چکیده
این پایان نامه با مروری دقیق و گسترده بر ادبیات روش زنجیرهی بحرانی در سیستم
کنترل پروژه سعی در ارائهی مدلی بر اساس UML برای آن داشته است تا از سویی پایهای
برای ایجاد یک نرمافزار فراهم گردد و از سویی دیگر کاستیهایی که در این متدولوژی وجود
دارد مشخص گردد تا بتواند مورد بررسی و تحقیقات آینده قرار گیرد. مطالعهی ادبیات به
ادبیات زنجیرهی بحرانی بسنده نکرده و در تمام تئوریهای حواشی این متدولوژی ادامه یافته
است. این تئوریها از سویی به ریاضیات پیچیدهای مانند حل RCPSP و از سویی دیگر به
تئوریهای مدیریتی دمینگ و نظریهی محدودیتها میرسد.
حاصل بررسیهای به عمل آمده مشخص ساخت که به لحاظ عملی نقاط ضعفی در این
سیستم وجود دارد، که میتوان به چگونگی تعیین اندارهی بافر، نحوهی زمانبندی سیستم در
طول اجرای پروژه و الگوریتم زمانبندی اشاره کرد.
پس از انجام این مطالعات مدللuml لبرای این متدولوژی توسعه یافت.. هر بخش
بسته به زمینه و پیچیدگیهای خود در درجات مختلف مبسوط و رسم گردیده است و در مورد
گزینههای مختلف اجرا نیز توضیحاتی داده شده است.
حاصل این تحقیق مدل uml ای برای دو بخش زمانبندی و کنترل است. این مدلها از
دیاگرامهای اولیه که از دیدگاه کاربر سیستم را نمایش میدهند شروع و تا نمودارهای استاتیک
و دینامیک سیستم پیش میروند. در برخی مواقع الگوریتمهایی برای پیادهسازی نمودار ها نیز
یک مطلب دیگر :
ارائه شده است.
به این ترتیب این پایان نامه از سویی یک راهنمای پراتیک را در اختیار قرار میدهد تا
بتوان با پیروی از آن به پیادهسازی این روش– چه با استفاده از رایانه و چه به صورت دستی
– اقدام کرد، و از سویی دیگر یک تصویر غنی
1
از این متدولوژی ارائه میکند تا بتوان به صورت
شفاف آن را مطالعه و مورد بررسی قرار داده کاستیهایی آن را مشاهده و بتوان در رفع آنها
اقدام کرد.
مقدمه
مدرنیته پیشرفت مداوم است و پیشرفت رقابت را به مفهوم پیشتر بودن
میافریند. در این میان زمان نیز دچار واژگونی در مفهوم و کاربرد شد. آنچه در دوران مدرنیته
حایز اهمیت است هر چه سریعتر پیش رفتن است.برای پیشرفت سریع ناچار از به کارگیری
نیروهایی هستیم که به طور موازی بر روی یک پروژه و برای رسیدن به یک هدف کار میکنند.
اما مساله به این سادگی حل نمیگردد. برای کار یک تیم بزرگ نیازمند مدیریت صحیح و
سریع آن هستیم تا بتوانیم از آشفتگی جلوگیری کنیم. این مساله باعث گردید تا علم کنترل
پروژه به وجود آید. هدف از این دانش چگونگی مدیریت یک تیم بزرگ از مهندسین کارگران
و کارمندان بود به صورتی که بتوانند در سریعترین زمان ممکن انجام یک پروژه را به انتها
برسانند. در کنار زمان عوامل دیگری نیز در کار هستند، بودجه و اهداف از پیش تعیین شده
برای پروژه از جمله مسایلی هستند که باید در اجرای هر پروژه مورد توجه قرار گیرند. روش
بهینهی اداره کردن مثلث زمان، بودجه و اهداف تمام آن چیزی که مدیریت و کنترل پروژه
سعی در رسیدن به آن داشته و دارد.
متاسفانه به گواهی تاریخ این دانش در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده
است و از سوی دیگر تمام پیشرفت این دانلش پس از اختراع نمودارگانت در سالل ۱۹۱۰
پیشرفت انقلبی نداشته است تا اینکه در دهلهی پیش دکتر گلدرت
1تئوری محدودیتهای
1 Goldratt
خویش را برای سیستم کنترل پروژه سازگار کرد و آنچه سیستم کنترل پروژهی زنجیرهی
بحرانی نامیده میشود به وجود آمد. این سیستم سعی بر این دارد تا با استفاده از جدیدترین
تئوریهای مدیریت بتواند راه حلی برای معضل کنترل پروژه بیابد. اگر چه این روش کنترل
پروژه به لحاظ تئوریک بسیار جالب توجه به نظر میرسد اما در عمل مشکلت و نقاط تاریک
فراوانی رد پیش روی آن قرار دارد.
با این که بیش از یک دهه از معرفی این سیستم جدید کنترل پروژه میگذرد و
با تمام کاستی های سیستم کنترل پروژه سنتی، اما هنوز این سیستم در میان کنترل و مدیریت
صنعتی پروژه ها جایگاه خود را پیدا نکرده است و در عمل سیستم کنترل پروژه CCPM
نتوانسته است جایگاه خود را پیدا کند. این مساله با توجه به مشکلتی که سیستم فعلی دارد
بسیار تعجب بر انگیز است .
با توجه به مورد توجه قرار گرفتن روش زنجیره ی بحرانی در تئوری, نگگارنده
دلیل این مساله را عدم ارائه مناسب و قابل درک از این متدولوژی میداند. عدم وجود
الگوریتمی مناسب و مشخص برای پیاده سازی این روش و نیز عدم وجود نرم افزارهایی که
بتوانند این شیوه را به آسانی پیاده سازی کنند باعث شده است تا این شیوه هنوز در صنعت
مهجور بماند.
[دوشنبه 1399-08-12] [ 08:03:00 ب.ظ ]
|