درباره تبعات اقتصادی جنگ ایران و عراق در دوران پس از جنگ |
در شروع جنگ تحمیلی اقتصاد ایران با بحران های متعدّدی روبرو بود و شروع جنگ و گرفتار شدن شش استان کشور در آن و مختل شدن بنادر آبادان و خرمشهر و بندر امام و مسائل دیگری که در سال های بعد بوجود آمد، موجب گردید بر مشکلات موجود افزوده شود وحتّی منجر به توقف طرح های عمرانی به خصوص در سال های پایانی جنگ گردد.
به منظور برآورد خسارتهای جنگ، سه نوع خسارت را باید در نظر گرفت:
الف: خسارتهای مستقیم مادی و فیزیکی، شامل امکانات و تجهیزات و ظرفیتهای مادی که بر اثر ضربه مستقیم دشمن نابود شدهاند و خود به سه گروه قابل تقسیم است:ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات و مواد و کالا.
ب: خسارتهای مستقیم انسانی،شامل مجموعه افراد و نیروهای جان باخته اعم از نظامی و غیرنظامی و همچنین نیروی انسانی مصدوم و معلول که علاوه بر صدمات
غیرقابل جبران روحی، قدرت کار کردن و امرار معاش خود را به طور کامل یا جزئی از دست میدهند و برای خانواده یا دولت،هزینههای معالجه و مراقبت در پی دارند.
ج:خسارتهای غیرمستقیم، شامل ارزش تولید حاصل از امکانات،تجهیزات و ظرفیتهایی که در صورت عدم وقوع جنگ، قابل حصول و بهرهبرداری بود، مانند خسارتهای ناشی از عدم تولید بر اثر از بین رفتن داراییها و ذخایر سرمایهای (ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات، مواد و کالا)، هزینهها و منابع اختصاص داده شده به جنگ که در صورت عدموقوع جنگ جزء هزینههای دفاعی کشور نمیبود و به مصارف دیگر میرسید.
در جنگ ایران و عراق، برتمامی بخشهای اساسی اقتصاد ایران از نظر ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات، مواد و کالا، خسارتهای عمدهای وارد شده که بیشترین خسارتها در خدمات عمومی ،بخش نفت ، و در مرتبه سوم بخش کشاورزی ، بوده است. تنها جبران خسارتهای غیرمستقیم جنگ ایران و عراق به تلاش و کوششی معادل تامین رشد سالانه 6 درصد در تولید ناخالص داخلی در حداقل 5/4سال نیاز دارد. اقتصاد ایران در طول 8 سال جنگ تحمیلی جمعا 3/27درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داد.این نسبت در سال 1365 معادل2/60 درصد تولید ناخالص داخلی درصد بوده است.
پس از جنگ با عراق ، دوره سازندگی و توسعه در سال 1989 با توسّل به الگوی «تعدیل ساختار اقتصادی» و با تأکید بر اصول و موازین بازار آزاد، آغاز شد. امّا این الگو، یا به تعبیری همان سیاست “سازندگیِ” رفسنجانی، طبق انتظار به خاطر بروز پیامدهای اجتماعی از نظر سیاسی تحمل ناپذیر گشت و به بوته فراموشی سپرده شد. هرچند
یک مطلب دیگر :
آموزش ویرایش ویدیو با اپلیکیشن ادوبی Premiere Clip برای مبتدی ها
که این دوره دست آورد بهتری از دو دوره اول داشت ولی هنوز میزان رشد اقتصادی کشور پائین تر از میانگین هدف های برنامه ریزی شده بود.
از سال 1997 تاکنون، نیز دوره ای همراه با رکود و رشد آهسته بوده است. اقتصاد این دوره نیز با وجود مشکلات فزاینده اش دستخوش اختلاف نظر شدید بین دو جناح در دولت بوده است: یکی جناحی که به پیروی از اقتصادِ زمانِ جنگ معتقد به کنترل و دخالت دولت در امور اقتصادی است ، و جناح دیگر یعنی مجموع آنهائی که هنوز به نحوی از سیاست های اقتصادی دوره رفسنجانی پشتیبانی می کنند.
با این حال اکثر ناظران داخلی و خارجی اتفاق نظر دارند که اقتصاد ایران اکنون در وضع بدی بعد از جنگ قرار دارد برمبنای آمار رسمی دولتی، تمام شاخص های سلامت اقتصادی نمایانگر نشانه های منفی هستند. درآمد سرانه یک سوم کمتر شده، شکاف درآمد میان خانوارها بیشتر گردیده، نرخ رشد اقتصادی پائین تر رفته، تورّم افزایش یافته، بیکاری و کم کاری وسیع تر گشته، دولت در قرض بیشتری فرو رفته، و میزان ذخایر ارزی و خارجی کاهش یافته است. افزون بر این ها، رشد آهسته اقتصاد، ضریب تورّم دورقمی، وکمبود مداوم بودجه، با کمبود در زمینه هائی چون مسکن، مدرسه، آموزگار، مراکز درمانی، و داروهای اساسی، و نیز آلودگی چشمگیر محیط زیست (هوا و آب)، فرسایشِ قابل توجه زمین، و جنگل زدائیِ نگران کننده همراه بوده که دولت هم خود به آن معترف است.
از دغدغه های اصلی در این پژوهش،بیان آثارمخرب جنگ بر اقتصاد کشور و تشریح دلایل ناکامی سیاستهای اقتصادی کشور بعد از دوران جنگ و نبودن یک برنامه اقتصادی مدون و یکپارچه جهت سرو سامان دادن به وضعیت اقتصادی جامعه می باشد.
ب-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با مطالعه تاریخ کشورمان به خوبی میتوانیم تأثیرات اساسی و عمیق نفت را در شکلدهی و جهتگیری اقتصاد، سیاست و حتی فرهنگ مشاهده کنیم. علاوه بر تأثیر نفت بر مسائل سیاسی، نقش تعیینکننده نفت در اقتصاد قابل مطالعه و بررسی عمیق است.(1)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 11:21:00 ب.ظ ]
|