کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



2-2-1-2. رسالت آموزش عالی .. 15

2-2-2. دوره­های تحصیلی .. 16

2-2-3.  برنامه­ریزی، برنامه ریزی آموزشی و برنامه­ریزی درسی   16

2-2-4. برنامه­ی درسی.. 18

2-2-5. شایستگی کانونی   .. 20

2-2-5 -1. مفهوم شناسی شایستگی .. 20

2-2-5-2. تاریخچه­ی آموزش مبتنی برشایستگی.. 25

2-2-5-3. انواع شایستگی­ها.. 28

2-2-5-4. آموزش مبتنی بر شایستگی.. 32

2-2-5-5. سطوح شایستگی­ها در تدوین برنامه­ی درسی مبتنی بر شایستگی    36

2-2-5-6. شایستگی­های مورد تأکید در برنامه­های درسی آموزش عالی   38

2-2-5-7. اهمیت شایستگی­های کانونی .. 39

2-2-6. اهمیت و جایگاه آموزش در رشته­ی علم اطلاعات و دانش­شناسی    40

2-3. پیشینه پژوهش در خارج و ایران.. 47

2-3-1. پیشینه­ی پژوهش­های شایستگی­های مورد نیاز کتابداران در خارج    48

2-3-2. پیشینه‌ی پژوهش وضعیت آموزش شایستگی­های کانونی تخصصی کتابداران در خارج.. 54

2-3-3. پیشینه‌­ی پژوهش­های شایستگی­های مورد نیاز کتابداران در ایران   58

2-3-4. پیشینه‌­ی پژوهش وضعیت آموزش شایستگی­های کانونی تخصصی کتابداران در ایران.. 66

2-3-5. جمع‌بندی پیشینه‌ها.. 72

فصل سوم: روش‌شناسی پژوهشD:UsersfarehDesktopپایان نامه.docx – _Toc379612829

3-1. مقدمه.. 75

3-2. نوع پژوهش.. 75

3-3. روش پژوهش.. 76

3-4. جامعه‌ی پژوهش.. 77

3-5. ابزار گردآوری داده­های پژوهش.. 78

3-6. روایی پرسشنامه.. 79

3-7. پایایی پرسشنامه.. 81

3-8. روش­های آماری به کار رفته برای تجزیه و تحلیل داده­های پژوهش   84

3-9. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها.. 84

پایان نامه و مقاله

 

3-10. محدودیت‌های پژوهش.. 85

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش

4-1. مقدمه.. 87

4-2. بررسی توصیفی جامعه‌ی پژوهش.. 87

4-3. پاسخ به پرسش­های پژوهش.. 90

4-4. یافته­های جانبی پژوهش.. 118

فصل پنجم: نتیجه‌گیری

5-1. مقدمه.. 122

5-2. بحث و نتیجه گیری در پرسش­های پژوهش.. 123

5-4. پیشنهاد‌های پژوهش.. 142

5-5. پیشنهادهایی برای پژوهش‌های آتی.. 144

فهرست منابع.. 146

پیوست‌    161

 

یک مطلب دیگر :

تست طول عمر باتری آیفون ۵ اس اپل

 

چکیده: هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین الگوی شایستگی کانونی در سطح تخصصی و سنجش آن در میان دانشجویان علم اطلاعات و دانش­شناسی بوده که به روش پیمایشی، و سندی – تحلیلی انجام شده است. جامعه­ی آماری این پژوهش کلیه­ی دانشجویان علم اطلاعات و دانش­شناسی در ترم­های 7،6،5 و 8 دانشگاه­های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی مشهد در سال 1392-1393 می­باشد. بعد از مرور گسترده متون، الگوی شایستگی کانونی تخصصی دانشجویان، در این پژوهش شامل 11 شایستگی می­باشد. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه­ای محقق ساخته بوده که روایی آن از طریق روایی صوری و همچنین از طریق محاسبه­ی ضریب همبستگی هر یک از عامل­ها با نمره­ی کل پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن به 4 روش آلفای کرونباخ (82/0)، تنصیف اسپیرمن براون (77/0)، تنصیف گاتمن (67/0) و بازآزمایی (82/0) محاسبه شده است. علت استفاده از 4 روش برای تأیید پایایی محقق ساخته بودن پرسشنامه­ی پژوهش می­باشد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده­ها روی 143 پرسشنامه­ی برگشتی انجام شد. در این پژوهش برای تحلیل داده­ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و کمترین و بیشترین داده) و برای تعیین معنی داری تفاوت­ها از آمار استنباطی ( آزمون تی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و چند راهه) استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن بود که در تمامی موارد دانشجویان نیم سال هشتم نسبت به دانشجویان نیم سال پنجم وضعیت بهتری دارند و اختلاف نین آن­ها معنی دار است. همچنین نتایج آزمون تی اهمیت این تفاوت را تأیید می­کند. بنابراین آموزش بر ارتقا سطح شایستگی­های کانونی تخصصی طی نیم سال­های مختلف تحصیلی اثر گذار بوده است. بررسی میانگین شایستگی­ها، در دانشجویان دانشگاه­های مورد پژوهش نشان می­دهد که دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در خدمات اطلاعاتی و الکترونیکی، کاربران و کاربردهای اطلاعات، فراهم آوری و مدیریت مجموعه، فناوری اطلاعات، سواد اطلاعاتی، نیازها و رفتارهای اطلاعاتی و ابعاد شناختی و نظری رشته­علم اطلاعات و دانش­شناسی از سایر دانشگاه­ها بهتر بوده­اند و میانگین دانشجویان دانشگاه شیراز در سازماندهی و بازیابی اطلاعات، اقتصاد اطلاعات، مدیریت دانش و علم­سنجی و اطلاع­سنجی از سه دانشگاه دیگر بیشتر است. نتایج حاصل از بررسی شایستگی­های کانونی تخصصی دانشگاه­های مختلف نشان می­دهد که از لحاظ حداقل یکی از خرده مقیاس­های شایستگی تخصصی تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین سطح شایستگی­ کانونی تخصصی دانشجویان و معدلشان اختلاف معنی داری وجود ندارد. در نهایت طرح برنامه­­ی درسی بر اساس مدل مارپیچ مضاعف و با در نظر گرفتن شایستگی­ها در دو سطح عمومی و تخصصی، به عنوان مبنایی برای برنامه درسی در دوره­ی کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی پیشنهاد شده است.

1-1. مقدمه

دوران حاضر برای کسانی که با خدمات علم اطلاعات و دانش­شناسی درگیر هستند، دوران آرامی نیست. ما کتابداران در این زمان که تغییرات اجتماعی بر استفاده­کنندگان و سازمان­های ­مرتبط با علم اطلاعات و دانش­شناسی تأثیرگذار است و در حقیقت رشته­ی علم اطلاعات و دانش­شناسی­ را دگرگون می­کند، دچار هیجان و دلهره هستیم. مجبوریم با خلاقیت، تطبیق­پذیری و انعطاف­پذیری مصممانه به این تغییرات واکنش نشان دهیم.

امروزه دیوارهای کتابخانه­ها و مراکز اطلاع­رسانی برداشته شده، مرزهای اطلاعاتی آن­ها از میان رفته و یا در حال کم رنگ شدن است. محیط اطلاعاتی به مدد فناوری­های نوین گسترش یافته و دسترسی بالقوه­ی انسان به اطلاعات فارغ از محدودیت­های مکانی و زمانی به راحتی امکان پذیر شده است. بنابراین کتابخانه­های کنونی باید محل تلاقی نیاز­های استفاده­کنندگان و انبوه اطلاعات پایگاه­ها باشند و کتابداران باید خود را برای رویارویی با حجم عظیمی از اطلاعات و طیف وسیعی از نیازها و خواسته­ها آماده  و با به خدمت گرفتن ابزار­های مناسب و بهبود سازوکارهای اطلاع­ یابی و اطلاع­رسانی، خود به رشد جوامع انسانی کمک کنند (جمالی، 1385، ص 4). برای رسیدن به این منظور و خدمات­رسانی باید نیروی انسانی شاغل در کتابخانه­ها از لحاظ کمی و کیفی پاسخگوی نیازهای مراجعان باشد و این در شرایط کنونی تنها زمانی به صورت مؤثر اتفاق می­افتد که نظام آموزشی، کتابدارانی متخصص و ماهر برای بهره­رسانی به جامعه­ی اطلاعات محور تربیت کند.

با توجه به شرایط جدید و با پذیرفتن این نکته که هنوز هم تولید دانش تخصصی از وظایف دانشگاه است، و به این دلیل که  کتابداران باید بتوانند در دنیای رقابتی امروز حضوری مستمر و حرفه­ای داشته باشند ضروری است که نظام آموزشی به آموزش مبتنی بر شایستگی[1] دانشجویان علم اطلاعات و دانش­شناسی اهتمام ورزد. یکی از ابعاد آموزش مبتنی بر شایستگی این­ است که کتابداران با داشتن شایستگی­های تخصصی[2] اثر بخش، قادر باشند تا نقش حرفه­ای خود را در جامعه و هم­چنین سازمان­های خود بهتر ایفا نمایند.

با نگاهی به ادبیات رایج در توسعه منابع انسانی اصطلاح مدل یا الگوی شایستگی  برای مشاغل و حرف مختلف به کرات دیده می­شود. برای مثال، الگوی شایستگی مدیران، الگوی شایستگی پزشکان، الگوی شایستگی مهندسان و در نهایت الگوی شایستگی کتابداران.

ارزیابی مبتنی بر شایستگی­ها برای انتخاب، انتصاب و ارتقا منابع انسانی و همچنین توسعه و برنامه­ریزی آموزشی نتایج قابل ملاحظه­ای دارد و از آن­جا که نقطه­ی آغاز ارزیابی، شایستگی است؛ دقت و جامعیت در تعریف شایستگی­ها و طراحی مدل شایستگی از مهم­ترین عوامل اعتبار ارزیابی می­باشد.  بنابراین برای کسب اعتبار در الگوی شایستگی مورد نظر برای کتابداران، پژوهش حاضر سعی دارد که از نظریه کوانتومی اطلاعات [3]که نظریه­ای بر گرفته از نظریه فیزیک کوانتوم است برای تدوین الگوی شایستگی­های تخصصی مورد نیاز کارشناسان علم اطلاعات و دانش­شناسی استفاده و در نهایت، الگوی تدوین شده در جامعه مورد نظر سنجش شود.

