کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


آخرین مطالب



جستجو


 



ج –امید ( فرد با مشاهده افرادی که همان وضعیت را دارند و یا حتی وضعیت بدتری دارند اما احساس معنادار بودن زندگی را دارند به زندگی خود نیز امیدوار می شوند و احساس بهتری نسبت به کیفیت زندگیشان پیدا می کنند.

کارسو(1999) به نقل از ویلام (2000) اصول درمان معنوی را به شرح ذیل بیان می کند:

1 – عشق به دیگران: عشق به دیگران در وحله اول مستلزم تمایز خویشتن است، ثانیاً عشق به دیگران مستلزم داشتن توانایی بخشش است. بخشش انسان را از اثرات آزارنده خشم، نفرت، تحقیر و شرمندگی رها می کند و ثالثاً مستلزم پذیرش تمام و کمال دیگری است.

2 – عشق به کار: هر فعالیتی حتی اگر جزیی و ناچیز، اگر با فداکاری و گذشت همراه باشد می تواند نقطه عطفی در زندگی باشد. به این معنا که خداوند نه تنها در جزء جزء عبادات، بلکه در تمام کارهای روزانه نیز وجود دارد و فرد از طریق انجام کارهای روزمره می تواند به سطح متعالی تری برسد.

3 – عشق به متعلقات: تعلق یعنی زندگی با دیگران و مشارکت با آنها. در واقع تغلق عاملی برای نشان دادن حسن نیت و رشد معنوی فرد است و نیازمند فدا کردن خود و فارغ شدن از خود پرستی است.

4 – اعتقاد به روحانیت: یعنی اعتقاد داشتن به حرمت هر چیزی که در اطراف ماست و به سبب آن چیزهای عادی به شیوه غیر عادی تجربه می شوند. داشتن احساس روحانیت مستلزم ترک لذات دنیوی است که در نهایت موجب هماهنگی بین جسم و طبیعت و در نهایت تعلق انسان به یک وجود متعالی تر می شود.

5 – اعتقاد به وحدانیت: یکی احساس نامتمایز بودن از دنیای بیرونی که برای انسان معنا و آرامش به ارمغان می آورد. وحدانیت، احساس مسئولیت در مقابل همه، احساس تعهد همه جانبه و روشی برای برقراری ارتباط فداکارانه با دنیای پیرامون خود و بازتابی از یکپارچگی ذهن ، جسم و روح می باشد که حاصل آن رحم و شفقت است.

6 – اعتقاد به معاد ( دگرگونی): اعتقاد به معاد یعنی اعتقاد به پیوستگی معنوی و تولدی دوباره.

تاثیر مذهب و معنویت در درمان مشکلات و اختلالات در مطالعات مختلفی مورد تایید قرار گرفته است. در مطالعه ای که توسط فیسجر[22] و همکاران (2010)، به عنوان رابطه بین هویت مذهبی و استراتژی های مقابله ای انجام شد مشاهده گردید که وابستگی های مذهبی می توانند درجهت کنار آمدن با مشکلات و رویدادهای آسیب زا به فرد کمک کننده باشند.

معنویت و مذهب می توانند باعث بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان گردد به عبارتی زنانی که دارای سرطان رحم بودند اگر از لحاظ معنوی اعتقادات قوی تری داشتند، کیفیت زندگی خود را نیز بهتر ارزیابی می کردند و درمان آنها در زمان کوتاه تری طول می کشید ( آندرا[23]و همکاران، 2005).

اهمیت و ضرورت مسئله

مقالات و پایان نامه ارشد

 

انسان موجودی چند بعدی است و ترکیب ابعاد مختلف او باعث شکل گیری یک کلیت می گردد. امروزه نگاه بیشتر متخصصان سلامت به انسان یک نگاه کل گرا است و همواره سعی می کنند در کنار نیازهای جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی، نیازهای معنوی بیماران نیز مد نظر گرفته شود( مظاهری و همکاران،1388). اهمیت بعد معنوی انسان به اندازه ای است که حتی برخی روان شناسان معتقدند که نیمی از متغیرهای مربوط به سلامت روانی افراد بالغ به وسیله باورهای مذهبی تبیین می شود، این متخصصان معتقدند مذهب به انسان کمک می کند تا معنای حوادث زندگی را بیشتر درک کند، فهم بالاتری نسبت به دردناک و اضطراب انگیز بودن برخی مشکلات زندگی پیدا کند و در نتیجه احساس دلگرمی و خرسندی کند. (ظهوری و توکلی، 1382).

شغل پرستاری همانگونه که در بالا اشاره گردید یکی از استرس زا ترین مشاغل انسانی است و می تواند در وجوه مختلف زندگی فرد تاثیر فراوانی داشته باشد. یکی از مواردی که مستقیماً تحت تاثیر شغل پرستاری در مادران که شغل آنها پرستاری است  قرار می گیرد، رابطه با فرزندان است که به علت طبیعت این شغل، استرس محل کار، اشتغال در شیفت شب، مشاهده حوادث ناگوار و مرگ در ساعات کاری و غیره … یک ارتباط خارج ار عرف طبیعی است، مسئله ای که باعث می شود قسمتی از استرس محل کار به محیط خانوادگی منتقل شود و بر رابطه مادر و فرزند تاثیر چشمگیری بگذارد.

بنابراین با توجه جایگاه مهارتهای معنوی در کاهش و مهار استرس و همچنین حساسیت رابطه مادر و فرزند هدف از پژوهش حاضر هدف از انجام این پژوهش بررسی

یک مطلب دیگر :

نظر علامه طباطبایی

 نقش معنویت، مهارتهای معنوی و معنویت درمانی در استرس و کاهش عوامل استرس زا مادر کودک می باشد.

گزاره های پژوهش(اهداف / فرضیات)

اهداف

تبیین اثربخشی مهارتهای معنوی در کاهش استرس و رابطه استرس زای کودک -مادر

فرضیات

فرضیه 1 –  آموزش مهارت های معنوی بر کاهش استرس شغلی مادران پرستار موثر است.

فرضیه 2 – آموزش مهارت های معنوی بر سازش پذیری کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 3- آموزش مهارت های معنوی بر پذیرندگی کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 4- آموزش مهارت های معنوی بر فزون طلبی کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 5- آموزش مهارت های معنوی بر خلق کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 6- آموزش مهارت های معنوی بر بی توجهی/فزون کنشی کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 7- آموزش مهارت های معنوی بر تقویت گری کودکان مادران پرستارموثر است.

فرضیه 8- آموزش مهارت های معنوی بر میزان افسردگی مادران پرستارموثر است.

فرضیه 9- آموزش مهارت های معنوی بر میزان دلبستگی مادران پرستارموثر است.

فرضیه 10- آموزش مهارت های معنوی بر محدودیت های نقش مادران پرستارموثر است.

فرضیه 11- آموزش مهارت های معنوی بر احساس صلاحیت مادران پرستارموثر است.

فرضیه 12- آموزش مهارت های معنوی بر انزوای اجتماعی مادران پرستارموثر است.

فرضیه 13- آموزش مهارت های معنوی بر روابط با همسر مادران پرستارموثر است.

فرضیه 14- آموزش مهارت های معنوی بر سلامت والد مادران پرستارموثر است.

تعاریف نظری( مفهومی) متغیرها

استرس:  استرس رابطه‌ای میان فرد و محیط است که فرد آن را افزون از حد توانایی و امکاناتش برآورده کرده و برای بهزیستی‌اش مخاطره آمیز قلمداد می‌کند (لازاروس و فولکمن، 1984). سلیه استرس را وضعیتی پویا برای موجود زنده توصیف می‌کند که از تعامل ارگانیسم با محرک یا شرایطی مضر و آسیب‌رسان ناشی می‌شود (به نقل از هینکل، 1973).

استرس والدینی : تنیدگی والدینی اصطلاحی است که مشخص کننده ادراک تنیدگی در نظام والد- کودک است که هم ویژگی‌های تنیدگی‌زای کودک و هم پاسخ‌های والدین به این ویژگی‌ها را در بر می‌گیرد (ابیدین، 1980، به نقل از دادستان، 1386).

معنویت درمانی( آموزش مهارتهای معنوی): شیوه درمانی است که در آن بعد متعالی مراجعان در نظر گرفته می شود و درمانگر به صورتی کاملا بی طرفانه و غیر قضاوت گرایانه با احساس تمام مسایل معنوی مراجع را دنبال می کند و ضمن در نظر گرفتن باورهای فرهنگی – مذهبی درمانگر سعی می کند فرد را باورهای معنوی و خداوند نزدیک تر کند. به عبارتی معنویت درمانی یعنی درمان رنج و آلام درونی و برونی انسان از طریق امور متعالی و ماوراء طبیعی. هشت عنصر معروف معنویت درمانی ( آموزش مهارتهای معنوی) عبارتند از “مراقبه و تمرکز”، “توکل و توجه به دنیای نادیده و قدرت لایزال و غیر قابل تغییر”، “دعا و نیایش”، “توبه و گذشت”، “کفاره و جبران و بخشیدن و عفو کردن”، “نوعدوستی”، “شکرگذاری” و “صبر”.

