مقایسه سبکهای یادگیری، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری |
فصل سوم: مواد و روش پژوهش
3-1- مقدمه ……………………………………………………………………..85
3-2- روششناسی…………………………………………………………… ……….85
3-2- برای جمعآوری دادها از ابزار زیر استفاده شده است: …………..86
فصل چهارم: نتایج و یافتههای پژوهش
1-4- مقدمه……………………………………………………….90
2-4- یافتههای جمعیت شناختی…………………………………………………90
3-4- یافتههای توصیفی………………………………………………………..90
منابع و مآخذ…………………………………………………………………..103
فهرست جدولها
شماره و عنوان جدول | صفحه |
جدول 2-1- ملاکهای تشخیص اختلال ریاضی بر اساس DSM- IV- TR………………………………………………….43
جدول 2- 2 ملاک تشخیصی ناتوانی ریاضی در ICD-10……………………………………………………………………………….43
جدول2-3- آزمونهای پیشرفت تحصیلی همراه با با بخشهای حساب………………………………………………………………..55
جدول 4 – 1- وضعیت اقتصادی خانواده دانشآموزان…………………………………………………………………………………………91
جدول 4 – 2- سابقه بیماری دانشآموزان………………………………………………………………………………………………………….91
جدول4-3- نتایج میانگین، انحراف استاندارد و تعداد آزمودنیها در متغیرهای تحقیق……………………………………………..92
4-4- نتایج میانگین، انحراف استاندارد و تعداد آزمودنیها در متغیرهای تحقیق……………………………………………………..93
جدول 4-4- نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) بر سبکهای یادگیری، ویژگی های شخصیتی و سبک های
یادگیری دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری…………………………………………………………………………………………………94
جدول 4-5- نتایج حاصل از اثرات مقایسه متغیرهای تحقیق بین دو گروه از دانشآموزان……………………………………..95
- مقدمه
امروزه نظام تعلیم و تربیت هر جامعه زیربنای توسعه اجتماعی- اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه به شمار میرود. بررسی عوامل پیشرفت جوامع پیشرفته نشان میدهد که همه این کشورها از آموزش و پرورش توانمند، مؤثر و کارآمدی برخوردارند (سیف، 1380). یک گروه از دانشآموزانی که در فرایند دروس مدرسه با مشکل مواجهند دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیریاند. افرادی كه دچار اختلال یادگیری بودند، زمانی در زمرهی كمتوانان ذهنی قلمداد میشدند؛ اما پژوهشگران دریافتند كه برخی از كودكان، هوشبهر عادی یا حتی بالاتر از عادی دارند و با وجود این، در یادگیری برخی از دروس آموزشگاهی، با وجود كوشش قابل توجهی كه از خود نشان میدهند، ناتوان هستند. این افراد را كودكانی با ناتوانیهای یادگیری نامیدند (تبریزی، 1380).
عوامل موثر بر یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان بسیار گسترده و وسیع میباشند، شناسایی این عوامل و رفع مشکلات و نارساییهای در سیستم آموزشی علیالخصوص برای حل مشکلات کودکان ناتوان یادگیری بسیار مهم است. یادگیرندگان از نظر شخصیتی، نگرشها، واكنشهای هیجانی، شیوهها و سبكهای یادگیری، سبكهای شناختی و غیره با هم تفاوتهایی دارند كه یادگیری و نحوة برخورد آن ها با مسا ئل و مشكلات را تحت تأثیر قرار میدهد. در پژوهشهایی كه عملكرد تحصیلی را مورد مطالعه قرار دادند، همواره سبكهای یادگیری و ویژگیهای شخصیتی به عنوان دو متغیر مهم گزارش شدهاند (خنک جان، 1381).
- بیان مسأله
تا به حال تعاریف متعددی از »ناتوانی یادگیری«، »اختلالات یادگیری« و یا» مشكلات یادگیری« ارائه شده است. در فرهنگ واژگان افروز و عبادی ناتوانی یادگیری معادل واژهی (LD) به معنی فقدان توفیق و یا عدم توانایی یادگیری در زمینههای خاصی در مقایسه با توفیق افرادی كه توانایی ذهنی مشابه دارند، تعریف شده است. ناتوانیهای یادگیری گسترهای بسیار وسیعتر از مشكلات تحصیلی را شامل میشود و نیازمند توجه به حوزههای اجتماعی، خانوادگی، عاطفی و رفتاری زندگی كودك در بافت خانواده نیز میباشد (لرنر[1]، 1967).
