دانلود متن کامل پایان نامه تعیین تفاوت سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

 

مقدمه:

هزاره سوم میلادی در شرایطی آغاز می‌گردد كه جهان كماكان درگیر مشكلات عدیده‌ای چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در ابعاد روانی ـ اجتماعی انسان است. پیشرفت و توسعه علی رغم آنكه تسهیلات فراوانی به همراه داشته است اما در برگیرنده مشكلات اساسی نیز هست. بدین ترتیب موضوع تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن د رتعلیم و تربیت و سلامت روانی یا بیماریهای مرتبط با ان ،‌افزایش رضایتمندی از زندگی یا كاهش آن و هزاران موضوع دیگر از‌این دست پیش روی محققان است.

از آنجا كه بهداشت روانی پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی، نیازمند درك و تفسیر درست از مسائل مرتبط است و باید آن را در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و یا در ارتباط مستقیم با عوامل زیانبخش برای سلامتی مورد توجه است‌این موضوع از آن جهت مهم است كه فراتر از متغیرهای مستقل و جداگانه‌ای كه به طور طبیعی نقش اساسی خود را در سلامت روانی و یا بیماری‌ایفا می‌كنند. عوامل مشترك را نیز را كه در‌ایجاد یا تسهیل اختلافات روانی برعهده دارد مورد توجه قرار داده است و با رویكردی كل نگر به تنظیم چهارچوب موثر می‌پردازیم.

تغییرات شرایط اجتماعی،‌طی دو دهه گذشته،‌موجب تغییرات بنیادین در سطح خانواده و دوستان از یك سو و نیز موجب تغییرات وسیعی در تعلیم و تربیت و شیوه های آن  و نیز سبك های زندگی از سوی دیگر گردیده است صرف نظر از مشكلات جاری كه می‌تواند ما حصل شرایط بد اقتصادی و توسعه نیافتگی باشد دگرگونی های پی در پی در الگوهای زندگی تغییر درمطالبات اجتماع از فرد، تغییر در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه‌ای است كه كه می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توانایی های سازشی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

بدین ترتیب سطوح مختلف اجتماعی به ویژه كودكان و جوانان در مواجه با تغییرات پی در پی پیرامونی مشكلات متنوع را تجربه می‌كنند و با مسائلی درگیر می‌شوند كه ابعاد آن برای بسیاری از خانواده ها  و مسئولان امرناشناخته است.

توانایی انسان در بهم ارتباط دادن حوادث محیطی و نشان دادن واكنش منطقی به رشد روانشناسی كمك فراوان كرده است از همه جالب تر‌اینكه توانایی ماست كه با اشخاص مختلف‌ایجاد رابطه می‌كنیم و در صورت ناامیدی از آنها فاصله می‌گیریم توانایی انسان در استفاده از خلاق از قوه تصور و فكر خود و برخورد واقع بینانه كه با امور یكی دیگر از نشانه های بلوغ و رشد فكری ماست.

ناراحتی های روانی لزوماً حاصل نیروهای اسرار آمیز و نفوذ ناپذیر نیستند بلكه اغلب در فرایندهای معمولی مانند اشتباه در یادگیری، استنباطهای اشتباه براساس اطلاعات نادرست یا ناكافی و تمیز ندادن تصور از واقعیت بوجود می‌آیند از آن گذشته اندیشه ا گر حاصل فرضهای اشتباه باشد می‌تواندغیر واقع بینانه گردد و رفتار اگر مبتنی بر طرز تلقی های غیر منطقی باشد غیر عقلانی نظر به‌اینكه خویشتن نگری،فراست – آزمون واقعیت ها و یادگیری اصولاً فرایندهای شناختی هستند‌این طرز برخورد با بیماریهای روانی را شناخت درمانی نامیده است

روانشناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمركز یافته است تا بر هیجانات مثبتی نظیر شادی و بهزیستی. هدف مطالعات روانشناختی بیشتر بر آن بوده است كه بیماریهای روانی را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آنها هدف اصلی بوده است. به عبارتی دیگر تعریف سلامت روانی مترادف با فقدان بیماریهای روانی و یا علایم بیمارگونه تلقی شده است در حالیكه از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است. متون مربوط باروانشناسی سلامت تنها به جنبه های منفی و رفع آثار منفی در افراد محدود نمی‌شود همانطور كه در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأكید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود كه به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم و همكاران، 2001،‌نقل از كرمی‌نوری و همكاران 1381).

