رضایت زناشویی: 14

تعاریف رضایت زناشویی: 15

چهار مشکل اساسی در رابطه زناشویی: 17

رویکردهای مختلف بر نارضایتی زناشویی: 18

ایجاد رضایت زناشویی.. 19

رضایت زناشویی و عقاید مذهبی.. 21

رابطه رضایت زناشویی و مکانیسم های دفاعی در زوجها 21

بخشودگی و میزان سازگاری زناشویی.. 26

آموزش مهارتهای جرات ورزی به رضایت زناشویی.. 30

تعارض زناشویی : 43

مفهوم تعارض: 44

دیدگاه های تعارض : 45

علت شناسی تعارضات زنانشویی.. 47

سبک ها واستراتژی های حل تعارض : 49

انواع سبک مقابله با تعارض زناشویی.. 54

پیشینه پژوهشی : 55

فصل سوم روش پژوهش… 58

روش پژوهش : 59

متغیرهای پژوهش  : 59

جامعه: 59

نمونه: 59

ابزار پژوهش: 60

روش اجرا : 61

روش تجزیه و تحلیل داده ها: 63

فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها 64

آمار توصیفی : 65

آمار استنباطی : 69

فصل پنجم نتیجه گیری.. 71

بحث و نتیجه گیری : 72

محدودیتهای پژوهش : 74

پیشنهاد های کاربردی : 75

منابع: 76

ضمائم : 78

پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ ENRICH.. 78

پرسشنامه صمیمت زوجین. 80

چکیده انگلیسی

 

چکیده :

هدف از پژوهش حاضر بررسی “اثربخشی آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین شهر جوانرود در سال 94 ” است .

نمونه آماری ما در این پژوهش 30 زوج  ( 60  زن و شوهر) از شهرجوانرود بودند.  برای سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه47  رضایت زناشویی انریچ بود و برای سنجش میزان صمیمیت زوجین از پرسشنامه 87 سوالی صمیمیت زوجین ( اولیاء، 1385 ) استقاده شد .

نتایج پژوهش بیانگر این بودند كه بین آموزش مهارت حل تعارض  و میزان رضایت زناشویی زوجین  رابطه معنادار وجود دارد و همچنین بین آموزش مهارت حل تعارض  و میزان صمیمیت زوجین  رابطه معنادار وجود دارد . مبتنی بر یافته های این پژوهش، آموزش حل تعارض میتواند بعنوان تکنیکی برای ارتقاء رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین  بكارگرفته شود .

كلید واژه ها : آموزش حل تعارض،صمیمیت  روانشناختی، رضایت زناشویی ، جوانرود

مقدمه:

خانواده ، اولین سازمان اجتماعی است که فرد در آن زندگی می کند . خانواده اساسا یک کانون کمک ، تسکین ، التیام و شفا بخشی است . خانواده کانونی است که باید فشار های روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند ( ثنایی ، 1370 )

یکی از مهم‌ترین و شاید اولین انگیزه ازدواج در دین اسلام ایجاد کانونی است که در آن زن و مرد احساس آرامش می‌کنند اسلام ازدواج و روابط زن و شوهر را عاملی در رهایی از تنهایی به برقراری دوستی خیرخواهی و پیوند و انسان (همسر) به عنوان آرامش‌دهنده و مکمل یکدیگر می‌داند( سوره روم آیه 21 ).

جوانان باید قبل از ازدواج شرایطی را که لازم زناشویی موفقیت‌آمیز است در نظر بگیرند.

این رابطه تنها به منظور ارضای تمایلات آنی نیست، بلکه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و کودکان آنها براساس این پیوند قرار گرفته است.عوامل دیگری در موفقیت زناشویی مؤثر است که می‌تواند آنها را بعد از ازدواج شناخت در ازدواج سازش دایمی و از خود گذشتگی فراوان لازم است و اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.پس اگر سنگ بنا یک خانواده سالم است، لذا این سؤال مطرح می‌شود که تا چه حد افراد را برای ازدواج آموزش می‌دهیم و آماده می‌سازیم. جوانان در آستانه ازدواج و خانواده‌های آنان تا چه میزان به اهمیت مشاوره آگاهی دارند. تمام روانشناسان و مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت به اهمیت آموزش جوانان در آستانه ازدواج و فراهم کردن امکانات مشاوره بر آنان اذعان دارند و نقش پیشگیری بر هیچ کسی پوشیده نیست.