یکی از اصول فیزیک کوانتوم، اصل دوگانگی موجی/ ذره­ای است که با استفاده از آن می­توان چنین برداشتی را برای ذرات اطلاعاتی ارائه نمود. اطلاعات همانند موج/ ذره پدیده­ای دو نقشی است که هم دارای نقش موجی (اطلاعات بالقوه) و هم نقش ذره­ای (اطلاعات بالفعل یا فعال) است. که این اطلاعات هرگاه مورد مشاهده، خواندن و یا اندازه­گیری قرار نگیرد حالت موج گونه دارد که نه قابل اندازه­گیری است نه دریافت. هنگامی که اقدام به سنجش، خواندن یا مشاهده­ی آن کنیم به حالت ایستا و قابل شناخت و دریافت در می­آید (حری، 1385، ص 116).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-08-13] [ 07:55:00 ب.ظ ]




الف- نوع تحقیق و شیوه جمع آوری اطلاعات….. 14

ب- روش تجزیه و تحلیل داده ها یا اطلاعات…. 15

 

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش………….. 16

مقدمه ……………………………….. 17

مبانی نظری……………………………. 18

رویکرد مکتب فضیلت گرایی به ترتیب اخلاقی ….. 19

رویکرد مکتب وظیفه گرایی به تربیت اخلاقی…… 20

رویکرد منفعت گرایی به تربیت اخلاقی ………. 22

نتیجه گیری……………………………. 24

چکیده پژوهش ها و مقاله های انجام شده در ایران   25

نتیجه گیری……………………………. 41

 

 

 

فصل سوم: ویژگی های انـسان در ارتـباط با خداوند و تربیـت اخـلاقـی مـتنـاظـر

با آنها (در نهج البلاغه)……………………. 43

مقدمه………………………………… 44

گرایش به خدا …………………………. 44

گرایش به زیبایی ………………………. 48

گرایش به خیر اخلاقی…………………….. 51

گرایش به آزادی………………………… 52

گرایش به عدالت………………………… 53

 

فصل چهارم:  ویـژگـی هـای انـسان در ارتـبـاط بـا خـودش و تـربیت اخلاقـی مـتنـاظـر
بـا آنـها (در نهج البلاغه)…………………. 59

مقدمه………………………………… 60

کرامت انسان ………………………….. 60

دو بعدی بودن انسان…………………….. 67

ضعیف بودن انسان………………………. 76

 

فصل پـنجـم: ویـژگـی های انـسان در ارتـباط بـا انـسان های دیگر و تربیت اخلاقی متناظر

با آنها (در نهج البلاغه)……………………. 86

مقدمه………………………………… 87

انسان موجودی اجتماعی است……………….. 87

عوامل موثر در تربیت اخلاقی انسان در ارتباط با انسان های دیگر با توجه به نهج البلاغه…………………………. 89

انفاق………………………………… 89

ایثار………………………………… 93

وفا………………………………….. 95

برّ…………………………………… 98

احسان………………………………… 101

عدل………………………………….. 104

تواضع………………………………… 107

موانع تربیت اخلاقی انسان در ارتباط با انسان های دیگر با توجه نهج البلاغه……………………………….. 11

نفاق…………………………………. 111

حسد………………………………….. 115

سوء ظن……………………………….. 116

غیبت…………………………………. 118

بخل………………………………….. 120

کذب………………………………….. 125

کبر………………………………….. 127

 

فصل ششم: استلزامات تربیتی مرتبط با آن ویژگی ها (در نهج البلاغه) 129

مقدمه………………………………… 130

استلزامات تربیتی ……………………… 130

 

فصل هفتم: نتیجه گیری………………………. 136

نتیجه گیری …………………………… 137

پیشنهادها…………………………….. 142

پایان نامه و مقاله

 

محدودیت های تحقیق……………………… 143

منابع و مأخذ………………………….. 144

مقدمه

عصر ما بحران علوم انسانی است، دوران تقلید کورکورانه و رفتار است؛ دنیای جدائی ها، سوء استفاده ها، رشد و گسترش علم و تکامل ماشینیسم، عصر استبداد عقلی است؛ برخی افراد که بدنبال علم هم می روند بخاطر کسب علم و دانایی در قبال انجام وظایف انسانی و رعایت اصول اخلاقی نیست، بلکه جهان به سمت مدرک گرایی روی آورده بدون توجه به اصل علم و حتی در مکان هایی که وظیفه رشد و بالندگی انسان را بر عهده دارند شخصیت انسان تحقیر می شود، پس چرا دنیای ما چنین وضع و موقعیتی دارد؟ پاسخ آن وسیع است یکی از موارد آن دور شدن انسان از اصل خود و خدای خود است، که مکتب اسلام سعی در نزدیکی انسان به اصل خود دارد یعنی جهت دهی صحیح زندگی که خداوند برای تحقق این امر کتاب و هدایت و پیشوایان را فرستاده که با تحکیم اخلاق در افراد بشر راه سعادت را به آنان نشان دهد و به سمت کمال هدایت کند.

حال از کسانی که در این زمینه پیشوای مکتب ما هستند بهره برد؛ تا بتوان خود را به سوی کمال پیش ببریم. یکی از این پیشوایان حضرت علی(ع) است که باید با توجه به گفته های ناب آن راه سعادت خود را پیدا کرد. حضرت علی بن ابی طالب (ع) که خودش، بحق، معجزه بزرگ پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) بود. حقیقت این است که گاه انسان سرگردان می شود که درباره بزرگ انسانی که عالم و آدم را به مبهوت ویژگی های منحصر به فرد خویش کرده است چه بگوید، چه بنویسد و چگونه بیندیشد؟ پس مهم است پیش از هر مطلبی اخلاق که ریشه در تربیت انسان دارد را مورد بررسی قرار داد تا بتوان خود را کامل کرد پس با توجه به گفته های امام علی(ع) در نهج البلاغه می توان نکات زیادی را آموخت.

جرج جرداق در کتاب خود «صوت العداله الانسانیه» چنین بیان می کند: آیا در تاریخ مشرق زمین هیچ از نهج البلاغه سراغ گرفته ای که … شخص در برابر او آن چنان است که در برابر سیل خروشان و امواج شکننده دریا و یا در مقابل طوفانهای تندو سرکش، یا در برابر یک واقعیت که طبیعت جز آن نمی تواند باشد و اگر تغییری در آن داده شود، یا اصل واقعیت تغییر می کند و یا اساساً از بین می رود.

بیانی که اگر برای کوبیدن و انتقاد به کار برده شود، تند و سرکش است و اگر برای تهدید تبهکاران گفته شود آتش فشانی پرجوش و خروش است، و اگر در منطق از آن استفاده شود، عقول و احساسات را به خود جذب می کند.

در مقام پند و اندرز، نوای گرم پدری را حس می کنی که با بیانی پدرانه مملو از صدق و وفای انسانی و گرمی محبّتی که آغاز دارد اما انتها ندارد، پند می دهد.

آیا خردی چون این خرد، دانشی چون این دانش، و بلاغتی مانند این بلاغت و شجاعتی به سان این شجاعت شناخته ای که با محبتی که حدی بر آن متصور نیست همراه باشد که از میزان و اندازه آن در شگفت باشی! چنان که در شگفت و حیرت خواهی بود از آن همه مزایا که تنها در یک فرد از اولاد آدم و حوا فراهم آمده است.

تاریخ و حقیقت هر دو گواهی می دهند که او وجدان بزرگ، شهید راه حق و حقیقت پدر شهیدان، علی ابن ابیطالب، صدای عدالت انسانیت و بزرگ شخصیت جاودان مشرق زمین است.

ای روزگار! چه می شد تا همه نیروهایت را به کار می بردی و در هر دوره، شخصیتی را به قلب و خرد و زبان و ذوالفقار چون علی(ع) به جهان عرضه می داشتی؟! (جرداق، بی تا، ص50).

پس با توجه به شرایط موجود در جامعه می بینیم تربیت اخلاقی خیلی مهم است تربیت اخلاقی از دیرباز مورد توجه فیلسوفان، معلمین و والدین قرار دانسته است. جوامع مختلف نهادها و مؤسسات اجتماعی نیز در طول اعصار به صورت های گوناگون به این مهم توجه خاصی مبذول داشته اند.

تربیت اخلاقی، بدون تردید از مهم ترین وظایف تعلیم و تربیت در هر جامعه است و هدف آن پرورش شهروندانی است که علاوه بر برخورداری از هوش و ذکاوت، افرادی با فضیلت، خیر و نیکوکار بار آیند. یعنی در جامعه الان که والدین و جامعه بیشتر به ترتیب جسمانی، اجتماعی و… اهمیت می دهند، باید به ترتیب اخلاقی نیز که رکن است اهمیت دهند تا فرد کامل شود بسیار اهمیت بدهند.

کتاب نهج البلاغه یکی از منابع مهم تربیتی است که تاکنون کسی تحقیقی در خصوص تربیت اخلاقی در نهج البلاغه انجام نداده، به همین علت موضوع این پژوهش تربیت اخلاقی در نهج البلاغه است که در بیان مسأله به شرح آن پرداخته می شود.

بیان مسأله

با توجه به آنچه در مقدمه آمده است، موضوع مسأله شناسایی تربیت اخلاقی در نهج البلاغه است که با توجه به منابع و اعتقادات موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این رابطه تربیت و اخلاق که تربیت اخلاقی بر اساس آنها معنا می یابد توضیح داده می شود.

تربیت، شکوفا ساختن و به فعلیت رساندن یا پرورش استعدادها و ابعاد گوناگون شخصیت انسان است. ابعاد و جوانب (جسمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی- دینی)، که در پرتو تربیت به شکوفایی و فعلیت می رسند لذا در وصف عظمت تربیت می توان اظهار داشت انسانیت انسان مشروط و منوط به تربیت اوست و تربیت هرگز به معنای خلق استعدادهای جدید نمی باشد، بلکه به مفهوم پرورش استعدادهای موجود در انسان است (علوی، 1386، ص46 ).لذا تربیت هر فرد یعنی همان شکوفاسازی استعدادهای فرد است که فرد بتواند مسیر کمال را با بصیرت طی کند.

اخلاق بعنوان مجموعه قواعد و دستورات حاکم بر آدمی وسیله ای برای زندگی انسانی و مسالمت آمیز است. اصولی که رعایت آن زندگی جمعی را غنا و وجدان را آرامش می بخشد. محاسن اخلاقی به نظر آنهایی که حیات انسانها را در انحصار گذشته و حال با دیده ای ژرف بین دیده و بررسی کرده اند، رمز موفقیت و کامیابی امت، رسیدن به خیر و زندگی بهتر است. ملتها و امم تا روزی که اخلاق و ضوابط اخلاقی را رعایت کنند به رشد و اقتدار خودشان ادامه می دهند و روزی که به اخلاق و اصول آن پشت کرده اند، اگرچه چند صباحی حیات یافته اند، ولی فرجام شان ننگ و ذلت ابدی بوده است.

می توان گفت، اخلاق علمی است که در بهبود روابط انسان با خدا و اعضای جامعه بسیار نقش آفرین و تاثیر گذار است. ملکات نفسانی انسان و تزکیه و تهذیب نفس در پرتو اخلاق شکل می گیرد و در یک جمله سرنوشت فردی و اجتماعی انسان تحت تأثیر عمیق و گسترده اخلاق است.

