کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


آخرین مطالب



جستجو


 



2-6-نظریه مکاتب در مورد افسردگی: 25

2-6-1- نظریه های زیست شناختی: 25

2-6-2- نظریات روان پویایی (روان تحلیل گری) 29

2-6-3- نظریه های یادگیری 31

2-6-4- نظریه های شناختی: 32

2-7-رویکرد های درمانی افسردگی 33

2-7-1-روان درمانی 34

2-7-2-شناخت درمانی 34

2-7-3-رفتار درمانی 37

2-7-4-درمان بین فردی 37

2-7-5-دارو درمانی 37

2-8-تاریخچه،  تعاریف و خصوصیات درمان فعال سازی رفتاری 39

2-8-1-اصول بنیادین فعال سازی رفتاری 42

2-8-2-انواع فعال سازی رفتاری: 47

2-9-مروری بر پژوهشهای انجام شده: 48

2-9-1- داخلی 48

2-9-2- خارجی 49

2-10-جمع بندی کل فصل 53

فصل سوم: روش پژوهش

3-1-روش پژوهش 55

3-2-جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری 55

3-3-ابزار پژوهش 56

3-4-روش گرد آوری اطلاعات 56

3-5-شیوه ی اجرای پژوهش 58

3-6-جلسات درمانی 58

3-7-تجزیه وتحلیل داده ها 59

فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها

4-1-آمار توصیفی 60

4-2-1- نرمال بودن 61

4-2-2- ارتباط خطی 62

4-2-3- آزمون لوین برای همگنی واریانس ها 63

4-3-تحلیل کوواریانس 64

فصل پنجم: بحث ونتیجه گیری

5-1- بحث ونتیجه گیری 67

5-2-محدویت های پژوهشی 71

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 

5-3-پیشنهادها 71

5-3-1-پیشنهادات پژوهشی 71

منابع و ماخذ 73

منابع فارسی 73

منابع خارجی 75

ضمائم 81

پیوست اول: بروشور فعال سازی رفتاری 81

پروتکل درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت(از جلسه اول تا دهم) 81

پیوست دوم 91

پرسشنامه مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس(DASS-21) 91

چکیده

همانطور که می دانیم افسردگی و مانیا یکی از اختلالالت خلقی شایع می باشند که بیشتر اختلالات عاطفی نامیده می شوند.  اختلالات خلقی گروهی از بیماریهای روانپزشکی می باشند که به شکل خلق پایین و تصورات ذهنی ناهنجار بروز می نمایند.

نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده،  احساس ناامیدی،  احساس غم،  بی ارزشی،  آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند.  این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند.

هدف از این تحقیق بررسی اثر بخشی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی می باشد.

در تحقیق حاضر از روش پیش آزمون –پس آزمون،همراه با گروه کنترل استفاده شد. گروه نمونه این تحقیق دانشجویانی که نمرات بالایی در پرسشنامه مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس(DASS-21) آوردند به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس(DASS-21)،قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.جلسات درمانی طی 10جلسه تشکیل شد.

اطلاعات از طریق پرسشنامه مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس(DASS-21)جمع آوری شد.  وبا روش تحلیل کواریانس، بوسیله نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شد.

نتیجه این تحقیق همسو با پژوهش های قبلی نشان داد که فعال سازی رفتاری سبب کاهش علائم افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی می شود.

کلمات کلیدی: فعال سازی رفتاری کوتاه مدت،افسردگی،دانشجویان

1-1-مقدمه

افسردگی یکی ازاختلالات شایعی می باشد که هرفردی را تحت تاثیر قرار می دهد و متعلق به قشر خاصی نیست ولی برخی افراد جامعه بدلیل موقعیت خاص نسبت به این اختلال آسیب پذیرترند که از جمله می توان به دانشجویان اشاره نمود.قشر دانشجو به دلیل داشتن انرژی فوق العاده و نیز قوه ابتکار بالا با رویکرد فعال سازی رفتاری کوتاه مدت،  هم از لحاظ پیشگیری و هم درمان سازگاری کامل دارد.

خلق یا Mood مایه هیجانی یک وضعیت عاطفی پایدار است که در طول طیفی بهنجار از غم وشادی تجربه می شود.  اختلالات خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی یا سرخوشی مشخص می شوند که در برخی موارد شدید با خصوصیات سایکوتیک  همراهند.  اختلالات خلقی به انواع اختلالات دو قطبی و اختلالات افسردگی تقسیم می شوند.  این علائم در برخی گروههای خاص از نظر جنس و سن و وضعیت روانی اجتماعی افراد متفاوت می باشد.

افسردگی دومین اختلال رایج روان شناختی است که حدود 100 میلیون نفر را در جهان تحت تاثیر قرار داده است (گاتلیب[1] و هامن[2]،1992به نقل از کلارک[3]،بک[4] و آلفورد[5]،1999)داده های اخیرتر پارکر[6] و همکارانش (2001وبه نقل از لمبرت[7]،2006)نیز نشان می دهند که نزدیک به121میلیون نفر در جهان به افسردگی مبتلا هستند. تقریبا همه افراد حداقل بصورت خفیف احساس افسردگی کرده اند(روز نهان و سیلیگمن[8]،1382)

« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، اعتماد به نفس پایین و خودملامتگری، نشانه‌های همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک[9]، ۱۳۸۲،جلد اول، ص ۸۹ ).

افسردگی علاوه بر اینکه زندگی را برای فرد مبتلا تلخ خواهد نمود، از پیشرفت و اعتلای فرد، همچنین توانایی انجام اعمال و وظایفی که بر عهده وی می باشد نیز جلوگیری خواهد نمود و خود این امر باعث اختلال در سلامت و پیشرفت جامعه و عواقب ناشی از آن خواهد شد.  با تشخیص به موقع و زود هنگام این اختلال در دانشجویان، فرصتی برای پیشگیری اولیه و یا جلوگیری از پیشرفت و وخامت آن و نهایتا تامین بهداشت روانی برای آنان و جامعه فراهم می گردد.

امروزه روان درمانیهای متعددی برای افسردگی وجود دارد که بعضی از آنها که در تجارب و پژوهشهای بالینی اثرمندی خود را به اثبات رسانده اند عبارتند از:  رفتار

یک مطلب دیگر :

ریشه های خود تنظیمی و شکل گیری آن

 درمانی،  روان درمانی بین فردی، شناخت درمانی (چمبلس[10] و همکاران،  1998)

درمان فعال سازی رفتاری نوعی درمان رفتاری صرف است که دارای اثر مندی بالینی است و همچنین به علت طول کم دوره درمان مقرون به صرفه است (لیجیوز[11]، هوپکو[12] و هوپکو،2001)

فعال سازی رفتاری به افراد افسرده کمک می کند تا از طریق راهبردهای متمرکز بر فعالیت مجددا در گیر زندگی شوند.این راهبرد ها با الگوی اجتناب و کناره گیری و نا فعالی که از طریق ایجاد مشکلات ثانویه اضافی موجب تشدید افسردگی می شوند،  مقابله می کنند.فعال سازی رفتاری به منظور کمک به افراد در نزدیک شدن و دسترسی به منابع تقویت مثبت در زندگی که دارای کارکرد ضد افسردگی طبیعی هستند طراحی شده است ( جیکوبسون[13]، مارتل[14]، دیمیدجیان[15]،2001)

این تحقیق به این منظور انجام شده است تا اثر بخشی رویکرد فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان افسردگی بالینی بررسی و مشخص گردد.

1-2-بیان مسئله:

امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که دراداره آینده کشور به عهده دارند یکی از قشر های مهم جامعه به حساب می آیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که بدانیم بر طبق آمار وارقام موجود، کشور ایران یک کشور جوان بوده و بخش عمده جمعیت آن متشکل از جمعیت جوان ونوجوان می باشند که سلامتی جسمی و روانی آنها نقش بسزایی در پیشرفت و آینده کشور خواهد داشت.یکی از رویکرد های نوین و اثر بخش در پیشگیری و درمان افسردگی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت می باشد که هم اثرات شگرف آن در تحقیقات گوناگون به اثبات رسیده و هم با فرهنگ کشور ما همخوانی کامل دارد.

شاید کمتر کسی باشد که در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد.  افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است.  اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد،  عرصه زندگی را بر فرد تنگ کرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می کند.افسردگی می تواند علل مختلفی داشته باشد اما مهمترین عاملی که باعث ایجاد و تداوم آن می شود کناره گیری و اجتناب فرد از فعالیتهای لذت بخش زندگی است،  به این صورت که فردی که بر اثر از دست دادن شغل،  عدم قبولی در دانشگاه یا فقدان یکی از عزیزان. (به این گونه عوامل مسایل اولیه گفته می شود)دچار حالاتی غمگنانه شده و از فعالیتها دست می کشد و دچار علائمی می گرددکه به آن  افسردگی می گوییم، در حقیقت بر اثر مسایل ثانویه افسردگی گرفتار بیماری می گردد(دیمیدجیان، دون،1392).این مسایل ثانویه شامل رفتارهای اجتناب گون و افکار نشخوار گون می شود بطوریکه فرد به خاطر غم واندوهی که مسایل اولیه برایش به ارمغان می آورنداز هر گونه دست زدن به فعالیت لذت بخش که برای فرد همراه با تقویت و پاداش باشد،امتناع کرده و گرفتار افکار نشخوارگون و رفتار های اجتنابی می گردد(دیمیدجیان، دون،1392).وفعالیتهایی از قبیل ماندن در رختخواب،  مصرف مواد افیونی و الکل وتماشای بیش از حد تلویزیون و….را انجام می دهد.فعال سازی رفتاری درمان ساختار یافته کوتاه مدتی برای افسردگی است(دیمیدجیان، دون،1392).

