2-1-4-2-یادگیری سازمانی…………………………………………………………………………………………………19

2-1-4-3-مدیریت دانش……………………………………………………………………………………………………..19

2-1-4-4-توسعه و بهبود سازمانی……………………………………………………………………………………….20

2-1-5-ضرورت بکارگیری و ارتقاء هوش سازمانی……………………………………………………………………………………21

2-1-6- ابعاد هفت گانه هوش سازمانی………………………………………………………………………………………………………22

2-1-6-1-چشم انداز راهبردی……………………………………………………………………………………………..22

2-1-6-2-سرنوشت مشترک…………………………………………………………………………………………………22

2-1-6-3-میل به تغییر ……………………………………………………………………………………………………….23

2-1-6-4-اتحاد و توافق………………………………………………………………………………………………………23

2-1-6-5-کاربرد دانش………………………………………………………………………………………………………..23

2-1-6-6-فشار عملکرد ……………………………………………………………………………………………………..24

2-1-6-7-روحیه………………………………………………………………………………………………………………..24

2-2- خلاقیت

2-2-1- تعاریف ………………………………………………………………………………………………………………………24

2-2-2- عوامل موثر بر وجود خلاقیت در سازمان…………………………………………………………………………26

2-2-3- ویژگی سازمان­های خلاق……………………………………………………………………………………………..30

2-3- کتابخانه

2-3-1-سازمان کتابخانه………………………………………………………………………………………………………………………………..32

2-3-2-ویژگیهای سازمان و مقایسه آن با کتابخانه……………………………………………………………………………………….32

2-3-3-کتابخانه های دانشگاهی……………………………………………………………………………………………………………………34

2-4- پژوهشهای خارج  از کشور………………………………………………………………………………………………..35

2-5- پژوهشهای داخل کشور……………………………………………………………………………………………………..37

فصل سوم: روش تحقیق

3-1- روش پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………45

3-2-جامعه آماری و محیط پژوهش……………………………………………………………………………………………45

3-3- حجم نمونه……………………………………………………………………………………………………………………..45

3-4- متغیرها ……………………………………………………………………………………………………………………………………………46

3-5- ابزار گردآوری اطلاعات………………………………………………………………………………………………………………………47

3-6-روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل…………………………………………………………………………………………………………..48

3-7-محدودیتهای تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………..48

3-8- ملاحظات اخلاقی ……………………………………………………………………………………………………………48

فصل چهارم: نتایج

4-1-مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………50

4-2-آمار توصیفی …………………………………………………………………………………………………………………….50

4-3- آمار استنباطی……………………………………………………………………………………………………………………68

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

5-1- بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………….93

5-2- پیشنهادات……………………………………………………………………………………………………….98

فهرست منابع و مأخذ

منابع فارسی ……………………………………………………………………………………………………………………………100

منابع غیر فارسی……………………………………………………………………………………………………………………….106

پیوست ها

پرسشنامه هوش سازمانی…………………………………………………………………………………………………………..110

پایان نامه

 

پرسشنامه خلاقیت……………………………………………………………………………………………………………………..116

چکیده انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………121

چکیده

نظریه هوش سازمانی دکتر کارل آلبرخت به دنبال آن است که با سنجش وضعیت هوشمندی سازمان­ها، توانایی­ها و ضعف­های آنها را شناسایی و بر اساس نتایج به دست آمده راهکارهای لازم را ارائه نماید. مؤلفه­های هوش سازمانی از نظر کارل آلبرخت چشم انداز راهبردی، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، اتحاد و توافق، روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد می­باشد. از سوی دیگر خلاقیت و تولید افکار و اندیشه­های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمان دارای اهمیت است و این مهم در سازمان از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. مسئله این پژوهش حول محور مولفه­های هوش سازمانی و خلاقیت است تا تعیین شود کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی شهر اهواز از چه سطح هوش سازمانی برخوردار هستند؟ و نیز رابطه هوش سازمانی آنان با خلاقیت چگونه است.

