: حیازت آب های مباح
مطابق مقررات قانون مدنی حیازت آب های مباح به طرق زیر امکانپذیر است:
- احداث نهر یا مجری و متصل کردن آن به رودخانه، به این معنی که هر کس بتواند با احداث نهر یا مجری و انداختن آب مباح در آن، مالک آب آنها شود.
- کندن چاه و قنات، قبل از ورود به این مبحث لازم است اشاره مختصری هم به معنی حیازت مباحات داشته باشیم، ماده ۱۴۶ قانون مدنی در تعریف حیازت میگوید: «مقصود از حیازت تصرف و وضع ید است با مهیا کردن وسائل تصرف و استیلا».[۱]
«حیازت مباح» عمل حقوقی است و در صورتی سبب تملک میشود که با این قصد انجام شود.[۲]
بر اساس قاعده کلی، برای تملک آب مباح باید آن را حیازت کرد. حیازت آبهای زیرزمینی و یا آبهای تحتالارضی با حفر چاه و قنات امکانپذیر بوده، و حیازی آبهای سطحی یا آبهای روی زمین به وسیله کندن مجری و نهر و وصل کردن به رودخانه و دریا به دست میآید. لذا پس از ورود آب مباح در نهر یا مجری یا قنات، آب حیازت شده به مالک آنها تعلق گرفته و دیگر از مشترکات عمومی و مباحات محسوب نمیشود. یکی دیگر از روش حیازت آب برداشتن آب مباح از منبع است. به این طریق که ممکن است کسی مقدار آب مباح از رودخانه یا چشمه مباح را به قصد تملک بردارد، این عمل نیز حیازت محسوب و موجب مالکیت است هر چند که قانون مدنی صریحاً آن را ذکر نکرده باشد.[۳]
آب تا زمانی که در رودخانه یا در دریاست مباح میباشد. پس از آنکه در نهر یا حوض یا ظرف ملکی شخصی داخل گردید، ملک صاحب آن میگردد.[۴] آب های مباح را بر اساس مقررات قانون مدنی به ۲ صورت میتوان حیازت نمود و پس از حیازت مالک آنها شد: یکی آنکه آب را از مجرای خود بردارد و در ظرف مخصوص به خود بریزد. مثلاً آن را در حوض و امثال آن وارد نماید. در این صورت حیازت کننده مالک آن آب میشود و مثل سایر املاک متعلق به خود مالک حق هر گونه تصرفی را در آن میتواند بنماید و از تصرف و تعرض دیگران جلوگیری نماید. دوم آنکه در زمین و املاک خود یا در زمین مباح، مبادرت به حفر نهر نماید و به قصد حیازت آب آن و نهایتاً نهر را به آب عمومی متصل کند و آب را در آن نهر جاری سازد در این صورت هم مالک نهر میشود.[۵]
حیازت آبهای مباح در حقوق کنونی به صورت گذشته باقی نمانده است. بر طبق قانون حفظ و حراست منابع آبهای زیرزمینی کشور مصوب ۱۰/۳/۱۳۴۵ حفر چاه و قنات زیر نظر وزارت آب و برق قرار گرفت و مواد ۲ و ۳ قانون مزبور به دولت اجازه داده در هر جا که مصلحت بداند، بتوان کندن چاه و قنوات را ممنوع یا موکول به اذن خود بنماید. با این ترتیب آب های مباح به صورت یکی از اموال عمومی از طرف دولت اداره میشود و دولت برای حفظ و نگهداری و اداره بهتر آنها میتواند در حقابهها تجدیدنظر بکند و پروانه مصرف را آن چنان که خود او مفید و عادلانه میداند صادر کند و بر چگونگی استفاده از چاهها نیز دولت نظارت کامل دارد. بنابراین در نظام کنونی استفاده از بیشتر مباحات شایع مانند زمین و آب در نظارت کامل دولت است و به نظر میرسد ماده ۱۴۹ ق.م. و مواد بعدی با تصویب قانون آب و نحوهی ملی شدن آن مصوب ۲۷/۴/۱۳۴۷ منسوخ شده و مسئله تملک آب منتفی گردیده است.
[۱]. کاتوزیان، ناصر، دوره مقدماتی حقوق مدنی، نشر دادگستر، چاپ دوم، سال ۱۳۷۸، ص ۷۳٫
[۲]. همان، ص۷۴٫
[۳]. صفایی، سید حسین، بررسی تطبیقی و تحلیلی قوانین آب کشور، انتشارات معاونت پژوهشی مدیریت منابع آب ایران، سال ۱۳۷۹، ص۱۳۶٫
[۴]. امامی، سید حسن، پیشین، ص۱۳۶٫
[۵]. کاتوزیان، ناصر، قانون مدنی در نظم کنونی، نشر دادگستر، چاپ دوم، سال ۱۳۷۷، ص۷۶٫
[جمعه 1400-02-31] [ 11:57:00 ب.ظ ]
|