حال می توان گفت که تربیت اخلاقی و بهینه سازی منش های انسانی، از جمله اموری است که پیشینه ای به در ازای تاریخ داشته است. لذا تربیت اخلاقی به معنای

یک مطلب دیگر :

پایان نامه ارشد درباره توسعه شهر، اوقات فراغت، نقش برجسته

 کاربست ویژه یافته های تعلیم و تربیت برای تحقق اهدافی است که از حوزه علم اخلاق دریافت و پذیرفته شده است. تربیت اخلاقی در واقع فرایند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضداخلاقی در خود یا دیگری است. با تأمل در این تعریف مشخص می شود که تربیت اخلاقی دو رکن دارد: یکی شناخت فضایل و رذایل و رفتارهای اخلاقی و ضداخلاقی ودیگری به کارگیری شیوه هایی جهت تقویت یا تضعیف آنها. از این رو تربیت اخلاقی حیطه ای است که وام دار دو حوزه اخلاق و تربیت است، و از آنجا که در اخلاق بیشترین تأکید برخود سازی و در تربیت بر دیگر سازی است تربیت اخلاقی نیز خودسازی و دگرسازی شامل می شود(بناری، 1379، ص541).

در جامعه کنونی بشر غافل شده است که چگونه رفتار و عمل کند که به اهداف متناسب با شأن خود نائل آید؟!. پس در نتیجه این چنین است که فضائل و رذایل اخلاقی از دیر زمانی ذهن اندیشه وران را به خود مشغول نموده و مکاتب اخلاقی متعددی را پدید آورده است. هر یک از این مکاتب بر اساس نوع جهان بینی خویش، به تبیین ارزش ها و ضدارزش های اخلاقی و راههای تحقق آن پرداخته اند.

در حال حاضر در جامعه می بینیم که والدین و مربیان همواره به فرزندان و دانش پژوهان خود توصیه می کنند که کارهای خوب انجام دهند و از کارهای بد بپرهیزند زمانی مخاطب که چیستی این توصیه های کلی پرسش می کنند در پاسخ، مصادیق کارهای خوب و بد برای وی برشمرده می شود: راستگویی، وفای به عهد و احسان و … کارهای خوب اند و دروغ گویی، عهدشکنی و ظلم به دیگران… از کارهای بداند. که این پاسخ نمی تواند آنان را قانع کند.

اما پاسخ این پرسش که منشاء خوبی یا بدی چنین کارها چیست. پاسخ های متعدد و متنوعی ارائه می شود پرسش از منشاء خوبی ها و بدی ها، نمونه ای از پرسش در حوزه اخلاق است که اخلاق عهده دار پاسخ گویی به این پرسش هاست. ولی اولیاء غافل مانده اند، برای توجیه کارهای خوب و بد، فرزندان را به سمت تربیت جسمانی، عقلانی، عاطفی و … پیش می برند تا فرزندان را قانع کنند ولی بیشتر فرزندان را سرگردان و حیران می کنند زیرا مشکل اساسی این است جهت تربیت از مسیر خود که همان توجه به تربیت اخلاقی منحرف شده است و تربیت اخلاقی را در نظر نمی گیرند؛ چرا که این تربیت اخلاقی است که با تعیین قواعد کلی و ارائه راه حل برای خروج از تعارض تکلیف به کمک ما می آید و معنای تکلیف، وظیفه و خاستگاه آن را روشن می سازد که می تواند نقش بسزایی در جهت مشخص شدن مسیر تربیت دارا باشد.

اما متأسفانه در جامعه امروز علم اخلاق همراه با علوم دیگر پیشرفت نکرده است؛ با توجه به مهم بودن تربیت اخلاقی برایم سؤال بودکه چرا هنگامی که سخن از «اخلاق» به میان می آید بسیاری از مردم، حتی عده ای از اهل فضل و دانش، آن را یک امر مستحبی، و در حاشیه زندگی، می دانند، در حالی که غالب مشکلات فردی و اجتماعی که با آن دست به گریبان هستیم، دقیقاً و مسلماً ناشی از ضعف های اخلاقی ما است؛ مشکلات و گرفتاریها و بن بستهای جهانی نیز درست از فقر اخلاقی جامعه ها سرچشمه می گیرد. در نتیجه تربیت اخلاقی با توجه به مقتضیات زمان انجام نگرفته است.

می توان گفت مسائل اخلاقی و تربیتی و تربیت اخلاقی افراد در عصرما اهمیت ویژه ای دارد؛ از یک سو عوامل و انگیزه های فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانی بیشتر است اگر در گذشته سخت بود ولی در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشری همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است.

از سوی دیگر، با توجه به این که عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بصورت نامحدود انجام می گرفت اما در عصر ما وجود وسائل کشتار جمعی، اینترنت،ماهواره ها که هر گونه اطلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار می گیرد، مفاسد اخلاقی تمام نقاط جهان را فرا گرفته است و همچنین با گسترش علوم و دانش های مفید در زمینه ی پزشکی و صنایع و شؤون دیگر حیات بشری، علوم شیطانی و راهکارهای وصول به مسائل غیرانسانی و غیراخلاقی نیز به مراتب گسترده تر از سابق شده است که افراد از طریق آنان به مقصود خود برسند. در چنین شرایطی توجه به مسائل اخلاقی و علم اخلاق و تربیت اخلاقی افراد از هر زمانی ضروری تر به نظرمی رسد.

می توان چنین فهمید و درک کرد اخلاق قابل تغییر است اگر اخلاق قابل تغییر نباشد دیگر علم اخلاق و برنامه های تربیتی انبیاء و کتابهای آسمانی بیهوده خواهند بود؛ ولی می بینیم با وجود آن همه برنامه های اخلاقی و تربیتی در تعالیم انبیاء و کتب آسمانی و نیز وود برنامه های تربیتی در تمام جهان بشّریت ، و همچنین مجازاتهای بازدارنده در همه مکاتب جزائی، بهترین دلیل بر این است که اخلاق و روش های اخلاقی قابل تغییراست.

حال برای ایجاد تغییرات مطلوب و سازنده در اخلاق نیاز به تربیت است حال برای تربیت، تعلیم ضرورت می یابد برای اینکه انسان بتواند خوبی و بدی اعمال و صفات خود آگاهی یابد،نیاز به تعلیم دارد، اگر علم و آگاهی جای جهل و نادانی را بگیرد بسیاری از رذیلت های اخلاقی جای خود را به فضیلتهای اخلاقی می دهد ولی برای این که تعلیم جهت خود را بیابد تربیت صحیح مطابق با فطرت انسان صورت بگیرد.

حال، به راستی به استحکام و درستی کدام تربیت می تواند مطمئن تر از تربیتی بود که خاستگاه آن وحی الهی و کلام پرورش یافتگان مکتب وحی باشد که همه ی ادیان آسمانی، همواره آکنده از رهنمودهای اخلاقی برای رساندن بشر به اوج قله کرامت انسانی بوده اند که کتب آسمانی و انبیاءالهی همواره اهتمام به مسأله اخلاق را به عنوان حقیقتی جدایی ناپذیر از دین، بخشی از رسالت خویش قرار داده و ضمن اصلاح و تربیت اخلاقی بشر، اتمام رسالت را به پیامبر خاتم و کتاب آسمانی وی سپرده اند.

و یکی از مأموریت های اصلی پیامبر و اهل بیت ایجاد دگرگونی و تحول عظیم در خلق و خوی بشری و ترویج و گسترش فضایل اخلاقی و مبارزه با رذایل اخلاقی است.

«اِنّما بُعثِت لِأتَمّمِ مَکارِمَ الأخلاقِ»(طبرسی، 1401 ق، ص8) «تنها برای تکمیل فضایل اخلاقی برانگیخته شدم».

بعد از پیامبر اعظم، امام علی نخستین خلیفه اول و شاگرد کامل العیار او و یکتا پیرو و دل باخته و بی قرار اوست، از دوران کودکی همیشه تحت تربیت پیامبر بود و تمام دوران کودکی تا جوانی همیشه زیر پرچم اخلاقی پیامبر تکامل و تعالی یافت پس او وارث پیامبر است.

خوشبختانه ما مسلمانان منابع عظیمی مثل قرآن و نهج البلاغه ونهج الفصاحه و … در دست داریم که مملو از بحث های عمیق تربیت اخلاقی که در هیچ منبع دیگری در جهان یافت نمی شود.

چنانکه شواهد، مبرهن می گردد که کتاب نهج البلاغه که مجموعه خطبه ها، مواعظ و حکم و کلمات قصارش را تشکیل می دهد. به گونه آئینه ای تمام نماست که بازتابی از معارف قرآنی و سنتهای سینه رسول اکرم(ص) را در سیمای درخشان آن مشاهده می توان کرد و از این روست که در بررسی و شناخت این کتاب هدایت خصوصاً مسائل تربیتی واخلاقی آن، نمی توان به طور انتزاعی و جدا از شناخت اسلام و قرآن به پژوهش آن پرداخت و به داوری و ارزش سنجی حکمت ها و دستورالعملهای زندگی سازش دست یابیم.

می توان گفت نهج البلاغه که امروزه به دست ما رسیده در برگیرنده جملات بی نظیر و انسان ساز می باشد که توسط بزرگترین اعجوبه که عظمت و شأنش حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) شهره خاص و عام بود، بیان شده است. از فضایل، ادب و بزرگی علی (ع) هرچه بگوییم کم است و بزرگان دین جملگی اعتقاد دارند هیچ کتابی مانند نهج البلاغه تاکنون نتوانسته است حق کلام را ادا نماید.

لذا نهج البلاغه را بعنوان منبع انتخاب کردم بهترین دلیل انتخاب آن این است که هیچ کس توانایی برابری در فصاحت و پهلو زدن در بلاغت با حضرت علی(ع)را ندارد چرا که پر واضح است که کلمات علی(ع)در چکاد سخنان فصیحان و در رأس جملات بلیغان و ادبای عرب نورافشانی می کند و دیگر اینکه مسائل تربیتی و اخلاقی در اندیشه حضرت علی از جایگاه والایی برخوردار است.

روش پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی است که در ضمن توصیف اطلاعات جمع آوری شده از نهج البلاغه، قرآن و کلیه آثار مربوط به نهج البلاغه و تربیت اخلاقی این اطلاعات مورد تحلیل قرار می گیرد.

در ضمن پژوهش ها، مقالات و کتابهای بسیاری در زمینه تربیت، اخلاق و تربیت اخلاقی وجود داشت، اما طی بررسی های محقق در منابع کتابخانه ای و اینترنت، کتاب یا پژوهشی در زمینه تربیت اخلاقی در نهج البلاغه یافت نشد.

در حال حاضر ضروری است که در زمینه ی تربیت اخلاقی در نهج البلاغه تحقیقی انجام گیرد و استلزامات تربیتی آن استخراج شود و نهایتاً برنامه ی اجرایی آن طراحی گردد.