روش کار: جامعه آماری شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی شهر اهواز بوده  که تعداد آنها 134 نفر می­باشند. ابزار پژوهش استفاده از پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی کارل آلبرخت و پرسشنامه خلاقیت رند سیپ بوده است. بعد از توزیع پرسشنامه­ها تعداد 105 پرسشنامه تکمیل شده برابر با 4/78 دریافت گردید.

یافته های تحقیق: نتایج ارتباط معنی­داری بین هوش سازمانی(به طور کلی)‌ و خلاقیت در سطح معنی­داری 000/0 ، نشان داد. ولی هیچ یک از مؤلفه­های هوش سازمانی رابطه معنی­داری را با خلاقیت نشان ندادند 05/0. p> با توجه به یافته­های پژوهش می­توان این نتیجه را گرفت که هوش سازمانی و خلاقیت در نمونه­های مورد مطالعه بسیار ضعیف می­باشد. این سازمان­ها بایستی به همه مؤلفه­های هوش سازمانی به صورت یکسان توجه نمایند و زمینه ساز پرورش خلاقیت در کتابداران باشند.

     کلید واژه: هوش سازمانی- خلاقیت- چشم انداز راهبردی- سرنوشت مشترک- میل به تغییر-اتحاد و توافق- روحیه- کاربرد دانش- فشار عملکرد- کتابخانه­های دانشگاهی

1-1-   مقدمه

امروزه، از هوش به عنوان توانایی کسب دانش یاد می­کنند و مناسب­ترین راه اندازه­گیری هوش را میزان یادگیری فرد میدانند؛ به این معنی که فرد با چه سرعتی میتواند یادگرفته و دانش را بدست آورد. سیستمها یا سازمان­های فاقد هوش، سیستم­هایی هستند که قادر به یادگیری نمی­باشند گرچه این سیستم­ها می­توانند حاوی دانش باشند اما نمی­توانند خودشان دانش را از تجربیات و آزمون و خطا بدست آورند( ایکاف ، 1382؛ ترجمه شریعتی ،مردانی، مریدی ؛ نقل در اثر ملائیان و اسلامیه ،1389).  در محیط­های پویا، سازمان­ها با یک سلسله مسائل ناخواسته و موقعیت­های پیش بینی نشده روبرو هستند. با بکارگیری الگوهای تعاملی بین اعضا، فناوری­ها، فرهنگ و فرایندها، یک سازمان می­تواند با شرایط دشوار به خوبی روبرو شود.  امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبل ها که نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان­­دهنده تغییر نگاه سازمان­ها و متفکران سازمانی بر رویکردهای­­ نوین به مقوله هوش است. یکی از انواع هوش، هوش سازمانی[1] است که ما را برای تصمیم­­گیری سازمانی توانمند می­سازد .آلبرخت[2] نویسنده کتاب ” قدرت اذهان در کار”  نظریه هوش سازمانی را ارائه می­دهد. وی هوش سازمانی را بعنوان ظرفیت و حرکت ذهنی یک سازمان در حرکت قدرت ذهنی­اش و تمرکز این قدرت ذهنی در تحقق رسالت سازمان تعریف می کند (خدادادی و همکاران، 1389،ص157-156).

نظریه هوش سازمانی به دنبال آن است که با سنجش وضعیت هوشمندی سازمان­ها، توانایی­ها و ضعف­های آنها را شناسایی و بر اساس نتایج به دست آمده راهکارهای لازم را برای بهبود هوش سازمانی و در نهایت بهبود عملکرد سازمان ارائه نماید(جعفری و فقیهی 1388، ص 48). یکی از بزرگترین چالش­­های مدیریت امروز چگونگی ایجاد نسلهای جدیدی از سازمان­های هوشمند است. از سوی دیگر خلاقیت و تولید افکار و اندیشه­های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمان دارای اهمیت ویژه­ای است و این مهم در سازمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. امروزه سازمان­هایی موفق هستند و می­توانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات دهند که دائما افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی نمایند و این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر است (پوراحمد و سلیمانی نژاد، 1389، ص 1). خلاقیت در حکم رمز بقا و موفقیت افراد و سازمان­ها شناخته شده است. تحولات پر شتاب جهانی در علم و تکنولوژی، صنعت و مدیریت بسیاری از سازمان ها و شرکت­های موفق جهان را بر آن داشته که اهداف و گرایش خودرا در جهت بکارگیری خلاقیت هدایت کنند. صاحبنظران خلاقیت را محور حرکت جهانی در قرن 21 می دانند. جو سازمانی باز و پذیرنده تغییر و تحول، شرایط را برای بروز خلاقیت فراهم می کند (شهر آرای و مدنی پور1375؛ نقل در اثر نسبی، 1388 ص 3-1).