تعاریف عملیاتی متغیرها:

استرس: مجموع نمراتی که آزمودنی از پرسشنامه تنیدگی والدین ابیدین ترجمه دادستان(PSI) دریافت می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 02:13:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع صفحه
چكیده 1
فصل اول کلیات پژوهش 2
مقدمه 3
بیان مساله 5
اهمیت و ضرورت تحقیق 10
اهداف 13
فرضیات 14
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 15
فصل دوم پیشینه پژوهش 19
گستره نظری 20
مقدمه 20
تاریخچه بازی 21
تعاریف بازی 22
دیدگاه‌های مربوط به بازی 25
بازی در فرهنگ، ادبیات و مذهب 32
ارزش‌های بازی 34
بازی و رشد اجتماعی 34
بازی و رشد شخصیت 37
بازی و رشد جسمی 39
بازی و رشد عاطفی 44
بازی و رشد اخلاقی و تربیتی 45
بازی و رشد ذهنی 46
بازی و ارزش درمانی 48
گذری بر تاریخچه بازی درمانی (از روسو تا راجرز) 49
روش آنا فروید و ملانی کلاین 52
تعاریف بازی درمانی 54
رویکردها و روش‌های رایج بازی درمانی 57
بازی درمانی آدلری 57
بازی درمانی رفتاری 59
بازی درمانی گشتالتی 60
بازی درمانی رفتاری- شناختی 61

 

 

 

فهرست مطالب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

موضوع صفحه
بازی درمانی خانوادگی 62
اصول بازی درمانی و انتخاب وسایل 62
کودکان کم توان ذهنی 64
ویژگی های افراد کم توان ذهنی 68
آشنایی با نظام و تکنیک های ویژه در آموزش و پرورش کودکان کم توان ذهنی 70
ویژگی های یادگیری دانش آموزان کم توان ذهنی 75
فواید بازی های آموزشی 79
طرح‌ریزی برنامه بازی درمانی برای کودکان کم توان ذهنی 83
مهارت‌های حرکتی و جسمی در کودکان کم توان ذهنی 86
مهارت‌های اجتماعی 95
عوامل کلی موثر بر قابلیت اجتماعی 97
مهارت‌های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی 103
تعامل اجتماعی و روابط با همسالان 106
درک بین فردی 109
مداخلات اجتماعی 111
مهارت‌های شناختی در کودکان کم توان ذهنی 120
گستره پژوهش 128
الف: پژوهش‌های انجام گرفته در ایران 128
ب) پژوهش‌های انجام در خارج 132
فصل سوم روش شناسی 139
روش تحقیق 140
طرح تحقیق 140
جامعه آماری 141
حجم نمونه تحقیق و روش نمونه گیری 141
روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها 141
روش‌های آماری 160
فصل چهارم یافته های پژوهش 161
یافته های توصیفی 162
یافته های استنباطی 165
فصل پنجم بحث و نتیجه گیری 184
یافته های پژوهش به تفكیك فرضیات 185
محدودیتهای تحقیق 191

فهرست مطالب

 

 

 

 

 

موضوع صفحه
پیشنهاد ات 192
منابع 193
پیوست ها 206
چكیده انگلیسی 248

چکیده

بازی همانند سایر پدیده‌ها ابعاد و جنبه‌های وسیعی را در بر می‌گیرد كه در این پژوهش به ابعاد شناختی، اجتماعی و حركتی توجه شده است . هدف كلی این پژوهش بررسی اثر بازی درمانی در رشد مهارت‌های مربوط به حیطه‌های شناختی، اجتماعی و حركتی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان كم توان ذهنی آموزش پذیر می‌باشد .

تحقیق حاضر از نوع تحقیقات شبه آزمایشی (نیمه تجربی) ، طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل است. جامعه آماری این پژوهش دانش‌آموزان كم توان ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر  شاغل به تحصیل در مدارس استثنایی استان گیلان می‌باشند. روش نمونه گیری ، روش تصادفی ساده می باشد.حجم نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر دانش‌آموزان كم توان ذهنی (14 نفر پسر و 16 نفر دختر) می‌باشند.دانش اموزان مورد مطالعه بصورت تصادفی ساده به دو گروه (15 نفره) آزمایش و گواه تقسیم شدند.ابزار تحقیق عبارتند از:1- تست پیشرفته ادراكی- بینایی فراستیگ 2-آزمون نقاشی آدمك گودانیاف3- مقیاس بالیدگی (بلوغ اجتماعی) واینلند 4-آزمون‌های رشد شناختی پیاژه.

یافته های این تحقیق نشان داد که:بازی درمانی بر پیشرفت نگهداری ذهنی مفاهیم” طول، وزن و حجم” ، پیشرفت هماهنگی چشم و دست ، پیشرفت اجتماعی شدن ، پیشرفت تحصیلی و رشد مهارت های حرکتی در دانش‌آموزان كم توان ذهنی آموزش پذیر مؤثر می باشد.

کلید واژه ها: دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر، بازی درمانی، مهارت های شناختی، اجتماعی و حرکتی.

 

دراین فصل به کلیات پژوهش پرداخته می شود. بنابراین به ترتیب، موضوعاتی مانند مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، هدف های پژوهش و تعریف های مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد.

مقدمه

کودکانی که از لحاظ جسمی، شناختی، روانی اجتماعی -و احساسی با فراگیر ان عادی متفاوتند و نمی توانند چندان از خدماتی که در اختیار دیگران است بهره ببرند کودکان با نیازهای ویژه[1] نامیده می شوند. کودکان کم توان ذهنی،کودکانی با نقایص شنیداری، بینایی، گفتاری، ارتوپدی وهمچنین کودکانی که مشکلات عاطفی دارند و آن دسته ازکودکانی که بهره هوشی بالا دارند و فوق العاده با استعداد هستند نیز در این دسته قرار می گیرند )آتمان[2]،2005).

در میان کودکان کم توان ذهنی،کودکان و دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر کودکانی هستند که علی رغم توانایی برای یادگیری خواندن، نوشتن و عملیات ساده ریاضی از طریق آموزش و تمرین، نسبت به کودکان عادی همسال خود دارای تفاوت هایی می باشند، احتمالا یکی از این تفاوت ها در مهارت های شناختی، اجتماعی و حرکتی می باشند )سیمین قلم وعلی بخشی، 1390 ؛ ملک پور،1391؛ یانگ و سو[3]، 2012 (این گونه کودکان بهره هوشی بین 55 تا 74 دارند و در زمینه مهارت های زبانی، قدرت ادراکی، ظرفیت حافظه، تخیل و خلاقیت ازتوانایی پایینی برخوردار هستند )افروز، 1389).

موضوع بازی و تأثیر آن بر رشد شناختی، اجتماعی و حركتی دانش‌آموزان در حوزه روانشناسی، پیكره وسیعی از تحقیقات و پژوهش‌ها را به خود اختصاص داده است. در واقع شروع بازی را می‌توان به گذشته‌های دور حتی بدو پیدایش انسان نسبت داد. اولین مورد استفاده از بازی در درمان، به پسری پنج ساله به اسم هانس كوچولو مربوط است كه فروید طی آن به درمان ترس بیمارگونه كودك پرداخت.

یک مطلب دیگر :

 

به این ترتیب بهترین كارهای اولیه با كودكان براساس روش‌های فروید[4] انجام گرفت. بنابراین روانكاوان سهم زیادی در پیشرفت ادبیات درمانی بازی داشتند و از جمله فروید به خاطر ارائه نظریه تداعی آزاد و استفاده از آن در تبیین بازی كودكان به عنوان پدر بازی درمانی شناخته شده است. در اوایل قرن بیستم درمانگری به نام «هلموت» برای نخستین بار بازی درمانی را به كار گرفت «آنا فروید[5]» و «ملانی كلاین[6]» كار «هلموت» را ادامه دادند و بازی درمانی را وارد كار روانكاوی خویش كردند (حسین نژاد، 1389).

در دهه 1920 درمانگاه‌های راهنمایی كودك فنون بازی سازمان‌یافته را ابداع كردند. «دیوید لوی[7]» (1939) به منظور كمك به كودكانی كه به علت تخلیه هیجانی و دستیابی به بینش مشكلاتی داشتند «درمان راه اندازی ساخت دار» را به وجود آورد.

در بازی درمانی ، طرح‌ریزی مجموعه‌ای از موقعیت های ویژه مد نظر می‌باشد كه می‌تواند از نقطه‌نظر بالینی چارچوب وسیع‌تری از روان‌درمانی با كودكان فراهم آورد، لذا پرداختن به امر بازی ضروری است لندرث[8]( به نقل از آرین، 1388) اظهار می‌دارد در تجربه بازی درمانی محوطه امنی به كودك داده می‌شود. تا خود را امتحان كند از طریق بازی خود را اظهار دارد و با انجام این كار یاد بگیرد كه خود را بهتر بشناسد تا بدان جا كه دانش خود را در مورد به‌کارگیری ظرفیت‌های خود در راه‌های مناسب تر بالا ببرد.

 بیان مسأله

بازی جزیی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است. انسان از نظر فیزیولوژیك نیاز به جنبش و حركت دارد و بازی جزء مهم این جنبش و حركت است.انسان برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیاز به تفكر دارد و بازی خمیرمایه تفكر است (مهجور، 1390).

به نظر دیل لبو[9] (1967) اولین مدافع مطالعه بازی كودكان جهت درك و آموزش آن‌ها «روسو» بود. او در كتاب امیل[10] عقایدش را در مورد اهداف آموزش كودك بیان نمود. روسو بر اهمیت بازی برای درك كودكان تاكید و توصیه می‌کند كه معلم باید برای ملحق شدن به بازی شاگردانش با ایفای نقش كودك، معاشری مناسب برای آن‌ها باشد. البته تعاریف روسو در مورد بازی و تفریح‌های كودكان بیشتر در جهت اهداف تربیتی بوده است تا اینكه بر كاربردهای تحقیقاتی و درمانی مدرن بازی منطبق باشد (احمدوند، 1389). «لاندرت[11] » (1982) اظهار داشت بازی درمانی را می‌توان در تمام رویكردهای مشاوره‌ای به كار گرفت. از نظر او این شیوه درمانی روش اصلی كار با كودكان 2 تا 12 ساله است. زیرا رشد شناختی آن‌ها محدود است و نمی‌توانند افكار و احساسات خود را به زمان بیاورند. او بازی را جزء جدانشدنی زندگی كودكان و شیوه طبیعی یادگیری و ارتباط برقرار كردن آن‌ها با دیگران معرفی می‌کند و «شافر[12]» (2007) اظهار می‌دارد كه در دهه اخیر علاقه شدیدی به موضوع و حرفه بازی درمانی به وجود آمده است (به نقل از حسین نژاد، 1389).