لذا بحث درباره مسائل تربیت اخلاقی در نهج البلاغه، کتابی که از لحاظ بلاغت یا شیوائی الفاظ و عمق معانی و از جهت ارزشهای انسانی و حکمتها و معارف به منزله دریائی ناپیدا کرانه است با گوهرها و ذخایر نفیس بی شمار، آن هم در این وقت محدود و با زبان نارسای پژوهنده ای کم مایه و با بضاعتی مزجاه چونان حقیر، طبعاً کار و تکلیفی است بس دشوار. لذا به مصداق

« آب دریا را اگر نتوان کشید        هم به قدر تشنگی باید چشید»

محقق علاقمند به انجام این پژوهش است، این علاقه بر آن دانست که منابع متعددی را مورد شناسایی قرار دهم و به کتابخانه های بزرگ کشور مراجعه کنم و جهت انجام این مهم متون متعدد را مطالعه نمایم تا به اهداف مورد نظر دست یابم.

که با انجام این پژوهش شاید بتوان توجه نظام تعلیم و تربیت را به تربیت اخلاقی بخصوص از دیدگاه نهج البلاغه جلب نمود و این پژوهش بتواند گام کوچکی برای راه گشایی تربیت اخلاقی باشد در این پژوهش اهداف کلی و جزیی زیر،مورد تحقیق می باشند و در ادامه اهمیت و ضرورت و پیشینه تحقیق توضیح داده می شود.

هدف کلی: شناسایی ویژگی های انسان و تربیت اخلاقی متناظر با آنها در نهج البلاغه

اهداف جزئی:

1.شناسایی ویژگی های انسان در ارتباط با خداوند و تربیت اخلاقی متناظر با آنها در نهج البلاغه

2.شناسایی ویژگی های انسان در ارتباط با خودش و تربیت اخلاقی متناظر با آنها در نهج البلاغه

3.شناسایی ویژگی های انسان در ارتباط با انسان­های دیگر و تربیت اخلاقی متناظر با آنها در نهج البلاغه

4.شناسایی استلزامات تربیتی مرتبط با آن ویژگی های در نهج البلاغه

اهمیت و ضرورت تحقیق:

جریان تربیت از واقعیت های پیچیده، گسترده و بسیار تأثیرگذاری است، که از دیرباز در جوامع بشری مطرح بوده است. تداوم و توسعه هستی، خود به شکلی متعالی و پایدار است خواست حقیقی هر انسانی است که همه آدمیان به راستی آن واقفند. به سبب همین خواست، آدمی پیوسته در تکاپوی توسعه هستی خود است و جریان تربیت، در واقع تلاشی اجتماعی برای تسهیل و جهت دهی تکاپو است و از طریق آن، حیات انسانی تداوم و تکامل پیدا می کند، لذا، توجه به چگونگی هستی انسانی، اهمیت تربیت را هرچه بیشتر آشکار می سازد (اعرافی و باقری، 1388، ص98).

مهمترین هدف از نزول وحی الهی (تربیت) انسان است که جز از راه تربیت فکر میسر نیست.پس دین مبین اسلام هدفی جز تکامل انسان را ندارد و رسیدن به کمال بدون برنامه ارائه برنامه صحیح و دقیق تربیتی امکان پذیر نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




3-4. ابزار جمع آوری اطلاعات………………………………………………………………………………………………..36

3-4-1. مقیاس اضطراب ریاضی ……………………………………………………………………………………………….36

3-4-2 آزمون حافظه وکسلر …………………………………………………………………………………………………..39

3-4-3 آزمون شکلی –تجمعی آندره ری ………………………………………………………………………………… 40

3-4-4 آزمون دست بندی کارت های ویسکانسین ……………………………………………………….. …………….42

3-4-5 آزمون استروپ ……………………………………………………………………………………………………………..44

3-5 روش تجزیه  و تحلیل داده ها ………………………………………………………………………………………………45

 

فصل چهارمیافته ها………………………………………………………………………………………. 47

4-1. مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………..48

4-2. بررسی پیش فرض های تحلیلی رگرسیون ……………………………………………………………………………50

4-3. بررسی پیش فرض های واسطه گری و تعدیل کنندگی …………………………………………………………..52

4-4 تعیین نفش واسطه گری …………………………………………………………………………………………………….53

4-5  تعیین نقش تعدیل کنندگی ………………………………………………………………………………………………..54

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………..55

5-1. بررسی سئوال پژوهش اول  ……………………………………………………………………………………………….56

5-2. بررسی سئوال پژوهشی دوم …………………………………………………………………………………………………65

5-3. نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………..66

5-4. محدودیت  و پیشنهادات …………………………………………………………………………………………………..67

منابع………………………………………………………………………………………………………

پایان نامه

 

چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………….

بیان مسئله

با آن که  توجه به تعلیم و تربیت  در تاریخ بشر  قدمت طولانی دارد،  اهمیت آن در قرون اخیر به طور فزاینده ای بیشتر شده است .به طوری که در عصر حاضر هریک ازافراد یک ملت بخش عمده ای از زندگی خود را به عنوان متعلم ودانش آموز به تعلیم و تربیت  اختصاص می دهد . در بسیاری از جوامع کودکان ونوجوانان  از سن 6 تا 18 سالگی را  در مدرسه می گذرانند  دولت ها مبالغ هنگفتی  از  درآمد ملی را به آموزش وپرورش اختصاص می دهند  وعلاوه بر آن خانواده ها برای اشتغال به تحصیل فرزندان خود هزینه های بسیاری را  متحمل می شوند (نویدی 1383).

اما با وجود چنین  سرمایه گذاری های مادی و معنوی  فراوانی که بدان اشاره شد گاهی کارایی دستگاه آموزش وپرورش در حدمطلوب نمی باشد، بدین معنی که دانش آموزان بسیاری در امر یادگیری آموزشگاهی شکست می خورند.

یکی از جنبه های پر اهمیت عملکرد تحصیلی ،عملکرد و پیشرفت ریاضی می باشد (ودکوک[1] و جانسون[2]، 1990) در بسیاری از آزمون های تحصیلی ریاضی یکی از مولفه های اساسی است به عنوان مثال، آزمون پیشرفت تحصیلی فردی وکسلر، آزمون مهارت های پایه آیووا همچنین آزمونهای هوش مانند مقیاس هوش وکسلر [3](1981) مقیاس سنجش هوش استنفورد بینه  توانایی ریاضی اندازه گیری می شود ( هور[4]، دانبر[5]،فریزبی[6] ،2001) اما سطح عملکرد ریاضی در ایران در سومین مطالعه بین المللی  ریاضیات وعلوم (1374-1373) و تکرار آن در سال تحصیلی 77-78  در پایه دوم وسوم ضعیف گزارش شده است (کیامنش ،نوری1377،کیا منش ،خیریه ،2001) بنابراین بررسی عوامل مربوط به پیشرفت وعملکرد ریاضی حائز اهمیت است.

از عواملی که در این رابطه بررسی شده است  می توان به تحقیقاتی که  الگوهای علـّی از پیشرفت ریاضی (پاجارس[7] ومیلر[8] 1994، استیو [9]، آرتور [10]، تلنت-رانلز[11]،2004) ارائه داده اند  اشاره کرد  که نشان دادند تجارب قبلی ریاضی به واسطه خودکارآمدی بر عملکرد ریاضی تاثیر می گذارد  شانک و هانسون[12] (1989)، از اثرات معنادار الگوهای مسلط یا مقابله ای یا مقابله –هیجانی  بر عملکرد ریاضی حمایت کرده اند. مطالعات  اندرسون [13](1975)، انینگتون وولف [14](1981)  وبیمر ولانددبرگ[15] (1992) حاکی ازتاثیر معنادار نگرش بر عملکرد ریاضی  است. پاپاناستازیو[16]، 2000 نیز در ارائه الگویی به بررسی عوامل محیطی و فردی مانند محیط خانواده ومدرسه و ویژگی های شخصیتی در پیشرفت ریاضی پرداخته است .پاجارس و کرنزالر[17]( 1995) در الگوی مشابهی تاثیر مستقیم توانایی کلی شناختی بر خود کار آمدی وعملکرد ریاضی را تائید کرده است. کالینز[18]، (1982) ضمن تائید رابطه توانایی ریاضی با عملکرد ریاضی وپس ازکنترل عامل توانایی دریافت دانش آموزان

یک مطلب دیگر :

هنرنمایی دیدنی با لباس‌های کهنه‌/عکس

 که در سطح بالاتری از خودکارآمدی قراردارند مسائل بیشتری  را حل می کنند (پروین  و جان ،2001).

با وجود واضح بودن اثر قوای شناختی بر یادگیری ریاضی ،امروزه محققان  به این واقعیت پی برده اند که عوامل عاطفی نقش محوری در آموزش  و یادگیری ریاضیات  دارد و یکی از این  متغیرهای عاطفی که احتمالا بیش از متغیرهای دیگر موردتوجه قرارگرفته، اضطراب ریاضی[19] است ( مک لود [20]1994؛ به نقل از ما[21]،1999؛ راندرز [22]وهندن[23]، 1980؛ وِود، 1988) معتقدند که درباره ماهیت اضطراب ریاضی  توافق همگانی وجود ندارد. تعدادی از تعاریف بر واکنش فیزیکی مرتبط با انجام دادن ریاضی تاکید دارند . دیگر تعاریف بر احساس دلهره وناراحتی و ترس که در موقعیت های مرتبط با ریاضیات  مشاهده می شود تاکید می کنند ( دی آیلی وگرنیک، 1992؛ سندمن، 1980؛ سووچیک، مکانی واشتاینر، 1981) واکنون بر واکنش های عاطفی منفی ونگرانی درباره ریاضی (ویگفیلد[24] ومیک 1988) تاکید می شود ( نقل از کازلسکیس [25]وهمکاران 2000).

تحقیقات بسیاری به طور کلی  اثر اضطراب را بر عملکرد تحصیلی بررسی کردند (همبری[26]، 1988؛ آی لونگ[27]،ایدلسون[28]، ورتامر–لارسون[29]، کروکت [30]و کلام 1994؛ نورمن [31]، دوو گای 1998)  و اضطراب ریاضی سازه ای است که تاثیر نامطلوب آن بر عملکرد ریاضی وپیشرفت ریاضی  مورد توافق همگان است ( همبری، 1990؛ ما، 1999)و  حجم زیادی از تحقیقات رابطه منفی قوی بین اضطراب وعملکرد ریاضی  را نشان داده اند (لیون[32] و رولی[33] 1985، مک لود و دنلان  1993، سرج[34] وویتنی[35] 1992). در یک فرا تحلیل [36](ما ،1999) حجم رابطه عملکرد ریاضی واضطراب را  0.27-  بدست آورد .  در ایران نیز یافته های پژوهشی موید این رابطه  منفی بین اضطراب و عملکرد بوده است ( برای مثال : البرزی وسیف 1382، رضویه ،سیف وطاهری  1382 وسیف 1384).

با وجود ارتباط قوی بین اضطراب وعملکرد ریاضی  عوامل و متغیرهای دیگری در این میان وجود دارند که می توانند  بر این رابطه اثر بگذارند و در این رابطه  نقش واسطه[37]   یا تعدیل کننده [38]را داشته یاشند ( گالا و وود ،2011) . از جمله عناصر مختلف کارکردهای اجرایی [39]و حافظه کاری  [40]که می تواند در این رابطه اثر بگذارد .