از آنجا که یکی‌ از ارکان‌ اساسی‌ جوامع‌ دانشگاه‌ها هستند، کتابخانه‌ دانشگاهی‌ می‌تواند در زمینه‌ رفع‌ مشکلات‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌، فنی‌، اقتصادی‌، سیاسی‌ و اداری‌ تسهیلات‌ ویژه‌ای‌ را فراهم‌ آورد و موجبات‌ ترقی‌ عملکردهای‌ دانشگاه‌ شود. بدین‌ ترتیب‌ هدف‌ اصلی‌ یک‌ کتابخانه‌ دانشگاهی‌ ‌، مشارکت‌ و فعالیت‌ در امر آموزش‌ است‌ و در

یک مطلب دیگر :

متن پایان نامه : اجرای عین تعهد

 اجرای‌ اهداف‌ آموزش‌ عالی‌ نقش‌ اساسی‌ دارد. کتابخانه‌ در سیستم‌ دانشگاه‌ وسیله‌ای‌ است‌ که‌ باید دانشگاه‌ را در رسیدن‌ به‌ هدف‌ کمک‌ کند. همچنین کتابخانه­ها یکی از نهادهای مهم اجتماعی هستند و باید به طور مستمر قابلیت­ها و توانایی­های ذهنی خود را ارتقاء بخشیده و با ساز و کارهای مناسب و متناسب با نیازهای افراد و جامعه امکان تحقق هدفها را فراهم سازند. نظریه­ی هوش سازمانی به این کتابخانه­ها کمک میکند تا توانایی فکری و ذهنی خود را به عنوان یک سازمان هوشمند ارتقاء داده و رسالت و مأموریتهای خود را هوشمندانه محقق سازند. با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت‌هایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان‌هایی باشد که بتوانند با فکری خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه‌ای که انسان‌ها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره­گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. انگیزش در افراد برای بروز تفکر جدید و خلاق زمانی افزایش می­یابد که محیط مناسب برای بروز خلاقیت فراهم باشد. در محیط خلاق افراد به یکدیگر اطمینان و اعتماد دارند و می­توانند­ ریسک­های روانی را برای ابراز کردن ایده­­های خود بپذیرند. استعدادهای ذاتی و خلاقیت افراد اساس داشتن جامعه­ای خلاق است. لذا توجه به مطالب فوق انگیزه­ای شد جهت انتخاب موضوع پایان نامه حاضر.

1-2- بیان مسأله

کارل آلبرخت نویسنده المانی و یکی از پیشگامان اصلی در زمینه طراحی مدل هوش سازمانی است. وی هوش سازمانی را بعنوان ظرفیت بهره­گیری از قدرت ذهنی سازمان در عالم واقعیت و متمرکز سازی آن برای تشخیص ماموریت سازمانی تعریف می­­­کند، و آن را بعنوان مجموع هوش­های فردی می­داند که بر بهره­وری و رفتار سازمان تاثیر می­گذارد. تاکید اصلی آلبرخت بر قدرت  ذهنی کارکنان می­باشد. آلبرخت برای تبیین هوش سازمان هفت متغیر شامل:  چشم انداز راهبردی[3]، سرنوشت مشترک[4]، میل به تغییر[5]، اتحاد و توافق[6]، روحیه[7]، کاربرد دانش[8] و فشار عملکرد[9] را بعنوان مدل ارائه می­دهد (آلبرخت، 2003؛ نقل در اثرغفاری آشتیانی ،1390، ص228). از طرف دیگر سازمان­ها برای رسیدن به هدف­های نسبتاً مشخصی به وجود می­آیند و فعالیت­های مستمری را برای رسیدن به آن هدف­ها انجام می­­دهند. البته هر سازمانی ویژگی خاص خود را دارد که عبارت اند از: مرزهای تقریباً ثابت، سلسله مراتب اداری و نوعی نظم مدبرانه، یک سیستم ارتباط و یک سیستم انگیزشی که موجب می­شود افراد در سایه همکاری با یکدیگر برای دستیابی به هدف­های مشترک، تلاش کنند(اسکات 2001؛ ترجمه بهرنگی؛ نقل در اثر الهیان و زواری، 1388).

