بررسی نقش طبقه اقتصادی و اجتماعی بر معیارهای همسرگزینی |
2-4- بررسی پژوهشهای صورت گرفته در ایران. 24
2-5- شیوه همسرگزینی.. 25
2-6- سیر تحول همسرگزینی و ازدواج.. 27
2-7- جایگاه فرد در انتخاب همسر از گذشته تا به حال. 29
2-8- ازدواج در ایران. 30
2-9- نگاهی به همسرگزینی ایران در اعصار گذشته. 31
2-10- همسرگزینی و ازدواج در ایران باستان. 33
2-11- همسرگزینی و ازدواج در ایران معاصر. 38
2-11-1- همسرگزینی و ازدواج در دوره قاجار. 39
2-13- انتخاب همسر از دیدگاه اسلام. 43
2-14- ساخت قدرت در خانواده در ایران بعد از اسلام. 45
2-15- جمعبندی ملاکهای گزینش همسر از دیدگاه اسلام. 52
2-15-1- ملاکهای گزینش مرد. 53
2-16-اهمیت ملاکهای همسرگزینی در گذشته و حال (از نگاه صاحبنظران ایرانی) 54
2-17- بررسی سیر تغییرات در ملاکهای همسرگزینی.. 56
2-18- مبانی نظری تحقیق.. 57
2-18-1- تئوری همسان همسری.. 57
2-18-1-1- همسان همسری از دیدگاه جغرافیایی.. 58
2-18-1-2- همسان همسری بر مبنای ویژگیهای جسمانی.. 59
2-18-1-3- همسان همسری از دیدگاه اجتماعی.. 60
2-18-1-4- همسانهمسری تحصیلی.. 61
2-18-1-5- همسانهمسری از نظر امور ذهنی و معنوی.. 61
2-18-2- تئوری تصور از همسر مطلوب.. 62
2-18- 2-1- نیازهای شخصی به عنوان دومین منبع تشكیل تصور ذهنی از همسر ایدهآل. 64
2-18-2-2- تأثیر تصور ذهنی از همسر مطلوب در روند همسرگزینی واقعی.. 64
2-18-3- تئوری نیازهای مکمل.. 65
2-18-4- نظریه روابط فردی.. 66
2-19- چارچوب نظری.. 66
2-19- 1- مقایسه ملاکهای همسرگزینی در جامعه سنتی ومدرن ایران. 74
فصل سوم: روش شناسی.. 76
3-1- نوع روش تحقیق: 77
3-2- روش گردآوری اطلاعات.. 77
3-3- ابزار گردآوری اطلاعات.. 77
3-3-1- پرسشنامه. 78
3-4- روایی و پایایی پرسشنامه. 79
3-4-1- روایی.. 79
3-4-2- پایایی.. 80
3-5- جامعه آماری.. 80
3-6- برآورد حجم نمونه. 80
3-7- روش نمونه گیری.. 82
3-8- روش های آماری مورد استفاده در تحقیق.. 82
3-9- متغیر مستقل و نحوه سنجش آن. 83
3-10- متغیر وابسته و نحوه سنجش آن. 83
3-11- تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم. 84
فصل چهارم:یافته های پژوهش… 87
فصل پنجم: نتیجه گیری.. 147
5-2- نتیجه گیری.. 150
5-2-1- خلاصه یافتهها 150
5-2-2- یافتههای تحلیلی.. 152
5-3- محدودیت ها 153
5-4- پیشنهادات.. 153
منابع وماخذ: 156
پیوستها 160
الف) پرسشنامه. 161
تعهدنامه اصالت رساله یا پایاننامه. 164
Abstract 166
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی نقش طبقه های اقتصادی – اجتماعی بر معیارهای همسر گزینی در میان جوانان شهر تهران می پردازد. تعداد 400 نفر از جوانان شهر تهران را با استفاده از نمونه گیری طبقه ای و نمونه گیری تصادفی ساده از هر طبقه و با استفاده از روش پیمایش مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج نشان داد، زنان بیش از مردان به خصوصیات ظاهری، ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی ، بعد اقتصادی، ویژگیهای روانی- عاطفی ، ویژگیهای مذهبی، ویژگیهای جغرافیایی در انتخاب همسر خود توجه دارند. مردان بیشتر از زنان به ویژگی های شخصیتی و وجود عشق و علاقه پیش از ازدواج اهمیت میدهند.