توجه به عوامل مؤثر بر موفقیت یک ازدواج و رعایت تناسب‌ها به دختر و پسر کمک می‌کند تا از بروز مشکلات جلوگیری شود، و با صرف هزینه اندکی جلوی زیان‌های هنگفت و غیرقابل جبران مادی و معنوی طلاق گرفته شود.

روانشناسان بر این باور هستند که هر قدر زن و مرد پیش از ازدواج دقیق‌تر، عمقی‌تر و بیشتر خود را بشناسند و سپس تلاش کنند همسر خود را بشناسند ازدواج با موفقیت بیشتری روبرو خواهد شد.

نکته دیگر این است که هیچ‌گاه زن مانند شوهر، شوهر مثل زن نخواهد بود و در هرحال تفاوت‌های فردی وجود دارد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: «و قد خلقکم اطوار (نوح)» ما به تحقیق شما را به‌طور گوناگون آفریده‌ایم. لذا زن و شوهر باید یاد بگیرند که به این تفاوت‌ها توجه کنند و احترام بگذارند و با این تفاوت‌ها زندگی کنند. ( بخشی پور و همکاران، 1389).

بنابراین اموزش های قبل و بعد از ازدواج بسیار توصیه می‌شود و باید نه فقط یکبار بلکه به دفعات صورت گیرد. وقتی زوج‌ها بتوانند با یکدیگر به بحث بنشینند و به درکی راضی کننده برای هردو طرف در موارد زیر برسند فرصت بهتری ایجاد ازدواج موفق خواهند داشت .عقاید و فرایض دینی و روحانی، رابطه‌ی جنسی، پول (گرفتن تصمیمات مالی)، سرگرمی، مسافرت، و دید و بازدید از اقوام، مسئولیت‌های اجتماعی، دانستن سابقه و تاریخچه خانوادگی فرد ضروری است.

بیان مسأله

یکی از مهمترین نهادیهای اجتماعی که فرد در آن پرورش می یابد و در سلامت  جامعه  نقش اساسی  دارد، خانواده است .  در میان  اعضای  خانواده زوجین  به عنوان  هسته ی  اصلی و تشکیل دهنده ی نظام خانواده  اهمیت ویژه ای دارند به صورتی که  نحوه ی ارتباط  زوجین   نقش  کلیدی در سلامت  و بهزیستی  یا از هم پاشیدگی  نظام خانواده دارد.  زندگی زنا شویی یکی از نهادی ترین  نهادهای  بشری  است از  دو نفر  با توانایی و استعدادهای متفاوت   و با نیازها و علایق  مختلف و در یک کلام با شخصیت های گوناگون  تشکیل  شده است.  این  اعتقاد وجود دارد که همه انسان ها  یک نیاز  پایه  و اساسی به برقراری روابط  صمیمانه دارند. ( گلدنبرگ و گلدنبرگ[1]، 2002 )

صمیمیت یک نیاز  روانشناختی اولیه و اصلی در نظر گرفته می شود ( مان و بادر ، 2008 ) .  برای دست  یافتن  به این  نیاز  و رشد صمیمیت ،  ازدواج یک  فرصت منحصربه فرد در اختیار می گذارد که فراتر  از روتبط صمیمانه با  دوستان و خویشاوندان است . از  اینرو اکثر افراد ازدواج را صمیمی ترین رابطه و منبع اولیه عاطفه و حمایت می دانند ( کریگ ، 200) . صمیت یک  مشخصه کلیدی و مهم روابط زناشویی و از ویژگی های بارز یک  ازدواج موفق به شمار  می آید . این  ویژگی به وجود تعامل بین همسران اشاره می کند : نبود یا کمبود آن  یک  شاخص آشفتگی  در رابطه زناشویی است ( هالفورد ، 1384). براساس  اعتقاد راوین و همکاران (2005) ، صمیمت زمانی آشکار می شود که ازدواج کارکرد خوبی داشته باشد و فقدان  صمیمیت حاکی  از این است که رابطه  زناشویی عملکرد ضعیفی دارد.