هوش سازمانی به معنای داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی است که بر سازمان تاثیر می­گذارد. از جمله این عوامل؛ مشتریان، ارباب رجوع، رقبا، محیط اقتصادی، فرهنگی، فرایندهای سازمانی (مالی­، اداری، حفاظتی، تولیدی­، بودجه)، که بر کیفیت تصمیمات مدیریتی تاثیر بسزایی دارد (کاوسی، رزقی،1389،ص 128). امروزه سازمان­ها با شرایط دائماً متغیر در محیط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه هستند. واکنش موفقیت­آمیز و پویای سازمان­ها بستگی به توانایی آنها درارائه­­ی اطلاعات مرتبط و یافتن به موقع راه حل مناسب برای مشکلات مواجه شده دارد. با توجه به این امر نظریه پردازان سازمانی، بر طراحی توانایی­های فکری سازمان و از جهتی دیگر بر یکپارچگی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی توجه دارند، که در نتیجه این روند، مفهوم جدید تئوری­های سازمانی است که از آن به عنوان هوش سازمانی نام برده می­شود(سیمیک 2005؛ نقل در اثر عرفانی خانقاهی و جعفری ، 1389).

گلین[10]( 1996) معتقد است هوش سازمانی حاصل اجتماع و تعامل هوش تک تک اعضای سازمان است. هوش سازمانی فرایندی اجتماعی است که تئوری های آن بر اساس تئوری های هوش انسانی طرح ریزی شده است.

یکی از جنبه­های اصلی تفکر یا اندیشیدن خلاقیت است، فرآیندی که در ذهن فرد خلاق شکل می­گیرد. برای ایجاد و تداوم آن درافراد سازمان بایستی عادت به تفکر را در کارکنان و مدیران ایجاد کرد وقتی تفکر برای انسان سازمانی عادت شود به دنبال آن خلاقیت و تولید افکار و اندیشه­های جدید در تک تک کارکنان بعنوان یک امر روزمره و همیشگی در آمده و سازمان تبدیل به یک سازمان خلاق می شود. ارنست ویل[11]، معتقد است که یکی از روش­های مهم متبلورکردن خلاقیت، ایجاد فضای محرک، مستعد و بطور کلی خلاق است .او معتقد ا ست محیط مناسب برای بروز خلاقیت، انگیزش را در افراد برای ابراز تفکر جدید و خلاق افزایش می دهد. در محیط خلاق افراد به یکدیگر اطمینان و اعتماد دارند و می توانند ریسک های روانی را برای ابراز کردن ایده­های خود بپذیرند(پور احمد، سلیمانی نژاد ،1389،ص 8-6).

همگام با بسیاری از سازمان­های نوین، کتابخانه­ها در جوامع امروز نقش بسیار مهم و حساسی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جوامع پیدا کرده اند. کتابخانه یک سیستم پویاست و نیاز دارد که به طور مدام اطلاعاتی را کسب نموده و در مواقع ضروری برای اتخاذ تصمیمات مناسب از آنها استفاده نماید. در عصری‌ که‌ متولیان‌ تولید دانش‌، دانشگاه‌ها هستند، توجه‌ به‌ کتابخانه‌های‌ دانشگاهی‌ به‌ عنوان‌ قلب‌ دانشگاه‌ ضرورت‌ می‌یابد. این نوع کتابخانه­ها بخش جدایی ناپذیر نظام آموزشی عالی محسوب می­شوند و به عنوان مراکز گردآوری و انتقال اطلاعات علمی و فنی و کانون پاسخگویی به نیاز محققان، ناگزیر به سرمایه‌گذاری در اشاعه خدمات، تهیه منابع روزآمد و استفاده از نیروهای ذهنی خلاق و کارآمد می­باشند، و نیز بعنوان یکی از نهادهای مهم اجتماعی باید به طور مستمر قابلیت­ها و توانایی­های ذهنی خود را ارتقاء بخشیده و با ساز و کارهای مناسب و متناسب با نیازهای افراد و جامعه امکان تحقق هدفها را فراهم سازند. نظریه­ی هوش سازمانی به این کتابخانه­ها کمک میکند تا توانایی فکری و ذهنی خود را به عنوان یک سازمان هوشمند ارتقاء داده و رسالت و مأموریتهای خود را هوشمندانه محقق سازند.