هدف فعال سازی رفتاری، فعال کردن درمانجویان بطرقی است که تجارب پاداش بخش آنان را در زندگیشان افزایش دهد.هدف مذکور افزایش فعالیت و در گیر شدن فرد در دنیای پیرامونش است.  فعال سازی رفتاری برای رسیدن به این هدف روی فرایندهایی (مانند رفتارهای گریز و اجتناب و افکار نشخوار گون) که جلوی فعال سازی را می گیرند، دست می گذارد. فعال سازی رفتاری بر این فرض استوار است که مشکلات موجود در زندگی افراد آسیب پذیر توان دریافت تقویت مثبت از محیط را از آنان می گیرد.  اساس کار فعال سازی رفتاری تاکید بر عوامل اصلی و حقیقی بوجود آورنده افسردگی یعنی کاهش فعالیتهای پاداش بخش و افزایش رفتارهای اجتنابی و افکار نشخوار گون می باشد

یکی از پژوهش های مهمی که تاثیر غیر قابل انکار فعال سازی رفتاری در درمان افسردگی را مشخص می کند، پژوهش تحلیل مولفه ای می باشد که جیکبسون و همکارانش انجام دادند(جیکبسون و همکاران، 1996)

150افسرده ی بزرگسالی که در این پژوهش شرکت کرده بودند به طور تصادفی در یکی از3 موقعیت درمانی قرار گرفتند 1- فعال سازی رفتاری 2- فعال سازی رفتاری به اضافه باز سازی شناختی افکار خود آیند 3- بسته شناخت درمانی کامل شامل فعال سازی رفتاری بازسازی شناختی افکار خود آیند و بازسازی شناختی باورهای بنیادین نتایج حاصل این پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت معنا داری بین سه موقعیت درمانی چه در درمان مرحله حاد و چه در پیشگیری ازعود آن هم در پیگری 2 ساله دیده نشد (جیکبسون وهمکاران، 1996؛گوتنر[16]، گالان[17]، دابسون[18] و جیکبسون، 1998)و نتایج بدست آمده از مولفه فعال سازی رفتاری با نتایج حاصل از شناخت درمانی کامل یکسان بود.

مدل معاصر فعال سازی رفتاری در یک کار آزمایی بالینی که در دانشگاه واشنگتن انجام شد (پژوهش سیاتل) در معرض آزمایش سختی قرار گرفت.  در پژوهش سیاتل فعال سازی رفتاری نه تنها با شناخت درمانی بلکه با یکی از داروهای ضد افسردگی  پاروکسین نیز مقایسه شد.

این مقایسه درمانی در بافتاری متشکل از 241 افسرده بزرگسال و کارآزمایی کنترل شده با دارو نما صورت گرفت تمرکز تحلیل بر مقایسه ی درمان بین2گروه بود: بیماران مبتلا به افسردگی خفیف و شدید. پیامد های درمانی سریع برای بیمارانی که فعال سازی رفتاری را دریافت کرده بودند با بیماران که داروی ضد افسردگی در یافت کرده بودند یکسان بود حتی برای بیماران که افسردگی شدید داشتند نیز چنین پیامدی حاصل شد بیمارانی که فعال سازی رفتاری را در یافت کرده بودند در درمان ماندند.

فعال سازی رفتاری همچنین از نظر درمان سریع بیماران مبتلا به افسردگی شدید در مقایسه با شناخت درمانی برتری داشت ونیز بیماران که دارو،علایم شان را بهبود بخشیده بود هنگامی که مصرف دارو را قطع کردند به مراتب بیشتر از بیماران که فعال سازی رفتاری با شناخت درمانی دریافت کرده بودند دچارعود شدند (دیمیدجیان و همکاران، 2006؛دابسون و همکاران 2008)

ما در این تحقیق به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که آیا استفاده از درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت می تواند بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان بالینی افسردگی  اثری داشته باشد یا خیر؟

1-3-اهمیت وضرورت انجام تحقیق

با توجه به اینکه دانشجویان در هر جامعه ای آینده سازان و برنامه ریزان و مدیران آن جامعه خواهند بود سلامت روانی آنان می تواند نقش مؤثری در فرآیند توسعه داشته باشد.  در صورتی که آنان از بهداشت روانی برخوردار نبوده و به خاطرمشکلات و مسائل اولیه ی مانند:سطح درآمد پایین، عدم موقعیت مناسب ازدواج،دوری از خانواده،شکست تحصیلی و عشقی،توقع وانتظارات بالا از خود ودیگران در زمینه های تحصیلی؛شغلی؛اجتماعی و…،می باشد که باعث اختلالات روحی و عاطفی از جمله افسردگی شوند، نه تنها خود دراین جریان ضربه می بینند،  بلکه در نهایت جامعه نیز متضرر می گردد.  شناخت عواملی که مشکلات روانی دانشجویان را فراهم می آورد مستلزم مطالعات علمی است. از طریق شناخت این عوامل است که می توان به برنامه ریزی در جهت مرتفع ساختن مشکلات عاطفی دانشجویان همت گماشت و بهداشت روانی آنان را تأمین کرد.  تا زمانی که بهداشت روانی درمیان دانشجویان وجود نداشته باشد نه تنها انواع اختلالات روحی از جمله افسردگی،  از خود بیگانگی و … گریبان گیر آنها خواهد شد، بلکه این امر منجر به افت تحصیلی و هدر رفتن سرمایه گذاریهایی خواهد شد که در این راه به کار گرفته شده است.

بر اساس نتایج مطالعات انجام گرفته در ایران، گروههای دانشجویی دامنه بالایی از اختلال افسردگی را نشان می دهند(امینی و همکاران،1380)، همچنین در پژوهشی دیگر، میزان شیوع این اختلال در دانشجویان 5/14در صد گزارش شده است(ضیایی،معین الغربایی،مالکی نژاد،1380).از آنجایی که مطالعات متعددی اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری را در افسردگی نشان داده اند (امیری،جلیلی،پرهون،1390)بنابراین هدف از این پژوهش اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش افسردگی دانشجویان می باشد.

رویکرد فعال سازی در این راستا نیز می تواند با پویا نمودن دانشجو در ظرف مدت کوتاهی او را دوباره به اجتماع بر گرداند

فعال سازی رفتاری در مقایسه با دارو درمانی که معمولا اولین وشایع ترین درمان انتخابی دانشجویان می باشد نه تنها تبعات منفی نداشته بلکه تجربه ای خوشایند را در زندگی دانشجو ایجاد می کند ولی مصرف دارو تبعات و اثرات خاص خود را دارد و در بسیاری از مواقع می تواند دانشجو را از ادامه ی تحصیل بطور موثر باز دارد.  از دیگر مزایای این رویکرد رفتاری برای درمان افسردگی دانشجویان می توان به این موارد نیز اشاره کرد که از آنجا که این نوع درمان دارای راهنمایی درمانی می باشد دانشجویان می توانند مانند یک پژوهش عملی آنرا در زندگی واقعی خود به کار گرفته واثرات آنرا به عینه مشاهده کندوهمچنین بدلیل اینکه این رویکرد تاکید بر انعطاف پذیری زیاد و انطباق شیوه درمانی با ویژگی های فردی نیازها و محدودیتهای درمانجو در فرایند درمان دارد، دانشجو می تواند با استفاده از خلاقیت امکانات محدودیتها وفرصت های خود در راستای طرح درمانی مدون گام بر دارد. یکی از امتیازات وویژگی ها ی منحصربفرد این رویکرد نسبت به بسیاری از  رویکرد ها که نقش کنترل علایم ودرمان را بعهده دارند این است که این شیوه ی درمانی علاوه بر نقش کنترل و درمان بیمار را از عود بیماری تا حدود زیادی مصون داشته و موجب افزایش کارایی احساس ارزش مندی وعزت نفس و در نتیجه خود شکوفایی فرد می گردد.

ما در این تحقیق برآنیم که با استفاده از روش فعال سازی رفتاری نه تنها  گام موثری در جهت درمان افسردگی برداریم بلکه با آموزش و نهادینه کردن این رویکرد از ابتلای دانشجویان به افسردگی در طول زندگیشان پیشگیری نماییم، با توجه به اینکه این روش در کشور ما کمتر مورد استفاده قرار گرفته است،ما در این پژوهش بیشتر به این موضوع  می پردازیم.یافته های این تحقیق می تواند در درمان افسردگی دانشجویان در کشور ما موثر واقع شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-13] [ 02:38:00 ب.ظ ]




     2-1 مقدمه                                                                                                   15

2-2 اوتیسم                                                                                                  15

2-2-1 تعریف                                                                                      15

2-2-2 نشانگان اوتیسم                                                                            16

2-2-3 همه گیر شناسی                                                                           17

2-2-4 سبب شناسی                                                                               18

2-2-5 درمان                                                                                       20

2-3- مشکلات رفتاری                                                                                     20

2-3-1 تعریف                                                                                     20

2-3-2 رفتار بهنجار و نابهنجار                                                                  22

2-3-3 قضاوت درباره مشکلات رفتاری کودکان                                             24

2-3-4 طبقه بندی انواع اختلالات رفتاری کودکان                                           26

2-3-5 میزان شیوع اختلالات رفتاری                                                           32

2-3-6 علل مشکلات رفتاری کودکان                                                          33

2-4- فرزندپروری                                                                                          38

2-4-1 تعریف                                                                                       38

عنوان                                                                                                  صفحه

2-4-2 پنج جنبه کلیدی برنامه فرزندپروری مثبت                                           41

2-4-3 علل مشکلات رفتاری                                                                   43

2-4-4 نظریه یادگیری اجتماعی                                                                48

2-4-5 خانواده و روابط بین والد و کودک                                                    52