تحقیقات بسیاری رابطه بین قوای شناختی و عملکرد ریاضی را نشان داده اند  به عنوان نمونه  از تحقیقات پیشگام وکلاسیک  گرون و پارکمن (1972)که تاثیر مولفه های مختلف و متفاوت مسئله  در مدت زمان واکنش به آن مسئله  را بررسی کردند تا تحقیقات اخیر اشکرفت [41]و همکاران(1995) که فرآیندهای ذهنی  و سازه های لازم برای حل مسئله را مشخص کرده اند ، همچنین تحقیقات  بسیاری در زمینه دیگر قوای شناختی ،میزان فراخنای حافظه ،فرآیند بازیافت و ذخیره  و بیش از همه  حافظه کاری را دررابطه با عملکرد ریاضی مورد بررسی قرار داده اند(آدامز [42]و هیچ[43] 1998، شکرفت 1995، بریتر 1983، گری [44]و ویدامن [45]1987، و هیچ 1987) مطابق با نظریه بدلی و هیچ (1974) سه مولفه ابتدائی حافظه کاری عبارت است از1- سیستم اجرایی مرکزی  [46]2- حلقه واجی [47]و 3- حافظه کاری دیداری –شکلی [48]که آنها  در تحقیقات گسترده بعدی خود نشان دادند که دو جز آخر خود، زیرجز اولی هستند  و هر کدام ظرفیت محدودی دارند (میلر و بیچسل[49]2004).

در تحقیقاتی رابطه  تکالیف مختلف ریاضی با عناصر مختلف حافظه کاری مشخص شده است  به طوری که سیستم واجی به وسیله حلقه واجی (ذخیره واجی [50]،نمایش زیر واجی [51]) بر حافظه تکرار واژه ها تاثیر می گذارد و این سیستم بر قدرت استدلال ریاضی تاثیر می گذارد  (فاست [52]و هیچ 2000) و پژوهش های دیگر  تفاوت افراد در حلقه  واجی را موجب تفاوت افراد  در قدرت حل مسئله ریاضی  آنها نشان داده اند (سوانسون[53] و سچس-لی 2001)و گدر و بدلی [54](1993) تفاوت در سیستم اجرائی مرکزی را موجب تفاوت در عملکرد ریاضی دانش آموزان دانسته اند همچنین تحقیقات جدیدتر نشان داده اند که تفاوتهای فردی درانجام تکالیف شناختی ناشی از تفاوت در کارآمدی پردازش است (اسلیمونسکی ، اسمیت ، هافر2006 ).

همچنین تحقیقات بسیاری در مورد رابطه حافظه کاری و اضطراب انجام شده است  طبق نظریه آیزنک[55] و کالو [56](1992) از جمله عوامل موثر بر پردازش اطلاعات عوامل هیجانی می باشد . آن دو مدلی ارائه دادند به نام کارآمدی پردازش که براساس سیستم حافظه کاری پایه ریزی شده است و در آن اثرات اضطراب بر حافظه کاری را نشان  داده اند  آنها نشان دادند  اضطراب موقعیت موجب می شود میزان کمتری از منابع شناخت در انجام تکالیف درگیر شوند (آیزنک ، پاینی و درخشان 2005). با توجه به مدل کارآمدی پردازش  اشکرفت (1995)نشان داد عملکرد ریاضی در دانش آموزان با اضطراب بالا هنگامی بیشتر مختل می شود که تکلیف ریاضی درگیری بیشتری با حافظه فعال داشته باشد   در همین رابطه ریچاردز[57]وهمکاران (2000) به این نتیجه رسیدند که مدت زمان پاسخ دهی برای افراد با اضطراب بالا بیشتر است  و در تکالیف زمان نامحدود عملکرد دوگروه  با هم تفاوت معناداری ندارند .  هادوین[58] وهمکاران (2005) ولسیر[59] ،رینولد[60] وگاتز (2002) نشان دادند اضطراب سبب تخریب عملکرد عنصر  اجرایی مرکزی در حافظه فعال میشود  همچنین ویلیامز[61] (1996) نشان داد که ابعاد حافظه با افسردگی واضطراب در ارتباطاست. در ایرا ن مرادی وهمکاران (1387) اثر اضطراب را بر عملکرد عناصر حافظه فعال بررسی کرده است وبه این نتیجه رسیدند که میزان تلاش ذهنی وزمان صرف شده در تکالیف کلامی با اضطراب رابطه دارد .طولابی وهمکاران (1389) به بررسی اثر خستگی شناختی بر  توانایی حل مسئله دانشجویان پرداخته اند مشغولیت  طولانی مدت ذهن  توانایی حل مسئله را در دانشجویان کاهش می دهد  .

در رابطه بین اضطراب ریاضی و عملکرد ریاضی نقش تعدیل کنندگی  و واسطه گری  متغیرهایی مانند جنسیت(میلر و بیچسل،2003)،قوای شناختی(آدامز[62] وهیچ1998)،نگرش[63](انتینگتون وولف 1991،لاندبرگ1992) ، سبکهای یادگیری[64](احمدی و خضری 1385) و باورهای خودکارآمدی (بیسر و لاندبرگ1993) بررسی شده است وهمچنین  در تحقیقات بیشتر نشانداده شد که رابطه بین اضطراب و عملکرد تحصیلی در مدرسه توسط مولفه های حافظه کاری واسطه گری می شود (اون [65]و همکاران 2008) اما اشکرفت و کراس[66](2007) تعدیل کنندگی این متغیر را نشان دادند  و به طور وسیعتری نشان داده شد که  این رابطه توسط پردازشگرهای توجهی [67]تعدیل می شود ( ولینت [68]و همکاران 2010).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




متغیرهای پژوهش……………………………. 11

تعاریف متغیرها……………………………. 11

تعریف مفهومی متغیرها………………………. 11

طرحواره ناسازگار اولیه…………………….. 11

تعارضات  زناشویی………………………….. 12

سبک های نگرش به عشق……………………….. 13

فصل دوّم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش………….. 15

مقدّمه……………………………………. 15

تاریخچه سازه طرح واره……………………… 16

تعریف یانگ ازطرح واره……………………… 21

ویژگیهای طرح واره ناسازگار اولیه……………. 23

حوزه های ویژگیهای طرح واره ناسازگار اولیه……. 27

حوزه اول : بریدگی و طرد……………………. 28

حوزه دوم : خود گردانی و عملکرد مختل…………. 30

حوزه سوم: محدودیت های مختل…………………. 32

حوزه چهارم: دیگر جهت مندی………………….. 33

حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری…… 35

طرحواره درمانی……………………………. 37

تدوین طرحواره درمانی………………………. 38

سبک های نگرش به عشق……………………….. 40

پیشینه تحقیق……………………………… 43

فصل سوم : روش پژوهش……………………….. 46

روش تجزیه و تحلیل…………………………. 47

جامعه نمونه و روش نمونه گیری……………….. 47

ابزارهای پژوهش……………………………. 48

پرسشنامه تعارضات زناشویی…………………… 48

پرسشنامه طرحواره یانگ……………………… 49

پرسشنامه سبک نگرش به عشق………………….. 125

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش………………….. 51

توصیف داده‌ها……………………………… 52

استنباط آماری داده‌ها………………………. 54

فرضیه پژوهش………………………………. 54

نتایج:…………………………………… 56

پایان نامه

 

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری…………………. 61

مقدمه……………………………………. 62

تبیین……………………………………. 62

نتیجه گیری……………………………….. 62

پیشنهاد های پژوهش…………………………. 63

منابع فارسی………………………………. 70

منابع لاتین……………………………….. 71

پیوست ها…………………………………. 74

پیوست 1. پرسشنامه طرح واره یانگ…………….. 74

پیوست ۲. مقیاس نگرش نسبت به عشق…………….. 80

پیوست ۳. پرسشنامه تعارضات زناشویی…………… 85

چکیده انگلیسی    88

مقدمه

در تمام طول زندگی “روابط ” نقش اساسی در زندگی انسان بازی می کنند . زیرا ما همواره درحال برقراری ارتباط هستیم. آدمی نمی‌تواند ارتباط برقرار نکند (واتسلاویک، بیون، و جکسون[1] ،1967؛ به نقل گلدنبرگ و گلدنبرگ،2007). روابط خانوادگی فشرده‌ترین موقعیت برای بروز اختلافات و تعارضات بین فردی است. یکی از مشکلات شایع درخانواده، تعارضات زناشویی است. تعارض در روابط صمیمی امری طبیعی است و ازدواج از این قاعده مستثنی نیست زیرا تعاملات مکرر و مختلف زوجین زمینه‌های بی شماری را برای تعارض فراهم می‌کند (لیم هونگ[2]،2000؛ به نقل از ویکس،2001). بنابراین، تعارض بین زوجین امری طبیعی و ناشی از وجود تفاوتهاست و نمی‌توان مانع از تعارض شد. اما این تعارضات را می‌توان از طریق شناسایی  تفاوتهای فردی و کسب آگاهی و بینش طوری اداره کرد که نتایج مثبتی حاصل شود.

لذا ضروری است که متغیرهای روان شناختی تاثیر گذار در شکل گیری نگرش های افراد  مورد بررسی قرار گرفته وبه آنان شناسانده شود . طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان زیر ساخت های شناختی منجر به تشکیل باورهای غیر منطقی میشوند . طرحواره ها دارای مولفه های  شناختی ، عاطفی و رفتاری هستند . هنگامی که طرحواره های ناسازگار اولیه فعال میشوند  سطوحی از هیجان منتشر میشود و مستقیم  یا غیر مستقیم منجر به اشکال مختلفی از آشفتگی های روان شناختی نظیر افسردگی واضطراب و تعارضات بین فردی و مانند آنها می شود . طرحواره های نا سازگار اولیه[3] منجر به اختلال روانی خاص نمی شوند اما آسیب پذیری فرد را برای اختلالات روانی افزایش می دهند . یانگ[4]  (1990، 1999) معتقد است برخی از طرحواره ها به ویژه آن هایی که عمدتا در نتیجه تجارب ناگوار دوران کودکی شکل می گیرند ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت ، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن محور یک قرار بگیرند.

از آنجایی که عشق یکی از مهم ترین عوامل آرامش زوجین است . این آرزوی مشترک بین همه ی زن و شوهرها است که با یکدیگر دوست و برای سراسر عمر یارو یاور هم باشند . بررسی زندگی های زناشویی بادوام و توأم باکامیابی نشان می دهد که تنها مولفه ای که به زوجها کمک می کند روزهای سخت و دشوار را پشت سر بگذارند و از لذت خوب برخوردار شوند دوستی و مودت و عشق بین آنهاست .( کوآن و کیندر 1992، اجمالی1381 ).