براساس مراحل رشد ذهنی، همكاران پیاژه به بررسی رشد ذهنی كودكان عقب‌مانده ذهنی در چارچوب نظام پیاژه پرداختند و به این نتیجه رسیدند كه عقب‌ماندگان متوسط[13] از مرحله پیش عملیاتی (7-2) سالگی و عقب‌ماندگان سطحی از مرحله عملیات عینی (12-7) سالگی جلوتر نمی روند و این كودكان از نظر تحول ذهنی 2/1 تا 4/3 یك كودك عادی می‌باشند (جوادیان، 1388).

نظریه‌ها و پژوهش‌های مربوط به رشد كودك نشان می‌دهد كه كودكان در آغاز تا بلوغ از مراحل مختلف رشد می‌گذرند. در مرحله حسی- حركتی[14] آنان به مدد حس و جنبش و در حیطه حركتی[15] درباره محیط اطراف خود به تجربه می‌پردازند و به تدریج به سوی مرحله ادراكی[16] پیشرفت می‌کنند. هر دو مرحله فوق پایه و اساس پیشرفت و ارتقا آنان به سطح شناختی[17] است برخورداری كودكان از یك زمینه غنی و استوار از تجربیات حركتی- ادراكی موجب رشد خودپنداره[18] و تصور بدنی[19] و حس اعتمادبه‌نفس در آنان می‌شود بنابراین غنی‌سازی رشد این فرایند در كودكان ضروری است و كودكانی كه در پاسخ‌دهی مناسب در این فرایند فرو می مانند در یادگیری نیز با دشواری‌هایی مواجه خواهند گشت (سازمند، طباطبایی، 1389). تحقیقات نشان می‌دهد كه كودكان كم توان ذهنی معمولاً در این فرآیند با تأخیرهایی مواجه‌اند بنابراین با توجه به نقشی كه بازی می‌تواند در غنی‌سازی این فرآیند ایجاد نماید لازم است به آن پرداخته شود. به طوری كه «هارلوك» به نقش بازی در ارتباط‌های اجتماعی تاكید دارد. «استرانگ» بازی را بهترین چراغ هدایت برای درمان بلوغ اجتماعی كودك می‌داند «اسپنسر» اظهار می‌دارد بازی وسیله سلامت جسم و پرورش حواس است. پیاژه با مشاهده بازی كودكان خود موفق به كشف قوانین رشد ذهنی گردید و نظریه «رشد مراحل ذهنی» را ارائه نمود (احمدوند، 1389).

روانشناسان معتقدند كه بازی به كودكان فرصت می‌دهد كه توانایی‌های جسمانی‌شان را در مقایسه با معیارهای خود و دیگران آزمایش كنند و از طریق بازی حس بینایی، شنوایی و لامسه آنان پرورش می‌یابد. لذا با توجه به اثرات و نقش بازی در كلیه ابعاد زندگی كودكان و بهره‌گیری از بازی در قالب بازی درمانی كه درمانگر بر جنبه‌ها و رابطه هیجانی بین خود و كودك تاكید و توجه دارد و امروزه نیز رویكردها و روش‌های متفاوت و رایج بازی درمانی شامل بازی درمانی آدلری، بازی درمانی گشتالتی، بازی درمانی رفتاری- شناختی و بازی درمانی راجرزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نگارنده در این پژوهش توجه خود را به كودكان عقب‌مانده ذهنی آموزش پذیر جلب كرده است، تا با توجه به نقش درمانی بازی و ویژگی‌های این كودكان فرصت‌هایی را برای آنان فراهم آورد تا به طور عمیق و در مكانی امن بتوانند توانایی‌های خود را برای انسان بودن (كه حق آن‌ها است) تجربه كنند. این تجربه می‌تواند از طریق یك رابطه امن و در قالب بازی‌های آموزشی، حركتی و اجتماعی كه بین درمانگر و كودك برقرار می‌گردد حاصل شود. زیرا تحول اجتماعی یكی از حیطه‌هایی است كه در این كودكان دچار آسیب شده است. كودكان عقب‌مانده ذهنی در توانایی برقراری، حفظ و تداوم یك رابطه منطقی اجتماعی ضعف‌هایی آشكار دارند. ظرفیت و كشش پایین ذهنی آنان منجر به عدم درك صحیح آن‌ها از روابط اجتماعی می‌گردد. براساس مراحل رشد ذهنی، همكاران پیاژه به بررسی رشد ذهنی كودكان عقب‌مانده ذهنی در چارچوب نظام پیاژه پرداختند و به این نتیجه رسیدند كه عقب‌ماندگان متوسط[20] از مرحله پیش عملیاتی (7-2) سالگی و عقب‌ماندگان سطحی از مرحله عملیات عینی (12-7) سالگی جلوتر نمی روند و این كودكان از نظر تحول ذهنی 2/1 تا 4/3 یك كودك عادی می‌باشند (جوادیان، 1388).

از آنجا كه در كودكان كم توان ذهنی اختلال حركتی مشاهده می‌شود و فعل‌وانفعالات فیزیكی آنان در رابطه با محیط و سایر افراد عموماً در سطح نازل‌تری از هنجارهای طبیعی جامعه انجام می‌شود و به نقل از (منصور دادستان، 1386) كودكان معلول ذهنی عموماً دچار «كودنی حركتی» می‌باشند. (فیت به نقل از شریفی درآمدی، 1386) اظهار می‌دارد كه كودكان عقب‌مانده ذهنی در انجام امور حركتی بین دو تا چهار سال از كودكان عادی عقب‌ترند. كودر[21] (2006 به نقل از شاكریان، 1390) با اجرای یك برنامه بازی و تربیت بدنی و حركتی برای عقب‌ماندگان ذهنی نتایجی را به دست آورد. به طوری كه افراد شرکت‌کننده در تحقیق وی از نظر هماهنگی، چابكی و آناستقامت پیشرفت كرده بودند. رشد و تحول اجتماعی نیز یكی از حیطه‌هایی است كه كودكان عقب‌مانده ذهنی در توانایی برقراری ارتباط، حفظ و تداوم یك رابطه منطقی اجتماعی صفت‌های آشكار دارند (منشی طوسی، 1387) به لحاظ اهدافی كه این پژوهش دنبال می‌کرد یعنی تأثیر بازی درمانی در رشد مهارت‌های حركتی، شناختی، اجتماعی كودكان كم توان ذهنی در شهركرد.

لذا برای اعمال متغیر مستقل بازی‌هایی را كه مبتنی بر افكار و دیدگاه‌های پژوهش گران است انتخاب و طراحی نموده است به نوعی كه با این سه حیطه پیوند داشته باشد هرچند كه نتایج حاصل از تحقیقات در این زمینه محدود بوده است اما قبل از اجرای بازی‌ها لازم است مربی نكات زیر را مورد توجه قرار دهد.

1- چون هدف از ارائه بازی‌ها تنها گذاشتن كودكان در یك اتاق یا مكان با مقداری وسایل بازی و اسباب‌بازی كه احتمالاً كودك نیز با آن‌ها آشنایی دارد نیست لذا مربی (درمانگر) پس از برقراری ارتباط با كودك باید ضمن اینكه احساس اطمینان به خود را به كودكان القا می‌کند عمیقاً به درك كامل از آنچه كه انجام می‌دهد باشد. چون مفاهیمی كه در این بازی‌ها نهفته است بسیار فراتر از تفریح و سرگرمی است و آموزش‌دهنده مفاهیم اساسی به كودك می‌باشد تا سبب بالا رفتن مهارت در او گردد، در واقع بهره‌گیری از روش‌ها و فنونی است كه صاحب‌نظران پیشنهاد کرده‌اند. بدین معنا كه زبان شفاهی در بازی‌ها به ویژه بازی گروهی كاربردی ندارد. زبان غیركلامی مشروط بر آنكه همراه آموزش باشد مفیدترین وسیله در ایجاد ارتباط با كودكان دارای معلولیت به شمار می‌آید (نظری نژاد، 1387).

2- چون این بازی‌ها بیانگر رابطه مشخص میان مربی و كودك است لذا مربی باید سعی كند بازی‌ها  طوری اجرا شوند تا برای كودك خوشایند باشند و نشاط و شادی را در او برانگیزاند و ضمن لذت بردن كودك از بازی اهداف درمانی نیز تحقق یابد.

3- برای حفظ علاقه كودكان به بازی باید از وسایل مختلفی كه برای این منظور در نظر گرفته شده است به تناوب استفاده شود.

4- بازی‌ها براساس سطح توانایی كودك ارائه می‌گردند و هدف آن است كه كودك عقب‌مانده ذهنی از نظر مهارت مورد نظر پیشرفت كند.

5- به هر بازی 15 الی 20 دقیقه اختصاصی داده می‌شود البته مربی و درمانگر می‌تواند تا زمانی كه كودك اشتیاق به بازی را از دست نداده است بازی را متوقف نكند.

6- اتاق بازی شبیه یك كلاس نیست بلكه همانند آزمایشگاهی است كه وسایل، ابزار و اسباب‌بازی‌های متنوعی وجود دارد كه متناسب با اهداف بازی در اختیار كودك قرار می‌گیرد. استرین (2007) اظهار می‌دارد كه آماده سازی محیط می‌تواند فعالیت بازی كودكان را افزایش دهد. (نظری نژاد، 1387).

7- در یك جلسه بازی درمانی مربی (درمانگر كودك) می‌تواند با انتخاب بازی‌هایی كه ارائه شده است یك یا دو بازی را از هر حیطه انتخاب و پس فراهم آوری شرایط و مكان بازی اقدام به بازی كرد.

8- به‌کارگیری متغیر بازی در این پژوهش همراه با مداخلات و همراهی مربی و درمانگر است زیرا هدف از به‌کارگیری بازی‌ها توجه به جنبه‌های اصلاحی و درمانی آن نیز می‌باشد. به همین دلیل از اصطلاح بازی درمانی كه در ارزش‌های بازی جنبه درمانی نیز دارد بهره گرفته شده است.