2-4-6 شیوه های فرزندپروری                                                                  54

2-4-7 نظریه آدلر                                                                                 57

2-4-8 نظریه شیفر                                                                                59

2-4-9 نظریه باتوم                                                                                60

2-4-10 نظریه بامرید                                                                             61

2-4-11تاثیر سبک های فرزندپروری بر رفتار فرزندان                                      66

2-5 تحقیقات انجام شده درباره موضوع تحقیق                                                    68

2-5-1 تحقیقات انجام شده در خارج از کشور                                                68

2-5-2 تحقیقات انجام شده در داخل کشور                                                   70

فصل سوم ( روش تحقیق )                                                                           79

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 

3-1 مقدمه                                                                                                80

3-2 روش تحقیق                                                                                        80

عنوان                                                                                     صفحه

3-3 حجم جامعه و نمونه                                                                              81

3-4 معیارهای ورود به پژوهش                                                                       81

3-5 معیارهای خروج از پژوهش                                                                      81

3-6 ابزار جمع آوری اطلاعات                                                                        81

3-7 روش اجرای تحقیق                                                                               84

3-8 روش جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل داده ها                                          84

فصل چهارم(تحلیل داده ها)                                                                           85

4-1 مقدمه                                                                                                86

4-2 مشخصات جمعیتی                                                                                86

4-3- یافته های توصیفی                                                                               87

4-4- بررسی فرضیه های تحقیق                                                                     90

فصل پنجم (تبیین نتایج)                                                                            97

5-1 مقدمه                                                                                               98

5-2 یافته های تحقیق                                                                                 98

5-3 پیشنهادات تحقیق                                                                               101

عنوان                                                                                   صفحه

    5-4 ملاحضات اخلاقی                                                                  103

منابع                                                                                    104

منابع فارسی                                                                            105

منابع خارجی                                                                           111

چکیده

هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان بود. روش : این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی های پژوهش 30 نفر بودند که به صورت تصادفی از میان مادران کودکان اوتستیک مدرسه مهرجو ، درسال 92 انتخاب شدند. گرداوری داده ها به کمک پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر، پیش از جلسات و بعد از آن انجام شد. آموزش فرزندپروری مثبت در طی هشت جلسه دو ساعته ارائه شد. داده ها به کمک روش های آمارتوصیفی، تحلیل واریانس و T-test تحلیل شدند. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت به مادران کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان معنی دار بوده است. نتیجه گیری : آموزش فرزندپروری مثبت به مادران کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان موثر است .

1-1- مقدمه

اوتیسم[1] نوعی اختلال تکاملی عصبی است که در آن کودک مبتلا مراحل تکاملی را آن گونه که همسالان وی طی می کنند، نمی گذراند. اوتیسم (درخودماندگی) عموما به وسیله یک مجموعه سه تایی از ویژگی ها مشخص می‌شود(کاپلان و سادوک، 1386).

طیف اوتیسم از پنج اختلال مجزا تشکیل شده است که در این میان اوتیسم، اختلال نافذ رشد که به گونه دیگری مشخص شده است (PDD-NOS)[2] و اختلال آسپرگر[3] که بیشتر فراگیر است، در آن شایع تر است و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است(ماتسون[4]، 2007).

تأخیرهای رشدی در این کودکان، می تواند تاثیر منفی بر سایر زمینه های تحولی داشته و زمینه را برای استقرار مشکلات رفتاری نظیر روی زمین کوبیدن خود، گریه کردن، ضربه زدن به سر و قشقرق فراهم کند. بدین صورت که کودک برای جلب توجه بزرگسالان و اجتناب از موقعیت هایی که مطابق میلش نیست این رفتارها را بروز می دهد (ممقایه، پوراعتمادی، احمدی و خوشابی، 1390). بنابراین کاهش مشکلات رفتاری[5] کودکان مبتلا به اوتیسم، مولفه های اساسی در مداخلات درمانی برای کودکان می

یک مطلب دیگر :

استفاده از نانو ذرات مغناطیسی//پایان نامه درمورد نانو ذرات مگهمايت

 باشد (بهمن زادگان جهرمی و همکاران، 1389).

مشکلات رفتاری، یکی از شایع ترین مسائل دوران کودکی است که رابطه بین کودک و محیط را خدشه دار می سازد. یک رفتار، هنگامی مشکل آفرین تلقی می گردد که برای فرد و دیگران، مزاحمت ایجاد کرده و زندگی عادی آنان را مختل گرداند (گلدشتاین[6]، 1995).

در زمینه روانشناسی مرضی باور بر این است که مشکلات رفتاری از شایع ترین مسایلی است که کودکان و نوجوانان با آن در ارتباط اند. از طرف دیگر خانواده محل اولین ارتباط اجتماعی کودک بوده و اصولاً کودک در چارچوب محیط خانوادگی و بر حسب جهت گیری های روش های تربیتی والدین خود، انتظارهای زندگی گروهی را می شناسد. پس تعلیم و تربیت کودک و شکل گیری ابعاد رشدی کودک که در بروز رفتارهای کودک انعکاس می یابد، بدون شک تحت تاثیر والدین خواهد بود که صد البته نقش محیط نیز با این نقش خانواده در هم تنیده و جدا نشدنی است (ایمانی و محب، 1388).

برنامه فرزند پروری مثبت[7] یک مداخله پیشگیرانه جهانی با مداخلات انتخابی به طور خاص برای کودکان در معرض خطر(مشکلات رفتاری) و والدین شان طراحی شده است. این برنامه پنج دوره مختلف رشدی را دربرمی گیرد. هدف آن از نوزادی تا نوجوانی است (ساندرز[8]، 2007).

این برنامه یک مداخله فرزندپروری چند سطحی است که هدف کلی آن افزایش دانش، مهارت و اعتماد به نفس والدین به منظور جلوگیری و کاهش مشکلات رفتاری، عاطفی و رشد و نمو کودکان و نوجوانان در سطح جامعه است (ساندرز[9]، 2007).

کودکان اوتیسم نیز دارای مشکلات رفتاری بسیاری هستند که کمک خانواده و والدین را در کاهش این مشکلات رفتاری می طلبد؛ از این رو هدف این پژوهش بررسی اثربخش بودن آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به والدین کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان می باشد.

1-2- بیان مسئله

اختلالات طیف اوتیسم گر چه با همین نام شناخته می شوند که اولین بار لئو کانر[10] در 1942 در آمریکا و هانس آسپرگر[11] در حدود همان سال در اتریش به معرفی آن پرداختند، لیکن اکنون شامل مجموعه ای از اختلالات می شوند که با نام PDD یا اختلال های رشدی[12]  فراگیر شناخته می شوند(کاپلان و سادوک، 1386).

طبق تعریف انجمن روانپزشکان آمریکا[13]، این اختلالات با آسیب شدید و نافذ در چندین جنبه رشد از جمله مهارت های تعامل اجتماعی متقابل، مهارت های ارتباطی یا وجوه رفتار، علایق و فعالیت های کلیشه ای مشخص می شوند. آسیب های کیفی که مشخصه این اختلال ها هستند به طور مشخص به سطح رشد و یا سن عقلی فرد انحراف دارند. این اختلالات شامل : اختلال اوتیسم، اختلال رت[14]، اختلال از هم گسسختگی دوران کودکی[15]، اختلال آسپرگر و اختلال رشدی فراگیر که به گونه ای دیگر مشخص نشده است می باشد و معمولا در اولین سال های زندگی آشکار می شوند و اغلب با درجاتی از عقب ماندگی ذهنی همراه هستند و گاهی اوقات نیز با گروه مختلفی از حالات طبی عمومی (مثل نابهنجاری های عضوی کروموزومی[16]، عفونت های مادرزادی[17]، نابهنجاری های ساختاری سیستم عصبی مرکزی[18] ظاهر می شوند.اوتیسم اصولا بر چهار حوزه از توانایی های کلی کودک اثر می گذارد (کاپلان و سادوک، 1386).

– ارتباط برقرار کردن (کلامی و غیر کلامی)[19]

– مهارت های اجتماعی[20]

– رفتار[21]

– یادگیری[22]

بررسی های اخیر نشان می دهند که شیوع اختلال اوتیسم 2-1 مورد به ازای هر1000 نفر جمعیت  برای درخودماندگی (اوتیسم) و نزدیک به 6 موردبه ازای هر 1000 نفر جمعیت، برای اختلالات طیف اوتیسم تخمین زده شده ات. اختلال اوتیسم در هر دو جنس دیده می شود، اما فراوانی آن در پسر ها 3 تا 4 برابر دختران است. هر ساله بر آمار کودکان مبتلا به اوتیسم افزوده می شود تا جایی که موسسه ملی بهداشت روان آمریکا میزان شیوع اختلال را در سال 2010، 1 مورد در هر 99 نفر تخمین زده است (ماتسون، 2007).

پژوهش ها در مورد علل بوجود آورنده ی اوتیسم به نقش اختلال ساختاری مغز[23]، ژنتیک[24]و عوامل محیطی اشاره داشته است. اما تاکنون هیچ عامل قطعی و مشخصی شناخته نشده است (ماتسون، 2007).

بررسی ها نشان می دهند که والدین کودکان با اختلال های گستره اوتیسم بیش از والدین کودکان با اختلال های روانشناختی[25] دیگر، در معرض فشارهای روانی[26] ناشی از داشتن کودک ناتوان قرار دارند. این فشارها می تواند برخاسته از مشکلات ناسازگاری و رفتارهای ضداجتماعی، خود آسیب رسانی، حرکات کلیشه ای و یا فشارهای روانی ناشی از دشواری در برقراری ارتباط اجتماعی و نیز مشکلات مربوط به حضور در اماکن عمومی با شرایط خاص جسمانی کودک و یا هزینه های زیاد خدمات آموزشی و درمانی باشد (انجمن درخودماندگی آمریکا، 2003).

