فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق

2-1- پیش درآمد  …………………………………………………………………………………………………….  11

2-2- تعارض زناشویی  …………………………………………………………………………………………….  12

2-2-1- مفهوم تعارض زناشویی …………………………………………………………………………………  12

2-2-2- زمینه های تعارض  ……………………………………………………………………………………….  14

2-2-3- الگوهای تعامل زوجین متعارض  …………………………………………………………………….  16

2-2-4- دیدگاه های تعارض  …………………………………………………………………………………….  17

2-2-5- سبک ها و استراتژی مدیریت تعارض ………………………………………………………………  18

2-2-6- رویکردهای درمانی به حل تعارض  …………………………………………………………………  21

2-2-7- نگرش و نیاز دو مقوله در تعارض همسران  ………………………………………………………  22

2-2-8- کارکردهای مثبت تعارض از نظر ترنر ………………………………………………………………  24

2-3- رضایت زناشویی  …………………………………………………………………………………………….  25

2-3-1- عوامل موثر بر رضایت زناشویی ……………………………………………………………………..  26

2-3-2- نظریه های مرتبط با آسیب شناسی زندگی زناشویی  …………………………………………..  32

عنوان                                                                                                           صفحه

2-3-3- تاثیر رضایت زناشویی بر سایر ابعاد زندگی  …………………………………………………….  36

2-3-4- نظریه چرخه زندگی زناشویی  ………………………………………………………………………..  37

2-3-5- عوامل موثر بر افزایش رضایت زناشویی  …………………………………………………………  38

2-3-6- عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی  ………………………………………………………….  40

2-4 خودکارآمدی  ……………………………………………………………………………………………………  40

2-4-1- برداشت انسان از خودکارآمدی ………………………………………………………………………  44

2-4-2- منابع خودکارآمدی ……………………………………………………………………………………….  45

2-4-3- ابعاد خودکارآمدی  ………………………………………………………………………………………  47

2-4-4- انواع خودکارآمدی ……………………………………………………………………………………….  47

2-4-5- مراحل رشد خودکارآمدی  …………………………………………………………………………….  48

2-4-6- خودکارآمدی و تفاوت­های سنی و جنسیتی ………………………………………………………  49

2-4-7- شیوه های اثرگذاری باورهای خودکارآمدی  …………………………………………………….  50

2-5- معنا در زندگی  ………………………………………………………………………………………………..  51

2-5-1- معنادرمانی …………………………………………………………………………………………………..  54

2-5-2- اهداف درمانی معنا درمانی …………………………………………………………………………….  56

2-5-3- فرآیند درمان ……………………………………………………………………………………………….  56

2-5-4- مداخلات درمانی  ………………………………………………………………………………………..  57

2-5-5- کلیات معنادرمانی فرانکل (1959)  …………………………………………………………………  58

2-6- پیشینه­های تحقیقاتی………………………………………………………………………………………….  59

پایان نامه و مقاله

 

2-6-1- پیشینه­های تحقیقاتی داخلی …………………………………………………………………………..  59

2-6-2- پیشینه­های تحقیقاتی خارج از کشور ……………………………………………………………….  65

فصل سوم: روش پژوهش

3-1- پیش درآمد ……………………………………………………………………………………………………..  69

3-2- روش پژوهش ………………………………………………………………………………………………….  69

3-3-  جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری …………………………………………………………….  69

3-4- ابزار پژوهش ……………………………………………………………………………………………………  70

عنوان                                                                                                          صفحه

3-4-1- پرسش­نامه تعارض­های زناشویی (MCQ) ………………………………………………………  70

3-4-2- پرسش­نامه فرم کوتاه رضایت زناشویی انریچ (1989) …………………………………………  72

3-4-3- پرسش­نامه خودکارآمدی عمومی شرر ………………………………………………………………  76

3-5- شیوه اجرای پژوهش …………………………………………………………………………………………  78

3-6- روش تجزیه و تحلیل آماری داده­ها  ……………………………………………………………………  81

فصل چهارم:  تجزیه و تحلیل داده ها

4-1- مقدمه  ……………………………………………………………………………………………………………  83

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1- پیش درآمد ……………………………………………………………………………………………………..  91