در واقع در این تحقیق در صدد آن هستیم تا به مطالعه اثربخشی بازی درمانی در رشد مهارت های شناختی، اجتماعی و حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بپردازیم.

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

طبق آمارهای بین‌المللی در هر جامعه‌ای حدود 10% كودكان به دلایل مختلف قادر نیستند همسان با هنجارهای گروه سنی خود در حیطه‌های شناختی و اجتماعی و حركتی عمل نمایند.

و به نوعی تأخیر در این فرایندها دارند و از آنجا كه بازی به عنوان یك هدف كلی و بازی درمانی به عنوان یكی از اهداف ویژه بازی می‌تواند زمینه لازم را برای برقراری ارتباط با كودكان و به ویژه كودكان كم توان ذهنی فراهم آورد تا از طریق طرح‌ریزی‌های موقعیتی بتوانیم فرآیند رشد و یادگیری آنان را تسهیل نماییم و تاكنون این فرصت به صورت عملی فراهم نشده است تا بتوانیم اثرات آن را به صورت علمی و تجربی بررسی نماییم. لذا برای فراهم آوری این فرصت جهت كودكان كم توان ذهنی ضرورت‌های زیر به نظر می‌رسد:

1- فراهم آوری روش جدید و مفید برای آموزش كودكان كم توان ذهنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:12:00 ب.ظ ]




1ـ4ـ1 تعیین و نامگذاری متغیرها، نقش متغیرها 11

1ـ5 تعریف‌های مفهومی و عملیاتی متغیرها 13

1ـ5ـ1 تعریف‌های مفهومی. 13

1ـ5ـ2تعریف‌های عملیاتی. 14

فصل دوم: پیشینه و ادبیات پژوهش

مقدمه 16

بخش اول: پایگاه نظری موضوع( بنیادها، دیدگاه‌ها و مفاهیم) 18

2ـ1 تبیین پدیده طلاق. 18

2-1-1  مراحل شناختی-هیجانی بعد از طلاق. 19

2-1-2 طلاق در نگاه دین اسلام 20

2-1-3 مبانی نظری. 20

2-1-3-1  نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون. 20

2-1-3-2  نظریه دلبستگی جان بالبی. 21

2-1-3-3 دیدگاه سلیگمن. 22

2ـ1ـ4 عوامل موثر در وقوع طلاق. 22

2ـ1ـ5 تغییرات پس از طلاق. 25

2-1-6  پیامدهای طلاق در بعد خانواده 29

2-1-7 طلاق از نظر کودکان. 30

2-1-8 واکنش کودکان نسبت به طلاق والدینشان. 34

2-1-8-1 نوزادان و کودکان پیش دبستانی. 35

2-1-8-2 کودکان سن مدرسه (6تا11سال ) 37

2-1-8-3 نوجوانی اول (12تا14سال) 39

2-1-8-4 نوجوانان (15تا 18سال) 40

2-1-8-5 جوانان (18سال به بالا ) 42

2-1-8-6 بزرگسالی. 43

2-1-9  اثرات طلاق بر کودکان. 44

2- 1- 10 تأثیرات متفاوت طلاق بر دختران و پسران. 55

2-1-11 تفاوتهای کودکان در پاسخ به طلاق  و مقوله سازگاری. 56

2-1-12 عوامل مرتبط با سازگاری پس از طلاق. 58

2-1-12-1 عوامل قابل تغییر مرتبط با سازگاری کودکان پس از طلاق. 60

2-1-12-2 عوامل قابل تغییر مرتبط با سازگاری کودکان پس از طلاق. 62

2-1-13 تعامل والد- کودک و تاثیرات پدیده طلاق برآن. 65

2-1-14  پایان‌دادن به فرایند طلاق. 66

2-2  خودکنترلی و سازه‌های شناختی آن. 67

2ـ2ـ1 تعریف‌های متنوعی از خود کنترلی. 67

2-2-2 ابعاد شناختی – هیجانی خودکنترلی. 68

2-2-3 نقش و ضرورت خود کنترلی. 70

2-2-4 آموزش و تقویت خودکنترلی. 71

2-2-5  خودکنترلی از نگاه دین. 71

2-2-6 خودکنترلی در علوم گوناگون. 72

2-2-7 رابطه متقابل خودکنترلی با ابعاد دیگر شخصیت.. 74

2-2-8   پژوهش‌هایی در قلمرو طلاق و خودکنترلی. 82

2-3 تاب آوری. 85

2-3-1 تاب‌آوری خانواده و مدل‌های شناختی- رفتاری و مداخله‌ای. 88

2ـ3ـ2 عناصر عمده  و مشترک نظریه‌های تاب‌آوری خانواده در بحران. 89

2ـ3ـ3  مدل‌‌های تاب آوری. 92

مقالات و پایان نامه ارشد

 

2-3-4 سه موقعیت اصلی تاب‌آوری. 94

2-3-5 کانون تاب آوری. 95

2-3-6 ویژگی های تاب آوری. 96

2ـ3ـ7 چه تفاوتی بین کنار آمدن و تاب آوری وجود دارد ؟ 99

2-3-8 شش  زمینه  تاب‌آوری. 101

2-3-9 ویژگی های افراد تاب آور 101

2-3-10 زیرمقیاس‌های تاب‌آوری. 108

2-3-10-1  توانمندی اجتماعی. 108

2-3-10-2  خودتنظیمی هیجانی. 109

2-3-10-3   مسئولیت‌پذیری. 110

2-3-10-4  همدلی. 111

2-3-11 طلاق والدین و تاب‌آوری کودکان. 111

2-3-12  منابع تاب آوری در فرایند طلاق. 117

2-3-13  فاکتورهای حمایتی و تاب‌آوری کودکان طلاق. 118

2-3-14  سیستم‌های حمایت اجتماعی فراخانوادگی برای تاب‌آوری کودکان طلاق. 119

2-3-15 آموزش و افزایش تاب‌آوری و برنامه های افزایش آن. 121

2-3-16 نگاهی اجمالی به پژوهش‌هایی در قلمرو تاب‌آوری. 123

2-4 برنامه های مداخله ای برای کودکان طلاق. 125

2-4-1  هدف‌های برنامه CODIP. 131

2-4-2  ملاحظات کلی در رابطه با اجرای برنامه CODIP. 136

2-6-  مطالعات انجام شده پیرامون اثر بخشی برنامه CODIP. 139

2-6-1  پژوهش‌های داخلی. 139

فصل سوم: روش و طرح پژوهش

مقدمـه 145

3-1  روش پژوهش… 146

3-2  ابزار پژوهش… 148

3-3   تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه تاب‌آوری. 152

3-4  شیوه اجرای پژوهش… 153

3-5  روش تجزیه و تحلیل داده‌ها در چهارچوب طرح پژوهش… 154

3-6  قلمرو تحقیق( زمانی، مکانی، موضوعی) 154

3-7  ملاحظات اخلاقی پژوهش… 155

3-8  تکمیلی. 155

3-8-1  مقیاس سنجش عقاید کودکان درباره طلاق (CIADS) 156

3-8-2  فرم ارزیابی والدین (PEF) 156

3-8-3 فرم ارزیابی رهبر گروه (GLEF) 156

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده­ها

مقدمـه 160

4-1  تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه 161

 

یک مطلب دیگر :

 

4-2  آمار توصیفی و اطلاعات جمعیت‌شناختی. 169

مقدمـه 189

فصل پنجم: نتیجه گیری و بحث

5-1 مروری بر مساله، پیشینه، هدف‌ها، چارچوب پژوهش انجام‌شده 191

5-2 بیان مختصر یافته‌ها 192

5-3 نتیجه، بحث، تبیین و تفسیر یافته‌ها به تفکیک فرضیه‌ها 193

5ـ4 موانع و محدودیت‌ها 206

5ـ5 پیشنهادها 208

5-6 جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نهایی. 210

فهرست منابع………………………………………………………………………………………………………. 213

پیوست ها ………………………………………………………………………………………………………….. 236

Abstract     285

چکیـده

هدف:  پژوهش حاضر با هدف مطالعه مدل مداخله‌ای ویژه کودکان طلاق و اندازه‌گیری اثربخشی آن بر بهبود راهبردهای خودکنترلی و سازه های تاب آوری آنان انجام شد.

روش: بدین منظور ابتدا پرسشنامه توانمندی‌های اجتماعی‌‌-‌هیجانی و تاب اوری مرل (2008) روی 130 دانش‌آموز مقطع ابتدایی با روش تحلیل عاملی، تعیین اعتبار و روایی شد. برای پژوهش اصلی از جامعه آماری 193 نفری کودکان 8 تا 12 ساله طلاق شهرستان کاشمر در سال 1393، گروه نمونه  40 نفری( 23 دختر و 17 پسر) به روش نمونه‌گیری در دسترس و با حفظ معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و در گروه‌های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به پرسشنامه‌ خودکنترلی ادراک شده کودکان (هامفری، 2000) و پرسشنامه تاب اوری در پیش‌آزمون و پس‌آزمون و مرحله پیگیری  پاسخ دادند، در این میان 15 جلسه برنامه مداخله‌ای به میزان سه روز در هفته و هر جلسه 45 دقیقه به طور گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. در پایان، داده‌ها با فنون آماری در چارچوب یک طرح نیمه‌آزمایشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: این برنامه مداخله‌ای موجب افزایش معنادار نمرات خودکنترلی، خودکنترلی میان‌فردی، خودسنجی، تاب‌آوری، وخودتنظیمی کودکان طلاق شد، این افزایش برای توانمندی اجتماعی معنادارنشد، در مقابل، این مداخله باعث کاهش نمره همدلی شد.با پیگیری سه ماهه، مشخص شد اثرتمام تغییرات ماندگار است . همچنین جنسیت کودک در اثربخشی مداخله بی‌تاثیر شناخته‌شد ولی جنسیت والدسرپرست بشرط اینکه مادر باشد توانست بر بهبود نمره تاب‌آوری اثربگذارد.