مشکلات رفتاری، رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی هستند که گستره آن ها شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، ‌اعمالافسرده‌گونه و گوشه‌گیرانه می‌باشد و بروز آن ها به دور از انتظار مشاهده‌کننده است، به‌طوری که وی آرزوی توقف این‌گونه رفتارها را دارد (نراقی و نادری، 1374).

امروزه دیگر از لفظ اختلالات رفتاری[27] استفاده نمی شود. بلکه تقسیم بندی مشکلات رفتاری به دو دسته درونی سازی شده[28]و بیرونی سازی شده[29]، راه را برای پژوهش و بررسی دقیق تر این مشکلات هموارتر ساخته است. مشکلاتی از قبیل نارسایی توجه، بیش فعالی، اختلالات سلوک، اضطراب فراگیر، افسردگی، نافرمانی، هراس و … که می توانند به صورت قشقرق به راه انداختن، کتک کاری، نزاع، داد و فریاد، خرابکاری، تهدید، فرار از مدرسه، افت تحصیلی و منفی کاری بروز پیدا  کند، این موارد اگر جنبه خودانگیخته داشته و همیشگی باشد، می توانند به عنوان مشکلات رفتاری بیان شوند. هر کدام از این مشکلات می توانند زمینه ساز مشکلات دیگری شده، در بزرگسالی نیز به شکل های مختلف ظاهر شوند (ایمانی و محب، 1388).

به طور معمول کودک این نمونه های رفتاری را در مکان های گوناگون، مانند : آموزشگاه، خانه و در موقعیت های اجتماعی از خود بروز می دهند و این گونه کردارها باعث می شوند که مشکلات چشمگیری درعملکرد اجتماعی، آموزشی و خانوادگی پدید آید (ایمانی و محب، 1388).

هنگام اندیشیدن به مشکلات رفتاری کودکان می توان در سه گستره متمرکز شد : کودک، آموزشگاه، خانواده. خانواده بستری است که آدمی زندگی اش را با آن آغاز می کند و در آن شکل می گیرد. یکی از موثرترین مداخلات در حیطه مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان، آموزش مهارت هایی به والدین است که به کنترل رفتار از جانب کودک و ایجاد سبک های والدینی موثر، می انجامد. رابطه عاطفی میان والد و کودک، در فرایند درمان امری تاثیر گذار محسوب می شود و با آموزش مهارت های درمانی، والدین می توانند در حد یک درمانگر و شاید بیشتر از آن برای فرزندانشان موثر باشند (لندرت، ری و براتون، 2009).

فرزندپروی حوزه ی نسبتا جدیدی است که توجه پژوهش ها را از دهه های 1970  به بعد به سمت خود معطوف نموده و از آن زمان رویکردهای بسیاری برای پیشگیری و حل مشکلات والد- کودک و خانواده با تمرکز بر درمان و پیشگیری مطرح شده اند (استنبورد ، 2006).

یکی از انواع برنامه های آموزش والدین، «برنامه فرزندپروری مثبت» است که توسط ساندرز و همکاران و بر اساس رفتار درمانگری های خانواده مبتنی بر اصول یادگیری اجتماعی به وجود آمده است این برنامه به دلیل وجود سطوح مختلف در نارسایی کارکرد خانواده و نیازهای گوناگون مادر و کودک دارای پنج سطح مختلف می باشد و استفاده از آن برای مادران کودکان 3-2 ساله ای پیشنهاد می شود که هم اکنون مبتلا و یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی هستند(پور احمدی و همکاران، 1388).

اهداف تمام سطوح درمانی این روش بر افزایش خودبندگی و خودکارآمدی مادران در مدیریت و کنترل رفتار متمرکز شده است که از طریق آموزش مادران در جهت ارتقاء تحول کودک، می توان دستیابی به حس شایستگی و خویشتن داری را در والدین هموار ساخت (ساندرز ، 2005).

درطول 30 سال گذشته، شواهد زیادی جهت اثر بخش بودن برنامه فرزندپروری مثبت بدست آمده است. اثر بخشی برنامه فرزندپروری مثبت در طیف گسترده ای از فرهنگ ها از طریق آزمایشات درهنگ کنگ، ژاپن، آلمان، سوئیس، استرالیا، نیوزیلند و ایالات متحده نشان داده شده است (ساندرز ، 2010).

آموزش والدین از دو جهت بر سایر روش ها برتری دارد، اول آن که برنامه اصلاح رفتار کودک در محیط طبیعی منزل و توسط والدین که بیشترین تماس را با او دارند، اجرا می گردد و دوم آن که آموزش  والدین جنبه های مختلفی از عملکرد والدینی و خانوادگی را تحت تاثیر قرار می دهد ( ساندرز، 2007).

فارشتاین[30] (1986)، بیان می کند هنگامی که والدین آگاهی درستی از مشکلات کودک شان داده می شود، مادران سازوکارهای مناسبی از خود نشان می دهند تا بدون دخالت احساسات شان با فرزندان خود برخورد نمایند (مختاری، 1387).

شیوه آموزش این روش به صورت گروهی، موجب غنا بخشیدن به عوامل محافظتی کودکان و کاهش عوامل خطرساز و مرتبط با مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان خواهد شد (ساندرز، 2008). شفیع آبادی (1386)، بیان می کند آموزش گروهی والدین نوعی از تعلیم و تربیت گروهی است که آموزش وسیعی را شامل می گردد و به والدین کمک می کند تا دانش و توانایی های خود را در زمینه پرورش و تعلیم و تربیت کودکان به نحوه مطلوب گسترش دهند. در چنین موقعیت هایی برنامه آموزش فرزندپروری می تواند به والدین بیاموزد که چگونه با ارائه الگوهای مناسب، نقش مثبت تری را برای کودکان شان ایفا کنند و سبک های سالم زندگی را به خود بیاموزند و به کودکان شان منتقل کنند. در چنین حالتی با افزایش توانمندی های والدین، مشکلات رفتاری کودکان کاهش می یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:37:00 ب.ظ ]




دارد؟سوال سوم)آیا مشاوره گروهی تنظیم هیجانی و کارآفرینی بر بعد انتخاب توانمند سازی زنان سرپرست تاثیر دارد؟……..96

سوال چهارم)آیا مشاوره گروهی تنظیم هیجانی و کارآفرینی بر بعد شایستگی توانمند سازی زنان سرپرست تاثیر دارد؟………..97

فصل پنجم :بحث و نتیجه گیری

خلاصه پژوهش……………………………………………………………………………………………………………………………100

بحث وتبیین یافته های پژوهش…………………………………………………………………………………………………………..102

محدودیت های پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………105 پیشنهاد های پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………….106

الف) پیشنهادات پژوهشی ………………………………………………………………………………………………………………106

ب) پیشنهادات کاربردی ………………………………………………………………………………………………………………..106

‌منابع و ماخذفارسی……………………………………………………………………………………………………………………….107

منابع و ماخذ انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………………….109

ضمائم……………………………………………………………………………………………………………………………………..112

چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………………….114

مقدمه

توانمندسازی[1] بی گمان یکی از مهم ترین وظایف دولت ها محسوب می شود. در کشورهای مختلف جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف این حقیقت می شود که شهروند مطلوب برای جامعه باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این صفات و ویژگی ها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد.

یکی از چالشهای اصلی سازمانهای حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی(ره) این است که فعالیت بخش های گوناگون سیستم را به گونه ای طراحی کنند که بتوانند در دنیای پرتحول امروز، توانمندسازی زنان را افزایش داده، با هماهنگی یکدیگر و با بهره مندی از ابزار آموزش و پژوهش، گامهای مؤثری را در این راستا بردارند. در حال حاضر، بسیاری از تلا شهایی که در زمینه توانمندسازی زنان جویای کار صورت میگیرد، با عدم موفقیت روبه رو است؛ زیرا تولید فکر و خلاقیت، هماهنگی با این تغییرات و ایجاد تغییرات نو، نیاز به توانمندی ویژه ای در حیطه های گوناگون، با استفاده از آموزش های خاص دارد و بهره مندی از آ نها منجر به بهبود مستمر عملکرد، ارتقای صلاحیت، تغییر در رفتار و در نهایت توانمندسازی این زنان می شود.

شرایط اقتصادی ایران و گذر از مرحله ی اقتصاد تک محصولی، ضرورت بستر دیگری را ایجاد نموده است که در درون خود شرایط بهر ه مندی از منابع طبیعی، انسانی، تولیدی و خدماتی در بخش های مختلف اقتصادی را فراهم می سازد. تجارب کشورها حاکی از آن است که اکثر آن ها به منظور توسعه اقتصادی و نیز برون رفت از بحران های اقتصادی، تلاش نموده اند آمادگی های شغلی را در زنان برای ورود به بازار کار از طریق ارایه آموز شهای روان شناختی و ایجاد مهارت های کسب و کار در اولویت

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 برنامه های خود قرار داده، فضای مناسبی را برای توسعه آن ایجاد کنند و در کنار آن به تقویت نقش زنان در مهارت های کسب و کار و فعالیت های کارآفرینی بپردازند(احمدپور داریانی، 1380).

