سه نظریه ی پرآوازه ی رویکرد صفات در شخصیت در تعریف صفت در تفاوت های فردی سرشتی در آمادگی اولیه پافشاری داشتند. روش کار آلپورت با انتقاد به روش تحلیل عاملی، بیشتر بر مطالعه ی بالینی استوار بوده حال آنکه کتل و آیزنک از روش ترکیبی و کاربرد تحلیل عاملی بهره گرفته اند. آیزنک سه بعد از صفات، کتل ۱۶ عامل و آلپورت صفات ویژه هر فرد را بی شمار دسته بندی نموده است. آلپورت و کتل به انگیزش اشاره کرده و پیوند میان صفات و انگیزه را مورد بررسی قرار داده‌اند حال آنکه آیزنک به مبحث انگیزش نپرداخته است.

 

رویکرد صفات در شخصیت گرچه به گفته ی شاملو در عرصه روان شناسی تکان دهنده نبود ولی برای شناسایی آدمی و به ویژه انسان معمولی و متوسط سودمند بوده است.(شاملو، ۱۳۸۲)

 

مدل پنج عاملی صفات شخصیت:

 

نظریه های مختلفی برای برای تعیین ویژگی های شخصیتی یا ابعاد شخصیت مطرح شده است اما مدل پنج عاملی مک کری و کوستا[۱۳۰] که در سال های اخیر در مطالعات و تحقیقات زیادی مورد تأیید قرار گرفته ، مبنای بقیه مدل ها شناخته شده است.

 

آن ها معتقدند که اغلب جنبه‌های شخصیت از پنج صفت عمده ناشی شده اند و مانند کتل بر این باورند که شخصیت را می توان با ارزیابی صفاتی که آن ها مشخص کرده‌اند، به نحو شایسته ای توصیف کرد.

 

پنج عامل یا ویژگی غالب شخصیتی در مدل مذکور عبارتند از: درون گرایی در مقابل برون گرایی[۱۳۱] ، وظیفه شناسی یا با وجدانی[۱۳۲] ، روان رنجوری در برابر ثبات احساسی[۱۳۳] ، گشودگی یا استقبال از تجربیات [۱۳۴] و سازگاری یا تطابق پذیری[۱۳۵].(شولتز و شولتز[۱۳۶] ، ۱۹۹۸، به نقل از سید محمدی ، ۱۳۸۶).

 

روان رنجوری ( N )

 

مؤثر ترین قلمرو مقیاس های شخصیت تقابل سازگاری یا ثبات عاطفی با ناسازگاری یا روان نژند گرایی می‌باشد . متخصصین بالینی انواع گوناگونی از ناراحتی های عاطفی چون ترس اجتماعی ، افسردگی و خصومت را در افراد تشخیص می‌دهند . اما مطالعات بی شمار نشان می‌دهد افراد که مستعد یکی از وضعیت های عاطفی هستند احتمالا وضعیت های دیگر را نیز تجربه می‌کنند( مک کری و کوستا ، ۱۹۹۲( تمایل عمومی به تجزیه عواطف منفی چون ترس ، غم ، دستپاچگی ، عصبانیت ، احساس گناه و نفرت مجموعه حیطه N را تشکیل می‌دهد . هر چند N چیزی بیشتر و آمادگی برای ناراحتی های روانشناختی دارد . شاید عواطف شکننده مانع از سازگاری می شود . مردان و زنان با نمره بالا در این N ، مستعد داشتن عقاید غیر منطقی هستند و کمتر قادر به کنترل تلاش های خود بوده و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار می‌آیند . همچنان که اسم این عامل نشان می‌دهد بیمارانی که به طور سنتی نوروتیک تشخیص داده شده اند کلاً نمره ی بالایی در اندازه های N به دست می آورند (آیزنک و آیزنک ، ۱۹۸۵ به نقل از مک کری و کوستا ، ۱۹۹۸ (.

 

مقیاس N همانند سایر مقیاس ها یک بعد از شخصیت سالم را اندازه می‌گیرد . نمرات بالا ممکن است نشانه ی احتمال بالا برای ابتلا به برخی از انواع مشکلات روانپزشکی باشد اما مقیاس های N نباید به عنوان ‌اندازه ای برای اختلالات روانی در نظر گرفته شود . ممکن است که به دست آوردن یک نمره ی بالا در مقیاسN با یک اختلال قابل تشخیص روانی همراه نباشد ، از طرفی تمام اختلالات روانی با نمره ی بالا در N همراه نیست به عنوان مثال یک فرد ممکن است اختلال شخصیت ضد اجتماعی داشته باشد بی این که نمره ی بالایی در N داشته باشد . افرادی که نمرات آن ها در N پایین است دارای ثبات عاطفی بوده و معمولا آرام ، معتدل و راحت هستند و قادرند که به وضعیت های فشار زا بدون آشفتگی یا هیاهو روبه رو شوند .