5-2- بررسی فرضیه اصلی  ………………………………………………………………………………………..  91

5-3- بررسی فرضیه­های فرعی  …………………………………………………………………………………..  93

5-4- محدودیت­های پژوهش ……………………………………………………………………………………..  96

5-5- پیشنهادها  ………………………………………………………………………………………………………  96

منابع   

منابع فارسی  ……………………………………………………………………………………………………………  99

منابع انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………..  104

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان اجرا گردید.  پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش­آزمون پس­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیـه زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر لاهیجان در سال92-93 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین افرادی از جامعه ی آماری، که رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی کمتری داشتند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و گروه آزمایش (15 نفر) قرار ­گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه­ای که هفته­ای دو بار برگزار می­شد، در جلسات آموزشی شرکت کردند. در حالی­كه در گروه كنترل هیچگونه مداخله­ای صورت نگرفت. ابزار استفاده شده در پژوهش شامل، پرسش­نامه­های تعارض زناشویی(MCQ)، رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و پکیج آموزشی معنادرمانی بر اساس معنادرمانی فرانکل بود. داده­ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است و شدت این اثر در یک متغیر ترکیبی(62/0) می­باشد.

واژه­های کلیدی: معنادرمانی، رضایت زناشویی، خودکارآمدی عمومی، تعارضات زناشویی

مقدمه

زندگی زناشویی یكی از جهانی­ترین نهادهای بشری است كه از دو نفر با توانایی­ها و استعدادهای متفاوت و با نیازها و علایق مختلف و در یك كلام با شخصیت­های گوناگون تشكیل شده است(گلدنبرگ، گلدنبرگ، 2002 ترجمه شاهی برواتی، نقش بندی، ارجمند، 1386). یك رابطه زناشویی صمیمی مستلزم آن است كه زوجین یاد بگیرند با هم ارتباط برقرار كنند و با هم متفاوت باشند. تعارض زمانی به وجود می­آید كه زوجین به دلیل همكاری و تصمیمات مشتركی كه می­گیرند درجات مختلفی از استقلال و

یک مطلب دیگر :

کتاب سئو برای همیشه

 همبستگی را نشان دهند كه این تفاوت­ها را می­توان روی یك پیوستار، از تعارض خفیف تا تعارض كامل طبقه­بندی كرد (یونگ و لانگ[1]، 1998).

از نظر گلاسر(2000 به نقل از افخمی، بهرامی، فاتحی زاده، 1386) تعارض زناشویی ناشی از  ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواسته­ها طرح­واره­های رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است.

افزایش روزافزون تعارض­های زناشویی در دنیای معاصر و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان آنان موجب شده است تا مشاوران نظریه­ها و طرح­هایی را برای كمك به زوجین دچار تعارض ارائه دهند. معنادرمانی یكی از این روش­هایی است كه بر پایه نظریات ویكتور فرانكل شكل گرفته است. فرض اساسی در معنادرمانی این است كه شخص نمی­تواند برای همیشه از رنج در زندگی اجتناب كند، اما می­تواند یك راه پرمعنای شخصی برای پاسخ دادن به رنج در زندگی برگزیند. علاوه بر این كسانی كه معنا را در زندگی می­یابند، می­توانند توانایی­های نهفته­شان را شكوفا كرده و با اثربخشی بیشتری به مبارزه و تلاش در زندگی بپردازند (چولنبرگ، هاتزل، 2008).

معنادرمانی می­تواند ساختاری مفهومی را برای كمك به مراجعان جهت چالش در زندگیشان ارائه دهد . رویكردی وجودی نگر كه نگرش جبرگرایانه در مورد ماهیت بشر را ، قبول ندارد، در مقا بل درمانگران وجودی، بر روی آزادی انسان تاكید دارند . فرانكل می­گوید بشر در همه جا با سرنوشت و با فرصت دستیابی به چیزی از راه رنج هایش، رو برو است . انسان موجودیست آزاد كه همیشه حق انتخاب دارد، انسان واكنش خود را در برابر ر نج­ها و سختی­های ناخواسته(ولی پیش آمده) و شرایط محیطی خود انتخاب می­كند و هیچكس را جز خود او یارای آن نیست كه این حق را از او باز ستاند. او همچنین معتقد است همه چیز را می­توان از یك انسان گرفت مگر آزادی در گزینش رفتار، در شرایط موجود و گزینش راه خود (فرانكل، ترجمه صالحیان و میلانی،  1390).