نتیجه‌گیری:  زندگی‌های دور از معنویت، صنعتی و پردغدغه امروز، روزبروز بر تعداد خانواده‌های طلاق می‌افزاید، و خیل عظیمی از آنان از اثرات منفی ناشی از آن  بر کودکان‌شان واقف نبوده و شیوه‌های صحیح برخورد با آنها را نمی‌دانند. بدون شک چنان چه مداخلاتی از این نوع ارائه شود قطعا از بروز برخی مشکلات عاطفی و رفتاری در این دسته از کودکان پیشگیری به عمل
خواهد آمد.

کلیدواژه‌ها: برنامه مداخله‌ای ویژه کودکان طلاق، تاب‌آوری، خودکنترلی.

مقدمـه

خانواده كاركردهای مختلفی برای اعضای خود، مخصوصا كودكان دارد؛ مثل احساس تعلق
و دلبستگی، فرهنگ‌پذیری و اجتماعی‌شدن، تكوین شخصیت، ارضای نیازهای عاطفی، شكل‌گیری هویت شخصی و جمعی. فرو‌پاشی خانواده مخصوصا در شکل طلاق در همه این كاركردها اختلال ایجاد می­كند و از آن‌جا كه گروه كودكان، مهمترین مرحله تحولی را طی می‌كنند گزینه ‌های مناسب‌تری برای دریافت بیشترین آسیب‌های طلاق هستند(داهل[1]، هانسن[2] و ویگنس[3]، 2014).

ناكامی‌ها، نیازهای ارضا‌ نشده، تعارض‌های شناختی و رفتاری كودكان خانواده‌های گسسته، پریشان و ناسازگار، زمینه ‌های لازم بروز جرائم فردی و اجتماعی را مهیا می‌كند(حسینی نثار
و فیوضات، 1390). كمك به به­زیستی روانی و كیفیت بخشی به احساس و شناخت این كودكان
از گرفتار شدن آنان در چرخه معیوب تعاملات اجتماعی می‌كاهد.

بررسی مطالعات انجام شده درباره اثربخشی برنامه‌های گروهی برای کودکان طلاق نشان
می­دهد که برخی مداخلات می‌توانند منجر به بهبودهای قابل توجهی در عملکرد کودکان
در زمینه‌های مختلف شوند. از بین همه مداخلات، برنامه مداخله‌ای ویژه كودكان طلاق[4]
توانسته است بیشترین پیشینه و حمایت تجربی را از آن خود کند(گریچ[5] و فینچام[6]، 2008).

این برنامه یک برنامه مداخله‌ای 15 جلسه‌ای است که بر عوامل حمایتی مرتبط با به­زیستی
در کودکان بعد از طلاق تمرکز دارد و اساسا بر بهبود توانایی کودک برای مقابله با استرس­های مربوط به طلاق طراحی می­شود، به این صورت كه محیط گروهی حمایتگری را برای یادگیری و تمرین مهارت‌ها ایجاد می­کند. این برنامه که یکی از موفقترین برنامه‌های کودک محور در رابطه با طلاق برای کودکان سن دبستان است، به­صورت گروهی اجرا می‌شود و طراحی شده‌است تا توانایی کودکان را برای مقابله موثر با چالشها و تغییرات فراوانی که همراه طلاق هستند افزایش دهد، در واقع هدف نهایی و مهم برنامه، ارتقای تاب آوری و سازگاری کودکان است(لی‌کروی[7]، 2008).

این پژوهش بر آن است تا تاثیر اجرای برنامه مداخله‌‌ای را بر خودکنترلی[8] و تاب آوری[9] کودکان طلاق و زیرمقیاس‌های آن بررسی کند.

1ـ1 بیان مساله

از دهه 1980، نرخ طلاق در همه کشورهای صنعتی و در بسیاری از کشورهای نیمه صنعتی، حتی در کشورهایی که موانع مذهبی و حقوقی محکمی دارند افزایش یافته است. در سالهای اخیر این معضل اجتماعی در کشور ما آمار رو به رشدی داشته است.

آماری که توسط مرکز آمار ایران منتشر می‌شود حاکی از رشد بیش از دو و نیم برابری میزان طلاق در یک فاصله ده ساله از سال 1380 تا 1390 بوده است.

آمارهای موجود در خصوص ازدواج و طلاق در دنیا حاکی است که بالاترین نرخ طلاق دنیا در سال 2007، مربوط به کشور سوئد با 9/54 درصد طلاق می‌باشد و کشور آمریکا رتبه دوم را به خود اختصاص داده است، کشور ایران در این رتبه بندی، رتبه سی‌ویکم را دارد. آمار طلاق چنان رو به گسترش است که برطبق آمارهای ارائه شده توسط سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1389 میزان طلاق نسبت به سال گذشته خود، 1/9درصد رشد داشته و نسبت ازدواج به طلاق 5/6 بوده است؛ یعنی در مقابل هر 5/6 ازدواج ثبت شده، یک طلاق به ثبت رسیده است در حالی­که این نسبت درسال1390، 1/5 بوده است، یعنی در قبال هر پنج ویک دهم ازدواج ثبت شده، یک طلاق ثبت شده است(توکلی، 1391).

طلاق می‌تواند زمینه‌ساز بسیاری از معضلات دیگر نظیر خودکشی، اعتیاد و جرم و … شود. بدین ترتیب است که طلاق بعنوان یک معضل مهم اجتماع، محل توجه گسترده دارد.

طلاق علت دامنه وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی جدی و پایدار کودکان و نوجوانان است. تعداد، شدت و طول مدت جدائی‌ها و استرسورهای ایجاد شده توسط طلاق از یک کودک
به کودک دیگر و از خانواده‌ای به خانواده دیگر و در طی زمان متفاوت است.

ماهیت جدایی، سازگاری والدین، منابع دردسترس، تضادها و همکاری بین والدین بعد از طلاق، ازدواج مجدد والدین، ثبات منابع مالی، و منابع روانی خود کودک در اینکه چگونه این استرسها
بر کودک تاثیر بگذارد نقش بسزایی دارد(کلی[10] و امری[11]، 2003). اکثریت کودکان آمادگی هیجانی کمی برای جدایی دارند و با پریشانی و عصبانیت و اضطراب به طلاق واکنش نشان می­دهند، حتی در کودکانی که در ابتدا مشکلات اندکی دارند یا زودتر با طلاق سازگار می­شوند، مشکلات رفتاری
و روانی ناشی از طلاق، ممکن است بعدا در زندگی و در مواجهه با چالش‌ها و تکالیف رشدی جدید عود پیدا کند (هترینگتون[12] و استنلی هاگان[13]، 2009).

پژوهشها نشان می دهد که کودکان طلاق در معرض خطر بیشتر مشکلات روانی، رفتاری
و اجتماعی و تحصیلی هستند (آماتو[14]، 2001).

بیشتر کودکان طلاق، دوره‌های پراسترسی را قبل از طلاق والدین تجربه کرده‌اند، زمانی
که والدین در روابط متقابل خود، سازگاری کافی ندارند، از نقش والدگری خود و تکالیف و وظایف آن غافل می‌شوند، لذا فرزندان این خانواده‌ها از حقوق اولیه رشدی خود مثل پذیرش نامشروط، مهرورزی، نظارت مناسب، تعامل صحیح با اعضای خانواده و نظایر آن، محروم می‌شوند.

لذا قابل انتظار است که نشانه‌های کودکان رشدیافته، تاب‌آور، سازگار، و خودکنترل را نداشته باشند یا کمتر درونی کرده باشند(اما[15]، کارلی[16]، میشل[17] و لورا[18]، 2015).

با توجه به آمار نگران‌کننده طلاق و کودکان بازمانده از طلاق کشورمان و آسیب‌های جدی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ب.ظ ]




1-2 تعریف آرتریت روماتوئید. 18

1-1-2سبب شناسی و پاتوفیزیولوژی.. 19

2-1-2عوامل خطرساز. 19

3-1-2تظاهر تیپیک… 20

2-2عوامل روانشناختی و استرس در آرتریت روماتوئید. 21

1-2-2استرس در آرتریت روماتوئید. 22

2-2-2استرس به عنوان عامل خطرساز در بیماری زایی آرتریت روماتیسمی.. 24

3-2-2سیستم پاسخ استرس در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 26

4-2-2پاسخ های ایمنی و استرس در آرتریت روماتوئید. 28

5-2-2 استرس و آرتریت روماتوئید: عوامل محیطی.. 29

6-2-2استرس و آرتریت روماتوئید: رویکردهای روانشناختی.. 30

7-2-2مطالعات یکپارچه در مورد استرس و آرتریت روماتوئید. 32

3-2اضطراب در آرتریت روماتوئید. 34

1-3-2اضطراب تاریخچه، مفاهیم، رویکردها و درمان. 34

1-1-1-2تاریخچه اضطراب… 34

2-3-2اضطراب… 35

3-3-2مفهوم اضطراب… 36

4-3-2انواع اضطراب… 37

1-4-3-2اضطراب صفت و حالت… 38

5-3-2نشانه های بالینی اضطراب در سطوح مختلف… 39

6-3-2آسیب شناسی و موضع گیری های نظری درباره اضطراب… 40

7-3-2درمان. 42

1-7-3-2 روش های درمانگری کلی.. 42

2-7-3-2 درمانگری های متمرکز بر مشکل.. 43

1-2-7-3-2 شناخت درمانگریها 43

2-2-7-3-2 روش های مهار تنیدگی.. 44

3-2-7-3-2 روان درمانی حمایتی.. 45

4-2-7-3-2دارو درمانی.. 46

3-7-3-2درمان های شناختی.. 46

1-3-7-3-2درمان هیجانی- منطقی آلبرت الیس…. 47

2-3-7-3-2شناخت درمانی آیرون بک… 47

4-7-3-2دیدگاه رفتاری.. 48

1-4-7-3-2رفتار درمانی.. 49

5-7-3-2هدف درمان شناختی ـ رفتاری اضطراب… 50

1-5-7-3-2تشخیص افکار منفی.. 50

2-5-7-3-2ایجاد تغییر در اندیشه های منفی و رفتار های مربوط به آنها 52

3-5-7-3-2منطق درمان. 52

4-5-7-3-2دادن اطلاعات درباره اضطراب… 52

5-5-7-3-2برنامه های فعالیت… 53

6-5-7-3-2چالش کلامی با افکار خودآیند. 53

7-5-7-3-2خودگردانی.. 54

8-5-7-3-2آرمیدگی.. 55

1-8-5-7-3-2تاریخچه آموزش آرام سازی.. 55

مقالات و پایان نامه ارشد

 