بنابراین، به منظور توانمندسازی زنان، می بایست شیوه هایی را برای کشف شایستگی آن ها به منظور توسعه توانمندی ها و به حداکثر رساندن فرصت ها ایجاد نمود که در این میان استفاده از آموزش های روان شناختی و کارآفرینی جهت توانمندسازی آنان از اهمیت خاصی برخوردار است که می بایست مورد توجه ارگان های اجرایی(دولتی) مرتبط با امور زنان قرار گیرد. علاوه بر این، به  فرآیند توانمندسازی زنان، می بایست به صورت بنیادین و با توجه به منابع موجود در کشور نگریست. توانمندسازی از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فرآیندی است مشتمل بر آگاهسازی اجتماعات به منظور شناخت وضعیت موجود، حذف محدودیتها و موانع، بهره گیری از منابع و ظرفیت های موجود در جوامع از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهت مدیریت مؤثر آنان بر تلا شها و تصمیم گیری ها برای بهبود شرایط زندگی خود(طباطبایی،1384).

از جمله اقداماتی که می تواند منجر به توانمندی شود، آموزش به زنان  فواید توانمندسازی، آگاهی جنسیتی، کسب شایستگی و اطمینان، بکار بستن دانش و مهارت مناسب است . در جامعه امروز آگاهی جنسیتی، منجر به فعالیت هایی می شود که به زنان قدرت بیشتری می دهد . کارآفرینی و تنظیم هیجانات وآگاهی کامل از حقوق به عنوان وسیله توانمندسازی، از جانب زنان و حتی مردان پذیرفته شده است.

لازمه توانمندسازی زنان ارائه آموزشهای لازم بویژه در زمینه کارآفرینی و تنظیم هیجانات و احساسات می باشد که سرلوحه این پژوهش در نهاد کمیته امداد امام خمینی(ره) قرار گرفته است. گستره ی فعالیت این نهاد در جهت خدمت رسانی به اقشار آسیب پذیر جامعه، به ویژه زنان سرپرست خانوار، وسیع است. این نهاد مانند سازمانهای دولتی، به ارایه ی خدمات و حمایت هایی همچون مددکاری اجتماعی، روانشناسی، مشاوره، بازتوانی، مالی، آموزشی، بهداشتی و تأمین مسکن زنان سرپرست خانوار می پردازد.

بیان مسئله:

توانمندسازی زنان فرآیندی است که به وسیله آن زنان برای سازماندهی خودشان توانمند می شوند و اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و از حقوق خود برای انتخاب مستقل وکنترل بر منابع، که منجربه از بین رفتن جایگاه فرودستی ایشان می گردد دفاع می کنند)مالهاترا،2002). توانمندسازی به معنای تفویض و یا اعطای قدرت به کسی است(کانگر و کانونگو[2]،1988) و به فر آیند تأثیرگذاری بر رویدادها و نتایجی که برای یک فرد یا یک گروه اهمیت دارد اشاره دارد.در اثر توانمندسازی، فرد به افزایش میزان اثربخشی خود اعتقاد پیدا می کند. توانمندسازی یک حالت شخصیتی نیست بلکه یک فرآیند پویاست که عقاید فرد درباره ارتباط شخص  محیط را منعکس می کند(میشرا[3] و اسپریزر ،1998). پس مزایای واقعی توانمندسازی احساس نخواهد شد مگر اینکه ابتدا زنان خودشان را توانمند ادراک نمایند(سیگال و گاردنر[4]،1999).

هم چنین اگبومه[5](2001) توانمندسازی را به معنای دستیابی بیشتر زنان به منابع و کنترل بر زندگی خود می داند که موجب احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتری در آن ها می شود. این فرآیند موجب افزایش عزت نفس زنان می گردد به این معنا که موجب بهبود تصویری میشود که زنان از خودشان می بینند.

زنان سرست خانوار از جمله گروهها و اقشاری است که به توانمندسازی نیاز دارد.  در این نوع خانوار ها نان آور این واحدها زنی است که یا شوهرش را از دست داده ، یا طلاق گرفته و یا شوهرش متواری و یا از کار افتاده است. این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند علاوه بر درآمدی که از طریق کارهای موسمی و کم دستمزد به دست می آورند از کمک دولت یا بنیادهای دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد. زنان بیوه بهره بسیار کمی از منابع توسعه داشته اند هر چند که نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. درکشورهای غیرصنعتی و درحال توسعه به دلیل محدودیت منابع و حاکمیت اندیشه های تبعیض آمیز؛ در مواردی که زنان علاوه بر

یک مطلب دیگر :

منابع تحقیق درمورد روزنامه‌نگاری – مجله علمی خبری رهاجو

 انجام وظایف سنتی که نابرابری جنسیتی را به میان میآورد نقش اداره خانواده و تأمین معیشت آن را نیز برعهده دارند، این تفاوت بارزتر است. وجود نابرابری فوق علاوه بر تحمیل فشار و شرایط دشوار به زنان، منجر به کاهش آشکار سطح زندگی اعضای خانوار نیز می شود. به این ترتیب با ورود به مقوله فقر، نیاز به مداخله سیاست گذاران و سازمان های حمایتی مطرح می شود بنابراین توجه به رویکرد جنسیتی در برنامه ریزی های توسعه با هدف ارتقا توانمندی های زنان، ارایه اطلاعات و آمارهای جنسیتی با توجه به گروه بندی های مختلف زنان ضروری به نظر می رسد(کتابی و فرخی،1382).

پژوهش ها بیانگر اهمیت آموزش و مشاوره گروهی در اجرای نقشه های توانمندسازی به عنوان یک چرخه و نه یک فرآیند خطی است. کار[6](2003) درادبیات مشاوره این توافق وجود دارد که کاربست اصول توانمندسازی در کار با زنان مفید است.نتایج یک فراتحلیلی روی40 پژوهش نشان داد که توانمندسازی زنان و مادران عمل کرد اجتماعی و سلامت روان شناختی آنان را بهبود می بخشد. به عبارتی خود اشتغالی زنان به توانمندسازی اقتصادی آنان انجامیده و از وابستگی آنان به مردان و سازمان های حمایتی کاسته و از آسیب پذیری آنان می کاهد. توانمندسازی روان شناختی زنان به ارتقاء کیفیت نقش مادرانه آنان انجامیده و از پریشانی های روانشناختی خانواده می کاهد (دیویس[7] ،2011) و سرانجام مشارکت فعال زنان در محیط شغلی به افزایش اقتدار شخصی، بین فردی آنان منتهی می شود(الماله[8]،1993).

اشتغال[9] و کارآفرینی[10] اثرات بسیار مثبتی بر روحیه و رفتار انسان دارد . این اثرات مثبت را می توان در مواردی چون اجتماعی شدن، کسب ساختار کلی برای ز ندگی و رشد شخصیت برشمرد. د اشتن شغل یا فعالیت مثبت در اجتماع بر ای تمامی افر اد به ویژه ز نان سرپرست خانو اده با رشد مهارت ها، ایجاد یک چارچوب زمان بندی شده منظم برای زندگی، تعامل اجتماعی، کسب دستمزد ، هویت فردی ، شغلی ، جایگاه اقتصادی و اجتماعی همر اه است . نداشتن یا از دادن شغل، اثرات بسیار منفی بر روحیه و رفتار انسان ها دارد . از دست دادن درآمد باعث ایجاد تغییرات غم انگیزی در شیوه و گذران زندگی انسان ها می شود . برای بسیاری از مردم، به ویژه زنان سرپرست خانواده، از دست دادن یا نداشتن شغل به معنای از دست د ادن خانه و کاشانه و سایر دارایی های با ارزش آن ها است . موقعیت خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و عزت نفس آن ها به طور منفی تحت تأثیر چنین شرایط نامطلوبی قرار می گیرد. از آن جا که زنان سرپرست خانواده با شرایط پرنوسان و غیرثابتی مواجه هستند نسبت به توانایی ها، قابلیت ها و مهارت های خود تردید می کنند .در نتیجه، بیکاری این قشر آسیب پذیر سبب بروز تغییراتی در طرز تفکر، سبک زندگی روزانه، کاهش اعتماد به نفس و افز ایش بیماری های جسمی و روانی آن ها می شود. علائم و نشانه های چنین مشکلاتی اغلب بلافاصله یا یک سال پس از جدایی از همسر و نداشتن شغل و درآمد درمیان زنان سرپرست خانواده مشاهده شده است(آیمن[11]،1995).

از طرف دیگر اشکال در تنظیم هیجان می تواند زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنان را برای اختلالات روانی بعدی مانند افسردگی، اضطراب، استرس آماده کند(ساندلر،تین ووست،[12]1994). هیجان می تواند پیامدهایی را نیز در کارکرد اجتماعی افراد داشته باشد؛ برای نمونه افرادی که از تنظیم هیجان به شیوه ارزیابی بهره می گیرند، به دلیل اینکه پیش از آغاز روابط میان فردی توجهشان را به جای معطوف کردن بر خود به منابع بیرونی مانند کیفیت رابطه و یا فرد دیگر متمرکز می سازند، توانایی آنها برای کنترل کیفیت رابطه بیشتر و در نتیجه رضایت آنها از روابط اجتماعی بالا می رود.(رضوان وهمکاران، 1384).