صمیمت روانشناختی نیاز به در میان   نهادن امیدها ، ترس ها ، تردیدها ، عدم  اطمینان و مشکلات درونی  با همسر بدون  ترس از مورد قضائت قرار گرفتن است ( باگاروزی ، 2001  ) . آگاهی زوج ها از طبیعی بودن  اختلافات و نگریستن به آنها  به عنوان  یک مسئله  قابل حل  نه عاملی  تهدید کننده نیز تسلط بر مشکلات با به کار بردن  این مهارت ، عدم اطمینان آنها را به اطمینان  مبدل  می کند . یادگیری  مهارتهای رفتاری مثبت مانند  مسخره نکردن ، قضاوت نکردن ،  طرد و مقصر  نساختن ها  جوی را ایجاد می کند که  همسران برای بیان مسئل روانی درونی خود احساس امنیت و اطمینان داشته باشند ،  که در مجموع  موجب افزایش صمیمیت روانشناختی می شود .

رضایتمندی زناشویی در بسیاری از ابعاد زندگی  فردی و اجتماعی افراد تاثیر داشته و ایفای نقش والدینی را آسان می سازد . برای  رضایت مندی زناشویی تعریف های مختلفی ارائه شده استو کلور (2000) معتقد است که رضایتمندی زناشویی ، به مسرت بخشی زناشویی ، سازگاری و تفاهم   زناشویی اطلاق  می شود  که به طور  کلی در زیر مجموعه  کیفیت زناشویی قرار می گیرد  : بک عقیده  دارد که رضایتمندی زناشویی در واقع  نگرش  مثبت و لذت بخشی  است که زن و شوهر از جنبه های مختلف رابطه زناشویی دارند ( بک ، بی تا ) . وایت وی ( نقل از مرادی ، 1386) نز رضایتمندی زناشویی را نگرش  مثبت به رابطه زناشویی می داند که می تواند  دامنه ای از مطلوب  تا نامطلوب را در برگیرد . در تعریف دیگری رضایتمندی زناشویی  به احساس  رضایت  هر یک  از زوجین از هماهنگی و مطابقت با همسر خود در زمینه چگونگی  سازمان دادن زندگی مشترک ،  مثل هماهنگی و مطابقت با اوقات فراغت ، تقسیم  کارهای خانه ، تعامل و ارتباط با یکدیگر ، روابط جنسی و ابراز عواطف و احساسات به یکدیگر اشاره شده است . رضایتمندی زناشوییی وضعیتی  است  که در آ« ، زن و شوهر در  بیشتر مواقع احساسی ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند و روابط رضایتبخش در بین زوجین ، از طریق  علاقه متقابل ، میزان مراقبت از همدیگر ، پذیرش و تفاهم با یکدیگر قابل ارزیابی است ( سینها و موکرجک [2]، 1990(

در زوج  درمانی  این اعتقاد وجود دارد که مشکلات تفاوت های  بین همسران  بخش طبیعی از رابطه زناشویی است : اما آنچه اهمیت  دارد واکنش  زوج ها  به این تفاوت

پایان نامه

 هاست به طوریکه استفاده از سبکهای مخرب حل مشکل از قبیل  اجتناب و دعوا ، صرفا  باعث  جدایی و دوری  بیشتر  زوج ها  و سست شدن  رابطه صمیمانه می شود ( کانوی ،2002) . بنابراین برخورداری از الگوی  کارساز برای حل  تعارضات می تواند ازدواج را رضایت بخش کند و به سوی   موفقیت  سوق  دهد.  به طور کلی ،  زوج ها  درمانی وجود مشکلات حل نشده و  تعارضات میان همسران ، باعث  تعاملات و احساسات  منفی  زوج ها نسبت به یکدیگر می شود  که مانعی حقیقی  برای  شکل گیری و حفظ  رضایت و صمیمیت زناشویی خواهد بود .