چه اهمیت درآمد همسر برای پاسخگو مهمتر باشد، معیارهای ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی، ویژگیهای شخصیتی، ویژگیهای روانی- عاطفی برای فرد مهمتر است و تنها در مورد معیار ویژگی جغرافیایی همسرگزینی با اهمیت درآمد همسر برای زنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نوع شغل همسر و موقعیت اقتصادی معیارهای همسرگزینی»، دال بر رابطه مثبت و معنادار بین آنها میباشد، بدین معنی که هر چه منزلت شغلی همسر مهمتر باشد اهمیت موقیت اقتصادی معیارهای همسرگزینی برای آنان بیشتر میشود.
افراد طبقه فقیربرای ازدواج کسانی را انتخاب میکنند که از لحاظ طبقه اجتماعی – اقتصادی در طبقه بالاتر یعنی پایین قرار داشته باشند. این نتیجه کاملا قابل تامل است که تمایل به پیشرفت طبقه اقتصادی – اجتماعی جای خود را به همسان همسری از لحاظ طبقه داده است. و دقیقا تعداد افرادی که تمایل به ازدواج با طبقه خیلی بالا دارند از تعداد افرادی که متعلق به این طبقه هستند بیشتر است.
یک مطلب دیگر :
واژگان کلیدی: معیارهای همسر گزینی، عوامل اقتصادی- اجتماعی ، جوانان ، شهر تهران
مقدمه:
در کشور ما با عنایت به فرهنگ غنی و ریشهدار خود برای ازدواج اهمیت خاصی در نظر گرفتهاند و در سالهای اخیر به دنبال تغییرات شگرف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه، رفتارها و عادات اجتماعی و فردی مردم دچار تحولات بسیاری شده است که ازدواج و ملاکهای آن نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال همواره مورد تأیید بوده است. ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده، ظریف و پویا میباشد که از ویژگیهای خاصی برخوردار است. همچنین توجه به کانون خانواده، محیط سالم و سازنده، روابط گرم و تعاملات بین افراد که میتوانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند نیز، از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب میشوند. ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما، در بزرگسالی قبول میکنیم. انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی هم نقطه عطف، و پیشرفت شخصی تلقی میشود .
یکی از نگرانیها و دغدغهها در جامعه و به ویژه برای افراد در شرف ازدواج، انتخاب همسر میباشد. ازدواج اولین و مهمترین مرحله در سیکل زندگی خانوادگی میباشد که در آن انتخاب همسر صورت میگیرد. انتخاب همسر موضوعی پیچیده و تصمیمی تأثیرگذار بر روی زندگی آینده فرد است. جهت استحکام ازدواجها لازم است که طرفین، معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر تعیین کرده و به بررسی ویژگیهای فردی و تطابق آن با معیارهای خود بپردازند، زیرا این امر در سعادت و بدبختی فرد نقش اساسی دارد. ازدواج فرمان الهی جهت ایجاد صمیمیت و زوجیت دائمی بین مرد و زن و یکی شدن دو نفر میباشد. زن و مرد باید بدانند که بخش مهمی از خوشبختی و یا بدبختی آنها در رابطه با همسر ایشان است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی خانوادگی به وجود میآید به خاطر این است که دختر و پسر همسر متناسب با خود را انتخاب نکرده و چه بسیار دیده میشود که عدم تناسب در ازدواج زندگی را به تباهی و بدبختی کشانده و بسیاری از مشکلات و اختلافات را در زندگی مشترک موجب شده است. هم چنین نداشتن معیارهای درست و اهمیت ندادن به خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی همسر، از علل عمده طلاق محسوب میشود. اگر ازدواج تا حد معقولی بر اساس معیارهای صحیح صورت گیرد، تا حدی میتوان مطمئن بود که شالوده استواری برای خانواده و تربیت فرزند بنا شده است و برعکس چنان چه تنها براساس احساسات و تمایلات زودگذر و ملاکهای مادی و ظاهری و شاخصهای واهی صورت گیرد، میتواند در وحدت و انسجام خانواده و تربیت فرزندان و بهداشت روانی آنها مشکل ایجاد کند و برای کلیت جامعه و تأمین اهداف اجتماعی، معضلات جبرانناپذیری را سببساز گردد .