معنادرمانی در خصوص بسیاری از مسائل سلامت روان كاربرد دارد (چولنبرگ،  2003). این مكتب در مقایسه با روانكاوی روشی است كه كمتر به گذشته توجه داشته و به درون­نگری هم ارج چندانی نمی­نهد. در مقابل به آینده، وظیفه، مسئولیت، معنی و هدفی كه شخص باید زندگی خود را صرف آن كند، وجه بیشتری دارد (فرانكل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1390).

با توجه به اینکه تعارض زناشویی معمولا در زوجین بر اساس تضاد بین آنچه که انتظار دارند با آنچه که هست به وجود می­آید و فرد برای نزدیک کردن شرایط به آنچه که انتظار دارد یا به عبارتی آرمان فرد است، تلاش می­کند. اما اینکه تا چه حد این آرمان­ها واقع­گرایانه و صحیح است شرایط زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می­دهد. این افراد از شرایط خود راضی نیستند و این می­تواند رضایت زناشویی را نیز شامل شود. برای بهبود شرایط این افراد باید معنا و هدف خود را در زندگی بیشتر بررسی کرده و با تعیین اهدافی واقعی­تر و دست­یافتنی­تر شرایط خود را به شرایط آرمانی خود نزدیک کنند و این رضایت  در افراد را بالا می­برد و می­تواند رضایت از زندگی زناشویی را نیز شامل شود. در رسیدن به اهداف و کسب موفقیت در موقعیت­ها می­تواند در ادراک خود به عنوان یک فرد کارامد نقش داشته باشد بنابراین به نظر می­رسد که این تغییر اهداف و معنای زندگی، بتواند خودکارآمدی افراد را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

1-2- بیان مسئله

تعارض بین فردی به عنوان، نوعی تعامل كه در آن اشخاص تمایلات، دیدگاه­ها و عقاید متضادی را بیان می­كنند، تعریف می­شود كه بعضی محققان آن را رخدادی عادی در زندگی زناشویی می­دانند(كلین، پلیزنت، وایتون و ماركمن[2]، 2006). تعارض زناشویی، ناشی از واكنش نسبت به تفاوت­های فردی بوده و زمانی كه آنقدر شدت یابد كه احساس خشم، خصومت، كینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار كلامی و فیزیكی در روابط آنان حاكم شود و به حالت ویرانگر درآید، حالتی غیر عادی است(کالین و سوگوک ،2009).  تعارض همیشه، منفی نیست، بلكه روشی كه زوج­ها برای مدیریت تعارض خود به كار می­برند، ممكن است بر رابطه تأثیر منفی داشته باشد(گاتمن و سیلور[3] ، 1999). زوجینی كه می­توانند تعارضات موجود در رابطه را با به كارگیری روش­های مثبت و استفادة كمتر از تعاملات منفی مدیریت كنند، فضایی ایجاد می­كنند كه در آن فرصت بیشتری برای خودافشایی و توافق در مورد مشكلات خانواده وجود خواهد داشت (جوهانسون[4]، 2003). تعارض زناشویی می­تواند بر حیطه­های مختلف زندگی افراد موثر باشد از جمله می­تواند رضایت زناشویی افراد را تحت تاثیر قرار دهد.

رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوج­ها به وجود می­آید و شامل چهار حیطه جاذبه بدنی، جنسی، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاری می­باشد. کرنی و کومبز(2000) رضایت زناشویی را توافق زن و شوهر در مورد اموری که ممکن است مسائل حادی به بار آورد، علاقه و فعالیت های مشترك، ابراز علاقه علنی مکرر و اعتماد متقابل، شکوه و شکایت اندك، شکایت نادر از احساس تنهایی و رنجش تعریف کرده­اند(رجبی، سروستانی، اصلانی، 1392). روچ و همكاران(1998) رضامندی زناشویی را به صورت نگرش­ها یا احساسات كلی فرد نسبت به همسر و رابطه­اش تعریف می­كند. رضامندی زناشویی یك پدیده درون فردی و یك، برداشت از همسر و رابطه است و هنگامی به كار می­رود كه واحد تحلیل فرد است و هدف تجزیه و تحلیل، نگرش­های ذهنی افراد بجای نشانه­های عملی درباره همسر و رابطه­شان است. چنین تعریفی از رضامندی زناشویی نشانگر آن است كه رضامندی یك مفهوم تك بعدی و مبین ارزیابی كلی فرد نسبت به همسر و رابطه­اش است(زندی پور و مومنی جاوید، 1390). به اعتقاد كومار(2009) ادراك شخص، نقش مهمی در احساس شخص نسبت به همسرش دارد و تفكر مثبت بویژه در مورد روابط با همسر، به سطوح بالاتری از رضایت زناشویی می­انجامد. زوجینی که دارای تعارض هستند علاوه بر اینکه ادراکشان از زندگی زناشویی تغییر می کند، نگرش نسبت به خودشان نیز دچار خلل می شود.

زوج­هایی که از لحاظ مشکل ارتباطی نقش­ها، پاسخ­دهی عاطفی، مشارکت عاطفی، کنترل رفتار و کارایی عمومی در سطح پایین­تری قرار دارند نه تنها سلامت روانی آنها در معرض آسیب قرار دارد بلکه احساس خودکارآمدی در آنها را نیز به مقدار زیاد کاهش می­یابد . بندروا (2003) معتقد است:  حس خودکارآمدی می­تواند نقش مهمی در رویکرد و نگاه فرد به اهداف، تکالیف و چالش­هایش داشته باشد (ابوالقاسمی، فلاحی و بابایی، و همکاران، 1391). بنابراین می­توان گفت افرادی که به دلایلی از جمله تعارضات زناشویی، رویکرد و نگاهشان به خود و توانمندی­هایشان و همچنین به زندگی زناشویی و همسر دچار خلل شده معنای زندگی­شان نیز تغییر می­کند.

بنا به تعریف رکر (2000) معنای زندگی عبارت است از: ادراك نظم، انسجام و هدف در هستی و دنبال كردن اهداف ارزشمند و نیل به آنها همراه با حس رضایتمندی. با توجه به تعریف ركر (2000) می­توان به ماهیت موقتی این سازه پی برد. فرصت برای یافتن معنا از تولد تا مرگ در خلال گسترهای از موقعیت­های منحصر به فرد زندگی رخ می­دهد (گرابر[5]،2004). این موقعیت­های زندگی فرصت­هایی را برای یافتن معنا در لحظه فراهم می­سازند و به شرایط خاصی همچون سلامتی، محیط فیزیكی، وضعیت اقتصادی اجتماعی، میراث فرهنگی یا هرگونه شرایط خاص انسان مدرن امروزی وابسته نیستند. یافتن معنا یك صفت محسوب می شود و نه حالت و می­توان آن را در هر موقعیتی كشف كرد (نادی و سجادیان، 1391). بامیستر[6](1991) معتقد است هنگامی فرد می­تواند احساس كند كه از یك زندگی معنادار برخوردار است كه چهار نیاز او به معنا، ارضا شده باشد. این چهار نیاز عبارتند از:

  1. هدفمند بودن جهت زندگی
  2. احساس كارآمدی و كنترل
  3. برخوردار بودن از مجموعه­ای از ارزش­ها كه بتواند به وسیله آن ها كنش­هایش را توجیه كند.
  4. وجود یك مبنای با ثبات و استوار برای داشتن نوعی حس مثبت خود ارزشمندی(بامیستر و نیومن،1991).