پژوهش ها حاکی از آن است  که رضایتمندی روابط زوجین با سبکهای تعارض هبستگی  بالایی  دارد (گاتمن ، 1994) : گاتمن [3](1994  ، 1998 ) بیان کرد  که سبک روابط زوجها  به خصوص هنگامی  که به تعارضمی پردازند ، می تواند در طول  مدت  ازدواج به عنوان  شاخص  قوی برای احساس  رضایتمندی زوجین  در ازدواج  مطرح شود ، وی همچنین  اذعان کرد  که  طبقه بندی  در زیر مجموعه ی تعارض از آنچه که آنها جرو بحث می کنند ، ناشی نمی شود  بلکه  از اینکه چطور وقتی جروبحث می کنند واکنش نشان می دهند ، ناشی می شود ( استیو بر ، 2005) . اختلاف و گفتگو طبیعی است و راهبرد های حل تعارض  تاثیر مثبتی بر روابط دارند. یافته های پژوهشی نشانگر آن است  که عوامل  منعددی در رضایتمندی زناشویی تاثیر دارد از جمله  ،  شخصیت ( اسچورمن ، کروک ، 2001 ) ، تحصیلات و  طبقه اجتماعی ، عقاید مذهبی ( گلشن آبادی ،1386 ) ، طول مدت ازدواج ( هیوستون و همکاران ، 1986 )روحیه همکاری ( گاتمن ، 1994) و بالاخره حل تعارض در زوجین ( گاتمن ، 1994 ، 1998(

در واقع  حل تعارض  یا کشمکش  یک جزء لاینفک یک  رابطه می باشد ،  یادگیری شیوه ای حل  تعارض می تواند موجب افزایش بهداشت روانی افراد شده  : رضایت از رابطه زناشویی عامل  مهمی در استحکام و حفظ بهداشت  روان در خانواده نیز است . نیز یکی از عوامکل موثر در تجربه به رضایتمندی از رابطه زناشویی و افزایش صمیمیت  روانشناختی در خانواده وجود یا عدم وجود تعارضات زناشویی شدید بوده :  تعارض  یک بخش اجتناب ناپذیر زندگی است . که پرچه معمولا به شکل  منفی در نظر گرفته می شود اما می تواند به طور مثبت هم به کیفیت روابط و هم به رشد شخصی کمک کند و این زمانی است که بتوان با شیوه های صحیح و کارآمدی به حل تعارض پرداخت . لزا با توجه به مسائل مطرح شده پژوهش فوق با عنوان  “اثربخشی آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین ”  این پژوهش در صدد است ارتباط بین آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین است و هم چنین ارتباط بین زیر مؤلفه های آن ها را در جامعه آماری شهر جوانرود بررسی كند تا زمینهای برای تمركز درمانگران خانواده بر آموزش حل تعارض زوجین  شود.

اهمیت و ضرورت پژوهش :

ارتقای سلامت روانی افراد جامعه ، موضوع بسیار مهمی است که مورد توجه صاحب نظران بهداشتی قرار گرفته است . با توجه به اهمیت مهارت حل تعارض جهت ارتفای رضایت و صمیمیت روانشناختی ، کمتر پژوهشی به مطالعه ی اثربخشی این نهارت در رابطه  با موضوع رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین پرداخته است و به نظر می رسد این مهارت مورد غفلت قرار گرفته است .

در پژوهشهایی بررسی نقش مشخصه های ازدواج به خصوص تعارض را در سلامت افراد مشخص کرده اند (ویلسون ،2001 ).