هدف توانمندسازی کمک به افراد ضعیف است تا تلاش نمایند بر ضعف هایشان غلبه؛ جنبه های مثبت زندگیشان را بهبود بخشیده، مهارت ها و توانایی هایشان را برای کنترل عاقلانه بر زندگی افزایش داده و آن را در عمل پیاده نمایند(رایتر[13]،1994).  بنابراین مساله پژوهش این است که آیا مشاوره گروهی، تنظیم هیجانی و کارآفرینی بر توانمند سازی زنان سرپرست خانوار تاثیر دارد؟

اهمیت و ضرورت پژوهش:

توانمندسازی فرآیندی است که طی آن فرد از نیازها و خواسته­های درونی و قابلیت­های خود آگاه می­شود و با هدف رسیدن به خواسته­ها به کسب توانایی­های لازم می­پردازد. در کشور ما با وجود آنکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را شکل داده و از نظر کسب تحصیلات عالی روندی صعودی را طی نموده اند ولی از نظر وضعیت اشتغال نتوانسته اند با توجه به ظرفیت­های شخصی، اجتماعی و قانونی به جایگاهی متناسب دست یابند. زنان قلب توسعه اقتصادی- اجتماعی هر ملت می باشند. زنان نیمی از جمعیت  جهان را تشکیل می دهند. آن ها دوسوم کارجهان را انجام می دهند و تنها از یک دهم درآمد جهان و یک صدم مالکیت دارایی های جهان برخوردارند. توانمندسازی زنان نه تنها به نفع زنان بلکه به نفع کل خانواده می باشد . زنان با درآمدی که بدست می آورند. چیزی برای خود پس انداز نمی کنند؛ بلکه همه را صرف خانواده می کنند. این در حالی است که مردان تنها 50 تا 68 درصد از درآمد خود را به خانه می آورند (چنت[14] ،1989.(

بنابراین سرمایه گذاری برای ارتقای موقعیت اقتصادی زنان تاثیری چند برابر در خانواده نسبت به مردان دارد(چستون[15]،2002)..بررسی ها نشان می دهد که زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار دارند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیت ها و امکانات لازم برای توانمندی و کاهش فقر برخوردار نیستند. وجود موانع و محدودیت ها بر سر راه تغییر و تحول پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان متأثر از عوامل فرهنگی و حقوقی، هرگونه تلاشی را برای از بین بردن فقر آنان با مشکل مواجه ساخته است (شادی طلب و همکاران، 1384).

براساس گزارش های بانک جهانی، بیش از 66 درصد از فقرای جهان را زنان تشکیل می دهند. این در حالی است که زنان در سراسر جهان، همواره بیش از دو سوم از بار کار را بر دوش داشته اند اما تنها ده درصد از کل درآمد جهانی و فقط یک درصد از ثروت جهان نصیب آنان شده است(برای نمونه: بانک جهانی،2004-2000).عوامل بسیاری باعث افزایش فقر و کاهش برابری جنسیتی می شوند. نکته اساسی که در غالب بررسی ها مورد تأکید قرار می گیرد این است که زنان به خاطر زن بودن بیشتر در معرض فقر قراردارند (راودراد، 1379(.

کودکان زیادی بنا بر دلایلی، با یکی از والدین خود (معمولاً مادر) زندگی می کنند و در عین حال جوامع زیادی با افزایش نرخ طلاق مواجهند و این موضوعات زنان را آسیب پذیرتر می‌سازد و معمولاً در جوامعی که زنان برای مراقبت از کودکان مسئول هستند، فرصت حضور در بازار کار را به منظور پرورش کودکان از دست می دهند. علاوه بر این، بیوگی تجربه مشابه اکثر زنان متاهل است که بیانگر رشته ای از نا امنی‌های ویژه از جمله از دست دادن درآمد همسر، احترام و پایگاه در خانواده و اجتماع است. بنابراین، در سراسر جهان نرخ خانوارهای«زن سرپرست» در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. در این کشورها، فقدان منابع برای حمایت اجتماعی و اقتصادی از زنان، کمبود برنامه ریزی های آموزشی، مراکز فنی و حرفه ای و مربیان ماهر و کارآزموده به منظور ارائه خدمات آموزشی(تخصصی و کاربردی) به آنان، برخی از مشکلاتی هستند که زنان با آن مواجهند(جباری، 1382(.

در بیان ضرورت و اهمیت تحقیق می توان گفت ، تاکید سازمان بین المللی کار و نهادهای حمایتی بر ترویج و توسعه برنامه های آگاهسازی (فردی و شغلی) به منظور بسط و گسترش کار شایسته  در میان کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه (گزارش هیئت مدیره سازمان بین المللی کار،2004 ) ، اجرای چنین پژوهشی را ضروری و مهم می سازد. بنابراین، اجرای پژوهش حاضر که به منظور ایجاد شرایط مناسب و مساوی برای زنان در جهت استفاده از فرصتهای آموزشی و شغلی نیز اهمیت خاصی برخوردار می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ب.ظ ]




اهداف جزئی تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………………19

فرضیه های تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………………..20

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییرها………………………………………………………………………………………………….. 21

تعاریف مفهومی……………………………………………………………………………………………………………………………………21

افسردگی……………………………………………………………………………………………………………………………………….21

سبک زندگی………………………………………………………………………………………………………………………………..21

تغذیه……………………………………………………………………………………………………………………………………………21

ورزش و فعالیت بدنی………………………………………………………………………………………………………………..21

مسئولیت پذیری در مورد سلامت……………………………………………………………………………………………..21

مدیریت استرس…………………………………………………………………………………………………………………………21

رشد معنوی یا خود شکوفایی……………………………………………………………………………………………………21

دیابت نوع 2……………………………………………………………………………………………………………………………….21

تعاریف عملیاتی……………………………………………………………………………………………………………………………………22

افسردگی……………………………………………………………………………………………………………………………………22

سبک زندگی…………………………………………………………………………………………………………………………….22

تغذیه…………………………………………………………………………………………………………………………………………23

ورزش و فعالیت بدنی………………………………………………………………………………………………………………23

مسئولیت پذیری در مورد سلامت…………………………………………………………………………………………..23

مدیریت استرس………………………………………………………………………………………………………………………..23

رشد معنوی یا خود شکوفایی………………………………………………………………………………………………….23

دیابت نوع 2……………………………………………………………………………………………………………………………..23

فصل دوم

مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………………………24

درمان شناختی-رفتاری………………………………………………………………………………………………………………………..28

نظریه آسیب شناسی روانی……………………………………………………………………………………………………….31

نظریه فرآیندهای درمان……………………………………………………………………………………………………………32

تغییر شناختی رفتاری مایکنبام………………………………………………………………………………………………34

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 

تلفیق رویکردهای شناختی و رفتاری…………………………………………………………………………………………………38

اصول کلی در شیوه درمان شناختی-رفتاری……………………………………………………………………………………..39

تعریف رفتار درمانی……………………………………………………………………………………………………………………………..41

نحوه شکل گیری رفتار گرایی و شرح مختصر نظریات رفتار گرایی…………………………………………………42

اصول رفتار درمانی شناختی……………………………………………………………………………………………………………….43

روشهای  درمانی  شناختی  ـ رفتاری : شکل گیری  و اصول…………………………..………………………… 43

نظریه های شناختی……………………………………………………………………………………………………………………….. 47

بیان چند نظریه شناختی ………………………………………………………………………………………………………………… 48

درمان منطقی _ هیجانی الیس………………………………………………………………………………………………………. 68

درمان بازسازی شناختی مک مولین………………………………………………………………………………………………… 50

مدل شناختی بک از افسردگی…………………………………………………………………………………………………………. 51

افکار خودآیند……………………………………………………………………………………………………………………….. 51

طرحواره ها…………………………………………………………………………………………………………………………….. 52

خطاهای منطقی……………………………………………………………………………………………………………………. 52

مثلث شناختی……………………………………………………………………………………………………………………….. 52

مولفه های بنیادین………………………………………………………………………………………………………………… 54

نظریه یادگیری اجتماعی بندورا (یا نظریه شناختی اجتماعی بندورا):  ……………………………………… 54

افسردگی…………………………………………………………………………………………………………………………………………….56

چارچوب نظری………………………………………………………………………………………………………………………56

تعریف افسردگی………………………………………………………………………………………………………………………58

یک مطلب دیگر :

 

مروری کوتاه بر طبقه بندی اختلالات خلقی……………………………………………………………………….60

اختلالات افسردگی اساسی…………………………………………………………………………………………………..62

ویژگی های بالینی اختلالات افسردگی اساسی…………………………………………………………………..62

ویژگی و اختلال های همراه…………………………………………………………………………………………………64

همه گیر شناسی………………………………………………………………………………………………………………….65

تشخیص افتراقی………………………………………………………………………………………………………………..67

اختلال مختلط اضطرابی – افسردگی…………………………………………………………………………………………68

علت شناسی افسردگی…………………………………………………………………………………………………………………69

نظریه های روانشناختی در مورد افسردگی…………………………………………………………………………………71

نظریه زیست شناختی………………………………………………………………………………………………………71

نظریه روان پویایی……………………………………………………………………………………………………………..72

نظریه یادگیری………………………………………………………………………………………………………………….73

نظریه رفتار گرایی…………………………………………………………………………………………………………….74

نظریه شناختی………………………………………………………………………………………………………………….75

درماندگی آموخته شده ……………………………………………………………………………………………………76

سبک زندگی…………………………………………………………………………………………………………………………………77

سبک زندگی از دیدگاه روانکاوی (آلفرد آدلر) …………………………………………………………………………..77

مفهوم سبک در زندگی آدلر…………………………………………………………………………………………….77

اعتقادات مربوط به شیوه ی زندگی ……………………………………………………………………………….83

سبک زندگی از دیدگاه اجتماعی(جامعه شناسی)…………………………………………………………………….85

ریشه شناسی سبک زندگی…………………………………………………………………………………………………………86

مفهوم سبک زندگی در علوم اجتماعی………………………………………………………………………………………91

نقد و بررسی………………………………………………………………………………………………………………………………..95

مولفه های سبک زندگی…………………………………………………………………………………………………………….99

نقد و بررسی ……………………………………………………………………………………………………………………………102

سبک زندگی از دیدگاه روانشناسی………………………………………………………………………………………….105

دیابت…………………………………………………………………………………………………………………………………………109

چه کسانی به دیابت نوع دو مبتلا می شوند…………………………………………………………………………..111

درمان دیابت نوع دو…………………………………………………………………………………………………………………111

افراد دیابتی مستعد ابتلا به چه مشکلاتی هستند؟………………………………………………………………112

پیشگیری …………………………………………………………………………………………………………………………………113

جمع بندی کلی………………………………………………………………………………………………………………………..116

فصل سوم

مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………..120

روش پژوهش……………………………………………………………………………………………………………………………120

معرفی نمادها…………………………………………………………………………………………………………………………..121

شیوه اجرای پژوهش……………………………………………………………………………………………………………….121

جامعه آماری…………………………………………………………………………………………………………………………….121

روش نمونه و حجم نمونه……………………………………………………………………………………………………….122

ابزاهای اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات…………………………………………………………………………122