اختلالات روانی مشكلات جدی و شایع بوده كه در سراسر دنیا مشاهده می‌شود و یكی ازناتوان كننده ترین بیماریها در طب محسوب می‌شود كه هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می‌كند. سابقه شناخت اختلالات روانی و در كنار آن بحث سلامتی روانی به سابقه تاریخ و شناخت بشر از خود و تغییر رفتاری بعضی از انسانها نسبت به انسانهای دیگر باز می‌گردد. گاه مرز بین‌این دو یعنی سلامت روانی از اختلال روانی چنان درهم می‌آمیزد كه اطلاق‌اینكه فردی سالم یا بیمار است مشكل به نظر می‌آید‌اینست كه افراد و یا مراكز علمی‌زیادی كوشیده اند تا تعریف واضح و دقیقی از موضوع سلامت روانی و اختلال روانی ارائه دهند كه البته كلیه تعاریف ارائه شده با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی سنن و فرهنگ بوده و اصولاً از دید كسانی كه نگرشی طبیعی به سوال نگاه می‌كنند كسی سالم و بیمار است كه اگر بیمار نباشد ویا كسی كه بیمار است كه سالم نباشد‌این امر در بعضی بیماریها مانند بیمار روانپزشكان و كسانی كه با طب پیشگیری سروكار دارند برای تعریف سلامت روانی و بهنجاری از میانگین نرمال یا زنگوله معروف منحنی توزیع عمومی‌استفاده می‌كنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه كرده كه‌این جنبه بالینی و درمانی نداشته و صرفاً جنبه آماری دارد و البته تعیین خصوصیات افراد میانگین كه از طریق آماری بدست می‌آید خود مسئله قابل بحث است.

اصولاً فردی از نظر روانی سالم است كه تعادلی بین رفتارها و كنترل او در مواجه مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد. از‌این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یك سیستم در نظر گرفته می‌شود كه بر اساس كیفیت تاثیرمتقابل عمل می‌كند با‌این دید سیستمیك ملاحظه می‌شود كه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعكس از آن تاثیر می‌پذیرد.

به عبارت دیگر  بهداشت و تعادل روانی انسان به تنهایی مطرح  نیست بلكه آنچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است كه در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متاثر می‌شوند.

كارشناسان سازمان بهداشت سلامت فكر و روان را‌این چنین تعریف می‌كنند:‌

سلامت فكر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر بهروز بهداشت روانی، نشر قدس 1370 ص 65ـ3)

لونسیون (Levinson) و همكارانش در سال 1962 سلامت روانی را‌این چنین تعریف كرده اند: سلامت روانی عبارت است از‌اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود ـ دنیای اطراف ـ محل زندگی ـ اطرافیان و با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت زمانی و مكانی خویشتن.

كارل مینجر (Krlmeninger) می‌گوید سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان بطوریكه باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به كامل

مقالات و پایان نامه ارشد

 شود.

واتسون (watson) موسس مكتب رفتارگرایی می‌گوید “ رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است كه موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او  می‌شود ”.

تعریف گینزبرگ (Ginsburg)‌این چینین است “ تسلط و مهارت‌اینكه در ارتباط صحیح با محیط در سه فضای مهم زندگی عشق، كار، تفریح. ‌این شخص و همكارانش برای توضیح بیشتر می‌گویند استعداد یافتن و ادامه كار. داشتن خانواده. ‌ایجاد محیط خانوادگی خرسند. فرار از مسایلی كه با قانون درگیری دارد لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها و سلامت روان است.

با تعریفی كه از بهداشت روانی شد می‌توان استنباط كرد كه بهداشت روانی علمی‌است برای بهتر زندگی كردن. رفاه اجتماعی كه تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه دانشگاه محیط كار و نظایر آن را دربر می‌گیرد. در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است (احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است) و تا هنگامیكه‌این حیثیت و احترام برقرار نشود سلامت فكر و روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی‌نخواهد داشت.