ونگ[7] (1998) معنا را به عنوان یك سازة فردی و فرهنگی مبتنی بر نظام شناختی تعریف كرده است كه انتخاب­های فردی، فعالیت­ها و اهداف را تحت تأثیر قرار می­دهد و زندگی را وقف هدفمندی، ارزش­های فردی و رضایتمندی می­كند . فرد ممكن است  معنا را از منابع مختلفی كسب كند . براساس نظریة نیمرخ معنای شخصی ونگ(1998) این منابع ممكن است از طریق ارتباطات، دین، تعالی فردی، پذیرش شخصی، صمیمیت و رفتار منصفانه تحقق یابد(ونگ، 1998).

برخی از روان­شناسان مانند آلپورت (1954)، فرانكل (1972)، و مازلو(1962) وجود معنا در زندگی، را به عنوان مهم­ترین عامل مؤثر بر كنش­های روان­شناختی مثبت می­دانند. یافته های پژوهشی متعددی نشان داده­اند كه وجود معنا در زندگی عنصری اساسی در بهزیستی روانی – عاطفی است و به صورت سیستماتیكی با ابعاد گوناگونی از شخصیت، سلامت جسمی و ذهنی، سازگاری و انطباق با استرس­ها و اختلالات رفتاری ارتباط دارد (اسكنل  و بكر[8]، 2006 ).

معنادرمانی از جمله روش­هایی است که می­تواند به افراد در یافتن معنای زندگی و داشتن ادراکی بهتر و رضایتی بیشتر از خود و زندگی خود داشت. معنا­درمانی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می­خواند و بیان می­دارد كه آنچه انسان ها را از پای درمی­آورد، رنج­ها و سرشت نامطلوب­شان نیست بلكه بی­معنا شدن زندگی است كه مصیبت­بار است . اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنا خواهد داشت و معنای زندگی می­تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در برگیرد . فرانكل می­گوید در دنیا چیزی وجود ندارد كه به انسان بیشتر از یافتن “معنی ” وجودی خود در زندگی یاری كند (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1386). معنادرمانی از نظر شكل، به درمان­های كوتاهی چون درمان آدلری نزدیك­تر است . معنادرمانگران گرچه اغلب به صورت صمیمانه و مقبول در باره موضوعات فلسفی بحث می­كنند، برای اینكه درمانجو را متقاعد سازند كه نگرشی آگاهانه­تر و مسئولانه­تر به خلاء وجودی كند، به شیوه­های مختلف او را مواجهه می­دهند، و برایش دلیل و برهان می­آورند. نوشته­های مربوط به درمان نشان می­دهند كه فنون درمانی­، علاوه بر مواجهه دادن و تعبیرها، به مقدار زیادی به قانع سازی و استدلال نیز متكی هستند (بروچسکا، ترجمه سید محمدی، 1381). به نظر می­رسد که این شیوه بتواند بر تغییر شرایط زندگی و رضایت افراد از خود و همسر و در کل رضایت از زندگی زناشویی موثر باشد. با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، طراحی گردیده است.

1-3- ضرورت و اهمیت موضوع پژوهش

از آنجایی که تعارض بین همسران سلامت روان اعضای خانواده تهدید کرده و باعث مشکلات مختلف در خانواده می­گردد و همچنین بنیان خانواده را سست می­کند، بررسی و شناسایی عوامل موثر برآن به منظور پیشگیری و کاهش از تعارض ضرورت می­یابد. وقتی همسران تمایلی به رابطه با هم ندارند کمتر می­توانند مسایل مربوط به خانواده را مورد بررسی قرار داده و در نتیجه مشکلات آنها هر روز بیشتر از قبل می­شود. تعارض بین همسران کیفیت زندگی و رضایت زناشویی را نیز کاهش می­دهد . ناراضی بودن از زندگی زناشویی نگرش افراد به توانایی­های خود را نیز دچار خلل می­کند، فرد احساس نا کارآمدی می­کند. اهداف زندگی تغییر می­کند و تعارضات بیشتر می­شود و از آنجایی که این مشکلات بنیان خانواده را سست کرده و افراد خانواده را دچار مشکلات روانی و متعاقب آن جسمانی می­کند؛ ضرورت دارد که پژوهش­های بیشتری در این حیطه انجام شود.

1-4- اهداف پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...