به باور کلب (1984)، سبک شیوهای است برای یادگیری، شناخت و تفکر، سبک با توانایی فراگیر برابر نیست بلکه روشی است که به وسیلهی آن میتوان تواناییهای خود را بکار برد. همانگونه که توانایی فرد در زندگی بسیار مهم است، شناخت سبکهای یادگیری نیز دارای اهمیت است. بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند كه سبك
یک مطلب دیگر :
پایان نامه درباره شخصیتی، اصلی، تیپ
یادگیری باید با سبك آموزش منطبق باشد تا حداكثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[2]، 2006). چرا كه تناسب تدریس معلمان با سبك یادگیری دانشآموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی میگردد (رسولی نژاد، 1385). ون واینن[3] (1997) معتقد است كه اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روشهای آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش مییابد که این خود در عملکرد دانشآموزان ناتوان یادگیری تأثیر پر رنگتری خواهد داشت. در واقع وجود ابزاری معتبر برای اندازهگیری سبکهای یادگیری میتواند به شناخت دقیقتر سبکهای یادگیری منتهی شود و بر مبنای این شناخت میتوان به فراگیری برای افزایش یادگیری و تقویت خودشکوفایی آنها کمک کرد. این سبکها از سویی بر اساس تفاوتهای فردی و از سویی دیگر زیر تأثیر محیط شکل میگیرند (همایونی و کدیور، 1385).
شخصیت نیز احتمالا حدود و مرزهایی برای نوع یادگیری ایجاد میکند که این حدود ممکن است با شرایط و خواستههای محیطی انطباق یابد. شخصیت مجموعهای از صفات هیجانی و رفتاری است که فرد را در زندگی روزمرهاش احاطه و همراهی میکنند. به عبارت دیگر، شخصیت، خصوصیات مستمری است که فرد از طریق آنها تعامل و سازگاری خود را با دیگران و محیط اجتماعی تنظیم میکند (آلبرت یو، مانیا جی، برگسیو سی، بوگتو اف[4]، 2006). یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان خصوصیات شخصیتی آنان است پنج بزرگ چارچوبی از ویژگیهای شخصیتی (کاستا و مک گری[5]، 1990) به عنوان یک مدل قاطع و صرفه جویانه برای درک رابطه بین شخصیت و رفتارهای مختلف تحصیلی است. پنج عاملی که در مطالعات انجام شده به وفور آمدهاند، عبارتند از روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، همسازی و وظیفهشناسی. رواننژندی، به صورت یك تمایل كلی به داشتن حالتهای عاطفی منفی، ایدههای غیرمنطقی و درگیری با اعمال تكانشی تعریف میشود. برون گرایی، به صورت یك تمایل كلی به ابراز وجود، پویا بودن و انجام اعمال اجتماعی تعریف میشود این افراد هیجانپذیر، تحریكپذیر و خوش مشرب هستند. گشودگی نسبت به تجربیات با تمایل كلی به گسترش اطلاعات جدید، داشتن تفكر واگرا و ارزشهای غیرمعمول تعریف میشود. همسازی، به صورت یك تمایل كلی به داشتن احساسات نوع دوستانه، اعتماد به دیگران و همراهی و موافقت با آنها تعریف میشود. در نهایت وظیفه شناسی، تمایل كلی به داشتن رفتار و شناخت هدفمند، اراده قوی و مصمم بودن تعریف میشود. بهعبارت دیگر وظیفه شناسی و گشودگی عملکرد دوره، و خوشایندی، وظیفهشناسی و گشودگی را پیش بینی میکند. خصوصا وقتی دانشآموزان دانشی را که قبلا اندوختهاند در زندگی حقیقی بکار میبرند. در مقابل روان رنجورخویی به صورت منفی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. علاوه بر پنج بزرگ خصوصیات دیگری از قبیل شجاعت یا پشتکار هم پیش بینیکننده عملکرد تحصیلی هستند (چامارو، پرموزیس، فورنهایم[6]، 2003).
لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی سبکهای یادگیری، ویژگی شخصیتی و عملکرد دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد.
1-3- سؤالات پژوهش:
سؤالات اصلی: آیا بین سبكهای یادگیری، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
سؤالات فرعی
- آیا بین سبك یادگیری تجربه عینی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین سبك یادگیری مشاهدهی تأملی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین سبك یادگیری مفهوم سازی انتزاعی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین سبك یادگیری آزمایشگری فعال دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی روانرنجورخویی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی درونگرایی- برونگرایی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی تجربه پذیری دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا عملكرد تحصیلی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری متفاوت است؟
1-3- هدف (اهداف) پژوهش:
هدف كلی
هدف كلی در این پژوهش، مقایسه سبكهای یادگیری، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری است.
اهداف جزیی
1- مقایسه سبك یادگیری تجربه عینی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری
2- مقایسه سبك یادگیری مشاهدهی تأملی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری
3- مقایسه سبك یادگیری مفهوم سازی انتزاعی دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری
4- مقایسه سبك یادگیری آزمایشگری فعال دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 04:53:00 ق.ظ ]
|