عشق و سبکهای عشق ورزی عامل مؤثری بر کیفیت روابط زناشویی است(هایتور و روبرت1996 ، ؛ لوین، کریستینا و هـی 2006). از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی

یک مطلب دیگر :

پایان نامه کیفر خواست دادستان در حقوق ایران با تأکید بر قانون آیین دادرسی کیفری

 رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های نگرش به عشق با تعارضات زناشویی است.

بیان مسئله

مشکلات ارتباطی از رایجترین مشکلاتی است که زوجین بیان می کنند. بیش از 90% زوجهای آشفته این مشکلات را به عنوان مساله اصلی در روابط خود بیان می کنند. مشکلات ارتباطی مساله کلیدی در رویکردهای ارتباطی به خانواده است. این رویکردها تعارض زناشویی را به عنوان رابطه ای ناکارساز تحلیل می کنند. این منازعات اغلب دور باطلی را ایجاد می کنند که یافتن نقطه آغاز در آن بی معناست (رضا زاده،1387: 44).

به نظر کاهن (1992، به نقل از مارکمن، 1993) هرجا عدم توافق، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد تعارض به وجود می‌آید. فاورز و السون (1992) نیز زوجین متعارض را ناراضی از عادات و شخصیت همسر و دارای مشکل ارتباطی در حوزه‌های گوناگون می‌دانند.

در زمینه تأثیرات مخرب تعارض می‌توان به پیامدهای جسمی، روانی و رابطه‌ای آن اشاره نمود: از لحاظ روانی، اکثر افراد ؛ تعارض در روابط را بی‌نهایت تنش‌زا تجربه می‌کنند (هالفورد، 2001). تعارض با خطر فزاینده انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی خصوصاً در زنان، سوء مصرف مواد خصوصاً در مردان، ناکارآمدی جنسی در هر دو جنس و مشکلات رفتاری رو به افزایش در فرزندان خصوصاً اختلالات رفتاری پسران ارتباط دارد (افارل، 1989).

علاوه بر اختلالات روان، تعارض بر سلامتی جسمی نیز تأثیر دارد. رابطه مستندی بین درد و رفتارهای سازگارانه با بیماری‌های مزمن و تقویت غیرعمدی رفتار بیماری در روابط دارای مشکل وجود دارد. به همین ترتیب مشکلات زناشویی تأثیرات مستقیمی بر فرآیندهای فیزیولوژیک بر جای می‌گذارد؛‌ از جمله تعارض در رابطه با کاهش ایمنی بدن، افزایش فشارخون، احتمال تصلب شرائین رابطه دارد (شمالینگ و شر، 1977). تعارض زناشویی با پدیده خشونت نیز مرتبط است. خشونت تقریباً همیشه با آشفتگی رابطه ارتباط دارد. تعارض در روابط زناشویی بر کل رابطه نیز تأثیر دارد. پژوهش نشان می‌دهد زوجین متعارض کمترین میزان رضایت ‌مندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان می‌دهند (فاورز و السون، 1992). تعارضات زناشویی یکی از متغییر هایی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.

در آسیب‌شناسی روانی پژوهش‌های زیادی نقش عوامل مربوط به خانواده را به‌عنوان عامل زمینه‌ساز در آسیب‌پذیری فرد مورد بررسی قرار داده‌اند (هریس و کرتن، 2002). در این میان پیاژه (1954). و بالبی (1969) (به نقل از گانتی، امی ال و بوری، جان ار، 2007). معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدل‌هایی در درون سازمان‌شناختی فرد به نام طرحواره می‌شود. این طرحواره‌ها در زندگی فرد به‌عنوان عدسی‌هایی عمل می‌کنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می‌دهند. اعتقاد بر این است که این تأثیرات سودمند یا مضر، سبب وسعت بخشیدن یا محدود ساختن رشد توانمندی‌های بالقوه در کودکان می‌گردد. گرچه تحقیقات معتدد در هر زمان در چارچوب نظریه‌ای خود به بررسی این اثرها پرداخته‌اند. اما نتایج همواره از صحت این ادعا خبر می‌دهد (هریس و کرتن، 2002).

زمانی که نیاز خاصی ارضا نشود، طرحوارۀ ناسازگاری درآن حیطه ایجاد میشود. با ارضا نشدن نیازهای صمیمیت و سرخوردگی از روابط عاطفی اولیه، طرحوارههای ناسازگار مربوط به روابط صمیمانه و دلبستگی ایجاد میشود. این باورها و طرحوارههای مربوط به روابط بین فردی در بزرگسالی در همسرگزینی و در دوران تاهل در روابط زناشویی نمود می یابد و بر آن تاثیر مخرب می گذارد. همچنین طرحوارهها به واسطه ی ارتباط و تاثیری که بر سبگ دلبستگی، اختلالات شخصیت و اختلالات خلق میگذارندمیتوانند تاثیر غیر مستقیم نیز بر روابط زناشویی داشته باشند.

زیربنای نظری در پژوهش حاضر جهت بررسی محتوای‌شناختی افراد در شکل گیری تعارضات زناشویی نظریه‌ی طرحواره‌های ناسازگار اولیه جفری یانگ است (یانگ، 1994).

به باور یانگ (1990). طرحواره های ناسازگار اولیه ساختارهای شناختی عمیق شامل باورهایی درباره خود هستند طرح واره ها سازمانهایی از واقعیت هستند که به صورت نتیجه تجربیات عینی از محیط رشد می یابند. بویژه آنهایی که از اوایل زندگی به وجود آمده اند تاثیر معنادارتری دارند رشد طرحواره ها اغلب به دوران کودکی باز می گردد مطابق نظر یانگ (1999). بعضی از افراد به خاطر تجارب کودکی منفی طرحواره های ناسازگار اولیه را ایجاد می کنند که بر شیوه تفکر احساس و رفتار آنها در روابط صمیمانه بعدی و سایر جنبه های زندگیشان تاثیر می گذارند طرحواره هایی که در سنین اولیه رشد یافته اند اغلب خارج از حوزه آگاهی قرار دارند و زمانی که محرکهای زندگی یک یا چند طرحواره را تحریک می کنند آن وقت فعال می شوند. و اطلاعات شخصی را مطابق با این طرحواره ها به صورت اتوماتیک پردازش می کنند.

وی معتقد است این طرحواره‌ها که وی از آنها به‌عنوان «یک چارچوب مرجع» (یانگ، 1994: 6). یاد می‌کند؛ ساختارهای پایدار و بادوامی هستند که به مثابه‌ی عدسی‌هایی بر ادراک فرد از جهان، خود و دیگران اثر می‌گذارد. این طرحواره‌ها در طی تجارب اوان کودکی شکل گرفته (که اکثراً  در زندگی کودک نقش یک تروما را داشته‌اند) و پاسخ فرد به رخدادهای محیطی را کنترل می‌کند (یانگ، 1998) منشأ این طرحواره‌ها نیازهای هیجانی اصلی است و شامل پنج حیطه:

1) دلبستگی ایمن به دیگران

2) خودمختاری، رقابت و احساس هویت

3) آزادی بیان نیازها و هیجانات

4) بازی و خودانگیخته بودن

5) محدودیت‌های معقول و خودکنترلی

می باشد. تجارب اولیه‌ی زندگی (ناکامی در ارضای نیازهای اولیه، ارضای بیش از حد و همانندسازی با رفتار نادرست والدین) و مزاج هیجانی کودک (مجموعه ویژگی‌های خلقی کودک که ذاتی هستند و متمایزکننده‌ی شخصیت اولیه کودک) است (یانگ، 1994). این طرحواره‌ها در رابطه با پنج تکلیف تحولی اساسی به وجود می‌آیند که اعتقاد بر این است کودک باید در طی تحول خود این تکالیف را در رابطه با والدین و محیط با موفقیت پشت سر گذارد. این پنج گروه عبارتند از:

گروه اول: قطع ارتباط و طرد (عدم ارضای نیازهایی مانند امنیت و همدلی به شیوه‌ای قابل پیش‌بینی)؛ که طرحواره‌های مبتنی بر آن عبارتند از: رهاشدگی / بی‌ثباتی، بی‌اعتمادی / بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص / شرم، انزوای اجتماعی / بیگانگی.

گروه دوم: عملکرد و خودگردانی مختل (در خانواده‌هایی که اعتماد کودک را کاهش داده و  عملکرد مستقل کودک را با شکست مواجه می‌سازند)؛ و طرحواره‌های مرتبط با آن: وابستگی / بی‌کفایتی، آسیب‌پذیری نسبت به بیماری، خود تحول نایافته / گرفتار و شکست است.

گروه سوم: محدودیت‌های مختل (عدم وجود مسئولیت‌پذیری و لذا مشکلاتی در ارتباط با رعایت حقوق دیگران، تعهد و هدف‌گزینی) و طرحواره‌هایی که از آن سرچشمه می‌گیرد استحقاق / بزرگ‌منشی، خودکنترلی ناکافی.

گروه چهارم: دیگر جهت‌مندی (که توجه بیش از حد به دیگران و نادیده گرفتن نیازهای خود است) و طرحواره‌های این حیطه اطاعت، فداکاری و تأییدجویی / توجه‌طلبی.

گروه آخر و پنجم: گوش‌بزنگی بیش از حد و بازداری (که درنتیجه تأکید بیش از حد بر واپس‌زنی احساسات به وجود می‌آید) است و طرحواره‌های آن عبارتند از منفی‌گرایی / بدبینی، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه / بیش‌انتقادی و درنهایت تنبیه‌گرایی (یانگ، 1994؛ هریس و کرتن، 2002)

یانگ معتقد است هرکدام از علائم آسیب‌شناسی روانی با یک یا تعداد بیشتری از طرحواره‌های اولیه مرتبط است (دیلات و همکاران، 2004) در پژوهش‌هایی عنوان شده است، طرحواره‌های ناسازگار اولیه مکانیسم‌های ناکارآمدی هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به پریشانی روان‌شناختی می‌انجامد (مارمون و همکاران، 2004 و تیلور، 2005) .

یکی از اهداف پژوهش حاضر رابطه طرحواره ناسازگار اولیه با تعارضات زناشویی است.

همچنین یکی از مهمترین عوامل تعیین کنندۀ پویایی های روابط زناشویی وجود عـشق و کیفیـت آن است (حفاظی طرقبه، فیروزآبادی و حق شناس، 1385؛ گنزاگـه، کنتـالر، لونـدهال، اسـمه وهمکاران،2006).

عشق و سبکهای عشق ورزی عامل مؤثری بر کیفیت روابط زناشویی است(هایتور و روبرت1996 ، ؛ لوین، کریستینا و هـی 2006).

از مهمتـرین و مـورد توجـهتـرین نظریه هایی که به تبیین انواع عشق میپردازد نظریه شش بعدی «لـی» می باشد.« لی » بر اساس برآوردهای بدست آمده از کشورهای ایالات متحده، کانادا و بریتانیا شش روش عـشق ورزی را بیان می کند (نتو،2001). که عبارتند از:

  • عشق رومانتیک (اروس) :

این نوع عشق تـوأم بـا میل فیزیکی شدید به معشوق است و بر اسـاس زیبـایی، جـذابیت و تناسـب فیزیکـی شـکل می گیرد.