تعامل زناشویی به دلیل کیفیت خاص رابطه ، بر جنبه های مختلف زوجین با یکدیگر و نیز جامعه اثرگذار است و در نتیجه وجود اختلافات زناشویی علاوه بر نارضایتی زوجین ، محیط نامناسبی را برای رشد و پرورش فرزندان و آسیب های اجتماعی ایجاد می کند (رپتی ، تایلر و سیمن ،2002 ) ، حتی ممکن است به طلاق منجر گردد . باتوجه به افزایش آمار طلاق و عواقب آن بر زندگی هر یک از زوجین ،کودکان و هزینه هایی که برای جامعه به دنبال دارد ضرورت دارد تا از یک سو مداخلاتی انجام گیرد تا عواملی که منجر به کاهش رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی روجین می گردد ؛ کاهش یابد و از یک سوی دیگر برنامه های پیشگیرانه عملکرد کارآمد مؤثر و در زوجی و خانواده ها تقویت گردد .مطالعات نشان می دهد که رویکردهای پیشگیرانه برای جلوگیری از بروز مشکلات زناشویی در بلند مدت بسیار موثر و مقرون  به صرفه می باشد .

اهداف پژوهش :

هدف از پژوهش حاضر بررسی “اثربخشی آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین شهر جوانرود در سال 94 ” است .

اهداف فرعی

 

  1. تعیین میزان آموزش مهارت حل تعارض بر افزایش رضایت رناشویی .
  2. تعیین میزان آموزش مهارت حل تعارض بر ضمیمیت روانشناختی زوجین.

فرضیه های تحقیق :

 

  1. آموزش مهارت حل تعارض ، میزان رضایت زناشویی زوجین  را افزایش می دهد  .
  2. آموزش مهارت حل تعارض ، میزان صمیمیت روانشناختی زوجین را افزایش می دهد .

قیمت :37500 تومان

 

بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد

 

و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.

 

پشتیبانی سایت  serderehi@gmail.com

 عنوان : 

اثربخشی آموزش استرس‌زدایی مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی (MBSR) در طرح‌واره‌های هیجانی، کاهش استرس ناباروری و نشانه‌های افسرده‌وار خانم‌های نابارور در اولین دوره IVF

1394 شمسی

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

مقدمه: ناباروری و بررسی‌های تشخیصی و درمانی آن به‌خصوص ناباروری ملزم به استفاده از لقاح آزمایشگاهی و ماهیت فن‌آوری کمک باروری بسیار پیچیده و استرس‌زا است. تشخیص ناباروری می‌تواند تاثیرات زیادی بر عملکرد‌های هیجانی فرد بگذارد و ابعاد روانی و اجتماعی زندگی فرد را درگیر کند.

هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش استرس‌زدایی مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی(MBSR) در طرح‌واره‌های هیجانی، کاهش استرس ناباروری و نشانه‌های افسرده‌وار در خانم‌های نابارور در اولین دوره IVF انجام شد.

روش: در این پژوهش از طرح تک‌آزمودنی استفاده شد و برای بررسی ملاک‌های ورود تشخیص ناباروری اولیه از طرف متخصص زنان و مصاحبه بالینی‌ ساختاریافته برای اختلالات محور(SCID–I) I و مصاحبه بالینی برای اختلالات محورII (SCID-II)توسط روانشناس مرکزدرمانی صورت گرفت. و تعداد 3 نفر وارد برنامه آموزش استرس‌زدایی مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی شدند. ابزارهای پژوهش(پرسشنامه استرس ناباروری نیوتن، پرسشنامه افسردگی بک و نسخه فارسی پرسشنامه طرح‌واره‌های هیجانیدر مرحله پیش‌آزمون، جلسه چهارم، پس‌آزمون ومرحله پیگیری یک ماهه توسط شرکت‌کنندگان تکمیل گشت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد آموزش استرس‌زدایی مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی منجر به کاهش استرس ناباروری و کاهش نشانه‌های افسرده‌وار خانم‌های نابارور شد، همچنین آموزش استرس‌زدایی مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی در تعدیل طرح‌واره‌های هیجانی اثرگذاری متوسط رو به بالا داشت. اثربخشی این آموزش در طرح‌واره هیجانی سرزنش، معنادار نبود.

نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که. برنامه کاهش استرس مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی(MBSR)می‌تواند برنامه‌ای موثر جهت کاهش استرس‌ناباروری، نشانه‌های افسرده‌وار و تعدیل طرح‌واره‌های هیجانی خانم‌های نابارور در اولین دوره IVF باشد.

مقدمه

شیوع جهانی ناباروری بین 8-12% است(ماسکارنهاس[1]، فلاکسمن[2]، بورما[3]، واندرپول[4] و استیون[5]، 2012). ناباروری یکی از مشکلات عدیده پزشکی در دنیای امروز است و میزان آن در جهان از سال 1955 تا سال 2001 افزایش یافته است(الیویا[6]، اسپیرا[7] و مولتیگنر[8]،2001). تخمین زده میشود که از هر شش زوج، یکی نابارور باشد(استوبر[9] و سولومون[10]،2008). ناباروری تقریبا 12% زوجهای در سن باروری را شامل میشود(انجمن پزشکی باروری آمریکا[11]،2013). در مطالعه بووین[12] و همکاران در سال 2007، شیوع 12 ماهه ناباروری بین 5/3 تا 7/16 درصد در کشور‌های توسعه یافته و بین 9/6-3/9 درصد در کشور‌های کمتر توسعه یافته است. در مطالعه سیستماتیکی که در سال 1392 در ایران انجام گردید(دیرکوند مقدم، دل‌پیشه و سایه‌میری) میانگین کلی ناباروری در ایران 2/13% با فاصله اطمینان (95)گزارش شد. همچنین فراوانی کلی ناباروری اولیه در ایران 2/5% و ناباروری ثانویه 2/3 % بود.

برطبق گفته جامعه تکنیکی کمک باروریSART (2009)، حدود 50% از زوجهایی که تشخیص ناباروری دریافت میکنند از این روشهای درمان استفاده میکنند و طبق گفته جیمگ و همکاران، بیش از 10% جمعیت نابارور به دنبال این هستند تا از روش‏های کمک باروری ART، از جمله لقاح مصنوعی، به ویژه IVF ، برای آبستن شدن استفاده نمایند (جینگ و همکاران، 2014). هنگامی‌که نمونه اسپرم طبیعی است و مشکل و سوءظنی درمورد باروری تخمکگذاری نباشد، درمان باروری معمولا با درمان هورمونی آغاز میشودکه این درمان درابتدا متمرکز بر تحریک تخمکگذاری زن استاگر هیچ علت دیگری که تاثیر منفی بر باروری دارد وجود نداشته باشد، شانس زیادی در باروری ایجاد میکند(ویلبک و ولف،2004). اگر درمان هورمونی کافی نبود، از روشهای کمک باروری(ART)[13] مانند تکثیر کمکی[14] و کاشت(تلقیح)[15] و سایر روشها استفاده میشوددرکاشت، اسپرم آماده در زمان تخمکگذاری به رحم زن تزریق میشود(سدراستروم[16] و آنتیلا[17]،2009). که متداولترین آن تلقیح و در بارداری آزمایشگاهی[18]،IVF است.

داشتن فرزند از طریق ART، عوارض بدنی و روانشناختی بسیاری دارددرمانی که برای تعدیل هورمونها در خانم‌ها استفاده میشود نشانههایی چونافزایش وزن، کاهش عملکرد جنسی و نشانههای یائسگی مانند: گرگرفتگی، خشکی واژن و خستگی است(دونی[19] و مککینی[20]،1992). این درمانها بصورت تزریق واژنی، مقعدی و یا زیر جلدی صورت میگیرد تا هورمونها را تنظیم کرده و یا تخمک و پوشش رحم را تحریک کند.