شاملو در مورد اهداف بهداشت روانی و اصول آن می‌نویسد. هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و‌این منظور بوسیله‌ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می‌گردد و بنابراین بهداشت افراد اجتماع و تمام مردم بطور دسته جمعی منظور نظر بهداشت روانی است و اصول بهداشت روانی عبارت است از:

  • احترام به شخصیت خود و دیگران
  • شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر
  • دانستن‌این حقیقت كه رفتار انسان تحت تأثیر عواملی است
  • آشنایی به‌اینكه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
  • شناسایی احتیاجات و محركهایی كه سبب‌ایجاد رفتار و اعمال گردد.

از آنجا كه بهداشت روانی اجتماع  را هم بطور انفرادی و هم بطور دسته جمعی در بر می‌گیرد لذا اصل كلی در بهداشت  رو انی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و اصول فوق برای نیل بدین  منظوربكار می‌رود.

احساس یاس و یا ناامیدی از خود یكی از بارزترین علائم غِِِیر عادی و عدم تعادل و روانی بوده و بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی‌این است كه شخص به خود احترام گذارده و اعتماد به نفس درانجام كارها و در ورابط بین فردی و برخورد با دیگر افراد جامعه را داشته و خود را دوست بدارد. شخص سالم احساس می‌كند افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد. عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود كه فردمبتلا اظهار كند كه به كسی اعتماد ندارد. اجتماع برای او ارزش قائل نیست و بنابراین از برخی از وظایف اجتماعی خود صرف نظر كرده و از قبول هر گونه مسئولیت شانه خالی می‌كند. بر عكس حالت فوق نیز ممكن است بوجود بیاید یعنی فرد با تصور غیر عادی از خود و برای جبران نقصیه خود نیروی خود را بیش از حد تصور مصرف كرده و دست به كارهای خطرناك بزند.

شخصی كه از سلامت روانی برخودار هست همچنین بایستی خود را همانطور كه هست بشناسد و قبول كند یعنی علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و بر جسته به محدودیت و نواقص فرد نیز آشنایی كامل داشته باشد. پی بردن به شخصیت قابلیتها و تواناییها یا به عبارت دیگر خود پنداری از مهمترین مسائل بهداشت روانی است و چون خود پنداری در اثر یادگیری وجود می‌آید لذا تجارب گذشته و نقش اولیاء در تربیت فرزند اهمیت یافته و باعث می‌شود كودك به قضاوت دیگران در مورد خود پی برده و از خود ارزیابی به عمل آورد. خود پنداری همیشه قابل تغییر است و رابطه مستقیم با محیط و اطرافیان و طرز برخورد و رفتار آنان دارد. صمیمیت و محبت،‌استوار

یک مطلب دیگر :

۵ نکته در سئو توضیحات متا

 بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای خانواده باعث ثبات و پایداری شده و بالعكس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خود پنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشكلات دچار نگرانی ـ اضطراب شده ـ و رفتارهای نامناسب از خود نشان می دهد.

بیان مساله

بخش عمده‌ای زندگی آدمی‌به عنوان موجودی اجتماعی در مناسبات و روابط متقابل او با دیگران خلاصه می‌شود اما‌این مناسبت متقابل نیز مانند سایر رفتارهای آدمی‌بدون حساب و كتاب و بدون نظم و قانون نیست. مثلاً نقشهای مختلفی كه مادر در زندگی خود به عنوان فرزند یك خانواده پدر یا مادر معلم یا دانشجو و بالاخره عضوی از اعضای جامعه برعهده می‌گیریم در نظر بگیرید طبیعی است كه رفتارهای ما تناسب هر یك از نقشهایی كه بر عهده داریم متناوب است (كریمی‌1368)

از آنجایی كه معلمان نا متعادل وبه ویژه در مقطع ابتدایی در زمینه رفتارهای چون بی ثباتی ـ اضطراب ـ تنفر و احساس حقارت می‌توانند تأثیرات مخّربی بر روی دانش آموزان داشته باشند یا بلعكس در ابعاد مثبت،‌معلمان با ثبات و متعادل و سازگار نه تننها موجبات سلامتی روانی و بهداشت روانی دانش آموزان را در كلاسهای خود فراهم می‌سازند بلكه در كمك به سلامت روانی دانش آموزان بسیاری كه دارای اختلالات روانی هستند نیز می‌توانند نقش كمكی و درمانی چشمگیری‌ایفا كنند از‌این جهت بررسی نقش متغیرهایی كه برروی سلامت روانی دانشجویان دانشكده علوم پایه و علوم تربیتی و روانشاسی كه اكثراً در‌آینده‌ای نزدیك به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان اشتغال خواهند ورزید ـ اثر می‌گذارند از اهمیت خاصی برخودار است (ترابی نژاد 1371)

در جامعه‌ای كه در آن افراد از احساس مسئولیت برخودار باشند در مقابل انواع فشارهای روانی و تهدیدهای خارجی مقاومتر و پایدارتر خواهند بود و‌این موضوع در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه شكوفایی استعداد ها ـ بروز خلاقیتها و پیشرفتاهای اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.

نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط سلامت روانی احساس مسئولیت نشان می‌دهد كه بین‌این دو متغیر رابطه وجود دارد لیكن در كشور ما تحقیقی كه قابلیت تعمیم داشته باشد انجام نشده است.

سلامت روانی در توزیع و تشریح عملكرد رفتار افراد متغیرهای مهمی‌تلقی می‌گرددزیرا‌این متغیر می‌تواند به عنوان عوامل تسهیل كننده پیشرفت یا یك عامل بازدارنده پیشرفت و كسب مهارتهای جدید عمل كند. وقتی كه فرد متقاعد شود كه پیروزی و شكست در فعالیتهایش به خودش وابسته است با انگیزه های بهتری دست به فعالیت می زند

واز طرف دیگر با افزایش موفقیتها نگرش مثبت فرد نسبت به خود و ارزشی كه برای خودش قائل است نیز افزایش می یابد كه درنتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد.

 

از سوی دیگر چون عزت نفس زمینه اساسی ادراک فرد از تجارب زندگی را فراهم می‌كند در صورت مثبت بودن می‌تواند به عنوان سپری در مشكلات عاطفی و اجتماعی خود را محافظت كند و راهبردهای موثری برای افزایش بهداشت روانی و عملكرد دانش جو در اختیار او قرار دهد. با توجه به ‌اینكه سلامت روانی یكی از مفاهیم مهم و مطرح می‌باشد و از طرفی  نتیجه تحقیقات متعدد رابطه آن را با برخی متغیرهای بسیار نشان داده اند لذا لازم است تا تحقیقی در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی انجام گیرد تا با كاربرد علمی‌مفهوم فوق دانشجو از نظر كنترل كیفیت درونی وبیرونی بهتر شناسایی شده و سپس به او كمك شود تا سلامت روانی اش را تقویت نماید.

سوالات تحقیق:

 

  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معنا داری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان پسر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان دختر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایة دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دختران با سلامت روانی پسران دو دانشكده تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهداف پژوهش:‌

بطور كلی اهداف‌این پژوهش می‌تواند از جنبه نظری زمینه‌ای را برای گسترش آگاهی و افزایش دانش در حوزه سلامت روانی فراهم كند و از نظر كاربردی نیز زمینه‌ای را فراهم كند تا درمورد بهداشت روانی و سلامت روانی دانشجویان مراكز اقدامات موثری صورت بگیرد و در همین راستا اهداف پژوهش به شرح زیر مطرح می‌گردد:‌

  • تعیین تفاوت سلامت روانی دانشجویان دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی
  • تعیین میزان تفاوت سلامتی در دانشجویان دختر و پسر دانشكده های فوق
  • ارائه راهكارهای مناسب جهت ارتقاء سلامت روانی دانشجویان دانشكدهای ذكر شده

اهمیت و ضرورت پژوهش:‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...