نسل جوان، بهترین و سازندهترین نیروهای هر جامعه بوده، سازندگی، پیشرفت و تعالی جامعه بستگی به تلاش و همت این قشر از جامعه دارد. انتخاب شغل و نیز ازدواج، مهمترین مسایل بزرگسالی را در جوامع غربی تشکیل میدهند. با توجه به فرهنگ کشور ما و نقش مذهب در آن و نیز سنتهای دیرین و پایبندی جامعه ایرانی به سنن و آداب، اینگونه به نظر میرسد که در کشور ما ازدواج و تشکیل خانواده مهمتر از شغلیابی باشد که نمود آن بیشتر در بین جنسیت زن می باشد. دانشجویان به دلیل مشغله درسی و طولانی بودن زمان تحصیل و عملاً بر کنار ماندن از بازار رسمی کار برای مدتی قابل توجه، بیش از سایر جوانان درگیر مشکلات ازدواج و تشکیل خانواده میباشند.
مطالعه معیارهای انتخاب همسر در بین دانشجویان به دلیل شرایط خاص آنها پژوهشی جذاب، قابل توجه و جالب میباشد. زندگی در دانشگاه و محیط دانشجویی، یعنی محیطی که افراد مختلف از فرهنگها، قومیتها، پایگاههای اجتماعی مختلف و افکار و عقاید متفاوت را در خود جای داده است و در آن دوری فرزندان از والدین و کاهش تماس و ارتباطشان با آنها در نتیجه کاهش کنترل و نظارت خانواده، دانشجویان را در شرایطی خاص قرار داده که باعث میشود در زمینه انتخاب همسر با مسایلی روبرو شوند. با توجه به این شرایط، بررسی معیارهای همسرگزینی در بین آنها و عوامل مؤثر بر این معیارها قابل توجه است.
ذکر این نکته خالی از فایده نیست که در مطالعه بر روی معیارهای همسرگزینی، باید همواره این نکته را در نظر داشت که متأسفانه ملاکهایی نیز همواره وجود دارند که اتخاذ صرف آنها از طرف هر یک از زوجین، باعث بنیاد نهادن بی پایه و اساس است. برخی از آن ملاکها عبارتند از: ازدواج فقط برای پول، ازدواج به خاطر ترک خانه والدین، ازدواج با یک فرد به خاطر علاقه والدین به او، عادت به ارتباط درازمدت، ازدواج به خاطر فرزنددار شدن و البته ازدواج اجباری.
1-1- بیان مساله
ممکن است هر روز تعداد زیادی از زن و شوهرها را در کنار یکدیگر ببینیم. شاید گاهی چنین به نظر برسد که برخی از این زوجها هیچ تجانسی با هم ندارند و گاهی ممکن است از دیدن زوجی که گویی فقط برای یکدیگر ساخته شدهاند به شگفت آییم.