ناباروری بر اساس مدل‏های کل‏نگرانه، ترکیبی از پدیده‏های بیولوژیک، روان‏شناختی و اجتماعی است. بر این علت، ناباروری را نمی‏توان انحصاراً یک ناتوانایی فیزیولوژیکی برای آبستن شدن، تلقی نمود (دیویدوا و پیچووا،2014). مهم­ترین دلایل فیزیولوژیکی آن شامل جنبه­های پزشکی است، واکنش­های فردی به ناباروری مثل افسردگی و اضطراب جزء جنبه‏های روانی است و کاربردهای اجتماعی مانند برچسب‏زنی و تابو که جنبه اجتماعی است با ناباروری مرتبط است (تورن، 2009).

تاکنون، بررسی‏های متمرکز بر پیامدهای روان‏شناختی ناباروری نتایج مختلفی را در برداشته است. اکثر زوج‏ها در برخورد با ناباروری توانایی تطابق و مقابله را دارند، اما همان‏طور که اشاره شد، پاسخ‏های هیجانی عده‏ای دیگر به این موضوع پاسخ‏هایی مسئله‏ساز همچون افسردگی، اضطراب و استرس است (گریل[21] و همکاران، 1997؛ ورهاک[22] و همکاران، 2007؛ اسمنک[23] و همکاران، 2010؛ ولگستین[24] و همکاران، 2008؛ به نقل از گالهاردو و همکاران، 2013؛ جینگ و همکاران، 2014).

پیامد روانشناختی این موضوع چند بعدی است و از طیفی از غم و اندوه تا آشفتگی روانی را شامل میشودبعد از تشخیص ناباروری، آشفتگی هیجانی که زوج با آن مواجه میشود میتواند بسیار وحشتناک باشدبعد از تشخیص، زوجی که برای درمان اقدام میکند مسیر متفاوتی از مسائل مالی و هیجانی را طی خواهد کرداز این به بعد زندگی آنها در حواشی باردار شدن میچرخد (براورمن[25]،1997). ناباروری، مسئولیت والدینی که بخشی از زندگی بزرگسالی است را تهدید می‌کند و یکی از بحران‌های عمده زندگی است(میندس[26]، اینگرام[27]، کلیور[28] و جیمز[29]،2003). ‏طبق پژوهش‌های انجام گرفته فاکتورهای روان‏شناختی چون نشانه‏های افسردگی، اضطراب، پریشانی و مکانیسم‏های مقابله‏ای خاص، دور باطلی از مشکلات را فراهم آورده و با کاهش شانس باروری (شرایت و لوون، 2013) در ارتباط‏اند.

در اغلب مراجعین نابارور، خانم‌ها دیسترس یا پریشانی[30] بیشتری را ابراز میکنند چه خودشان عامل ناباروری باشند و چه نباشند(بنیامن[31]، گورلن[32] و کوکیا[33]،2009)تحقیقات نشان داده است خانم‌هایی که ناباروری را تجربه میکنند استرس، اضطراب و افسردگی را در حد خانم‌هایی که سرطان، بیماری‌های قلبی و HIV مثبت دارند و تحت درمان هستند، حس می‌کنند(دومر[34]،2007).

مطالعات رو به گسترشی وجود دارد که نشان داده‌اند که عوامل روانشناختی می‌تواند هم در ایجاد ناباروری دخالت داشته باشد و هم اینکه ناباروری می‌تواند پیامد روانشناختی بسیاری را با خود به همراه داشته باشد. بر اساس شواهد موجود، عوامل روانی می‌تواند در نتایج برخی از درمان‌های ناباروری نقش داشته باشد. برای مثال تجربه استرس از طریق تاخیر یا عدم تخمک‌گذاری می‌تواند در نتیجه درمان ناباروری اثر بگذارد(ابی[35]،1998).

از آنجا که ناباروری یک عامل تنش‌زای ناخواسته و غیر برنامه‌ریزی شده است، می‌تواند باعث بحران‌ها و فشار‌های روانی نظیر افسردگی، اضطراب، مشکلات بین فردی، خشم سرکوب شده، ناامیدی، احساس پایین بودن نسبت به همکاران و احساس گناه به‌طور ناخودآگاه شود(اسچنید-کافمن،2005؛گکس،2006، به نقل از طلائی و همکاران،1393).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...