مالکیت منابع آب در سایر قوانین
چون آب یک ثروت ملی محسوب میشود و باید به نفع جامعه و بر طبق اصول علمی از آن بهرهبرداری گردد و به علت اینکه آب در کشور ما کمیاب است و برای اینکه از سوءاستفاده افراد و بیهوده تلف شدن آن جلوگیری شود فکر ملی شدن آبهای کشور برای استفاده و نفع عموم پدید آمد.[1] در اثر اجرای این طرز تفکر، قانون آب و نحوه ملی شدن در سال 1347 به تصویب رسید که با تصویب این قانون آب هم از شمار مباحات خارج شد و جزء اموال و مشترکات عمومی محسوب گردید و ترتیب و تقسیم و بهرهبرداری آن به عهده وزارت آب و برق سابق قرار گرفت. ماده یک قانون مذکور در این خصوص مقرر میداشت: «کلیه آب های جاری در رودخانهها و انهار طبیعی و درهها و جویبارها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی و همچنین سیلابها و فاضلابها و زه آبها و دریاچهها و مردابها و برکههای طبیعی و چشمهسارها و آبهای معدنی و منابع آب های زیرزمینی ثروت ملی محسوب و متعلق به عموم است و مسئولیت حفظ و بهرهبرداری این ثروت ملی و احداث و اداره و تأسیسات توسعه منابع آب به وزارت آب و برق محول میشود».
در تکمیل و اصلاح قانون فوقالاشعار قانون دیگری در همین زمینه با عنوان قانون توزیع عادلانه آب به تصویب رسید، به موجب ماده یک این قانون که مقرر میدارد: «بر اساس اصل 45 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آبهای دریاها و آبهای جاری در رودها و انهار طبیعی و درهها و مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی و سیلابها و فاضلابها و زهآبها و دریاچهها و مردابها و برکههای طبیعی و چشمهسارها و آبهای معدنی و منابع آبهای زیرزمینی از مشترکات بوده و در اختیار حکومت اسلامی است و طبق مصالح عامه از آنها بهرهبرداری میشود. مسئولیت حفظ و اجازه و نظارت بر بهرهبرداری از آنها به دولت محول میشود».
از تاریخ تصویب این قانون در هر ناحیه و منطقه وزارت نیرو مکلف است پروانه مصرف معقول با قید حجم آب قابل تحویل برای امور کشاورزی یا صنعتی یا مصارف شهری برای مصرفکنندگان صادر نماید.
با تصویب این ماده مالکیت خصوصی و شخصی آب از اشخاص محدود و حتی سلب گردیده است، ولی به نظر میرسد چشمههای اختصاصی و قنوات و چاهها به علت اینکه مالک شخصی و خصوصی هم میتوانند داشته باشند این ماده شامل این منابع آب اختصاصی اشاره شده نمیباشد، چون بعضی از چشمهها و قنوات و حتی چاهها که به تبع زمین مال اشخاص میباشند، کماکان در مالکیت اشخاص باقی هستند، نهایت اینکه حق بهرهبرداری و استفاده و میزان آن باید با اجازه دولت و وزارت نیرو انجام گردد. میتوان گفت که مالکیت دولت بر آب در قانون آب و نحوه ملی شدن جایگاه خودش را پیدا کرد به عبارت دیگر در ق.آ و نحوه ملی شدن بحث مالکیت و حاکمیت دولت بر آب تثبیت شد. با کمی دقت و مطالعه در مییابیم که هم در قانون آب و نحوه ملی شدن و هم در قانون توزیع عادلانه آب احکام مختلف و متفاوتی وجود دارد که اشخاص نمیتوانند آب را هدر بدهند و تلف کنند و اشخاص باید مصرفشان را مصرف بهینه و مصرف مفید و معقول بکنند، پس این طور میتوان گفت اینها تبعاتی هستند از نوع مقررات حاکم بر مالکیت آب میباشد. اما اینکه مالکیت عمومی و مالکیت خصوصی در قانون آب و نحوه ملی شدن و قانون توزیع عادلانه آب چه میباشد به شرح آن میپردازیم:
الف: مالکیت عمومی (ملی)
با تصویب قانون آب و نحوه ملی شدن آن در مورخه 27/4/1347 که یکی از شاخصههای دقیق و مهم این قانون ایجاد تحولی میباشد که با ملی شدن آب به عنوان یک ثروت ملی و اعلام تعلق آن به عموم جامعه مبانی بهرهمندی از آن را در یک چارچوب جدید طرحریزی و نحوه استفاده و انتفاع از آن دچار تغییر و تحول گردید، این موضوع علاوهبر آنکه مالکیت منابع آب را از حالت خصوصی خارج نمود، به علت ملی بودن آب دولت را به عنوان نماینده اجتماع متکفل امر ساماندهی نماینده بهرهبرداری از آب های مختلف کشور ساخت و در این راستا ماده یک قانون مزبور اشعار میدارد که: «کلیه آبهای جاری در رودخانهها و انهار طبیعی و درهها و جویبارها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی و همچنین سیلابها و فاضلابها و زهآبها و دریاچهها و مردابها و برکههای طبیعی و چشمهسارها و آبهای معدنی و منابع آبهای زیرزمینی ثروت ملی محسوب و متعلق به عموم است».
[1]. صفایی، سید حسین، پیشین، ص 154.
[جمعه 1400-02-31] [ 11:56:00 ب.ظ ]
|