 

برون گرایی E

 

برونگراها البته جامعه گرا بوده اما توانایی اجتماعی فقط یکی از صفاتی است که حیطه برونگرایی دارای آن است دوست داشتن مردم ترجیح ‌گروه‌های بزرگ و گردهمایی ها ، با جرات بودن، فعال بودن و پر حرف بودن نیز از صفات برون گراهاست .آن ها بر انگیختگی عینی و نیز تحریک را درست وقتی مایلند که بشاش باشند . همچنین سر خوش ، با انرژی و خوشبین هستند . مقیاس های حیطه E به طور قوی با علاقه به ریسک های بزرگ در مشاغل همبسته است (کوستا ، مک کری ، ۱۹۹۸).

 

هر قدر که نشان دادن مشخصات برونگرا ها آسان است به همان اندازه نشان دادن ویژگی های درون گراها مشکل است . در برخی از توصیف های درون گرایی باید به منزله ی فقدان برون گرایی توجه شود تا به عنوان ضد برونگرایی ، از این رو افراد درونگرا لزوماًً از سراب های اجتماعی رنج می‌برند . گر چه این افراد روحیه ای بسیار شاد برونگراها را ندارند ولی آدم های غیر خوشحال یا بدبینی نیستند . شاید خصوصیات گفته شده را عجیب یابید اما آن ها به کمک تحقیقات متعددی برآورده شده اند و موجب پیشرفت های مفهومی در مدل پنج عاملی گردیده اند (کوستا و مک کری ، ۱۹۹۸ ). این تحقیقات موجب تزکیه شدن کلیشه های ذهنی و صفات متقابلی چون شاد- ناشاد ،دوستانه – خصمانه و معاشر –کمرو را به هم متصل می‌کنند و اطلاعات جدیدی را ‌در مورد شخصیت به وجود آورده است .

 

انعطاف پذیری (O )

 

به عنوان یک بند اصلی شخصیت ، انعطاف پذیری در تجربه خیلی کم تر از E و N شناخته شده است . عناصر انعطاف پذیری چون تصور فعال احساس زیبا پسندی ، توجه به احساسات درونی ، تنوع طلبی ، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت ، اغلب نقشی در تئوری ها و بخش های شخصیت ایفا نموده اند. اما به هم پیوستگی آن ها در یک حیطه وسیع و تشکیل عاملی از شخصیت به ندرت مطرح بوده است . مقیاس انعطاف پذیری درست NEOPI-R شاید وسیع ترین بعد تحقیق شده می‌باشد ( مک کری و کوستا ،۱۹۹۸ ).

 

اشخاص منعطف هم در باره ی دنیای درونی و هم درباره ی دنیای برونی کنجکاو هستند و زندگانی آن ها از لحاظ تجربه غنی است . آن ها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزش های غیر متعارف بوده و بیشتر و عمیق تر از اشخاص غیر انعطاف پذیر هیجان های مثبت و منفی را تجربه می‌کند. سایر مدل های پنج عاملی اغلب این بعد را عقل نامیده اند و نمرات انعطاف پذیری با آزمون و نمرات هوش هم بسته است . انعطاف پذیری مخصوصا با جنبه‌های مختلف هوش چون تفکر واگرا که عامل در خلاقیت می‌باشد ، مربوط است ( مک کری ، ۱۹۸۷ ) . اما انعطاف پذیری مترادف هوش نسیت. برخی اشخاص خیلی با هوش در مقابل تجربه بسته هستند ، متقابلا برخی اشخاص خیلی انعطاف پذیر ظرفیت هوش خیلی محدود دارند.

 

در قالب تحلیل عوامل اندازه های قابلیت ذهنی عامل ششم مستقلی را تشکیل می‌دهند که مؤلفین آن را خارج از حیطه ی شخصیت در نظر گرفته اند ( مک کری و کوستا ، ۱۹۸۷ ). افرادی که نمره ی پایینی در انعطاف پذیری می گیرند متمایل اند که رفتار متعارف داشته و جایگاه خود را حفظ نمایند . این افراد تازه های آشنا تر را ترجیح می‌دهند و پاسخ های عاطفی آنان خیلی محدود است. ( مک کری و کوستا، ۱۹۹۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...