2ـ عشق دوستانه (استورگ):

نوعی از عشق که طـی آن صـمیمیتی لـذتبخـش بـه آهستگی رشد می یابد. در ایـن فرآینـد بـه تـدریج طـرفین زوایـای وجودی خود را بیشتر برای یکدیگر فاش میکننـد. در این شیوه، عشق به عنوان یک تفریح تلقی شده و هیچ تعهـدی در آن نیـست.

3- عـشق بازیگرانـه (لـودوس):

وضـعیتی کـه ماننـد شرکت در یک بازی تلقی می شود و معمولا کوتاه مدت است و به زودی تمام میشود.

4 – عشق شهوانی (مانیا) :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




اهداف ویژه 9

سوال‌های پژوهش 9

تعریف متغیرها 9

تعریف مفهومی سبک زندگی 9

تعریف عملیاتی سبک زندگی 10

تعریف مفهومی باورهای شناختی 10

تعریف عملیاتی باورهای شناختی 10

تعریف مفهومی نگرش به مرگ 11

تعریف عملیاتی نگرش به مرگ 11

فصل دوم:  ادبیات  و  پیشینه پژوهش 12

الف) پیشینه نظری……………………………. 13

  1. نگرش به مرگ 13

تعریف مرگ 14

معنای فرهنگی مرگ 16

بازخوردها و نگرش های مشترک انسان به مرگ 17

نگرش به مرگ در رویکردهای روان شناسی 21

نگرش به مرگ و رویکرد روان تحلیل گری فروید 21

نگرش به مرگ در روان کاوی رنک 25

نگرش به مرگ در اندیشه های بکر: 26

نگرش به مرگ در اندیشه‌های لاکان 30

نگرش به مرگ در رویکرد روان شناسی وجودنگر 33

رویکرد درمانی مبتنی بر مرگ آگاهی در درمان وجودی 36

نگرش به مرگ در گستره رشد انسان 37

نگرش کودک به مرگ 38

نگرش نوجوان به مرگ 40

نگرش بزرگسالان به مرگ 41

نگرش ها و واکنش های افراد محتضر به مرگ 42

نگرش و واکنش به مرگ دیگری (داغدیدگی) 44

سطوح واکنش های سوگ 45

مراحل واکنش های سوگ 46

سوگ درگستره عمر 47

واکنش های سوگ درکودکان 47

واکنش های سوگ در نوجوانان 48

واکنش های سوگ در بزرگسالان 48

آموزش مرگ 49

نشانه شناسی بیماری های روانی با موضوع مرگ 50

  1. باورهای شناختی 51

رویکرد رفتار درمانی عقلانی-هیجانی 53

مفاهیم بنیادی نظریه الیس 53

درمان عقلانی- هیجانی الیس 55

مفاهیم پایه ‌ای در درمانگری عقلانی-هیجانی 56

تفکرات غیرمنطقی 58

  1. سبک زندگی 62

تعریف سبک زندگی………………………………. 63

سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت……………………. 64

سبک زندگی در رویکرد روان شناسی فردی آدلر 65

انواع سبک های زندگی از دیدگاه آدلر 68

  1. میانسالی 69

ویژگی های میانسالی در نظریات روان شناختی 70

یونگ ومرحله رشدی میانسالی 70

اریکسون و مرحله رشدی میانسالی 71

وایلنت و مرحله رشدی میانسالی 71

لوینسون و مرحله رشدی میانسالی 72

الف)پیشینه پژوهشی…………………………. 73

پژوهش های داخلی (ایرانی) 73

پژوهش های خارجی 76

فصل سوم:  روش پژوهش 79

روش پژوهش 80

جامعه آماری، روش نمونه گیری وحجم نمونه 80

ابزار سنجش 81

پرسشنامه نیمرخ سبک زندگی ارتقاء بخش سلامتی 81

پرسشنامه نیمرخ تجدید نظر شده نگرش نسبت به مرگ 82

آزمون باورهای غیرمنطقی 83

روش تجزیه وتحلیل اطلاعات 85

فصل چهارم: یافته های پژوهش 86

بخش اول: یافته های توصیفی………………………. 87

اطلاعات جمعیت شناختی……………………………. 87

متغیرهای اصلی پژوهش 88

بخش دوم-  یافته های استنباطی 91

پیش فرض های تحلیل استنباطی 91

پایان نامه و مقاله

 

تحلیل سوالات پژوهش 93

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری 100

بررسی سوالات پژوهش 101

نتیجه گیری…………………………………… 107

محدودیت های پژوهش 107

پیشنهادات پژوهشی 108

پیشنهادات کاربردی…………………………….. 108

منابع…………………………………………. …………………………………………. 109

 

چکیده

 

هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال شهر تهران بود. جامعه پژوهش شامل کلیه افراد میانسال شهر تهران بوده و نمونه پژوهش 210 نفر بودند که به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها، از پرسشنامه نیمرخ سبک زندگی ارتقاء‌بخش ‌‌سلامتی ‌II)‌HPLP، والکر و همکاران، 1987‌(‌، پرسشنامه نیمرخ تجدید نظر شده نگرش نسبت به‌مرگ (II‌DAPR، ونگ و همکاران، 1994) و آزمون باورهای غیر منطقی (IBT، جونز، 1968)، استفاده شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی و دو مولفه نگرش به مرگ، یعنی ترس از مرگ و پذیرش اجتنابی رابطه معناداری وجود دارد (05/ (P. بین باورهای غیر منطقی و ترس از مرگ، اجتناب از مرگ، پذیرش خنثی و پذیرش گرایشی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (Pو بین باورهای غیر منطقی و سبک زندگی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (P. علاوه بر آن، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون آشکار کرد که هر دو متغیر نگرش به مرگ و باورهای شناختی در پیش بینی متغیر ملاک یعنی سبک زندگی نقش معناداری داشتند ‌).

کلید واژگان: نگرش نسبت به مرگ، باورهای شناختی، سبک زندگی، میانسالان.

مقدمه:

از سپیده دم تولد بشر، ذهن او پیوسته به مرگ می اندیشید و سعی می کرد پاسخی برای اسرار آن بیابد، زیرا کلید پاسخ به مرگ، در زندگی را می گشاید (نادری و اسماعیلی، 1387). از آغاز ثبت تاریخ بشری حقیقت مرگ و محدودیت بشر در این زمینه به عنوان یک نگرانی قوی و نیروی تکان دهنده درآمده و بسیاری آن را یکی از ناخوشایند ترین مشخصات بشر و ناتوانی وی در برابر آینده و مرگ می دانند (فیفل[1]، 1990). اگر چه مرگ یک واقعیت بیولوژیکی و روان شناختی بوده و احساسات در مورد فرایند مرگ و مردن ریشه در چگونگی اجتماعی شدن فرد در جامعه دارد (کورته[2]، 1985)، اما اندیشیدن به مرگ ترسناک بوده و اغلب مردم ترجیح می دهند به آن فکر نکنند (گایلیوت، شمیل و بامیستر[3]، 2006) چرا که مرگ آسیب پذیری بشر را علی رغم پیشرفت های تکنولوژی یادآوری می کند (کورته[4]، 1985)، و اضطراب و ترس از مرگ تجربه ناخوشایند و رایج انسان ها می باشد (عبدالخالق[5]، 2002). مرگ با رشد روانی و شکل گیری شخصیت افراد رابطه دارد. به طوری که می توان گفت بسیاری از رفتارهای انسان، پیامد واکنش او در برابر مرگ است (آذر، نوحی و شفیعی کندجانی، 1385). باورهای افراد در رفتار، ناهماهنگی شناختی آنان و تغییر اعمالشان تاثیر دارند (فلدمن[6]، 1998). ارزیابی افراد در موقعیت های رویارویی[7] زندگی از جمله استرس با سیستم شناختی فرد و تناسب آن با رفتارهای منطقی آنان به هم وابسته اند (هولین[8]، 1996) در بسیاری از بیماری های روان شناختی، به خصوص اختلال های خلقی و اضطرابی که نقش عوامل شناختی یعنی وجود نگرش های ناکارآمد در ایجاد و تداوم آن برجسته است، سبک زندگی نیز تغییر می کند و این دو عامل، یعنی عوامل شناختی و رفتاری (سبک زندگی)، با هم در ارتباط هستند و روی هم اثر می گذارند (ملنیک، اسمال، موریسو-بیدی، استراسر، کریپ[9]، 2006). برای ایجاد یک سبک زندگی سالم مهم است که راهبردهایی اجرا شود که باورهای شناختی اشخاص در مورد توانایی هایشان به منظور اتخاذ انتخاب های سالم، و درگیری در رفتارهای سالم، توانمند گردد (کلی، ملنیک و جاکوبسن[10]، 2011).

 

 

 

 

 

 

 

 

یک مطلب دیگر :

پرتال کارآموزی پویا اندیشان سبز

 

 

بیان مسأله: 

مرگ نیروی فوق العاده خلاقی است که عمیق ترین راز زندگی در مفهوم آن نهفته است و بالاترین ارزش های اخلاقی زندگی، از اندیشیدن درباره مرگ و بررسی در مورد آن، سرچشمه می گیرد (نادری و اسماعیلی، 1387).

مرگ به عنوان یکی از پدیده های قطعی و تخلف ناپذیر زندگی، ذهن آدمی را همواره به خود مشغول می نماید، این اشتغال ذهنی در برخی ادوار رشدی انسان و برخی رویدادهای زندگی به درجاتی خودآگاه و عموماً  ناخودآگاه می باشد (کاپلان[11]،1382).

توانائی های عقلانی انسان این قدرت را به او بخشیده که بتواند تشخیص دهد که مرگ غیر قابل گریز است (پزینسکی،گرینبرگ، و سولومون[12]، 1997). آگاهی از مرگ غیر قابل گریز و اضطراب همراه آن به رفتارهای‌گوناگونی منجر می‌شود. مطابق الگوی فرایند دوگانه[13](پزینسکی و دیگران،1999)، مردم در برابر افکار هشیار و ناهشیار مرتبط با مرگ از مکانیسم های دفاعی متفاوتی استفاده می کنند. زمانی که افکار مرتبط با مرگ، هشیار باشد، مردم یا از دفاع های ساده ای که مشتمل بر سرکوبی[14] فعال چنین افکاری است، استفاده می کنند، یا به گونه ای افکار مرتبط با مرگ را تحریف می کنند که گوئی این حادثه در سال های بسیار دور برای آنها اتفاق خواهد افتاد. اما وقتی افکار مرتبط با مرگ ناهشیار هستند مردم معمولا از دفاع‌های پیچیده‌ای استفاده می کنند که آنها را قادر می سازد تا مشارکت ارزشمندی در جهان معنی دار داشته باشند.