هر چند که نمیتوان قاعدهای کلی را حتی به یک زمان یا مکان خاص تعمیم داد اما با مطالعه اسنادی که موجود است متوجه می شویم در گذشته، زن و مرد، کمتر در ازدواج خود نقش داشتهاند، زیرا ازدواج، بیشتر به عنوان وسیلهای در خدمت منافع جمع بوده است. لذا توافق اطرافیان در این امر مهم بوده است. هر چند ازدواجهایی نیز صورت میگرفته که زن و مرد بدون توجه به خواست اطرافیان، یکدیگر را گزینش مینمودند لیکن شمار چنین ازدواجهایی بسیار کمتر از نوع دیگر بوده است. در این دوره طولانی اصل اساسی، گزینش همسر توسط دیگران بوده است اما در همین دوره نیز تنوعاتی به چشم میخورد. چنانکه در فراخور نیاز، جهت انتخاب همسر برای پسر، در دورهای به ثروت و دارایی دختر و زمانی دیگر به قابلیتها و تواناییهای شخصی او توجه میشده است. اما در دوره صنعتی این امکان برای زن و مرد به وجود آمد که در مهمترین تصمیم زندگی خود، نقش فعالی داشته باشند، زیرا در این دوره ازدواج مانند گذشته یک ضرورت اقتصادی یا سیاسی نبود بلکه به قصد تکمیل شخصیت و برای نیل به هدفهای شخصی مطرح میشد. بنابراین طبیعی بود فردی که تقریباً از بند ضرورت اقتصادی و سیاسی ازدواج خارج شده بود میتوانست به ویژگیهای شخصی همسرش بیندیشد. هر کسی را متناسب با خود نداند و دست به گزینش زند. اما این تحول در همه جا به طور همزمان ایجاد نشد به طوری که حتی امروزه نیز در برخی جاها ازدواجهای اجباری و یا با واسطه دیده میشود. اما برخلاف دورههای قبل که ازدواج در خدمت اهداف و منافع جمعی بوده است امروزه بیشتر ازدواجها با هدفهای شخصی صورت میگیرد. در این باب جامعهشناس به دنبال آن است که بداند افراد یک جامعه براساس چه ملاکها و معیارهایی و با اولویت دادن به کدام ارزشها شریک زندگی خود را برمیگزینند. بنابراین میتوان گفت که خانواده و لزوماً همسرگزینی از تغییر و تحولات ساختار اجتماعی متأثر میشوند، به عبارت دیگر همسرگزینی به عنوان سنگ بنای اولیه تشکیل خانواده تحت تأثیر تغییر و تحولات ساختار اجتماعی- اقتصادی پیرامون خود دگرگون میگردد.
جامعه در حال تحول و گذار ما، از نظر فرهنگی در حال تجربه تغییرات سریع معیارهای همسرگزینی از ملاکهای سنتی به مدرن و از شیوههای بسیط به روشهای پیچیده و متنوع همسریابی است. سنتها قدیم ازدواج اکثراً در حال فروپاشی و دگرگون شدن به سمت معیارهای جوامع پیشرفته میباشد؛ به جای آنکه ازدواج مانند قبل یک کار جمعی و خانوادگی و مشارکتی با مسئولیت جمع باشد گاه به تصمیمگیری فردی جوانان و انتخاب شخصیشان بدل شده است. غیر از عدم شفافیت ارزشها و هنجارها در انتخاب همسر، لازم است به دغدغههای ساختاری و اجتماعی اشاره شود که احتمالاً میباید به تغییرات جمعیتی ناشی از انبوه متولدین سالهای اولیه انقلاب، مسئله جنگ تحمیلی و بحران اقتصادی رکود و بیکاری جوانان (حتی پس از اتمام تحصیلات) و…. بالا رفتن سن ازدواج و ایجاد تأخیر در آن که به خاطر مضیقههای موجود، اشاره کرد. تأخیر در ازدواج حداقل، به سبب اینکه در فرهنگ و مذهب ما روابط دو جنس خارج از ازدواج مجاز نمیباشد خود مسئله است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی باتوجه به دیدگاههای منفی در مورد طرحها و برنامههای رژیم گذشته، برنامه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده به طور موقت متوقف شد و در حدود 8 سال (1357-1365) رشد جمعیت به مرحله خطرآفرینی رسید. اکنون جمعیت ایران با نرخ رشد بین 5/1 تا 7/1 در حال افزایش است. متوقف نمودن رشد جمعیت در کشور ما به دلیل این که بخش کثیری از جمعیت کشورمان جوان هستند دشوار است، برای پایان دادن به رشد سریع جمعیت، باید تعداد افراد یک خانواده کامل به پایینترین حد جایگزینی تقلیل یابد (میری آشتیانی، 1382: 57). «ساختار سنی سبب شده که در دهه 90 تعداد جوانان با فاصله سنی میان 40-25 سال بسیار زیاد باشند، در نتیجه ما در جامعه با جمعیت بزرگی روبرو هستیم » (میرزایی، 1384). این کثرت جمعیت جوان با توجه به فطری و حیاتی بودن نیاز آنان به ازدواج ضرورت این گونه مطالعات را بیشتر میکند.