2-8-5-7-3-2آرام سازی جکبسون. 56

2-8-5-7-3-2آرام سازی ژوژف ولپه. 57

9-5-7-3-2حساسیت زدایی منظم. 58

10-5-7-3-2خودکارآمدی و تندرستی.. 59

8-3-2ارتباط اختلالات اضطراب بر روی نشانه های بیماری آرتریت… 59

9-3-2تاریخچه اضطراب، استرس و درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 64

10-3-2تأثیر بهبود مراقبت از اضطراب بر درد و پیامدهای عملکردی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 66

11-3-2مقابله و آرتریت روماتیسمی.. 67

4-2کیفیت زندگی.. 68

1-4-2تاریخچه کیفیت زندگی.. 68

2-4-2کیفیت زندگی و رویکردها 70

1-2-4-2رویکرد نیازمندی.. 71

2-2-4-2رویکرد تقاضامندی.. 72

3-4-2کیفیت زندگی در موقعیت های بالینی.. 73

4-4-2مفهوم کیفیت زندگی.. 74

5-4-2ابعاد مختلف کیفیت زندگی از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی.. 75

6-4-2کیفیت زندگی در بیماران آرتریت روماتوئید. 76

7-4-2ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران آرتریت روماتوئید. 77

8-4-2برنامه های شناختی – رفتاری.. 79

9-4-2رویکردهای پسیکو فیزیولوژیکی.. 80

10-4-2کاهش استرس و عملکردهای ایمنی شناختی.. 81

5-2پژوهش های انجام گرفته در داخل کشور. 83

6-2پژوهش های انجام گرفته در خارج از کشور. 85

فصل سوم: روش اجرای تحقیق

3-1 طرح کلی پژوهش…. 94

3-2 متغییرهای پژوهش…. 94

3-2-1 متغییر مستقل 94

3-2-2 متغییرهای وابسته. 95

3-2-3 متغییرهای همگام. 95

3-3 جامعه آماری.. 95

3-4 حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 95

3-5 ابزار پژوهش…. 97

3-5-1 پرسشنامه اضطراب (صفت – حالت) اسپیلبرگر. 97

۳-5-2 مقیاس افسردگی،اضطراب و استرس(۴۲-DASS) 99

3-5-3 مقیاس اندازه گیری کیفیت زندگی تاثیر آرتریت۲- فرم کوتاه (AIMS2-SF) 102

3-6 روش اجرای پژوهش…. 104

3-7  جلسات آموزش… 106

3-71- محتوای جلسات گروه درمانی.. 107

1-1-7-3جلسه اول: اضطراب و نشانه های آن. 107

2-1-7-3جلسه دوم: آرمیدگی.. 109

3-1-7-3جلسه سوم : تاثیر نقش افکار ناسالم در فکر ـ رفتار. 110

4-1-7-3جلسه چهارم: آشنایی با روان شناسی ارتباط موثر. 116

6-1-7-3جلسه ششم : اعتماد به نفس و راهکاری هایی جهت افزایش آن. 119

7-1-7-3جلسه هفتم: شیوه های مقابله با افکار منفی.. 120

8-1-7-3جلسه هشتم: آموزش تکنیک های جرات ورزی وبرنامه ریزی فعالیتها 121

3-8 تحلیل آماری.. 123

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل

یک مطلب دیگر :

دنیای علم و تکنولوژی

 داده ها

4-1 یافته‌های پژوهش…. 125

4-2 یافته های توصیفی.. 126

4-2-1 ویژگی های جمعیت شناختی آزمودنی های گروه کنترل و آزمایش…. 126

4-2-2  ویژگی های توصیفی سه تغییر وابسته اضطراب صفت – اضطراب حالت – استرس به تفکیک گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری.. 130

4-2-3 زیر مقیاس های متغیر کیفیت زندگی دو گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری.. 133

4-2-4 تعیین رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و متغیرهای وابسته، جهت تعیین متغیرهای کنترل. 139

4-3 بررسی پیش فرض های آماری.. 141

4-3-1 پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات… 141

4-3-2  پیش فرض برابری واریانس ها 143

4-4 بررسی استنباطی داده ها 146

4-4-1 فرضیه های اصلی.. 146

4-4-1-2 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  148

4-4-2 فرضیه های فرعی.. 150

4-4-2-1 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم اضطراب (صفت) بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  150

4-4-2-2 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم اضطراب (حالت) بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  151

4-4-2-3 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم استرس بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  152

4-4-2-4  مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عملکرد جسمی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  153

4-4-2-5  مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عاطفه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 154

4-4-2-6 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود نشانگان بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 155

4-4-2-7 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  156

4-4-2-8 مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عملکرد در نقش بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  157

 

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات

۵ – 1 بحث در یافته های پژوهش…. 159

۵-1-۱ فرضیه های اصلی پژوهش…. 159

۵-1-۱-1 فرض اصلی اول : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم اضطراب (صفت و حالت) و استرس در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 159

۵-1-۱-2 فرض اصلی دوم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  162

۵-1-2 فرضیه های فرعی پژوهش…. 163

۵-1-2-1 فرض فرعی اول : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم اضطراب (صفت) بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 163

۵-1-2-2 فرض فرعی دوم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم اضطراب (حالت) بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید. 164

۵-1-2-3 فرض فرعی سوم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در کاهش علائم استرس بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید 166

۵-1-2-4 فرض فرعی چهارم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عملکرد جسمی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  168

۵-1-2-5 فرض فرعی پنجم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عاطفه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  170

۵-1-2-6 فرض فرعی ششم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود نشانگان بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  171

۵-1-2-7 فرض فرعی هفتم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید 171

۵-1-2-8 فرض فرعی هشتم : مداخله درمانی شناختی- رفتاری به شیوه گروهی در بهبود عملکرد در نقش بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید  172

۵ – 2 جمع بندی و نتیجه گیری.. 173

۵ – 3 محدودیت های پژوهش…. 175

۵ – 4 پیشنهادهای پژوهش…. 176

۵-4-1  پیشنهادهای پژوهشی.. 176

۵-4-2  پیشنهادهای کاربردی.. 177

چکیده انگلیسی.. 192

منابع و مآخذ

منابع. 178

 فهرست جداول

جدول 4-1 : توزیع فراوانی های گروه آزمایش و کنترل بر حسب گروه سنی.. 126

جدول 4-2 : آزمون خی دو تفاوت فراوانی های گروه آزمایش و کنترل بر حسب گروه سنی.. 126

جدول 4-3 : توزیع فراوانی های گروه آزمایش و کنترل به تفکیک تحصیلات… 127

جدول 4-4 : آزمون خی دو تفاوت فراوانی های گروه آزمایش و کنترل  از نظر میزان تحصیلات… 127

جدول 4-5 : توزیع فراوانی های گروه آزمایش و کنترل بر حسب طول مدت بیماری.. 128

جدول 4-6 : آزمون خی دو تفاوت فراوانی های گروه آزمایش و کنترل بر حسب طول مدت بیماری.. 129

جدول 4-7 : مشخصه های توصیفی متغیرهای وابسته به تفکیک گروه و دفعات آزمون. 130

جدول 4- 8 : مشخصه های توصیفی متغیرهای کیفیت زندگی به تفکیک گروه و دفعات آزمون. 134

جدول 4-9 ضرایب همبستگی ویژگی های جمعیت شناختی و نمرات اضطراب صفت، اضطراب حالت و استرس… 140

جدول 4-10 ضرایب همبستگی ویژگی های جمعیت شناختی و نمرات زیر مقیاس های کیفیت زندگی.. 140

جدول 4-۱۱ : نتایج آزمون شاپیرو- ویلک در بررسی پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات پیش آزمون اضطراب صفت، اضطراب حالت، استرس… 142

جدول 4-12 : نتایج آزمون شاپیرو- ویلک در بررسی پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات زیر مقیاس های کیفیت زندگی   143

جدول 4-13 : نتایج آزمون لوین در بررسی تساوی واریانس نمرات پس آزمون و پیگیری اضطراب صفت، اضطراب حالت، استرس گروه آزمایش و گروه کنترل. 144

جدول 4-14 : نتایج آزمون لوین در بررسی تساوی واریانس نمرات پس آزمون و پیگیری کیفیت زندگی گروه آزمایش و گروه کنترل  145

جدول 4-15:  نتایج تأثیر عضویت گروهی بر میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری مقیاس های اضطراب صفت، اضطراب حالت و استرس    146

جدول 4-16: نتایج تأثیر عضویت گروهی بر میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری زیر مقیاس های کیفیت زندگی.. 148

جدول 4-17:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری اضطراب (صفت) 150

جدول 4-18:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری اضطراب (حالت) 151

جدول 4-19:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری استرس… 152

جدول 4-20:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری عملکرد جسمی.. 153

جدول 4-21:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری عواطف… 154

جدول 4-22:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری نشانگان. 155

جدول 4-23:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری تعامل اجتماعی.. 156

جدول 4-24:  نتایج تحلیل کواریانس تفاوت بین گروه ها بر نمرات پس آزمون و پیگیری عملکرد در نقش(کار) 157