رشد و خود فرهیختاری هر فرد بدون آگاهی او از واقعیت مرگ، تحقق نخواهد یافت. آگاهی تعالی بخش از مرگ، آن قدر مهم است که می توان آن را معیاری جهت تمیزشخصیت بهنجار از ناهنجار دانست و از شیوه های نابهنجار مقابله با مرگ سخن راند (نادری و اسماعیلی، 1387). کسانی که به زندگی عشق  می ورزند و از سبک زندگی سالمی برخوردارند در مقایسه با آنان که بطور سطحی زندگی می کنند، از مرگ کمتر می ترسند. کسانی که زندگی عاری از معنا دارند، نمی توانند مفهوم و ارزشی به مرگ بدهند (کاظمی،1381).

مرگ برای بقای گونه انسان ضروری است. ما می‌میریم تا فرزندان، خودمان و دیگران بتوانند زندگی کنند. وقتی که این سرنوشت فرا می رسد، طبیعت با انسان، با تمام توانائی های منحصر به فردش، درست مثل سایر مخلوقات عالم برخورد می کند. پذیرفتن این واقعیت که ما نیز خواهیم مرد، دشوار است، ولی وقتی بدانیم که مرگ بخشی از زندگی جاری است، آرامش می یابیم (برک[15]،1384).

در سیر شناخت مراحل رشد انسان، مرگ به عنوان بخش و یا واقعیتی از زندگی می‌بایست‌ مورد‌ شناخت‌ و‌ بازشناخت‌ قرارگیرد (رایس[16]،1390). شناخت این پدیده بزرگ به پرداختنی جامع به گستره تاثیر گذاری این پدیده در حوزه های مختلف زیستی، روانی و اجتماعی نیازمند است و فقدان این جامعیت در مطالعات و پژوهش های انجام شده در باب این موضوع به روشنی محسوس است.

آرنت، راتلج، کوکس و گولدنبرگ[17] (2005) می‌نویسند: کشمکش انسان با آگاهی از مرگ غیر قابل اجتناب می تواند بطور زیادی بر بهزیستی جسمی و روان شناختی وی تاثیر بگذارد. رفتارهای با اهمیت به وسیله یاد مرگ تحت تاثیر قرار می‌گیرند، حتی وقتی آشکارا با مرگ مرتبط نیستند. فرایند های شناختی به وسیله یاد مرگ فعال می شوند و دفاع های جهان بینی فرهنگی را توسعه می دهند (آرنت،گرینبرگ، شمایل[18]، پیسزونسکی[19] و سولومون، 2002‌). باورهای بنیادین به طور موفقیت آمیزی در نتیجه افزایش مرگ آگاهی به چالش در می‌آیند (فریدمن و رولس[20]، 2007‌).

یکی از حوزه های متعامل و مرتبط با پدیده مرگ، باورهای شناختی انسان است و به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان (الیس[21]، 1999، 2000، 2001؛ درابیز[22] و بک، 1998؛ داتیلیو[23]،2000) شمار زیادی از واکنش های نامطلوب و اختلال ها، ناشی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و غیرعقلانی است و تا زمانی که اینگونه افکار تداوم یابند، مشکلات مربوط به ارتباط، پذیرش و همراهی با دیگران نیز ادامه خواهند یافت. طبق الگوی باورهای شناختی، تفکر تحریف شده یا ناکارآمد، زمینه ساز تمام اختلالات روان شناختی است. به علاوه تفکر ناکارآمد، تاثیر مهمی بر روی خلق و رفتار ما دارد. مفهوم کلیدی الگوی شناختی این است که خود وقایع بر روی رفتار ما تاثیر نمی گذارند، بلکه نحوه درک و برداشت ما از وقایع است که بر رفتار ما اثر می گذارد (لدلی، مارکس، و هیمبرگ، 1390).

از دیگر سو می‌توان تجلی باورهای شناختی افراد را در سبک زندگی آنها جستجو نمود و با ارزیابی سبک زندگی ایشان، می توان به میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان در زندگی دست یافت (کوکرهام[24]، 2005). آنچه زمینه‌ی بروز انحرافات و اختلالات روانی را فراهم می کند، سبک زندگی فرد و ناتوانی وی در مواجهه با مشکلات زندگی است (دادستان، 1379). سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می کند. بر این اساس، سبک زندگی مجموعه عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوس ها، و شیوه های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می کند (فاچینو، میزو، توکیو، فوجینو، و یوشیمورو[25]، 2003). سازمان جهانی بهداشت (1998) سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می کنند. به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم دربردارنده ابعاد جسمانی و روانی است. بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش، و خواب است، و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس، روش های یادگیری و مطالعه، و معنویت است (لعلی، عابدی، و کجباف، 1391).

با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر برآن است که رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی را با سبک زندگی در بین میانسالان، مورد بررسی قرار دهد.

 

ضرورت و اهمیت پژوهش: 

طی قرن بیستم علل مرگ و میر از بیماری های عفونی مثل ذات الریه و سل به سمت بیماری های قلبی و سرطان که با سبک زندگی و رفتارهای ناسالم ارتباط نزدیکی دارند، تغییر کرده است (برانون و فیست[26]، 2007 ) . از همین رو طی دهه گذشته ارتقاء سلامتی و پیشگیری از بیماری ها در کانون توجه قرار گرفته است تا حدی که سازمان بهداشت جهانی بهبود و تداوم سبک زندگی سالم را بخشی از شعار خود در سال 2000 قرار داد (مارتیننز و مک نیل[27]، 2009 )‌.

پیشگیری از بیماری های متأثر از سبک زندگی، و ارتقاء سطح سلامت روانی فردی و جمعی مستلزم آگاهی از این موضوع است که موقعیت های زندگی سلامت افراد را چگونه به خطر می اندازند. امروزه اعتقاد بر این است که بیش از 70 درصد بیماری ها به گونه ای با سبک زندگی فرد ارتباط دارند. به طوری که بسیاری از ناخوشی های آدمی از جمله بیماری های قلبی – عروقی، تنفسی، سیستم حرکتی، عضلانی و غیره به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شیوه زندگی فرد ناشی می شوند، یا حداقل آنکه شیوه زندگی در تشدید یا دوام آن ها نقش دارد (بهدانی، سرگلزایی، و قربانی، 1379).

زندگی نیازمند یک معماری روحی متجانس است، اگر خواستار وحدت این معماری باشیم به دنبال تجمل نرفته ایم. در برابر حفره های عظیمی که در دید انسان از جهانی که منحصراً از طریق عقل          می شناسد وجود دارند، مرگ دهان گشاده ترین آنها است. فکر انسان یعنی زندگی وی که به فکر نیاز دارد، نمی تواند همواره در انتظار و به امید آینده باقی بماند. پس همواره پیش می رود، سبقت می جوید، به هر قیمت با هر وسیله‌ای اطمینان ایجاد می کند، ترکها و حفره‌ها را پر می کند، خود را قانع می سازد، خود را ترغیب می‌کند، امید و خواسته ها را به کمک هوشی واپس رونده می طلبد، به شهامت و جهش های عاطفی یعنی آنجائی که منطق درجا می زند، اعتماد می کند. این روش کاملاً به جاست، چه باید زندگی کرد و وقتی انسان مصالحه ای با مرگ ایجاد نکند، بد زندگی می کند. نظام فلسفی شک، یا نظام امتناع و تردید، هرگز توشه راه را تا پایان زندگی، تا پایان مرگ تامین نخواهد کرد (منصور، 1390).

توانایی های شناختی پیچیده و پیشرفته انسان برای تفکر انتزاعی و نمادین به آگاهی منحصر به فرد بشر از اجتناب ناپذیری مرگ و شکنندگی وجودیش منجر شده است. هنگامی که این آگاهی در کنار میل ذاتی بشر به حفظ و صیانت خود قرار می گیرد به یک وحشت وجودی می انجامد که اگر نگوئیم همه فعالیت های انسان، حداقل بخشی از فعالیت های او را برای دفاع در برابر این وحشت، تجهیز کرده و بر‌می‌انگیزاند (گرینبرگ[28]، پیزینسکی و سولومون[29]، 1999؛ بست[30]، 2007). انسان ها بدون دل مشغولی بیمارگون به تهدید همیشگی نیستی، می توانند آگاهی سالمی را از مرگ پرورش دهند و این به آنها کمک می کند روشی را برای ارزیابی کردن نحوه ای که زندگی می کنند و اینکه چه تغییراتی را دوست دارند در زندگی خود ایجاد کنند، ابداع نمایند. آنهایی که از مرگ می ترسند از زندگی هم هراس دارند. اگر ما زندگی را تایید کنیم و تا حد امکان به طور کامل در زمان حال زندگی کنیم در این صورت دل مشغول پایان زندگی نخواهیم بود (کوری[31]، 1390).

بر خلاف اغلب رویکردهای روان شناختی، در روان شناسی هستی نگر[32] توجه به مرگ به عنوان بارزترین و مسلم ترین حقیقت زندگی بشر، یکی از مفروضه های اصلی به شمارمی رود (یالوم[33]، 1989) و همواره به نقش محوری اجتناب ناپذیر بودن مرگ و راههای کنار آمدن با این واقعیت در تبیین های نظری روان شناختی تاکید شده است. اما از منظر روان شناسی علمی، همواره بزرگترین خلاء در تبیین های روی آورد هستی نگر و دیگر نظریه ها راجع به نقش مرگ در زندگی بشر (مانند فروید[34]، 1938؛ لانگز[35]، 2004)، ارائه یافته های تجربی حمایت کننده این تبیین های نظری بوده است ( محمدی، قربانی، و عبدالهی، 1389).

با وجود تاثیر عظیم درک پدیده مرگ بر رشد روانی انسان، در پژوهش های انجام شده در ایران، در این زمینه تحقیقات اندکی صورت گرفته و بیشتر بطور جنبی با این مساله برخورد شده است. بنابراین به دلیل خلاء موجود در ادبیات پژوهش در زمینه نگرش به مرگ و ارتباط سنجی آن با مولفه های باورهای شناختی و سبک زندگی، هدف از انجام این پژوهش این است که پدیده مرگ و زندگی را که در دو سوی یک پیوستار قرار دارند، بصورت توأم و در کنار هم مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به این سوال پاسخ خواهد داد که آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی ارتباط دارند ؟

تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی می تواند منجر به توسعه دانش در این زمینه شود که مرگ آگاهی را در استخدام بازسازی شناختی افراد، به منظور ایجاد سبک زندگی سالم، قرار دهد.

   
 

هدف های پژوهش (هدف کلی و هدف های ویژه): 

هدف کلی:

تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال.

اهداف ویژه:

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

تعیین رابطه‌ی باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال.

پیش بینی سبک زندگی افراد میانسال بر اساس نگرش به مرگ و باورهای شناختی.

 

 

سوال‌های پژوهش: 

1.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

2.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

3.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

4.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

5.   آیا بین باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

6.   آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی می تواند سبک زندگی افراد میانسال را پیش بینی نماید؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم