از تغییرات عمدی را در بر می‌گیرد که در آغاز بر کل بدن و سپس بر هر بخشی از بدن در یک شیوۀ بدون داوری متمرکز می شود (کابات- زین، ۱۹۹۰، به نقل از زگیرسکا و همکاران، ۲۰۰۹ ). این درمان یک مداخلۀ درمانی ۸ هفته ای است که شرکت کنندگان هفته ای یکبار برای تقریباً ۵/۲ ساعت به اضافۀ یک روز کامل ملاقات می‌شوند. در این درمان گرچه تکنیک ذهن آگاهی به صورت خالص و بدون کاربرد دیگر درمان های تکمیلی استفاده می شود، اما در خود مداخلات شناختی، رفتاری و آموزشی- روانی را دارا است (دیمیدجیان و لینهان[۲۰۰]، ۲۰۰۳؛ رومر و اورسیلو[۲۰۱]، ۲۰۰۳).

 

کابات- زین تعریف خود از ذهن آگاهی را به صورت مفهوم سازی کیفی ارتقا بخشید و نشان داد که چگونه یک فرد از سلامت خود در فرایند ذهن آگاهی مراقبت کند (کابات-زین، ۱۹۹۰). کابات زین در ۱۹۹۰ ذهن آگاهی را به عنوان آگاهی قضاوتی لحظه به لحظه تعریف می‌کند، او در سال ۱۹۹۴ توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیر قضاوتی را ذهن آگاهی می‌داند و در سال ۲۰۰۳ تعریف خود را کامل تر کرده و ذهن آگاهی را نوعی از آگاهی می‌داند که از طریق توجه به اهداف واقعی و بودن در زمان حال، بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می‌گردد (کابات-زین، ۲۰۰۳). شاپیرو[۲۰۲] و همکاران (۱۹۹۸) با افزودن ۵ کیفیت به ۷ کیفیت مطرح شده از سوی کابات زین، مجموع آن ها را به ۱۲ کیفیت رسانیدند، این کیفیت ها عبارتند از: غیر قضاوتی، پذیرش، صبر، اعتماد، بازبودن، رها سازی، آرامی، سخاوت، همدلی، سپاسگزاری، مهربانی عاشقانه، و ملایمت (به نقل از آذرگون و همکاران، ۱۳۸۸).

 

هیمل اشتین[۲۰۳] (۲۰۱۱) بیان می‌دارد که درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» تاریخی طولانی از تحقیق دارد و در کاهش استرس و افزایش سلامتی روانی در جمعیت های مختلف در طول ۳ سال گذشته، ثبات نشان داده است. همچنین ثابت شده است که کاربرد این درمان باعث کاهش یافتن کورتیزول[۲۰۴] بزاق (که نوعی واکنش به استرس می‌باشد) شده است ( کارلسون[۲۰۵] و همکاران، ۲۰۰۴). در کل، مطالعات جدید مراقبۀ ذهن آگاهی بر اساس رویکرد اصلی کابات- زین را برای درمان سوء مصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار برده اند (کابات-زین، ۱۹۹۰).

 

محققانی دیگری از قبیل گراسمَن و همکاران (۲۰۰۴)، گریسون و همکاران (۲۰۱۱)، اسپکا و همکاران (۲۰۱۱)، و گرامر و همکاران (۲۰۱۲) هم در پژوهش های خود به نتایج مثبت درمان MBSR بر افزایش سلامتی در آزمودنی ها دست یافتند.

 

۲-۲-۶ نشخوار فکری

 

تفکر در بارۀ مشکلاتمان، بدون شک، روشی مؤثر در حل مسائل است. اگر ما در پی آن هستیم که با یکی از جریانات زندگیمان انطباق پیدا کنیم، در بارۀ آن فکر می‌کنیم، راه حل های مختلف را مرور می‌کنیم، و سپس یکی از آن ها را انتخاب می‌کنیم. ولی بعضی اوقات، ما در مرحلۀ تفکر در بارۀ مسئله باقی می مانیم و دورتر نمی رویم و این امر بیشتر زمانی می افتد که افکار ما منفی باشند. واتکینز و مولدز[۲۰۶] (۲۰۰۵) نشخوارفکری را افکار مربوط به احساس غم می دانند و از آن تحت عنوان نشخوار فکری غم یاد می‌کنند.

 

نشخوار فکری با افکار منفی تفاوت دارد، پاپا جورجیو و ولز در سال ۲۰۰۱ در مطالعه ای نشان دادند که افکار خودآیند منفی[۲۰۷]، ارزیابی های کوتاه و مختصری از شکست ها در بیماران افسرده اند، در حالی که نشخوار فکری، زنجیره ای طولانی از افکار تکراری، چرخان، و خود متمرکز و پاسخی به افکار منفی اولیه است (پاپاگورجیو و ولز[۲۰۸]، ۲۰۰۱). نالن هاکسما عوامل نشخوار فکری را در والدین بیش کنترل کننده، وجود سابقه آزار جنسی، هیجانی و جسمی از دوران کودکی به عنوان عوامل معنادار در شکل گیری سبک نشخوار فکری معرفی کرده‌اند (نالن- هاکسما و دیویس، ۱۹۹۹، به نقل از آذرگون و همکاران، ۱۳۸۸).

 

نشخوار فکری بر روی توانایی‌های طبیعی و انطباقی ذهن تأثیر می‌گذارد و منجر به مشکلات روانی بیشتر می شود، به عنوان مثال هولگین[۲۰۹] (۲۰۱۰) بیان می‌دارد که نشخوار فکری فرایندی توانا است که بر روی ظرفیت شناختی[۲۱۰] افراد تاثیر می‌گذارد و چالشی می شود که بعضی از افراد نمی توانند از اثرات منفی آن (از قبیل خستگی، استرس و اضطراب) بهبود یابند و یا بنا به گفتۀ آپتون (۲۰۱۱)، نشخوار فکری باعث شدید شدن و ماندگاری خلق منفی[۲۱۱]، تخریب تمرکز، تخریب حافظه و اختلال در حل مسئله می شود و انگیزه را برای رفتار ابزاری[۲۱۲] کم می‌کند و پیش بین شروع دوره های[۲۱۳] افسردگی در آینده است. مطالعات دیگری نشان داده‌اند که نشخوار فکری باعث خلق منفی پایدار، گسترش شناختهای منفی[۲۱۴]، و کاهش توانایی حل مسئله در آزمودنی های افسرده می شود (واتکینز و مولدز، ۲۰۰۵). بدبینی فزاینده به زندگی از دیگر عواقب نشخوار فکری است به عنوان مثال آزمایشات تجربی نشان داده‌اند که زمانی که به آزمودنی ها نشخوار فکری القاء می شود، آن ها برای حوادث زندگی و یا مشکلات بین فردی توضیحات منفی بیشتری ارائه می‌دهند و همچنین در باره حوادث مثبت آینده بدبین تر هستند تا افرادی که «حواس پرتی»[۲۱۵] به آن ها القا می شود (لیوبومیرسکی[۲۱۶] و نالن هاکسما، ۱۹۹۵، به نقل از موریسون و اُکانر، ۲۰۰۸).

 

 

نشخوار فکری از زمرۀ سبک های انطباقی[۲۱۷] شمرده می شود که بیشتر به منظور انطباق با هیجانات به کار برده می شود. اسپایکر[۲۱۸] (۲۰۱۱)، سبک های انطباقی را به سبک انطباقی متمرکز بر هیجان[۲۱۹]، سبک انطباقی متمرکز بر مسئله[۲۲۰]، و استراتژی انطباقی اجتناب[۲۲۱] تقسیم بندی کرد و در تحقیقش ‌به این نتیجه رسید که سبک انطباقی متمرکز بر هیجان به صورت مثبت با نشخوار فکری هم پوشی دارد. البته ناگفته نماند که نشخوار فکری متمرکز بر هیجان ویژگی انطباقی و غیر انطباقی دارد. ترینور[۲۲۲] و همکاران (۲۰۰۳، به نقل از رود[۲۲۳]، ۲۰۱۱) بیان می دارند که جزء انطباقی نشخوار فکری «به اندیشه فرو رفتن»[۲۲۴] می‌باشد که به معنی تلاش شناختی و ارادی روی حل مسئله به منظور حفظ و برگرداندن خلق است و جزء غیرانطباقی آن «منفعلانه نشستن و فکر کردن»[۲۲۵] و یا تمرکز بر علائم افسردگی می‌باشد.

 

۲-۲-۶-۱ نشخوار فکری و استرس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...