از آنجا که اغلب مراجعه­کنندگان به کتابخانه­­های دانشگاهی اعضای هیأت­علمی، دانشجویان، محققان و کارشناسان می­باشند، در این میان کتابداران نقش کلیدی در موفقیت کتابخانه و تعامل با جامعه علمی کشور و نیز  ارائه خدمات مفید به کاربران ایفا می­کنند. گردآوری، سازماندهی، و انتقال اطلاعات که مایه اصلی پویایی و کفایت آموزشی و پژوهشی دانشگاه‌ها محسوب می‌شود، از وظایف اساسی کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی است؛ بنابر این کتابداران نیاز دارند تا خودشان را با دانش روز تطبیق داده و با استفاده از ابتکار و تخصص و مهارت و بر اساس شرایط مخاطبین و شرایط خارج از کتابخانه هماهنگ شوند. بدیهی است توانائی­های علمی و تکنیکی در هر شغلی وجود دارد اما آنچه که بر عملکرد تاثیر مثبت دارد ویژگی­های شخصی فرد، قدرت ابتکار و خلاقیت، قابلیت انطباق با محیط، توانایی همکاری با دیگران و ترغیب و تشویق به فعالیت می­باشد. رشد فزاینده اطلاعات در کتابخانه­­­ها و بکارگیری هریک ازمؤلفه­های هوش سازمانی در بین کتابداران، سبب می­شود جریانی از علم و دانش میان آنها جاری شود.‌ بنابراین، تجزیه و تحلیل هوش سازمانی و خلاقیت در بین کتابداران می­تواند کمک مفیدی برای بهبود خدمات و عملکرد کتابخانه­ها باشد.

همچنین بنظر می­رسد­ در برخی از کتابخانه­ها علیرغم داشتن نیروهای مستعد، بدلیل نامشخص بودن جایگاه خلاقیت و فقدان بستر رشد، توانایی­های خلاق هرز می­رود و نیز عدم وجود فاکتورهای تشویقی و انگیزه لازم، عدم استقبال مدیران از ایده­های جدید، عدم تبادل دانش در بین کارکنان، نارضایتی از فقدان ارتباط عمودی و افقی لازم، محبوس شدن در چارچوب قوانین و مقررات اداری، استخدام افراد ناکارآمد، عدم توجه کافی مسئولین به کتابخانه ها بعنوان یک مرکز اطلاع رسانی، از جمله عواملی هستند که نیاز به بالا بردن سطح  هوش سازمانی و بروز خلاقیت را ایجاب میکند. در کتابخانه­های دانشگاهی افراد زیادی به کار اشتغال دارند که به نظر می­رسد از نظر هوش سازمانی و خلاقیت متفاوت باشند، لذا مسئله این پژوهش حول محور مولفه­های هوش سازمانی و خلاقیت است تا تعیین شود: کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی شهر اهواز از چه سطح هوش سازمانی برخوردار هستند؟ و نیز رابطه هوش سازمانی آنان با خلاقیت چگونه است؟