مطالعات کتابخانه ای………………………………………………………………………………………………………………122

پرسشنامه……………………………………………………………………………………………………………………………….122

پرسش نامه افسردگی بک …………………………………………………………………………………………………….123

پرسشنامه سبک زندگی ……………………………………………………………………………………………………….123

شرح مختصر جلسات……………………………………………………………………………………………………………..124

رئوس مطالب مطرح شده در جلسات ………………………………………………………………………………….129

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات………………………………………………………………………………………………129

فصل چهارم

مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………..131

داده های آمار توصیفی…………………………………………………………………………………………………………..135

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




1-7)تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 12

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش

2- 1) مقدمه 19

2- 2) نقشه دست در مغز و پلاستی‏سیتی مغزی 21

2- 3) علل نتایج ضعیف فانکشن حسی پس‏از ترمیم عصب 25

2-3-6) مشکلات محیطی 28

2-3-7) عوامل مرتبط با سیستم عصبی مرکزی 30

2- 4) بازآموزی حسی 32

2-4-1) تاریخچه 32

2-4-1-1) مطالعات کلینیکی 32

2-4-1-2) مطالعات آزمایشگاهی 35

2-4-2) تعریف 36

2-4-3) چگونه بازآموزی حسی سازماندهی مغز را متأثر می‏سازد 38

2-4-4) زمان شروع بازآموزی حسی (یک فاکتور بسیار مهم) 41

2-4-5) هدف  فاز زود‏هنگام بازآموزی حسی در روش کلاسیک 42

2-4- 6) فاز تأخیری بازآموزی حسی 42

2-4- 7) استراتژی‏های پیشرفته بازآموزی حسی 43

2-4-7- 1) فاز زودهنگام پس از جراحی: استفاده از میانبر بوسیله حس ساختگی 43

2-4-7- 2) فاز تأخیری پس از جراحی: رویکرد مالتی‏مدال 46

2-4-7- 3) آموزش دو‏طرفه 47

2-5)  شناخت و اجزای آن 53

2-6) اجزاء شناخت 68

2-7) مرورری بر اطلاعات و آمار موجود 109

فصل سوم: روش پژوهش

3-1) مقدمه 116

3-2) طرح پژوهش 116

3-3) جامعه آماری و شیوه نمونه‏گیری 116

3-4) حجم نمونه 117

3-5) معیارهای پذیرش نمونه 117

3-6) ابزار جمع آوری اطلاعات 118

3-7) شیوه اجرای تحقیق 139

3-8) روش تحلیل داده­ها 139

فصل چهارم: یافته­های پژوهش

برای دیدن جزییات بیشتر و دانلود پایان نامه اینجا کلیک کنید

 

4-1) مقدمه 142

4-2) آمار توصیفی 142

4-3) آمار تحلیلی 153

4-3-2 )یافته‌های حاصل از تحلیل مسیر 172

4-3-3) یافته­های حاصل از رگرسیون دومتغیری 176

فصل پنجم: بحث و نتیجه­گیری

5-1) مقدمه 180

5-2) بازآموزی حسی 192

5-3) نتیجه­گیری 201

5-4) محدودیت­های پژوهش 202

5-5) پیشنهادات پژوهشی 202

منابع فارسی 203

منابع لاتین 204

مقدمه:

دست، در واقع عضو لامسه می‌باشد.  پوست کف دست در مقایسه با قسمت‌های دیگر بدن مجهز به تعداد بیشتری از گیرنده‌ها است.  ما اغلب کارکرد[1] ‌ حرکتی دست را مورد توجه قرار می‌دهیم، در حالی‏که جدا کردن کارکرد حسی و حرکتی غیر­ممکن بوده و ارتباط هر دو کارکرد،  دست را به صورت یک اندام[2] (وسیله) اطلاعاتی و اجرائی درآورده است.

ارزش حسی استثنایی دست،  تنها به خاطر تعداد گیرند‌ه­های حسی در پوشش پوستی آن نیست، بلکه به دلیل افزایش ظرفیت‌ اطلاعات به­دست آمده از طریق مانورهای ارادی مثل مانی­پولاسیون[3] (دستکاری)  اجسام و لمس آنها می‌باشد.

بدون حس مناسب فرد نمی‌تواند از دست‌های خود به طور کارآمد استفاده کند،  چون نه بازخورد حسی برای مانیتورینگ (کنترل)[4] حرکت وجود دارد و نه قدرت تشخیص لامسه­ای.  لازمه تفسیر صحیح حسی،  ترکیب حس عمقی با حس لامسه می‌باشد.  صدمه به اعصاب محیطی موجب آسیب هر دوشاخه حرکتی و حسی عصب می­گردد. نقص حسی نسبت به نقص حرکتی بیمار را در معرض خطرات بیشتری قرار می‌دهد.

عملکرد خوب دست برای انجام فعالیت‏های متداول روزانه، فعالیت‏های حرفه‏ای و همچنین اکتشاف دنیای اطراف از طریق حس لمس، ضروری می‏باشد. دست به‏عنوان نماینده مغز در محیط خارج عمل می‏کند، به‏همین دلیل “دکارت”[5]، فیلسوف معروف آن را، “مغز بیرونی[6]” نامید.

1-2) بیان مسئله

عملکرد حسی در انسان فاکتور مهمی در عملکرد دست‏ می‏باشد. حس حفاظتی دست به‏منظور اجتناب از آسیب‏ها، لازم است (برند[7]، و یانسی[8]،، 1993). عملکرد حسی پوست بدون مو در دست و انگشتان، بر عهده گیرنده‏های مسئول پاسخ‏گوئی به فشار ثابت (مثل ارگان‏های انتهائی مرکل[9]) و گیرند‏ه­های مسئول پاسخ‏گوئی به تحریکات داینامیک[10]، لمسی‏ـ‏ارتعاشی  (ارگان‏های انتهائی مایسنر[11] و جسمک‏های پاچینی[12]) می‏باشد. حساسیت دست ممکن است، در اثر نوروپاتی‏های[13] پیشرفته، ضایعات نخاعی و مغزی، آسیب‏های اعصاب محیطی دچار نقص یا فقدان کامل گردد.

استرگنوزیس[14]، حس کارکردی دست، که به آن حس شناخت لمسی نیز می‏گویند، توانائی شناخت و تعیین هویت بافت‏ها و اشکال مختلف را امکان‏پذیر می‏سازد (رزن[15] ،  2000). اینپوت[16] (درونداد) لمسی به‏عنوان کدی است که کاراکتر[17] (صفت) آیتم‏های محیطی را مشخص می‏سازد (کاتز[18]، 1989). حس لمس برای تعامل و ارتباط بین‏فردی بسیار مهم است. احساس خوشایندی که در لمس کردن و دست‏ دادن ادراک می‏شود، به سیستم خاصی از ارتباطات فیبرهای کوچک عصبی مرتبط می‏باشد (گیبسون[19] ، 1962). قابلیت دست در اجرای حرکات ظریف و پیچیده، در ترکیب با عملکردهای حسی بسیار پیشرفته آن باعث شده مغز از آن به‏عنوان یک ابزار استفاده نماید. از‏این‏رو، آسیب عصب محیطی فاجعه‏ای است که باعث تخریب و از دست رفتن آنی این عملکردها می‌گردد.

نقشه­برداری از مغز تغییراتی را که به دنبال ضایعات اعصاب محیطی ایجاد می‌گردد،  نشان می­دهد.  فقدان درونداد حسی از اعصاب محیطی موجب می‌شود،  نواحی ارتباطی کورتکس حسی شروع به آمادگی دریافت درونداد­ها از نواحی مجاور کنند.  پس­از اینکه ترمیم عصب محیطی انجام شد،  زمانی­که عصب مجدداً رشد می‌کند و به سمت گیرنده‌های حسی رنروه(مجددا عصب­دار شدن)[20] می‌‌گردد،  نواحی منطبق کورتکس سوماتوسنسوری[21] به­منظور معنی­کردن تحریکات ورودی از نواحی آسیب دیده مجدداً سازماندهی[22] می‌شوند (دلون[23] ، 1962). در بچه‌ها این سازماندهی مجدد برای بازگشت حس نرمال[24] (طبیعی) کافی می‌باشد،  بدون اینکه نیاز به

یک مطلب دیگر :

بهترین دستگاه ورزشی خانگی

 بازآموزی حسی باشد، ولی در بزرگسالان سازماندهی مجدد عصبی از طریق برنامه بازآموزی حسی تسهیل می‌گردد (رزن و همکاران، 1994).  بازگشت حس به دنبال ضایعه دست یک رویداد بسیار پیچیده می‌باشد.  بهبودی تنها روند تغییر کورتیکال نمی‌باشد،  بلکه بستگی به رنرواسیون اندام های انتهائی[25]،  نیز دارد.  پس از پارگی و جراحی عصب،  برخی فیبرهای حسی زمان کافی برای رژنره شدن(احیاء مجدد اکسون ها)[26] و رنروه شدن گیرنده‌های لمسی ندارند.  بازگشت حس به خاطر بافت اسکار،  که رشد مجدد فیبرهای حسی را بلوک می‌کند و موجب آتروفی گیرنده‌های حسی قبل از رنرواسیون می‌گردد،  تحت تأثیر قرار می‌گیرد.  علاوه بر وجود بافت اسکار،  بازگشت حسی در اثر قرار نگرفتن فیبر عصبی در حال رژنره در غلاف آکسونی مربوط به خود نیز محدود می‌گردد و در این­صورت فیبرهای مورد نظر به گیرنده‌های حسی مربوط به خود ، رنروه نمی‌شوند (کالاهان[27] ، 1995).