فهرست نمودارها

نمودار 4-1 : مقایسه میانگین نمرات اضطراب صفت دو گروه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری.. 131

نمودار 4-2 : مقایسه میانگین نمرات اضطراب حالت دو گروه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری.. 132

نمودار 4-3 : مقایسه میانگین نمرات استرس دو گروه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری.. 133

نمودار 4-4 : مقایسه میانگین نمرات زیر مقیاس وضعیت جسمی دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری   135

نمودار 4-5 : مقایسه میانگین نمرات زیر مقیاس نشانگان دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری   136

نمودار 4- 6 : مقایسه میانگین نمرات زیر مقیاس عاطفه دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری   137

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:10:00 ب.ظ ]




2-1 اعتیاد. 14

2-2 تاریخچه مواد مخدر. 16

2-3 شیوع مواد مخدر. 17

2-3-1 ابعاد وابستگی به مواد. 17

2-4 طبقه بندی کلی مواد و اثرات آنها 18

2-4-1 کند کنننده ها 18

2-4-2 محرک ها 18

2-4-3 کانابیس و توهم زاها 19

2-4-4 مواد افیونی (اپیوئیدی) 19

2-4-5 تریاک.. 20

2-4-6 مورفین.. 20

2-4-7 کراک.. 21

2-4-8 کدئین.. 21

2-4-9 هروئین.. 22

2-4-10 متادون. 23

2-4-11 اعتیاد به مواد خانوادۀ تریاک.. 23

2-5 عوارض وابستگی به مواد. 24

2-6 معیارهای DSM-5 برای مسمومیت ناشی از اپیوئید. 25

2-7 معیارهایDSM-5 برای اختلال مصرف اوپیود. 25

2-8 معیارهای DSM-5 برای سندرم پرهیز از اوپیود. 26

2-9 سبب شناسی 27

2-10 تئوری های روان پویشی(عوامل روان پویایی و آسیب شناسی روانی) 27

2-11 تئوری رفتاری.. 28

2-12 تئوری های زیست شناختی و ژنتیک… 28

2-13 عوامل نو رو شیمیایی – گیرنده ها وسیستم های گیرنده 29

2-14 مدل انتقال فرهنگی.. 30

2-15 مدل زیست ،روان ،اجتماعی 30

2-16 عوامل فردی.. 31

2-17 رابطه افسردگی و اعتیاد. 31

2-18 افسردگی.. 32

2-19 معیارهای DSM-5 برای افسردگی اساسی.. 32

2-20 نظریه شناختی.. 34

2-21 اسناد ( نسبت دادن ) و بی پناهی در افسردگی.. 34

2-22 دلایل ابتلا به افسردگی.. 35

2-23 مولفه های شناختی.. 36

2-24 افکار خودآیند منفی.. 36

2-25 پذیره های زیربنایی.. 36

2-26 باورهای اصلی(طرح واره) 37

2-27 نا امیدی 37

2-28 اشتیاق (وسوسه) 38

2-29   درمان. 38

2-30 تاریخچه ایجاد درمان نگهدارنده متادون 39

2-31 درمان نگهدارنده متادون. 40

2-32 تبیین شناختی رفتاری اعتیاد. 41

2-33 شناخت درمانی.. 44

2-34 روان درمانی گروهی.. 44

2-35 تاریخچه ی گروه درمانی.. 45

2-36 مقایسه ی راهنمایی و مشاوره ی گروهی و انفرادی.. 46

2-37 نقش در مانگر به عنوان رهبر گروه 47

2-38 ملاک های عضویت در گروه درمانی.. 47

پایان نامه

 

2-39 اهداف گروه های مختلف براساس نظریه های مختلف… 48

2-40 درمان همزمان اعتیاد و افسردگی.. 48

2-41 درمان شناختی-رفتاری در اعتیاد. 49

2-42 پژوهش های داخلی.. 50

2-43 پژوهش های خارجی.. 52

فصل سوم  54

3-1 طرح پژوهش… 55

3-2 نوع داده ها 55

3-3 جامعه آماری.. 55

3-4 متغیر های پژوهش… 55

3-5 ابزار پژوهش     56

3-6 مقیاس ناامیدی بک (BHS) 57

3-7 مقیاس نگرش ناکارآمد (DAS) 57

3-8 پرسش نامه  افکار خودآیند(ATQ) 58

3-9 پرسش نامه  ی طرح واره ی یانگ… 59

3-10 پرسش نامه ی عقاید وسوسه انگیز (CBQ) 60

3-11 روش مداخله ی گروه درمانی شناختی- رفتاری.. 60

3-12 شیوه ی اجرا 61

3-13 روش تحلیل داده ها 62

3-14 خلاصه جلسات گروه درمانی.. 63

فصل چهارم  66

4-1 یافته‌های توصیفی.. 67

4-2 یافته های استنباطی.. 72

فصل پنجم  78

5-1 بحث و نتیجه گیری.. 79

5-2 محدودیت های پژوهش… 87

5-3 پیشنهاد های نظری.. 88

5-4 پیشنهاد های کاربردی.. 88

منابع   90

پیوست    101

چکیده:

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری بر مولفه های شناختی وابستگی به مواد مخدر در کاهش وسوسه، ناامیدی و افسردگی در افراد وابسته به مواد افیونی تحت درمان MMT  است.

روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون _ پس آزمون می باشد. حجم نمونه 34 نفر بود که در دو گروه آزمایش و گواه مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان شناختی – رفتاری منطبق بر پروتکل درمانی مایکل فری قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های عقاید وسوسه انگیز رایت( CBQ) ،افسردگی بک (BDI-II) ،ناامیدی بک ( BHS )، افکار خودآیند منفی (ATQ  )، طرحواره ی یانگ ، نگرش های ناکارآمد( DAS ) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی – رفتاری موجب کاهش معنادار افسردگی، ناامیدی، وسوسه، افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در در افراد وابسته به مواد افیونی می شود. این نتایج در مورد اثربخشی این درمان بر طرحواره های ناسازگار اولیه معنادار نبود.

کلید واژه: افسردگی، ناامیدی، وسوسه، افکار خودآیند منفی، نگرش های ناکارآمد، طرحواره های ناسازگار اولیه، درمان شناختی – رفتاری، مواد افیونی، درمان MMT.

1-1      بیان مسئله

امروزه سوء مصرف مواد مخدر با کاهش کیفیت زندگی، افزایش میزان مرگ و میر، تقلیل ارزش های اجتماعی و اخلاقی و افزایش رفتارهای مجرمانه، یکی از مهم ترین موضوعات مرتبط با سلامت است (بکر، سالیوان، تترالت، دسی و فیلین[1]،2008).

مصرف کنندگان مواد از اختلالاتی مانند اختلالات شخصیتی، جنسی، اضطرابی، افسردگی و اختلالات جسمی رنج می برند که در این میان وجود افسردگی بارزتر است. در سال های اخیر توجه خاصی به درمان روان شناختی یکپارچه ی اختلال افسردگی همراه با اختلال مصرف مواد شده است.(هسین[2]،2002) افسردگی با ایجاد علایمی چون درماندگی مانعی در مقابله با ترک اعتیاد و بهره گیری از منابع مقابله ای موجود محسوب می شود. این مسئله در حالی مطرح می شود که نتایج برخی پژوهش ها نشان می دهند درمان اختلالات خلقی همراه با اعتیاد ممکن است شروع و عود مجدد را کاهش دهد.( کویلو، برادی و سونه[3]،2005؛ سارا، رزماری، مارتین و رازنو[4]،2008؛

یک مطلب دیگر :

پایان نامه درمورد جایگاه سند/:تعارض سند با کارشناسی

 فستیمونز، وادیا و جونز[5]،2007). در این میان از بین رویکردهای روانی-اجتماعی که در زمینه ی درمان سوء مصرف مواد ارزشیابی شده اند، درمان های شناختی- رفتاری حمایت تجربی بسیار بالایی به دست آورده اند (کتلین[6]،2002). در این رویکرد درمانگر به مراجع کمک می کند تا افکاری را که برانگیزنده ی نگرش مثبت به مواد مخدر است را باز شناسد و افکار غیر منطقی و باورهای غلط را تغییر دهد. بنابراین با توجه به چرخه ی اعتیاد و مداخلات مختلف درمانی، باید با استفاده از روش های آموزشی در نگرش های معتاد تغییر ایجاد شود تا او بتواند به مراحل مختلف که باعث تغییر نگرش وی می شود وارد شده و موفق به ترک مواد شود، زیرا بازگشت مجدد افراد به سمت اعتیاد به دلیل تأثیرات عوامل شناختی و موقعیتی است و در این میان نقش عوامل شناختی مهم تر است(شکوهی، امیرآبادی،صفوی، مهدی و وکیلی،1391). اعتقاد بر این است که گروه درمانی در بیشتر اختلالات روانی مؤثر است. زیرا فرد در گروه نحوه ی برخورد خود را با اجتماع می بیند و این امر باعث رشد بینش و بصیرت او می شود، ضمن این که تجارب جدید برای برقراری ارتباط با دیگران را یاد می گیرد، با افراد جدید آشنا شده،احساس قدرت می کند و اعتماد به نفس وی بالا می رود(جنتی، عظیمی و محمودی،1382). امروزه گروه درمانی به عنوان درمان انتخابی وابستگی به مواد دارای توان بالقوه برای حمایت و مواجهه ی بیمار با اختلال و به چالش کشیدن بینش اعضا پیرامون مسایل فردی و شخصیتی است (خانتازیان[7]،1999).