1-3- ضرورت انجام تحقیق

گذشته تقریباً با ثبات انسان، اکنون به جریانی با تغییرات سریع و مبهم، تبدیل شده است. تغییرات سریع و روزافزون در حوزه های علوم و تکنولوژی موجب شده است که مدیریت سنتی پاسخگوی نیاز سازمان­های پیچیده امروزی نباشد. سازمان­ها برای رسیدن به هدفهای نسبتاً مشخصی به وجود می­آیند و فعالیت­های مستمری را برای رسیدن به آن هدف­ها انجام می­دهند. البته هر سازمانی ویژگی­های خود را دارد که عبارتند از: مرزهای تقریباً ثابت، سلسله مراتب اداری و نوعی نظم مدبرانه، یک سیستم ارتباط و یک سیستم انگیزشی که موجب می­شود افراد در سایه همکاری با یکدیگر برای دستیابی به هدفهای مشترک،­ تلاش کنند(اسکات 2001؛ ترجمه بهرنگی؛ نقل در اثر الهیان و زواری، 1388). ارتقاء هوش سازمانی بواسطه ارتقاء عامل­های وابسته مانند دانش سازمانی،  مدیریت راهبردی، تحلیل داده­های سازمانی و غیره می­تواند باعث ارتقاء سازمان و افزایش هوشمندی و بهره­وری سازمان گردد و نیز از این طریق می تواند نقاط ضعف و قوت را شناسایی نماید (خسروی ، 1390، ص2 ).

سازمان­ها نیز در برهه­­ای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله عصر دانش، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر مدیریت مطرح شده است خود را در جهت تغییرات شتابان و دگرگونی­ها آماده می­سازند به گونه­ای که خلاقیت بعنوان یکی از عوامل مهم بقای سازمان پذیرفته شده است بر اساس این استدلال کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تاکید بسیار دارند و در این راستا در انتخاب افراد خلاق و آینده­نگر که رهیافت­های بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند توجه خاصی مبذول داشته­اند (بیدختی و انوری ،1383ص25 ).

جایگاه بسیار مهم و کاربردی کتابخانه­ها باعث شده این مراکز علمی بیش از گذشته در کانون توجه قرار گیرند. کتابخانه­ها مانند همه سازمانها ویژگی­های خاصی از قبیل ساختار سازمانی، هدفمند بودن، قانونمند بودن، ارتباط سازمانی و سلسله مراتب دارند. گسترش فناوری نوین در کتابخانه­ها خدمات و عملکرد آن را متحول ساخته است. کتابخانه­ها در راه رسیدن به اهداف پیش بینی شده نیازمند تمرکز قدرت افراد و اطلاع همه جانبه از همه عواملی است که در سازمان موجود بوده و نیز بروز خلاقیت­های آنان می باشد؛ و از آنجا که خلاقیت یک اصل خدشه ناپذیر در پیشبرد اهداف سازمان­ها به نحو احسن می­باشد، لذا می­بایست در زمینه ایجاد آن کوشش و تلاش همه جانبه­ای از طرف مقامات بالای سازمان­ها صورت گیرد.

اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر در این است که به نظر می­رسد تاکنون در راستای کتابخانه­های دانشگاهی هیچگونه پژوهشی در ارتباط با هوش سازمانی و خلاقیت انجام نشده است. کتابخانه­ها برای رشد و افزایش قابلیت­های خود در پاسخگویی به نیازهای جدید و افزایش فعالیت­ها باید از تمامی امکانات و ظرفیت­های خود استفاده کنند؛ یکی از این ظرفیت­ها بهره­گیری از نیروی ذهنی کتابداران می­باشد. همچنین با توجه به اینکه هم اکنون هوش سازمانی و ارتباط آن با خلاقیت کتابداران به عنوان یک نیاز شناخته می­شود و موضوع جدیدی است؛ این موضوع نیازمند بحث بیشتری می­باشد تا از یک طرف کتابداران و مدیران کتابخانه­ها با مقوله هوش سازمانی و ابعاد آن بیشتر آشنا شوند و از طرف دیگر بتوانند عملکرد خویش را با توجه به ابعاد هوش سازمانی بهبود بخشند.

1-4- اهداف پژوهش

هدف اصلی: تعیین سطح هوش سازمانی کتابداران شاغل در کتابخانه­های دانشگاهی شهر اهواز بر اساس مدل آلبرخت و ارتباط آن با خلاقیت آنان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...