از مشکلات اجتماعی مضیقهساز دیگر برای دستیابی جوانان به کار و شروع یک زندگی مشترک مهاجرت و حرکت مکانی جمعیت از روستاها به شهرها به طور بیرویه میباشد که در این مورد با مشکل توزیع نامتوازن روبرو هستیم و بالاخره اینکه رشد جمعیت فعال سبب افزایش نرخ بیکاری به نسبت رشد جمعیت شاغل شده است و این امر یکی از چالشهای مهم دهه 90 است که دولت با آن روبروست. بدیهی است که پیامد مشکلآفرین آسیبهای اجتماعی فوق در ارتباط با موانعی در راه ازدواج بوده که اولین آن به تعویق افتادن ازدواج جوانان است که مانند زودرسی ازدواج امری نامطلوب میباشد.
در حال حاضر شواهد حاکی از این میباشد که سن ازدواج روز به روز رو به افزایش است (که این خود ناشی از تحول در معیارهای گزینش همسر است) اما از آن طرف، سن بلوغ جنسی کاهش چشمگیری را نشان میدهد و در سالهای اخیر فاصله این دو بیشتر شده است. به تعبیر دیگر، انتظارات، ایدهآلها و هنجارهای اجتماعی، ازدواج جوانان را به تأخیر انداخته است، اما از سوی دیگر، غریزه جنسی که سراسر وجود نوجوان و جوان را تسخیر کرده و عوامل تحریککننده بیرونی از قبیل الگوهای رفتاری، چهرههای زیبا و آرایش کرده، نوارها و عکسهای مبتذل، فیلمهای سینمایی وارداتی، دسترسی به ماهواره و اینترنت علاوه بر آن، فیلمها و سریالهای داخلی مغایر با فرهنگ معنوی جامعه، باعث بلوغ زودرس در نوجوانان شده و چون همه آنها از لحاظ اخلاقی و معنوی آن چنان قوی نیستند که بتوانند با رعایت تقوا و خویشتنداری، این فاصله (بلوغ تا زمان ازدواج) را پشت سر بگذراند، امکان ابتلای آنان به انحرافات اخلاقی و بیبند و باریهای جنسی بیشتر است.
به طور کلی تحولات جدید در معیارهای همسرگزینی باعث افزایش در سن ازدواج میگردد که این امر خود افزایش احساس تنهایی و افزایش افسردگی (پیامدهای فردی) و گسترش روابط ناسالم (پیامدهای منفی اجتماعی) را در پی دارد. علاوه بر پیامدهای یاد شده، بالا رفتن سن ازدواج میتواند تبعات اجتماعی و روانی نیز به همراه داشته باشد. با توجه به کوتاه و زودرس شدن سن بلوغ جنسی در جامعه، شکاف و طولانی شدن آن و عدم تأمین نیازهای روحی و جسمی جوانان، مشکلات روحی، روانی و نابهنجاریهای اجتماعی را به دنبال دارد و باعث ایجاد بحرانهای شخصیتی واجتماعی میشود. ازدواج در سنین بالاتر به آن معنا است که جوانان باید دورههای طولانیتر را در خویشتنداری جنسی (الزام اخلاقی مالتوس) بگذرانند، که این خود باعث وارد شدن فشار روحی، روانی، افسردگی، اضطراب و به وجود آمدن بسیاری از امراض روانی دیگری در آنان میشود. همچنین ازدواج در سنین بالا علاوه بر این، باعث ایجاد فاصله بین والدین و فرزندان میشود. به موجب فاصله نسلی، شکاف و در مواردی تضاد نسلی به وجود میآید و همین امر همراه با بزرگ شدن بچهها اختلاف سلیقه و نگرشهای متفاوتی را در درون خانواده پدید میآورد.
بدیهی است با گذشت زمان الگوی ازدواج در جامعه ایرانی در حال تغییر است. افزایش سن ازدواج در جامعه ایرانی به ویژه در روستاها نشاندهنده تحول عمیق در نگرش خانوار نسبت به ازدواج فرزندان آنها و حاکی از تحولاتی است که زودرسی ازدواج را در کل جامعه و به ویژه در جامعه روستایی تضعیف کرده است. پدیدهای که مجموعه عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در آن مؤثر بودهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-08-14] [ 06:29:00 ق.ظ ]
|