درمان نگه دارنده ی متادون(MMT) یکی از درمان های طولانی مدت (حداقل یک دوره ی دو ساله) با هدف کاهش آسیب مواد مخدرمی باشد، به این معنی که بیمار مصرف مواد مخدر را متوقف کرده و داروی متادون را به جای آن مورد استفاده قرار می دهد. این دارو در اشکال قرص های 40، 20و 5 میلی گرمی به صورت محلول در هر سی سی موجود می باشد که متناوب با نوع ماده ی مصرفی و شرایط جسمی بیمار مقدار آن مشخص می شود و سپس روند بهبود بیمار در طول زمان بررسی می شود( فرهودیان و همکاران،1390).

به اعتقاد پژوهشگران با وجود نرخ بالای همبودی اختلالات افسردگی و مصرف مواد و تعامل آن ها با یکدیگر، نقش بازدارنده ی اختلال افسردگی در بهبود از مصرف مواد، روان درمانی های ارایه شده برای مصرف مواد اختلالات خلقی همراه را به ندرت در نظر گرفته اند و همین مسئله مداخله های انجام گرفته در حوزه ی اختلالات مصرف مواد را کم اثر ساخته عود مکرر را در این بیماران در پی داشته است. این مسئله در حالی است که شواهد نشان می دهند که درمان اختلالات خلقی همراه می تواند سوء مصرف مواد را کاهش دهد(کئلو، برادی و سونه،2005)

بدین سان مسئله ی اصلی در این پژوهش این است که گروه درمانی شناختی- رفتاری تا چه حد می تواند از طریق تأثیر بر مؤلفه های شناختی از قبیل افکار خودآیند منفی و پذیره های ناکارآمد در کاهش وسوسه و بهبود افسردگی و ناامیدی در افراد وابسته به مواد افیونی تحت درمان MMT مؤثر باشد.

1-2      ضرورت مسئله

براساس جدیدترین اعلام نماینده ی دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در ایران، کشور ما دارای دومین مقام در شیوع مصرف مواد مخدر است و براین اساس مسئله اعتیاد را از مرحله ی هشدار و زنگ خطر گذرانده و ضرورت تلاش سریع تر برای درمان این پدیده ی اجتماعی را طلب می کند(دلئو[8]، 1390؛ به نقل از شکوهی، امیرآبادی، مهدی و وکیلی،1391). در بین افرادی که برای درمان وابستگی به مواد مخدر از جمله مواد شبه افیونی مراجعه می کنند، سایر اختلالات روانی شیوع بالایی دارند و در برخی مطالعات، میزان اختلالات روان پزشکی همزمان در بین معتادان، 50% گزارش شده است. در این میان، علایم افسردگی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد یا وابستگی به مواد شایع است.(سادوک،2008، ترجمه ی رضایی،1390)، اگر چه در مورد رابطه ی اعتیاد و افسردگی آچو و وینزیت[9](1996) معتقدند که در معتادان دارای نشانه های افسردگی، اغلب تعیین این که آیا حالت خلقی به عنوان پیامدی از مصرف دارو به شمار می رود و نشانه های محرومیت را بازنمایی می کند و یا این که یک بیماری روانی اولیه محسوب می شود، دشوار است. اما چیزی که مشهود است این نکته می باشد که ترکیب اعتیاد و افسردگی درمان را دشوار می سازد، چون وقتی فرد احساس درماندگی، ناامیدی یا غمگینی می کند، مقابله با اعتیاد او کار دشواری است که نیاز به مداخلات چند جانبه دارد(گودرزی،1380). افسردگی هم چنین می تواند نشان از درماندگی و ناامیدی در معتادان باشد که این امر می تواند به واسطه ی فعال کردن چرخه ی افکار ناکارآمد و معیوب در مصرف کنندگان مواد، مانعی برای انجام رفتارهای مؤثر برای مبارزه با اعتیاد و یا بهره گیری از منابع مقابله ای موجود در سوء مصرف کنندگان مواد محسوب شود.(آبرامز ویائورا[10]،1987؛به نقل از سارال و همکاران[11]،2008) تاکنون شیوه های درمانی متعددی از درمان های دارویی، درمان های روان کاوی، رفتاردرمانی و غیره برای بیماران مبتلا به اعتیاد صورت گرفته است اما هر یک از این شیوه ها تا حدی تأثیر گذار بوده اند و لغزش و بازگشت مجدد سوء مصرف مواد را به همراه داشته اند. به نظر می رسد که مشکل عمیق تر باشد و چیزی در جایی از درون فرد وی را در حالت مصرف مجدد قرار دهد. جانسون و همکاران (2004)  طی پژوهشی دریافتند که شواهدی در ارتباط با باورهای افراد مبتلا به اختلال در حوزه ی سوء مصرف الکل و داروها وجود دارد که آن ها را در چرخه ی مصرف مجدد و لغزش قرار می دهد(جانسون[12]،2004). پژوهش ها  نشان می دهد که گروه درمانی شناختی- رفتاری و درمان نگه دارنده ی متادون در درمان اختلالات افسردگی و اضطراب همبود با سوء مصرف مواد مؤثرند.(قدسی و ماکسول[13] ،1990؛ اتو، پاوزر و فیشمن[14]،2005؛ اسپادا، نیک و ویک، مونتا و ایرسون[15]،2006؛ پورنقاش تهرانی، 1378؛ رسولی آزاد، قنبری هاشم آبادی و طباطبایی،1388).

درمان نگه دارنده با متادون یک رویکرد شناخته شده جهت درمان وابستگی به مواد اپیوئیدی و به خصوص کاهش آسیب است (سادوک،2008؛رضایی، 1382).متادون با جلوگیری از بروز علایم محرومیت و کاهش اشتیاق(وسوسه[16]) برای مصرف و متوقف نمودن گیرنده های اوپیوئیدی در درمان اعتیاد به مواد افیونی مؤثر واقع می شود(فاگینو[17] و همکاران،2003) از آن جا که لغزش بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون موجب مشکلات عدیده ای از قبیل ادامه ی رفتارهای پرخطر و انتقال عفونت ها به جمعیت عمومی، مسمومیت، ارتباط با مواد فروشان، عدم ماندگاری در درمان و دست نیافتن به اهداف درمانی می گردد، توجه به لغزش و کاهش آن به وسیله ی مداخلات روان شناختی ضروری است.(اصلی نژاد، مشکی، علیمردانی وتوکلی زاده،1392).

درمیان رویکردهای روانی-اجتماعی که زمینه ی سوء مصرف مواد ارزشیابی شده اند درمان شناختی- رفتاری به خصوص به شیوه ی گروهی حمایت تجربی بسیار بالایی به دست آورده اند (شکوهی، امیرآبادی، صفوی، مهدی و وکیلی،1391).براساس نظریه ی شناختی- رفتاری وابستگی به مواد مخدر مانند سایر رفتارها، متشکل از یک رشته رفتارهای آموخته شده است که از طریق تقلید از الگوها در اثر پی بردن به نتایج ماده ی مخدر استفاده شده، مانند کاهش اضطراب و افسردگی، تسکین درد، کاهش خلق منفی و بالا بردن توانایی معاشرت اجتماعی آموخته می شود. بنابراین مهم ترین هدف درمان آن است که پیش آیند های مهم را شناسایی و روش های مؤثر تسلط بر آن ها را برای گسیختن رابطه با مواد به مراجع آموزش دهد. هم چنین، در این درمان بر شیوه های مدیریت خلق منفی و اضطراب و کنترل خشم تأکید می شود.(مارلات و اون[18]،2001).

بنابراین پژوهش حاضر با در نظر گرفتن این پیش فرض که گروه درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری با تأثیر بر مؤلفه های شناختی از قبیل افکار خود آیند منفی ، پذیره های ناکارآمد و طرح واره های ناسازگارانه باعث کاهش معنی دار وسوسه و بهبود افسردگی  و ناامیدی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل می شود، به بررسی تأثیر درمان گروهی شناختی- رفتاری در بین مصرف کنندگان مواد افیونی تحت درمان MMT پرداخته است.

1-3      اهداف پژوهش

 

1-3-1  هدف کلی پژوهش

هدف کلی این پژوهش دستیابی به شواهد تجربی در مورد اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر مؤلفه های شناختی وابستگی به مواد مخدر در کاهش وسوسه، افسردگی و ناامیدی در این افراد است.

1-3-2  اهداف ویژه ی پژوهش

برای نیل به هدف اصلی و کلی، پژوهش حاضر می کوشد تا جنبه های زیر را مشخص نماید:

  • تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش مؤلفه های شناختی افراد وابسته به مواد افیونی از جمله افکار خودآیند منفی، پذیره های ناکارآمد و طرح واره های ناسازگار.
  • تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش وسوسه در افراد وابسته به مواد افیونی.
  • تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی در افراد وابسته به مواد افیونی.
  • تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش نا امیدی در افراد وابسته به مواد افیونی.

1-4      اهداف کاربردی

هم چنین این پژوهش هدفهای کاربردی زیر را تعقیب می نماید:

  • تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به منظور استفاده از آن در کاهش مؤلفه های شناختی افراد وابسته به مواد افیونی و از آن طریق کاهش وسوسه، افسردگی و ناامیدی در این افراد به منظور تعمیم این برنامه به سایر گروه ها از بیمارانی که مولفه های شناختی معیوب و آسیب رسان دارند.
  • آموزش درمان شناختی- رفتاری به افراد شرکت کننده در این پژوهش به منظور تسهیل در رفع تنش ناشی از حوادث احتمالی پیش آمده در آینده و یا افکار ناراحت کننده ی پردازش نشده در این پژوهش.
  • اقدام به گروه درمانی شناختی- رفتاری برای گروه کنترل که فقط مشاوره ی معمول کلینیک را دریافت کرده، بعد از انجام پس آزمون، در صورت وجود علایم.

1-5      فرضیه های پژوهش

پژوهش حاضر به بررسی فرضیه های زیر می پردازد:

فرضیه ی یکم : گروه درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش معنادار افکار خودآیند منفی در افراد وابسته به مواد افیونی می شود.

فرضیه ی دوم: گروه درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش معنا دار پذیره های ناکارآمد در افراد وابسته به مواد افیونی می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ب.ظ ]