1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق

با اینکه تمرکز اصلی نوروساینتیست‏ها[28] (علوم اعصاب شناسان)بر روی سیستم عصبی مرکزی می‏باشد، ولی درک وتوجه به ضایعات سیستم عصبی محیطی به‏ویژه ضایعات عصبی در دست و اندام فوقانی نیز به‏همان اندازه مهم است. این مسئله ممکن است، باعث ناتوانی قابل‏توجه و کاهش کیفیت زندگی بیماران،  به‏علت باقی ماندن آسیب و ضعف در عملکرد دست، ودردهای طولانی‏مدت گردد. در روند بهبود و ترمیم،  هر دو سیستم عصبی محیطی و مرکزی ، باید باهم یکپارچه گردند (وال[29]  و همکاران، 1986).

مطالعه نتایج ضایعات عصبی نشان می دهد که بهبودی حسی به تعدادی متغیر بستگی دارد(ساندرلند[30] ، 1991). تاثیر مثبت بازآموزی حسی در نیمه دهه 70 اثبات شده، ولی مکانسیم دقیق آن هنوز مشخص نشده است هدف بازآموزی حسی در ضایعات اعصاب محیطی،  کمک به یادگیری در بازشناسی حس تخریب شده در کورتکس[31] (قشر مغز) می‌باشد (کالاهان، 1995؛  دلون و همکاران، 1974).

به علاوه “سن” به عنوان مهمترین عامل پیشگوئی کننده نتایج کارکردی به دنبال ترمیم عصب
می­باشد. حتی بدون برنامه بازآموزی حسی کودکان قادر به کسب بهبودی کارکردی در حد عالی
می­باشند(تاجیما[32] و ایمای[33]، 1989؛ مرل[34] و همکاران، 1986).  مکانیسم دقیق این پدیده هنوز مشخص نشد، اما تاجیما و ایمای علت آنرا ظرفیت بالای رژنراسیون اعصاب محیطی و پلاستیسیتی[35](شکل پذیری عصبی مغزی) سیستم عصبی مرکزی در کودکان دانستند.

اخیرا همراه با پیشرفت چشمگیر در زمینه علوم شناختی و نوروساینس، تغییراتی در پروسه(روند) برنامه بازآموزی حسی، با.هدف کاربرد اصول نوروساینتیکی، به‏منظور بهبود بخشیدن نتایج حاصل از برنامه بازآموزی حسی به‏دنبال ترمیم اعصاب محیطی لحاظ شده است(لوندبرگ[36] و رزن،2003؛ رزن و لوندبرگ، 2004؛ رزن و همکاران، 2005؛ رزن و همکاران، 2006؛ حسن­زاده و همکاران، 2009؛ حسن­زاده و همکاران، 2010). روش­هائی که برای بهبود نتایج عملکردی به کار می­رودو بر اساس تغییر در برنامه بازآموزی حسی با توجه به مفاهیم و اصول نوروساینتیکی و با استفاده از ظرفیت کورتکس در تطبیق با تغییرات سریع و طولانی مدت باشد. این ظرفیت نه تنها در مغز افراد جوان بلکه افراد مسن­تر نیز وجود دارد (چن[37]، 2000).

ثابت شده است که،ترمیم بریدگی­های کامل اعصاب محیطی با درجات مشخصی از عدم تجانس[38]  همراه بوده و درنتیجه رنرواسیون نادرست به سمت ارگان انتهائی می­گردد. این انحراف آکسونی مسئول تغییر بازنمائی توپوگرافیکی[39] (مکان­نگاری) نواحی پوستی در کورتکس مغز
می­باشد(وال و همکاران، 1986). بر اساس یک مطالعه حیوانی، مرزنیخ[40] دریافت که  بعد از بریدگی و ترمیم عصب مدیان، ناحیه مربوط به بازنمائی[41]  پوست عصب مدیان در کورتکس کاملا از طریق دروندادهای جدید ارسالی از اعصاب اولنار و رادیال اشغال می گردند(مرزنیخ و همکاران، 1983). به منظور بناسازی مجدد بازنمائی­های مربوط به قبل از ضایعه، رمدولاسیون[42] وسیع کورتکس سوماتوسنسوری[43] مورد نیاز است. بیمارانی که دارای توانائی بالائی در سازماندهی مجدد کورتکس سوماتوسنسوری هستند ممکن است نتایج حسی بهتری در درازمدت داشته باشند.

اصطلاح شناخت پروسه هائی چون ادراک، توجه، یادگیری ، حافظه و ارتباط را در بر می گیرد. ظرفیت شناختی توانائی مغز برای مشاهده و حفظ کردن، تطبیق با تحریکات محیطی و بازشناسی محرکات است ،که پلاستی سیتی مغز نیز نامیده می شود(بوندر[44] و همکاران، 2008).بر اساس توانائی سیستم اعصاب مرکزی، برای انطباق با عصب گیری نادرست به ارگان انتهائی، ظرفیت شناختی ممکن است تاثیر بسزائی بر روی پیش آگهی بهبودی حسی داشته باشند. “لوندبورگ و رزن” برای اولین بار ارتباط بین ظرفیت شناختی و بهبودی حسی را گزارش نمودند(لوندبرگ و همکاران، 1994). آنها بر روی تاکتایل آگنوزیس به عنوان بهبودی حسی کارکردی در نظر می گیرند. سهم دقیق ظرفیت شناختی برای بهبودی حس کارکردی ،که پتانسیل عملکرد حسی می باشد، هنوز اثبات نشده است.

در مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط بین ظرفیت شناختی و نتایج طولانی مدت بهبودی حس کارکردی در جامعۀ بزرگتر انجام شد. بنابراین هدف کمی کردن سهم کارکرد شناختی برای بهبودی حس کارکردی می باشد.

به منظور بررسی این فرضیه که ظرفیت های شناختی با  بهبودی حساسیت پذیری[45] دست در ارتباط و همبستگی می­باشد یا خیر ما 130 بیمار که ترمیم عصب مدیان و اولنار در سطح ساعد داشته اند با ابزارهای ارزیابی حسی و ظرفیت شناختی تحت ارزیابی قرار دادیم. از طریق این تست­ها به آزمون فرضیه وجود ارتباط بین ظرفیت های شناختی از قبیل، حافظه کوتاه مدت(عددی)،
توانائی­های ادراکی فضائی بینائی، انعطاف پذیری شناختی(توجه انتخابی)، زمان عکس العمل[46] و سطح بهبودی حس عملکردی، پرداختیم. آگاهی از این مسئله باعث تلاش­های بیشتری در برنامه­های توانبخشی از طریق به کارگیری این اصول و ارتقاء ظرفیت شناختی مغز در جهت بهبودی نتایج ترمیم عصب می­گردد. در صورت وجود همبستگی بین فاکتورهای محیطی(بهبودی حس کارکردی) و مرکزی(توانائی­های شناختی)، می­توان برنامه­های بازآموزی حرکتی و حسی را همراه با برنامه توانبخشی شناختی(بازآموزی شناختی)، پس از ترمیم اعصاب محیطی انجام داد و در نهایت به نتایج بهتری در درمان و توانبخشی این بیماران دست یافت. از طرفی می‏توان به ارائه پیشنهادات بر­اساس نتایج به دست آمده از مطالعه به کاردرمانگرها و درمانگران دست و تمامی درمانگرانی که به‏نوعی با توان‏بخشی دست در کلینیک‏ها ارتباط دارند، پرداخت.

1-4) اهداف پژوهش:

1-4-1) هدف‌ کلی:

تعیین ارتباط بین ظرفیت شناختی با میزان بهبودی حساسیت پذیری دست به دنبال ترمیم اعصاب محیطی در اندام فوقانی

1-4-2) اهداف‌ جزنی:

1-تعیین ارتباط بین نتایج حس کارکردی افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و توانائی ادراک بینائی-فضائی این افراد.

2- تعیین ارتباط بین نتایج کارکردی افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و زمان عکس العمل این افراد.

3- تعیین ارتباط بین نتایج حس کارکردی افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و انعطاف­پذیری شناختی این افراد.

4- تعیین ارتباط بین نتایج حس کارکردی افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و حافظه
کوتاه­مدت این افراد.

1-4-3) هدف‌های کاربردی:

– ارائه پیشنهادات درمانی به درمانگرانی که در زمینه توان‏بخشی دست کار می‏‏کنند.

1- 5) سئوالات مهم و فرضیه­های پژوهش:

– بین نتایج حس لمس-فشار افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و توانائی ادراک بینائی-فضائی این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس لمس-فشار افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و زمان عکس العمل این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس لمس-فشار افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و انعطاف پذیری شناختی این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس لمس-فشار افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و حافظه کوتاه مدت این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس تمایز یک نقطه از دو نقطه افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و توانائی ادراک بینائی-فضائی این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس تمایز یک نقطه از دو نقطه افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و زمان
عکس­العمل این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس تمایز یک نقطه از دو نقطه افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و انعطاف­­پذیری شناختی این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج حس تمایز یک نقطه از دو نقطه افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و حافظه
کوتاه­مدت این افراد رابطه معناداری وجود دارد.

– بین نتایج آزمون شناخت لمسی افرادی که ترمیم عصب داشته­اند و توانائی ادراک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:34:00 ب.ظ ]